eitaa logo
مدرسه معارف علامه طباطبایی
887 دنبال‌کننده
118 عکس
142 ویدیو
5 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
مدرسه معارف علامه طباطبایی
🔶 مراتب انتخاب (۱) ما در وجود خود باید به مراتب وجودی‌مان توجه و آن را پیدا کنیم. یک مرتبه‌ای از ما
🔶 مراتب انتخاب (۲) انتخاب‌های ما می‌تواند در هر کدام از این مراتب وجودمان باشد. رتبه‌های وجودی‌ از صفر تا بی‌نهایت ادامه دارد؛ لایه‌هایی که تا ذات مطلق می‌رسد. همه‌ی اینها مراتب‌ انسانی است. همین الان این آدمی که اینجا نشسته، پایین‌ترین مرتبه‌ی عالم است؛ اما این طوری نیست که اینجا یک من باشد، و آنجا منِ دیگری باشد؛ همین من هستم. ولی از این مراتبِ نامتناهی، من صرفا گرفتار رتبه و سطحِ خیلی پایین و مبتذل آن هستم. انتخابی که من می‌کنم، می‌تواند در هر رتبه‌ای باشد که از صفر تا بی نهایت است؛ و هر انتخابی که در هر کدام از این رتبه‌ها صورت بگیرد، همان مقدار قدرت دارد. اگر انتخابم در همین پایین‌ترین مرتبه باشد، نه تنها گرفتار زمان و مکان هستم؛ بلکه گرفتار غضب و شهوت هم هستم. گرفتار عصبانیت و کینه و... هستم. در هر مرتبه‌ای که این انتخاب صورت گیرد، به اندازه همان رتبه اثر دارد. مثلا از غضب رها بشوم، یعنی از یک زندان رها می‌شوم، و در مقام یک آدم اخلاقیْ سعه‌ی صدرم بیشتر می‌شود، و می‌توانم انتخاب کنم که روی شخصی اثر بگذارم. همین که رتبه‌ام بالا رود، قدرت انتخابم بیشتر می‌شود، و قدرت اثرگذاری هم بالاتر می‌رود؛ اثر تکوینی آن هم بالاتر است. حالا من که در این عالم هستم، می‌توانم در بیداری با تمرین‌هاییْ خودم را بکشانم به آن مرحله‌ای که در خواب روی می‌دهد؛ چه مرحله‌ای؟ زمان و مکان دارد، ولی بهم ریخته است، و محدودیت و این سیر تدریجی را ندارد. نه اینکه الان آن مرتبه را ندارم، نه؛ الان دارم، ولی از آن غایب هستم، و با تمرینْ در آن مرتبه حاضر می‌شوم. وقتی حاضر شوم، همان کاری که در خواب می‌توانم انجام بدهم، همان کار را در بیداری می‌کنم. باز هم می‌توانم بالاتر بروم و به مرتبه‌ای برسم که آن مرتاض می‌رسد؛ مرتبه‌ای که قدرت انتخابم بالاتر می‌رود و با انگشت اشاره می‌کنم و قطار می‌ایستد؛ و بالاتر و بالاتر می‌روم تا به مرتبه آقای بهاءالدینی برسم. ما آدم‌هایی دیده‌ایم که قدرت تکوینی آنها در حد یک دعا، و یک صلوات بود؛ هم با چشم خودم دیده‌ام و هم از افراد موثق شنیده‌ام؛ اینها اثر تکوینی است. این فرد در واقع رتبه‌اش بالاتر رفته است و وقتی انتخاب می‌کند، انتخابش به گونه‌ای دیگر است؛ و همین‌طور رتبه‌اش بالا و بالاتر می‌رود، و به رتبه‌ای می‌رسد که کاملاً از زمان و مکان فراتر می‌رود، و به مشخصاتی نزدیک می‌شود که به آن «عالم ذر» می‌گوییم. وقتی به آن عالم نزدیک می‌شود، انتخابش بر زمان حال اثر می‌گذارد؛ و همین طور بالاتر می‌رود و به نقطه‌ای می‌رسد که ملائک زیر دستش هستند. مثل قضیه ابراهیم(ع) که وقتی در آتش پرتاب می‌شد، جبرئیل و میکائیل می‌آیند و می‌گویند می‌خواهی نجاتت بدهیم؟ می‌گوید «إلیک فلا» (از تو نمی‌خواهم!). می‌گویند پس از خدا بخواه؛ می‌گوید خدا خودش می‌داند. من همین مرتبه را همین الان دارم! ولی فرق من با ابراهیم نبی(ع) این است که من گرفتار این مرتبه نازل وجود هستم. ابراهیم(ع) از همه‌ی این مراحل خلاص شده و در هیچ‌کدام از این مراتب متوقف نشده است. اما رتبه‌ی همین ابراهیم(ع)، نسبت به پیامبر اکرم(ص) پایین‌تر است. در قرآن آمده است: «وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ». یعنی یک مراتبی از وجود را که پیامبر اکرم دارد، ابراهیم نبی هم نمی‌تواند در این عالم به آن برسد؛ اما بعد از این که فوت می‌کند، توان و استعدادش در او ایجاد شده، و در اثر شوک مرگ، به مرتبه صلوحیت می‌رسد، و به نبی اکرم ملحق می‌شود. ما کجا هستیم؟ ما گرفتار این پایین‌ترین مرتبه وجود هستیم؛ و از این رتبه تکان هم نمی‌خوریم. حوصله هم نداریم، حال و وقتش را هم نداریم، انگیزه‌ای هم نداریم؛ البته شعارش را تا بخواهید می‌دهیم. ولی در این مرتبه‌ای که هستیم، و گرفتاریم، و می‌خواهیم باشیم؛ مختصات آن را که همه‌اش گرفتاری و بلاست را نمی‌خواهیم. اینجا، فقط زندان است؛ زندانِ تکثر، زندانِ محدودیت، دعوا، نامهربانی، جدایی، بلا، نرسیدن و... است. این عالم اصلا همین است و امکان ندارد جز این باشد. ذات این عالم تکثر است. وقتی تکثر هست، جدایی هم هست؛ محدودیت هست، وقتی محدودیت هست، پس نرسیدن هم هست؛ تا یک حدی شما می‌توانید برسید. ذاتِ این عالم، این است که تشخص‌ها وجود دارد، و چون تشخص‌‌ها وجود دارد، آدم‌ها از هم جدا هستند. با زحمت به هم یک ذره مهربانی می‌کنند، اما این مهربانی با ده تا مانع روبرو می‌شود؛ این ذات این عالم است. خدا هم آن را تغییر نمی‌دهد؛ اما می‌تواند ما را بالاتر ببرد، ما می‌توانیم بالاتر برویم! اما این عالم همین است. 📚 بخشی از بیاناتِ آقای 📢 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام: https://t.me/allaamehwisdom اینستا: https://www.instagram.com/allaamehwisdom ایتا: https://eitaa.com/AllaamehWisdom توییتر: https://twitter.com/allaamehwisdom
قلب سلیم.mp3
388.4K
🎧 قلب سلیم چیست؟ «يَوۡمَ لَا يَنفَعُ مَالٞ وَلَا بَنُونَ إِلَّا مَنۡ أَتَى ٱللَّهَ بِقَلْبٖ سَلِيمٖ»(شعراء-۸۸.۸۹) «حتّی تَکُونَ اَعْمالی وَ اَوْرادی کُلُّها وِرْداً واحِداً وَ حالی فی خِدْمَتِکَ سَرْمَداً» 👤 بخشی از بیانات آقای 🔗 http://eksir.org 📢 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام: https://t.me/allaamehwisdom اینستا: https://www.instagram.com/allaamehwisdom ایتا: https://eitaa.com/AllaamehWisdom توییتر: https://twitter.com/allaamehwisdom بله: https://ble.ir/allaamehwisdom آپارات: https://www.aparat.com/allaamehwisdom
🔸ذکر قلبی (۱) گفتاری از آیت‌الحق مرحوم رضوان‌الله تعالی‌‌علیه بسم‌ الله الرحمن الرحیم یادم می‌آید یک شب تشرف پیدا کردیم خدمت مرحوم علامه طباطبایی رضوان‌الله تعالی علیه؛ پس از تشریف‌فرمایی ایشان، مجلس مدتی به سکوت گذشت؛ بعد ایشان رو کردند به رفقا فرمودند می‌خواهید امشب مجلس را به سکوت بگذرانید؟ رفقا چیزی نگفتند. بعد ایشان فرمودند آنچه که امشب به یاد من است می‌خواهم تذکر بدهم، راجع به «ذکر»، «یاد خدا». ایشان فرمودند: «ذکر و یاد خدا تنها چیزی است که انسان را به کمال می‌رساند.» ذکر و یاد خدا ... یعنی «ذکر قلبی»؛ فرمودند این ذکرهای لفظی هم که هست «لا إله إلا ألله»، «یا رئوف»، «یا رحیم»، این‌ها همه برای تقویت یاد خدا و ذکر قلبی است. و هم‌چنین فرمودند که ذکر و یاد خدا مراتبی دارد، و این همان «مراقبه» است؛ و آخرین مرتبه‌اش این است که «لا یبقی إلا ألله»، غیر از خدا باقی نمی‌ماند. به «بابا فرج»(بابافَرَج‌ِ تَبْریزی‌، ۵۶۸ق‌/۱۱۷۳م‌)، نسبت می‌دهند که از او پرسیدند عالم قدیم است یا حادث؟، جواب داد من از وقتی دید‌ه‌ام باز شده،‌ عالمی نمی‌بینم،‌ تا برای شما شرح بدم، قدیمه یا حادث! که فرج تا که دیده بگشادست / نظرش بر جهان نیفتاده است به جایی می‌رسد که دیگه می‌شود ملکوتی و دیگه به غیر خدا چیزی نمی‌بیند: «ما رَأَيْتُ شَيْئاً اِلاّ وَ رَأَيْتُ اللهَ قَبْلَهُ وَ بَعْدَهُ وَ مَعَهُ»( چیزی را ندیدم جز آنکه پیش از آن، و با آن، و پس از آن خدا را دیدم./ امیرالمؤمنین-ع-، علم الیقین 1: 49) بعد به این آیه تمسک کردند: «فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ وَاشْكُرُوا لِي وَلَا تَكْفُرُونِ»(۰بقره-۱۵۲) فرمایش‌شون این بود که دیگه انسان چی می‌خواد؛ کسی را که به مرتبه‌ای رسیده که خدا او را یاد می‌کند. فرمودند این بالاترین کمال است، «أذکرکم» خدا ایشان را یاد کند. البته «فَاذْكُرُونِي»؛ اخلاص و خلوص باشه ... بالأخره یاد ملکوتی است دیگه، حقیقت ذکر برای انسان مکشوف شود، خدا هم او را یاد می‌کند؛ فرمودند دیگه چی می‌خواد، انسان برسد به مرتبه‌ای که خدا او را یاد کند. «فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ» مرا یاد کنید، خلوص و اخلاص داشته باشید، یاد حقیقی باشه، حقیقتِ یاد باشه، توجه به فطرت بشود؛ من هم شما را یاد می‌کنم. فرمودند این بالاترین کمال است که خدا انسان را یاد کند. ادامه دارد ... 📚 بخشی از جلسات شرح حدیث‌ معراج از کتاب « »/جلد اول تألیف حجت‌الحق مرحوم ؛ سال ۱۳۸۴/۸۵ 📢 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام: https://t.me/allaamehwisdom اینستا: https://www.instagram.com/allaamehwisdom ایتا: https://eitaa.com/AllaamehWisdom توییتر: https://twitter.com/allaamehwisdom بله: https://ble.ir/allaamehwisdom آپارات: https://www.aparat.com/allaamehwisdom
مدرسه معارف علامه طباطبایی
🔸ذکر قلبی (۱) گفتاری از آیت‌الحق مرحوم #جعفری‌تهرانی رضوان‌الله تعالی‌‌علیه بسم‌ الله الرحمن الرحیم
🔸ذکر قلبی (۲) گفتاری از آیت‌الحق مرحوم رضوان‌الله تعالی‌‌علیه «وَاذْكُرْ رَبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعًا وَخِيفَةً وَ دُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ وَلَا تَكُنْ مِنَ الْغَافِلِينَ؛ إِنَّ الَّذِينَ عِنْدَ رَبِّكَ لَا يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِهِ وَيُسَبِّحُونَهُ وَلَهُ يَسْجُدُونَ»(اعراف-۲۰۵،۲۰۶) از این آیه هم استفاده فرمودند: یاد کن مرا، -مخاطب اینجا رسول گرامی اسلام است- یاد کن ربِّ خودت را، مربی خودت را، مالک و مدبر خودت را، «فی‌ نفسک»؛ فرمودند اینجا هم ذکر قلبی ذکر شده و ذکر لفظی؛ می‌فرماید «وَاذْكُرْ رَبَّكَ فِي نَفْسِكَ»، پروردگارت را، رب و مربی و مدبر و مالک خودت را در نفس خودت یاد کن؛ «تَضَرُّعًا وَخِيفَةً»، مرحوم علامه می‌فرماید «تضرّع» تملّقِ با خضوع و خشوع است، که در آن رغبت و تقرب هست؛ و «خیفة» یک نوع خوف است که مناسبِ ساحت قدس و کبریایی حضرت حق باشد. چون خداوند هم صفات جلال دارد و هم صفات جمال؛ صفات جمال جذب می‌کند بشر را به جانب حضرت حق و تقرب پیدا می‌کند انسان؛ و صفات جلال دفع می‌کند. هم صفت جلال و هم صفت جمال را رعایت کن! «تَضَرُّعًا وَخِيفَةً»؛ یک کسی را انسان دوست دارد، -تشبیه می‌کنند- اما آن شخص یک مهابتی دارد؛ محبت او را جلب می‌کند به سمت محبوبش؛ ولی آن مهابت، آن عظمت، آن جلال عقبش می‌زند. به فرمایش ایشان تبعُّد پیدا می‌کند. «وَاذْكُرْ رَبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعًا وَخِيفَةً وَ دُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ»، این هم ذکر لفظی است؛ اگر می‌خواهی یاد کنی پروردگارت را، طوری باشد که «وَ دُونَ الْجَهْرِ»، فریاد نزن! ایشون می‌فرماید نه اینکه ذکر نباشد، ذکر هست؛ اما منافات دارد با ادب عبودیت؛ عبد که فریاد نمی‌زند. خدایی که «وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ»(بقره-۱۸۶)، خدا قرب ذاتی برای هر موجودی دارد. چیزی که هست ما باید این قرب مشهودمان شود، وإلا این قرب ذاتی است. خدایی که ذاتاً نزدیک به انسان است، دور نیست، حاضر است، فریاد ندارد! پس فرمودند منافات با ادب عبودیت دارد. فرمودند رسول‌خدا(ص)، با جمعیتی از اصحاب‌شان تشریف می‌بردند به غزوه‌ای{جنگ و جهاد}؛ رسیدند به وادی موحشی{مکان خطرناک} که تاریک هم بود؛ یک شخصی فریاد زد، صدای تکبیرش بلند شد؛ حضرت فرمودند «إنّک لاتدعُو بعیداً» خدا حاضر است،‌ فریاد زدن ندارد. «بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ»، «غُدُوّ» ما بین طلوع فجر و طلوع شمس را می‌گویند؛ -بُکْر-؛ «آصال» هم می‌فرمایند جمع الجمع است، جمعِ اُصُل است، و اُصُل هم جمع‌ِ اصیل است. «بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ»{صبح و شام} یاد کن پروردگارت را. «وَلَا تَكُنْ مِنَ الْغَافِلِينَ» مراقب باش از زمره غافلان نباشی؛ البته غفلت می‌شود، ولی از غافلان نباش؛ نمی‌گوید «لاتغفل». بعد اینجا استفاده لطیفی کردند، «إِنَّ الَّذِينَ عِنْدَ رَبِّكَ لَا يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِه» می‌فرماید از این آیه ظاهر می‌شود که «قرب» به واسطه «ذکراللّه» حاصل می‌شود. «أذکر ربک فی نفسک» لتکون من «الّذین عند ربّک»؛ ایشون این‌طور در مقام علت می‌فرماید. بعضی گفتند «إِنَّ الَّذِينَ عِنْدَ رَبِّكَ» منظور ملائکه هستند؛ ایشون می‌فرمایند معنا درست نمی‌شود. پروردگار عالم به پیغمبرش بفرماید خدایت را در نفست یاد کن، برای اینکه ملائکه «لَا يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِه»! نه، ملائکه و غیر ملائکه؛ هر کس که به مقام قرب رسیده، از عبادت او استکبار ندارد. لذا می‌فرماید لتکون من «الّذین عند ربّک»، اینجا هم استفاده‌ای کردند که یاد پروردگار سببیت دارد و انسان را به مقام قرب می‌رساند؛ و اضافه می‌فرمایند که حجاب‌ها بین خدا و بنده بواسطه همین ذکر و یاد خدا مرتفع می‌شود. ادامه دارد ... 📚 بخشی از جلسات شرح حدیث‌ معراج از کتاب « » تألیف حجت‌الحق مرحوم ؛ سال ۱۳۸۴/۸۵ 🌷🌸 میلاد سراسر نور کریم اهل‌بیت امام حسن مجتبی علیه‌السلام مبارک باد. 🌸🌷 📢 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام: https://t.me/allaamehwisdom اینستا: https://www.instagram.com/allaamehwisdom ایتا: https://eitaa.com/AllaamehWisdom توییتر: https://twitter.com/allaamehwisdom بله: https://ble.ir/allaamehwisdom آپارات: https://www.aparat.com/allaamehwisdom
مدرسه معارف علامه طباطبایی
🔸ذکر قلبی (۲) گفتاری از آیت‌الحق مرحوم #جعفری‌تهرانی رضوان‌الله تعالی‌‌علیه «وَاذْكُرْ رَبَّكَ فِي
🔸ذکر قلبی (۳) گفتاری از آیت‌الحق مرحوم رضوان‌الله تعالی‌‌علیه آیه سوم که می‌فرماید: «الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ ۗ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»(رعد-۲۸) قبل از این آیه این است: «قُلْ إِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنَابَ» بگو پیغمبر من،‌ رسول من، خداوند «يُضِلُّ مَنْ يَشَاءُ» است، اما اضلالش ابتدایی نیست، «فَلَمَّا زَاغُوا أَزَاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ»(صف-۵)، این‌ها خودشان انحراف پیدا کردند از حق به باطل، و خداوند این انحراف‌شان را امضاء کرد. هیچ‌وقت خداوند اضلال ابتدایی ندارد، اما اضلال مکافاتی و مجازاتی دارد. همه اضلال‌های خدا، اضلال مکافاتی است. «قُلْ إِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَنْ يَشَاءُ»، اما کسی که واقعا منحرف است، انحرافش را امضاء می‌کند؛ راهش می‌دهد که «سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُونَ»(اعراف-۱۸۲) همینطور درجه درجه درجه مقام و منزلتش در شهوت و گناه بیشتر می‌شود و أشقی‌الأشقیاء می‌شود. «وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنَابَ» هدایت می‌کند بسوی خودش، کسانی را که «إنابه» دارند؛ ایشون باز استفاده لطیفی دارند؛ توبه برای امثال ما مُلکی‌‌هاست، اما إنابه برای ملکوتی‌‌هاست؛ ظاهر و باطن‌شان رجوع می‌کند؛ توبه و إنابه هر دو به معنای رجوع إلی الله است؛ «وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنَابَ؛ الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ»؛ «من أناب» کیا هستند؟ آنهایی که ظاهر و باطن‌شون به خدا رجوع إلی الله دارد. آن کسانی که «آمنوا»، و آرامش دارد قلب‌های آنها به یاد خدا، «تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ»؛ آرامش دارد قلب‌های آنها به یاد خدا، «أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»، این مال مخلصین، یعنی کسانی است که به درجه اخلاص رسیدند؛ «أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»، یک کبری کلیه اینجا دارند؛ آگاه باشید هیچ سببی آرامش نمی‌دهد به انسان، مگر یاد خدا؛ لذا «بذکر الله» هم مقدم شده؛ تطمئن‌ القلوب بذکر الله نفرمود؛ تنها چیزی که آرامش‌ می‌دهد به دل‌ها؛ قلوب هم جمع مُحَلّی به ال است، همه‌ی قلب‌ها را یاد خدا آرامش می‌دهد؛ تنها سبب این است؛ مال، ثروت، همسر، هیچ چیزی آرامش نمی‌دهد؛ فقط تنها سببی که آرامش‌ می‌دهد، یاد خداست. ادامه دارد ... 📚 بخشی از جلسات شرح حدیث‌ معراج از کتاب تألیف حجت‌الحق مرحوم ؛ سال ۱۳۸۴/۸۵ 📢 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام: https://t.me/allaamehwisdom اینستا: https://www.instagram.com/allaamehwisdom ایتا: https://eitaa.com/AllaamehWisdom توییتر: https://twitter.com/allaamehwisdom بله: https://ble.ir/allaamehwisdom آپارات: https://www.aparat.com/allaamehwisdom
مدرسه معارف علامه طباطبایی
🔸ذکر قلبی (۳) گفتاری از آیت‌الحق مرحوم #جعفری‌تهرانی رضوان‌الله تعالی‌‌علیه آیه سوم که می‌فرماید: «
🔸ذکر قلبی (۴) گفتاری از آیت‌الحق مرحوم رضوان‌الله تعالی‌‌علیه «رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ...» این هم در سوره مبارکه نور است: «اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ ۖ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ ۖ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبَارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لَا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ ۚ نُورٌ عَلَىٰ نُورٍ ۗ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشَاءُ ۚ وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ ۗ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ۞ فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ ۞ رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءِ الزَّكَاةِ ۙ يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ» این رجال همان مثل نور الهی هستند؛ بیوت هم مثل نور الهی است، رسول‌خدا و ائمه معصومین، أولیاء خدا؛ این‌ها مردانی هستند که مشغول نمی‌کند ایشان را هیچ چیز؛ – حالا تجارت و بیع یک مصداق است- هیچ چیزی ایشان را به خودش مشغول نمی‌کند؛ لا یشغلهم شاغلٌ، و لا یصرفهم صارفٌ عن ذکر الله؛ خدا چنین مردانی دارد، و آنان را ستایش می‌کند: «رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءِ الزَّكَاةِ ۙ يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ»؛ خدا چنین مردانی دارد که اینها دائم‌الذکر هستند؛ مستقر شده ذکر الله در قلوب این‌ها. آیه بعد «إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ ۗ وَلَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ ۗ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ»(عنکبوت-۴۵)؛ «أَقِمِ الصَّلَاةَ» بپا دار نماز را، برای اینکه –ایشان در تفسیرشان اینطور می‌فرمایند- نماز دو اثر درش هست، یکی اینکه جلوگیری می‌کند {از فحشا و منکر}؛ ایشان می‌فرماید علت تامّه نیست، به نحو مقتضی است؛ انسان باید تلاش کند که این مقتضی را در وجود خودش تحصیل کند، وإلا علّیت ندارد؛ خیلی‌ها هستند –اشکال شده- که نماز می‌خوانند ولی مشروب می‌خورند یا ... نه، این علّیت تامه ندارد، مقتضی است. یک اثرش اقتضای این است که «تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ»؛ باید انسان کوشش کند که این اثر را تحصیل کند. اثر دوم «وَلَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ»، که این نمازْ ذکر الله هم درش هست {یا حصر شده}، که این بزرگتر است؛ بزرگتر از چی؟ مثلا از اثر اول؛ معمولا این‌طوری تفسیر کردند و ایشان هم به همین اکتفا می‌کنند. البته اینجا می‌فرمایند «ذکر الله» ذکر مصدر است، الله مضاف‌الیه ذکر است، حالا این الله فاعل است یا مفعول؟ اگر بگوییم مفعول است، یعنی بنده وقتی ذکر می‌کند خدا را، از «تنهی عن الفحشاء و المنکر»{اثر اول} بزرگتر است؛ اما اگر گفتیم {فاعل است} خدا ذکر می‌کند بنده را ... – هر دو هم مثل اینکه روایت داشته باشیم- خدا اگر کسی را یاد کند، این بالاترین کمال است؛ باز ایشان در همان جلسه‌ی آن شب استفاده کردند؛ همان‌طور که در آیه اول «أذکرکم» بود، که وقتی خدا انسان را یاد کند، دیگه انسان چی می‌خواد! اینجا هم فرمایش‌شون این بود که این «اکبر» - البته در آن جلسه نظرشون به تفسیر نبود، چون هر جملات و آیات را می‌توان از آن استفاده استقلالی کرد- لذا نظر مبارکشون بر این است که متعلقِ «اکبر» ذکر نشده، یعنی اگر مفضل‌علیه چیز خاصی بود، - عنایت ایشان این‌طور بود- ذکر می‌شد؛ چون ذکر نشده، پس عمومیت و اطلاق دارد؛ «لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ» یعنی ذکر خدا بنده‌اش را اکبر است از هر چیز؛ دیگه از این بزرگتر{نداریم}، بالاترین کمال است؛ که انسان به جایی برسد که خدا او را یاد کند؛ اکبرُ من کلّ شئ. این استفاده‌ای است که در آن مجلس شبانه داشتند. 📚 بخشی از جلسات شرح حدیث‌ معراج از کتاب تألیف حجت‌الحق مرحوم ؛ سال ۱۳۸۴/۸۵ 📢 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام: https://t.me/allaamehwisdom اینستا: https://www.instagram.com/allaamehwisdom ایتا: https://eitaa.com/AllaamehWisdom توییتر: https://twitter.com/allaamehwisdom بله: https://ble.ir/allaamehwisdom آپارات: https://www.aparat.com/allaamehwisdom
الله اکبر.mp3
1.19M
🎧 مقام تکبیر «قُلِ اللَّهُ ۖ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ» (انعام-۹۱) 👤 📢 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام: https://t.me/allaamehwisdom اینستا: https://www.instagram.com/allaamehwisdom ایتا: https://eitaa.com/AllaamehWisdom توییتر: https://twitter.com/allaamehwisdom بله: https://ble.ir/allaamehwisdom آپارات: https://www.aparat.com/allaamehwisdom
26.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ذِكْرُ اَللَّهِ عَلَى كُلِّ حَالٍ «لَيْسَ سُبْحَانَ اَللَّهِ وَ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ فَقَطْ ... »(امام صادق-ع- بحار الأنوار، ج۷۲، ص۳۱) 👤 🔗 @almenhaj 📢 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام: https://t.me/allaamehwisdom اینستا: https://www.instagram.com/allaamehwisdom ایتا: https://eitaa.com/AllaamehWisdom توییتر: https://twitter.com/allaamehwisdom بله: https://ble.ir/allaamehwisdom آپارات: https://www.aparat.com/allaamehwisdom
🔸عجله در سلوک انسانی که به دنبال حقیقت می‌گردد، بلاتشبیه شبیه یک فرزندی هست که پدرش برایش لباس می‌خرد، کیف می‌خرد، کتاب و دفتر می‌خرد، قلم و مداد می‌خرد، در مدرسه او را ثبت‌نام می‌کند، معلم و کلاس برایش فراهم است، ساعت‌های بازی‌اش مشخص است؛ هر مقداری که او توجه داشته باشد که در چه مقطعی از تحصیل است، و در چه سطحی از هوش و استعداد است، و آن جایگاهی که در آن هست را بهتر درک کند و از محدوده‌ی خودش پا را فراتر نگذارد؛ بهره بیشتری می‌برد: «طُوبی لِمَنْ عَرَفَ قَدْرَه و لَم یَتَعَدّ» انسان در تحصیل کمال، نوعاً به خاطر اینکه خودش را خیلی عقب می‌بیند، عجله می‌کند؛ و شیطان چون می‌داند وقتی که سرعتِ انسان زیاد شود، خسته می‌شود و به مقصد نمی‌رسد؛ امر به عجله می‌کند. لذا شیطان هم دغدغه‌اش را زیاد می‌کند که عقب افتادی! و هم ترغیب می‌کند که عجله کن! چون می‌داند که با سرعت زیاد زمین می‌خورد. هر کسی در هر جایگاهی که هست، این توجه را باید داشته باشد، که رفاقتش با خدا بهم نخورد: «یا رفیق من لا رفیق له» خدا با بنده‌اش رفیق است، خدا بنده‌اش را دوست دارد؛ خدای متعال می‌فرماید که من با تو رفق دارم تو هم با من رفق داشته باش؛ یعنی اینکه قدم به قدم بیا، عجله نکن، به خودت تحمیل نکن، با تکلُّف نیا: «اللهُ عَدُو مَنْ تَکَلَّفَ» اگر دیدی حال نماز نداری، نشسته بخوان؛ حال نداری دراز کشیده بخوان؛ ولی رفاقتت را با من بهم نزن! گناهْ رفاقت‌مان را به هم می‌زند. چشم به تو دادم، ولی خودم نزدیک‌تر از چشم به تو هستم: « يَعْلَمُ خَائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَمَا تُخْفِي الصُّدُورُ»(غافر-۱۹) یک نگاه خلاف از دید خدا پنهان نیست؛ ولو به موبایل نگاه کنی، ولو به صفحه تلویزیون نگاه کنی، من هم در نگاه تو هستم! مابین نگاه تو و آن تصویر هستم، در آن تصویر هم هستم: «بِكُلِّ شَيْ‌ءٍ مُحِيط»؛ تکلُّم که می‌کنی، هم در زبان تو هستم، هم در صوت تو هستم، هم در ارتعاشات صوت تو هستم؛ چون همه ظهورات از من است. یک دوست، کسی را که دوست دارد، نمی‌رنجاند: «المُحِبُّ لِمَنْ أَحَبَّهُ مُطِیع» مُحِب کسی است که مطیعِ محبوبش باشد. 👤 بخشی از بیانات یکی از شاگردان سلوکی مرحوم سعادت‌پرور(ره) 📚 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام: https://t.me/allaamehwisdom اینستا: https://www.instagram.com/allaamehwisdom ایتا: https://eitaa.com/AllaamehWisdom توییتر: https://twitter.com/allaamehwisdom بله: https://ble.ir/allaamehwisdom آپارات: https://www.aparat.com/allaamehwisdom
🔸ترکِ سخنوری گفتاری از آیت‌الحق مرحوم رضوان‌الله تعالی‌‌علیه «إِنَّ لِلَّهِ عِبَاداً كَسَرَتْ قُلُوبَهُمْ خَشْيَةُ اَللَّهِ فَاسْتَنْكَفُوا عَنِ اَلْمَنْطِقِ وَ إِنَّهُمْ لَفُصَحَاءُ بُلَغَاءُ أَلِبَّاءُ نُبَلاَءُ يَسْتَبِقُونَ إِلَيْهِ بِالْأَعْمَالِ اَلزَّاكِيَةِ لاَ يَسْتَكْثِرُونَ لَهُ اَلْكَثِيرَ وَ لاَ يَرْضَوْنَ لَهُ اَلْقَلِيلَ يَرَوْنَ أَنْفُسَهُمْ أَنَّهُمْ شِرَارٌ وَ إِنَّهُمُ اَلْأَكْيَاسُ اَلْأَبْرَارُ». (امیرالمؤمنین-ع- الزهد، جلد۱، صفحه۵) همانا براى خداوند متعال بندگانى است كه خشيت و ترس خدا، دل‌هايشان را شكسته و از سخنورى خوددارى مى‌کنند؛ با اين كه ايشان افرادى فصيح، بليغ، خوش‌فكر و با استعداد هستند. براى تقرّب به خداوند به وسيله اعمال نيك و خالص از يكديگر سبقت مى‌گيرند؛ زيادى عمل براى ايشان نمودار نيست و به اندك راضى و قانع نمى‌شوند؛ خود را (در مقابل پروردگار) پست و شرور مى‌شناسند؛ با اين كه ايشان زيرك، هوشمند و نيك‌انديش هستند. «اَلِبّاء» جمع «لبیب» به معنای عاقل است. به تعبیر مرحوم علامه، این‌هایی که لبیب هستند، یعنی ملکوتی هستند: «الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىٰ جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ»(آل‌عمران-۱۹۱) به تعبیر ایشون «اَلِبّاء» یعنی عاقلِ ملکوتی هستند. «نبیل»(نُبَلَاء) هم همین‌طور، به معنای حاذق و نجیب است؛ این‌ها صاحبان ذکاوت هستند، که بسوی خدا سبقت می‌گیرند: «سَابِقُوا إِلَىٰ مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ»(حدید-۲۱) به اعمال ذاکیه سبقت می‌گیرند. «لاَ يَسْتَكْثِرُونَ لَهُ اَلْكَثِيرَ» اگر شب و روز مشغول عبادت و بندگی باشند، عبادت‌شان را زیاد نمی‌بینند: چگونه سر ز خجالت بر آورم برِ دوست / که خدمتی بسزا بر نیامد از دستم. «وَ لاَ يَرْضَوْنَ لَهُ اَلْقَلِيلَ» به کم هم راضی نمی‌شوند؛ «يَرَوْنَ أَنْفُسَهُمْ أَنَّهُمْ شِرَارٌ» الله‌اکبر! باوجود اینکه این‌ها «لَفُصَحَاءُ بُلَغَاءُ أَلِبَّاءُ نُبَلاَءُ» هستند، اما خودشان را شرور می‌بینند. مرحوم آیت‌الله برهان می‌گفت بعضی‌ها را ما در نجف اشرف دیدیم تا یک سر و صدایی می‌شد، یا یک چیز ناراحت کننده پیش می‌آمد، می‌گفتند «هذه منّی یُصِیبُ الخلائق»، این بدی از من است که مردم مبتلا شدند؛ لا اله الا الله! «وَ مَا أَصَابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ»(شوری-۳۰) خودشان را شرار می‌بینند، می‌پندارند اشقیا هستند؛ و بعد در خود عبارت هست «وَ إِنَّهُمُ اَلْأَكْيَاسُ اَلْأَبْرَارُ»، از ابرار و نیکوکاران هستند؛ از زیرکان هستند؛ اما در عین حال برای خودشان ارزشی قائل نیستند. وَ قَالَ النَبِیُّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ: «اَلْعَافِيَةُ عَشَرَةُ أَشْيَاءَ تِسْعَةٌ مِنْهَا فِي اَلصَّمْتِ إِلاَّ عَنْ ذِكْرِ اَللَّهِ وَ اَلْعَاشِرَةُ مِنْهَا فِي تَرْكِ مُجَالَسَةِ اَلسُّفَهَاءِ».(معدن الجواهر، جلد۱، صفحه۷۰) نبی مکرم می‌فرمایند: «عافیت در ده چیز است، نه تایش در سکوت است؛ دهمی‌اش در ترک هم‌نشینی با سفیهان است.» مرحوم آقای برهان نقل می‌کرد که یک زمانی هسته خرما می‌گذاشتند در دهان‌شان، سنگ می‌گذاشتند، وقتی می‌خواستند صحبت کنند، فکر می‌کردند، اگر فایده‌ی آخرتی داشت، این هسته یا این سنگ را در می‌آوردند و بعد صحبت می‌کردند؛ زبان خودشان را عقال می‌کردند. فرمایش مرحوم علامه این بود که انسان خودش را نمد هر مجلسی قرار ندهد. 📚 بخشی از جلسات شرح حدیث‌ معراج از کتاب تألیف حجت‌الحق مرحوم ؛ سال ۱۳۸۴/۸۵ 📢 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام: https://t.me/allaamehwisdom اینستا: https://www.instagram.com/allaamehwisdom ایتا: https://eitaa.com/AllaamehWisdom توییتر: https://twitter.com/allaamehwisdom بله: https://ble.ir/allaamehwisdom آپارات: https://www.aparat.com/allaamehwisdom
26.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مقام محمود يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ﴿٢٧﴾ ارْجِعِي إِلَىٰ رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً ﴿٢٨﴾ (سوره فجر) ملائکه الهی مشغول طواف و خدمت آنها می‌شوند؛ و بر کرسی‌ کرامت الهی تکیه می‌زنند، و خداوند بر آنها طلوع می‌کند و مشرف می‌شود؛ این محل و مقام شهود است. و خداوند از آنان راضی و خشنود است؛ این مقام محمود است. 📚 آیت‌الحق مرحوم جلسات شرح حدیث‌ معراج از کتاب «سرالإسراء»/جلد اول تألیف حجت‌الحق مرحوم ؛ سال ۱۳۸۴/۸۵ 📢 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام: https://t.me/allaamehwisdom اینستا: https://www.instagram.com/allaamehwisdom ایتا: https://eitaa.com/AllaamehWisdom توییتر: https://twitter.com/allaamehwisdom بله: https://ble.ir/allaamehwisdom آپارات: https://www.aparat.com/allaamehwisdom
🔸هدف از خلقت یک نقل تاریخی است یا روایت -از ذهنم رفته است-، که مرحوم استاد(سعادت‌پرور) نقل می‌کردند. یک زن علویه‌ای که بچه‌هایش هم سید و یتیم بودند، رفتند پیشِ حاکم شهر؛ این خانم با گریه و زاری گفت ما تمکن مالی نداریم، گرسنه هستیم، شما که حاکم شهر هستید، ما را تأمین کنید. آن حاکم ‌گفت: شما اول بیا سیادتت را ثابت کن، تا من تأمین‌تان کنم! خُب اینها با حالت دل‌شکستگی و گرسنگی از خانه این شخص فاصله گرفتند و دور شدند. در بین راه به یک یهودی برخورد کردند که مست بود؛ ولی نیمه هوشیاری‌ای داشت. آن یهودی دید که یک زن با چند بچه‌ی گریان دارند عبور می‌کنند، پرسید چه شده است؟ خانم گفت قضیه این گونه است، بچه‌ها سید هستند، من خودم علویه هستم، ولی گرسنه هستیم. این یهودی گفت من یک جایی دارم پناه‌تان می‌دهم، و غذا هم به شما می‌دهم. آن حاکم شاید امام معصوم را در خواب دید، که فرمودند عمل آن یهودی پذیرفته است، ولی تو به خاطر احتیاط بیش از اندازه، اعمالت یا بعضی از اعمالت حبط شده است. این حاکم می‌رود پیشِ آن یهودی و می‌گوید: من عمل تو را هر چقدر بخواهی، می‌خرم؛ چون امام(ع) آن را پذیرفته است، پول زیادی هم به تو می‌دهم. یهودی می‌گوید: من چیزی که پذیرفته شده را نمی‌فروشم! این زن که سر سفره غذا نشسته بودند، به بچه‌هایش می‌گوید دست به غذا نزنید تا برای این فرد که ما را سر سفره‌اش نشانده، دعا کنیم. در نظر بگیرید بچه‌های یتیم، سید، گرسنه، سر سفره‌ی غذا، با گریه دارند برای آن یهودی دعا می‌کنند که خدا او را هدایت کند! شما حال آن حاکم شهر را در نظر بگیرید با این یهودی، که بعد از آن شیعه می‌شود. عرضم این است که این فطرت، فطرت توحید هست، و همه بر فطرت توحیدی خلق شده‌اند: «فَطَرَهُم عَلَی المَعْرفة»، «فَطَرَهُم عَلَی التُوحید» عبارت‌های مختلف در روایات آمده است. قرآن می‌فرماید: «فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا»(روم-۳۰)؛ امکان دارد یک یهودی با آن فطرت توحیدی که در وجودش هست، عمل حقی را انجام بدهد، که حاکم مسلمان انجام ندهد! لذا مطلبِ حق را از هر کس که گوینده‌ی آن است، باید پذیرفت؛ زیرا همه بر فطرت توحید خلق شده‌اند. هر کلام حقی ولو از زبان یک یهودی بیرون بیاید، از معصوم(ع) هست؛ چون «إِنْ ذُكِرَ الْخَيْرُ كُنْتُمْ أَوَّلَهُ وَ أَصْلَهُ وَ فَرْعَهُ وَ مَعْدِنَهُ وَ مَأْوَاهُ وَ مُنْتَهَاه» اگر حق معیار خیر بودن هست، اول و آخر خیر، شما هستید؛ چون حقیقتِ فطرت توحید از شما نشأت می‌گیرد. لذا ما جمود نداریم که بگوییم اگر یک یهودی یا یک مسیحی حرفی زد، نمی‌پذیریم؛ ولی قضاوت در مورد آن، لازمه‌اش این است که انسان اطلاع داشته باشد. در نگاه کلی، هدف از خلقت مدنظر است؛ تا انسان بفهمد که خلق شده تا به خلیفة‌اللهی راه پیدا کند: «إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً»(بقره-۳۰) من می‌خواهم روی زمین خلیفه‌ای داشته باشم. وقتی انسان خدایی شد، نگاهش نسبت به هستی، نگاهش به نفع و ضرر، متفاوت می‌شود. ما الان نفع را در این می‌بینیم که وزیر بشویم، وکیل بشویم، رئیس‌جمهور بشویم، خدمات ظاهری داشته باشیم. خُب یک الاغ هم دارد خدمت می‌کند، بی‌ادعا هم خدمت می‌کند. من زمانی –سنم کم بود- به یک هندو -با آن عمامه‌هایی که سرشان می‌گذارند_ گفتم: آقا شما برای چی گاو را می‌پرستید؟ گفت گاو همه‌اش منفعت است؛ پوستش، گوشتش، شیرش، شاخش... خُب اگر منظور نفع رساندن است، گاو هم با شخم زدن نفع می‌رساند؛ اما هدف از خلقت که نفع رساندن نیست! هدف از خلقت، رسیدن به این است که تو جلوه‌ی خدا هستی؛ یک جلوه‌ی حقیقی از خداوند تبارک و تعالی هستی که به اندازه قابلیتت، تو را به خودش می‌رساند. حضرت فرمودند: «بِهِمْ تُنْصَرُونَ وَ بِهِمْ تُمْطَرُونَ وَ بِهِمْ تُرْزَقُونَ وَ هُمُ اَلْأَقَلُّونَ عَدَداً اَلْأَعْظَمُونَ عِنْدَ اَللَّهِ قَدْراً»(امام صادق-ع- بحارالأنوار، جلد۶۵، صفحه۲۷۵) باران به واسطه‌ی این‌ها می‌آید _اینها که به هدف از خلقت رسیده‌اند_؛ دشمن به واسطه این‌ها نمی‌تواند نفوذ پیدا کند. وقتی مطلب عرضه شود، انحراف و عدم انحرافش را می‌فهمد؛ چون خودش یک نورانیتی پیدا کرده که حق و باطل را تمیز می‌دهد: «إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقَانًا»(انفال-۲۹) قدرت فارقیت پیدا می‌کند. اگر انسان به هدف از خلقت نرسیده باشد، در انحراف است؛ می‌خواهد روحانی یا مرجع تقلید باشد، می‌خواهد یهودی یا مسیحی باشد. 📚 بخشی از بیانات یکی از شاگردان سلوکی مرحوم سعادت‌پرور(ره) 📢 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام: https://t.me/allaamehwisdom اینستا: https://www.instagram.com/allaamehwisdom ایتا: https://eitaa.com/AllaamehWisdom توییتر: https://twitter.com/allaamehwisdom بله: https://ble.ir/allaamehwisdom آپارات: https://www.aparat.com/allaamehwisdom