eitaa logo
مدرسه معارف علامه طباطبایی
859 دنبال‌کننده
84 عکس
129 ویدیو
5 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
مدرسه معارف علامه طباطبایی
🔸امام حسین سلام‌الله‌علیه یک راهی را در پیش گرفتند که با مطرح کردن این راه خواستند بشریت را متوجه کنند. از خود معصوم سلام‌الله علیه رسیده که قوم بنی‌اسرائیل حکومت فرعونی را با اشک از بین بردند؛ فرمودند چهل صباح گریه کردند به خاطر کثافت‌کاری‌های خودشان و حکومت فرعونی منقرض شد! ۱۷۰ سال انقراضش جلو افتاد؛ لذا امام معصوم فرمودند که «... و کذلک أنتم» و شما هم اگر از راه اشک بروید، شما هم اگر از راه تضرع و استغفار پیش بیایید، ظالمی باقی نمی‌ماند. 🔸عبارت دیگری از خود امام زمان سلام‌الله علیه به ما رسیده است که «فَمَا يَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلاَّ مَا يَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَكْرَهُهُ...» آن چیزی که ما را محبوس کرده، اعمال شماست! دیگر با چه بیانی بگویند؛ یعنی این اعمال که مکروه ماست و ما نمی‌پسندیم، ما را زندانی کرده است. حالا ما بگوییم دشمنان شما را زندانی کردند، اسراییل شما را زندانی کرده، امریکا شما را زندانی کرده؛ می‌گوید نه، اعمال شما سبب شده؛ کدام را بپذیریم؟ کلام معصوم یا فکر و خیال خودمان را؟ دشمن که امام زمان را نمی‌خواهد، ما امام زمان را می‌خواهیم؛ امام زمان می‌گوید شما من را نمی‌خواهید: «اَلطَّرِيدُ اَلشَّرِيدُ»! 🔸لذا اگر کسی بخواهد که درکی نسبت به عاشورا و حرکت عاشورا، و درکی نسبت به اربعین و حرکت اربعین داشته باشد؛ بالاترین مرتبه‌اش این است که انسان بفهمد که حرکت امام حسین علیه‌السلام یک حرکت خاموش بود. بالاترین مرتبه‌اش این است که بفهمد حرکتِ نتیجه‌بخش، اشک است: «اِرْحَمْ مَنْ رَأسُ مالِهِ الرَّجاءُ، وَ سِلاحُهُ الْبُكاءُ» اسلحه‌اش گریه است. 📌 بخشی از بیانات یکی از شاگردان سلوکی مرحوم سعادت‌پرور(ره)
🏴 رحلت جانسوز پیامبر اکرم(ص) و شهادت امام حسن مجتبی(ع) را تسلیت می‌گوییم. تلگرام | اینستاگرام | ایتا | بله | آپارات
زندگى ما به دست خودمان رقم مى خورد مقدمه سوال؛ دیشب دوباره پسرم مريض شد؛ از ماه پیش تا الان اتفاقات سختى داره برای من پشت سر هم میافته؛ از مریض شدن پسرم، بعدم خودم بعد درگیری های با همسرم، مامان و.... همش مانع و مشكل! ⁉️سوال؛ 🔹طبق حرفاتون دلیل همشون خودم میشم؟ 🔹گفتید داریم فرار می کنیم از حقیقت خودمون؟ 🔹من دارم از چی فرار میکنم؟ من که آرزو دارم یه لحظه ی آروم داشته باشم که برای خودم فکر کنم و توجه به خود داشته باشم. با این فکر و ذهن درگیر من كار سلوكى نميشه كرد... ✅پاسخ؛ 🔸معنی اینکه انسان خودش زندگی خودش را رقم میزند، این نیست که مثلا می تواند جلوی سیل را بگیرد یا اینکه زلزله دست او است، یا ویروس ها به فرمان انسان گوش می کنند و بیماری، تا انسان نخواهد سراغ آدم نمی آید! بلکه معنی آن این است که در میان این تراکم حوادث که در جهان همیشه هست، این انسان است که می تواند تصمیم بگیرد که چگونه زندگی کند و فضای درونی زندگی او چگونه باشد، نه فضای بیرونی؛ زلزله، بیماری، مرگ و ... حوادث بیرونی به تنهایی قدرت ندارند که زندگی انسان را رقم بزنند و او را وادار به مسیری در زندگی کنند، مگر اینکه انسان خودش بخواهد. البته همان حوادث و رویدادهای بیرونی هم جلوه ای از زندگی انسان هستند، اما در یک مرتبه بسیار عمیق تر. یعنی انسان در مرتبه بسیار بالاتر وجودی، که افراد عادی به آن دسترسی ندارند بر آنها غلبه دارد. تنها افراد قدرتمندی که بر عمق وجود خود، مسلط شده و به آن بازگشته اند امکان و توانائی این مرتبه را دارند. 🔸هیچ چیز برای انسان، دست نیافتنی نیست، ولی برای رسیدن به هر هدفی باید برنامه و اقدامی متناسب با آن انجام داد. ⁉️ادامه سوال؛ با این تمرکز نداشته ی من...؟! ✅پاسخ؛ نگران این امر نباشيد؛ بايد نگران امور دیگری بود که مانع هستند؛ ▫️اول عدم استمرار ▫️دوم اینکه زمین خوردن را مانع استمرار بدانید ▫️سوم اینکه خود انسان به دست خود جاهایی که توانايى دارد را کوتاه بیاید ▫️چهارم موانعی که انسان به راحتی وجود آنها را اعتراف نمی کند و تا می تواند از آنها فرار می کند
🔸وقتی که انسان به بن‌بست می‌رسد و در یأس و اندوه و نا‌اُمیدی و احساس به پایان رسیدن همه چیز است، در شرایطی است که "زایش" انسان ممکن می‌شود و در همان جاست که این تناقض شکل می‌گیرد. از یک سو همه چیز نابود شده و هیچ چیز دست انسان نیست و از طرفی اُمید دارد. این احساس، حس مبارکی است به شرطی که از درونش ندای خفی به سوی آسمان جاری شود. اگر این ندا جاری شود، بهترین شرایط است. همان شرایطی است که رحمت رَب، رحمت خاص رَب، برای بندگانش جاری می‌شود. 🔸ما فکر می‌کنیم هر وقتی دعای خوبی می‌کنیم و یا نماز خوبی می‌خوانیم و یا زیارت خوبی می‌کنیم، این‌ها بهترین شرایط ماست اما برعکس، شرایط ارزشمندی که انسان را به سمت "زایش درونی" و نزول رحمت الهی می‌برد شرایطی است که انسان نااُمید است و همه چیز را از دست داده و شرایط بیرونی هم ترسناک است و از درون و از آن کاری که تاکنون انجام داده هم اُمید زایشی نیست. در این شرایط است که زکریا دعا می‌کند و در این شرایط است که برای ما امکان دعا فراهم می‌شود و امکان حرکت و سلوک و رفتن آماده می‌شود.
🔸"صراط مستقیم" یعنی انسان خودش باشد. این خود بی‌نهایت تا خداوند پیش می‌رود. هیچ راهی نزدیک‌تر از این مسیر نیست. لحظه‌ای که انسان با خودش تنها شود. این تنهایی زمانی رخ می‌دهد که انسان زوائد و توهمات و آن چیزهایی که بر خود بار کرده را دور کند. ️ 🔸انسانی که این مسیر را می‌رود، نه زندگی دنیایی‌اش را خراب می‌کند و نه زندگی آخرتش. همه چیزش روشن و آشکار و واضح است و به راحتی می‌تواند زندگی کند. ما انسان‌های متوسط نه سختی زیادی پیش رویمان هست و نه راه دوری. این زحمت‌هایی که برای ما ایجاد می‌شود زحماتی است که خودمان آن‌ها را ایجاد می‌کنیم. مانند انسانی که در حال عبور از راهیست و هر خَس و خاشاکی که می‌بیند، بیهوده به آن‌ها چنگ می‌زند، هر بار سنگینی که می‌بیند، هر سنگ سنگینی که می‌بیند، آن را بر دوش می‌گذارد، هر انسانی که می‌بیند با او برخورد می‌کند، هر موضوعی که پیدا می‌شود و هر کلاغی که قارقار می‌کند به توهم و شک و تردید انسان اضافه می‌کند! و همه این‌ها بیهوده است. اما این صراط مستقیم، صراط خود انسان است. راحت و آزاد.
مدرسه معارف علامه طباطبایی
🔸ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى‏ (طه:۲) مسیر هدایت انسان و همه چیزی که عقل انسان برای راهنمایی او در اختیارش قرار می‌دهد و همه انبیاء الهی و تذکرات و همه چیزی که برای هدایت انسان است، برای مشقت او نیست. برای یادآوری مسیری است که خودش انتخاب کرده و سرمایه‌های وجودی او را به نتیجه می‌رساند. 🔸آن‌چیزی که ما را به مشقت می‌اندازد و گاه به گاه به یاد آن می‌افتیم[ مثلا با فوت عزیزی و یا با یک زیارت و یا هر چیزی که برای انسان یادآوری است]، این است که انسان شرایطش را می‌بیند و متوجه می‌شود که عمرش در حال از بین رفتن است و هنوز به نتیجه‌ای که باید نرسیده و این مشقت تا عمق وجودش بر او فشار می‌آورد. 🔸این مشقت چیزی نیست مگر مقابله‌ای که انسان با خودش می‌کند. وگرنه مسیر، مسیر روشن و همواری است و همه چیز‌هایی که گفته می‌شود و همه این گرفتاری‌ها و مشکلات برای این است که خداوند انسان را اختیار کرده برای رسیدن به آن چیزی که باید برسد. وَ أَنَا اخْتَرْتُكَ فَاسْتَمِعْ لِما يُوحى‏ (طه:۱۳) این وحی و الهام و این آگاهی از درون انسان می‌جوشد، یعنی کافیست که انسان لحظه‌ای توجه کند. " أَنَا اخْتَرْتُكَ" اختیار و برگزیدنی است که خداوند انجام داده است و اگر انسان توجه به این الهام و درک و پیامبر درون کند هیچ مشقتی در کار نیست. 🔸مشقت‌ها ناشی از خود انسان است و آن چیزی که باعث می‌شود انسان دچار این گرفتاری‌ها شود آن تمایلات افسار گسیخته‌ای است که انسان به آن‌ها بها می‌دهد و خودش را همچون یک فرد سرگردان در این مشکلات به هلاکت وامی‌دارد.
مدرسه معارف علامه طباطبایی
استغفار و به خصوص صلوات بر محمد و آل محمد وزن دارند و روح دارند. اهل بیت فرمودند: وزن استغفار خیلی زیاد است و روح استغفار خیلی غنی است. استغفار شویندگی‌اش خیلی زیاد است. کسی که مداومت بر استغفار دارد این باعث می‌شود که یک تحولی در وجودش ایجاد شود. خود پیامبر با آن جایگاهی که داشت، هیچ مجلسی را ترک نمی‌کرد مگر اینکه استغفار می‌کرد. پیامبر می‌فرمودند: روی قلب من پیامبر هم یک پرده‌ای رقیقی از حجاب قرار می‌گیرد و من استغفار می‌کنم. آقای سعادت‌پرور به بنده فرمودند این شاید یکی از الفاظی هست که خیلی قوت دارد: *"صَلَواتُ اللهِ وَ صَلَواتُ مَلائِکَتِهِ وَ أنْبِیائِهِ وَ رُسُلِهِ وَ جَمیعِ خَلْقِهِ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ السَّلامِ عَلَیْهِ وَ علیهم و  رَحَمهُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ"* توصیه کردند که این را در نظر داشته باش و زیاد از این صلوات که باطنش استغفار قوی است، کمک بگیر. 🔸️بخشی از بیانات یکی از شاگردان سلوکی مرحوم سعادت‌پرور(ره) 🔸️ ایام ولادت نبی اکرم محمد مصطفی صلی الله علیه و آله مبارک.
معلوم است كه گمراهى و هدايت دو معنايى هستند كه در سلوك طريق، محقق مى‌شوند و در غير آن معنا ندارند. پس در حقيقت آيه شريفه براى انسان راهى و هدفى فرض كرده كه هر كس بسوى آن هدف حركت مى‌كند، و چنين فرض كرده كه بعضى كمال مراقبت را در گم نشدن و راه را از دست ندادن بكار برده و به هدف مى‌رسند، و بعضى ديگر از راه منحرف شده و گمراه مى‌گردند. بدون ترديد بنظر چنين مى‌آيد كه آن هدفى را كه قرآن منظور نظر همه مى‌داند، جز سعادت زندگى و سرانجام نيك چيزى نيست وليكن قرآن با اين حال ناطق است به اينكه همه راهروان، خواه ناخواه به سوى خدا گام بر مى‌دارند، چيزى كه هست بعضى راهشان كوتاه، رشد و رستگارى‌شان مسلم است و بعضى راههاى‌شان طولانى و منتهى به هلاكت و نابودى است. از اينكه خداى تعالى براى اهل ايمان راهى را فرض كرده كه در آن هدايت آنان است، و براى ديگران هم راهى را تقدير نموده كه در آن ضلالت آنها است، و نيز از اينكه با جمله‌ «عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُم» مؤمنين را امر به پرداختن به نفس خود نموده، بخوبى فهميده مى‌شود كه راهى كه به سلوك آن امر فرموده همان "نفس مؤمن" است. زيرا وقتى‌ گفته مى‌شود: زنهار راه را گم مكن، معنايش نگهدارى خود راه است، پس در اينجا هم كه مى‌فرمايد: زنهار كه نفسهايتان را از دست دهيد، معلوم مي‌شود نفس‌ها همان راه هستند نه راهرو، و طريق انسان به سوى خداوند همان نفس انسان است كه به منتهاى مسير مى‌رسد وَ أَنَّ إِلى‌ رَبِّكَ الْمُنْتَهى‌ ... بنابراين بر انسان لازم است كه اين راه را ادامه داده و همواره بياد خداى خود باشد و لحظه‌اى فراموشش نكند، چون خداى سبحان غايت و هدف است، و انسان عاقل هدف را از ياد نمى‌برد، زيرا مى‌داند كه فراموش كردن هدف باعث از ياد بردن راه است. روى اين حساب اگر كسى خداى خود را فراموش كند خود را هم فراموش كرده و در نتيجه براى روز واپسين خود زاد و توشه‌اى كه مايه زندگيش باشد نياندوخته است، و اين همان هلاكت است.
مدرسه معارف علامه طباطبایی
پیدا کردن و مشاهده هویت خویش، زیربنای حل مسائل و ابهامات اساسى زندگى انسان است.
ما امکان دسترسی مستقيم به "جهان واقع" را نداریم، بلكه هر انسانی، با تمام باورها، ملکات، درک و معرفت خود به "جهان واقع" می‌نگرد و این نگرش او، "جهانی شخصى" برایش به ارمغان می‌آورد كه جلوه‌ای از جهان واقع است و نه تمامی آن. "خویشتن" در مرکز جهانی قرار دارد که ما برای خود ساخته و پرداخته‌ایم؛ بنابر این وقتی جهان خود را می‌نگریم، باید "مرکز" آن را که همان "خویشتن و هویت آن" است، به خوبی درک کنیم. ⁉️اما چرا چنین امری حاصل نمی‌شود و هرچه بیشتر این جهان را می‌نگریم بیشتر از خود دور می‌شویم؟ دیدن این جهان و زندگی در آن، زمانی به دیدن مرکز آن _که همان خویشتن است_ منتهی می‌شود که نگاه انسان "درست، متعادل و عینی" باشد. اما نگاه "معیوب، قناس و کاریکاتوری از جهان" که در جهان شخصی ما متبلور است، باعث دوری بیشتر از خود می‌شود. هر چه بیشتر در این سیر معیوب و جهان کاریکاتوری پیش برویم نه تنها به "خود و هویت آن" نزدیک نمى شویم، بلکه پیوسته از آن دور می‌شویم. اين بحث ادامه دارد...
🔸تبعیت از کلیشه‌های اجتماعی و تقلید از جامعه در همه ابعاد؛ مثل سیاست، اقتصاد، اجتماعیات، شیوه، مکان و الگوهای زیست، بینش های انسانی و تقریبا هر چیزی که به انسان مربوط می‌شود. ادامه دارد...
🔸️وَ ذِكْرى‏ لِلْعابِدِينَ (۸۴) عابدین؛ کسانی‌ که قصد طی کردن این مسیر را دارند(مسیر ذاتی خودشان) و تصمیم گرفته‌اند به جایی و قله‌ای برسند و تصمیم گرفته‌اند این کویر و برهوت و مسیر را طی بکنند و از این کویر تنهایی و تبعیدی انسان با حرکت خودشان عبور کنند و با آن راهی که در این کویر خشک طی می‌کنند، این کویر را دو شقه کنند تا به آن‌جایی برسند که خودشان انتخاب کرده‌اند. این شرایط و این نمایش و همه‌ی این مشکلات و کشف ضُر و همه‌ی چیزهایی که رخ می‌دهد، حتی غرق ظالمین و کمک شیاطین(بر خلاف میلشان)، همه‌ی این‌ها را ایجاد کردیم تا ببینند و این مسیر برایشان باز شود و فکر نکنند در این کویر و برهوت تنها هستند. انسان‌ها در این تبعید تنها نیستند. این تنهایی، توهم انسان است. انسان از طریق حضورش در این جهان برای مسیری آماده شده، برای قله‌ای که ملائک هم تا یک‌ جایی بیشتر نمی‌توانند همراه او بیایند و بقیه‌ی راه را خودش می‌تواند طی کند و این طی کردن اراده‌ی اوست و خداوند با رحمتی که دارد همراه اوست و همه‌ی این‌ها وضعیت انسان است، این انسانی که می‌خواهد به "مسیری" برود. 🔸️وَ إِسْماعِيلَ وَ إِدْرِيسَ وَ ذَا الْكِفْلِ (۸۵) همه‌ی انبیاء و اولیاء و همه مومنین و همه‌ی انسان‌هایی که از این‌ها هم پایین‌ترند و هر کسی که می‌خواهد قدمی بردارد. 🔸️كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ (۸۵) این "صبر" انسان را می‌رساند به جایی که باید برساند. .
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸حب و بغض؛ 🔹حب، يا همان علاقه وافر انسان به یک سوژه، می‌تواند مانع جدى در راه مشاهده خويشتن باشد؛ تفاوتی ندارد که این سوژه یک فرد، شخصیت حقیقی یا حقوقی یا امر شخصی یا اجتماعی باشد. افراط در عشق یک سوژه، بینش انسان و در نتیجه جهان او را قناس و کاریکاتوری می‌کند و هویت او را از جایگاهش خارج می‌سازد. روشن است که مراد در اینجا عشق غیر واقعی و نامتناسب با عقل جامع –و نه عقل خشک منطقی- است و جهان واقعی و هویت انسان می‌تواند انواع عشق‌های زمینی و آسمانی را در خود جای دهند و این منافاتی با این مطلب ندارد. 🔹بغض، کینه، و عصبانيت و خشمى كه بر انسان مسلط شده، خاطراتی که فراموش نمی‌شود و میل تصفیه حساب با اشخاص، گروه ها، حکومت‌ها و کشورها و هر احساس منفی بازدارنده، مانع دیگرى است كه تا حل شدن آن امکان توجه به هویت خود وجود ندارد. روشن است که در اینجا نیز مراد، انواع احساسات منفی است که از مدار انسانی خارج شده است.
✅ خشم را مى توان از جهاتى در سه دسته قرار داد؛ الف) غضب هاى انسانی؛ که حالت تعادل انسان را بر هم نزده و راهی منطقی-به تناسب این غضب-برای او ایجاد مى نمايد تا به سوی تغییر محیط و فضای زیست رود. ب)غضب، بغض و عصبانیت برآمده و عملی شده؛ غضب‌هایی که ممکن است شدید یا ضعیف، و حق یا باطل باشند اما فرد راهی برای اقدام در جهت آن پیدا می‌کند. يا در صورت ضعف و ناتوانی از اقدام، توجیه کافی برای عدم اقدام خود در این مورد دارد و رفتاری عقلانی از خود نشان می‌دهد. ج)خشم فروخفته و انباشته؛ که ظرفیت فرد را به خود مشغول نموده و او عموما راهی برای برون‌رفت و اقدام -به اندازه و متناسب با خود- را پیدا نمی‌کند. در نتیجه اين خشم ها تبدیل به هیجانات رسوب کرده و قدرتمندی می‌شود که راهی برای اقناع و ارضاء آنها نیست. اين نوع سوم از خشم معمولا مانعى جدى براى نگاه متعادل به هويت خويشتن مى شود. ادامه دارد...
🔸ريشه يابى خشم‌های منفی و فروخفته عموما ناشى از نوع نگاه‌ و باور انسان است. تا وقتی که این بنیان اصلاح نشود، درمان واقعی صورت نگرفته و هر عملی در قبالش، حالت موقتى و مُسّکن را دارد و اين خشم ها همچنان بعنوان مانعى در برابر زندگی متعادل و حرکت انسانی و مشاهده خويشتن باقى مى مانند. این نقص، عموماً به اشتباهات فکری، از نوع "برداشت نادرست، از واقعیت‌های درست"، باز می‌گردد. در این مواقع، باورها، نگاه‌ها و تصوراتی بر انسان غالب مى شود و روح و روان او را در برمى گيرد و به موازاتش، فضای اجتماعی، ناصحان خام و مربیان ناآزموده، دستور سرکوب آن را به انسان می‌دهند و او را مجبور بر سرپوش گذاشتن بر این موارد می‌نمایند! این برداشت‌ها، منجر به شکل گرفتن خشمی نهانی، عمیق، ناشناخته و غیر قابل دسترس می‌شود که زندگى مادى و معنوى انسان را تحت تاثیر قرار داده و حرکت انسانى را مختل می‌نماید. 🔸بسترسازى درمان اين نگاه و باور، بدون یک کار درازمدت مقدور نیست. لذا لازم است بستر لازم برای این پروسه درازمدت آماده گردد؛ بدين صورت كه انسان باید نوعى سد دفاعی برای خود ترسیم و ایجاد نمايد تا امکان عمل درونی برايش فراهم گردد. منظور از سد دفاعی تصمیماتی است که فرد مى گيرد تا خود را در فضایی قرار دهد که اين خشم‌ها، حداقل آرامش او را از بین نبرند. اين سد دفاعى، ممکن است کناره‌گیری، سکوت، جواب دفاعی دادن، عمل خاصی را انجام دادن و حتی تهاجم و انتقام باشد. گاهی تهاجم و جواب به دیگری بیشتر انسان را حرکت می‌دهد تا سکوت و کناره‌گیری. 🔸درمان و اصلاح بعد از اين بستر سازى نوبت به اصل کار مى رسد، که همان شناخت و بازبينى نگاه و باورى است كه منشا اين خشم مى شود؛ توسط كاوش وجودى و بدين صورت كه بايد ارکان حرکت انسانی را (وقت زنده تخصيص دادن/ نظم/ استمرار/ كتابت/ رفاقت) در قبالش رعایت كرد تا این نگاه و باور از محیط پنهان و تاریک درون، خارج شود. در اغلب موارد به محض آنکه روشنایی بر اين باور نادرست بتابد و آن را از حالت منجمد و امن خود بیرون راند، به تدریج از بین می‌رود. درواقع برای بازسازی آن نیاز به هیچ کاری نیست مگر دیدن و مشاهده کامل و با اقتدارش... آنگاه بازشناسی، تبدیل به بازآفرینی و اصلاحات مى شود. باید توجه داشت که ریشه و بنیان یک خشم مى تواند به امور بسیار متفاوت و غیر قابل پیش‌بینی باز گردد. در بسیاری از موارد حدس انسان برای ریشه‌یابی کاملا سطحی و ابتدایی است و بدون تامل و استمرار و طی مراحل نمی توان به نتیجه اصلی دست یافت.
46.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
علیهاالسلام ▪️ *السّلام عليكِ يا بِنتَ ولیّ الله* ▪️ *السّلام عليكِ يا اُختَ ولیّ الله* ▪️ *السّلام عليكِ يا عمّة ولیّ الله* سالروز وفات حضرت فاطمه معصومه سلام‌الله علیها را خدمت حضرت ولیعصر(عج) و شیعیان و محبین حضرتش تسلیت عرض می‌نماييم. تلگرام | اینستاگرام | ایتا | بله | آپارات
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 بخشش دروغين يا واقعى؟! در شرایط امروز جامعه ما متاسفانه، بخشیدن، فضیلتی تخیلی شده که برخلاف نام و ظاهر پرجاذبه آن حقیقتی متضاد با نام خود را دربردارد. در بسیاری از موارد -که تا حدی فراگیر است- بخشیدنِ دیگری عملی است که در قالب آن اثبات حق خود و قضاوت بر علیه دیگران شکل گرفته و با این بخشیدن -به خیال خود- حق جدیدی برای خود -علاوه بر حقوق تخیلی قبلی- اضافه می‌کند و سقوط روحی خود، در این موضوع را تسریع می‌بخشد. بخشیدن واقعی و حقیقی فضیلتی غیرقابل انکار است و علائم مهمی دارد که مهمترين آن این است که بخشش با فراموشی و ندیدن فضیلت، همراه است. کسی که واقعا می‌بخشد هرگز عمل خود را نمی‌بیند و فضیلتی برای خود قائل نیست و حتی اگر کسی از او تعریف کند با صداقت -و نه تصنعی و ظاهری- انکار می‌کند...
ولی حاضر نبودند لحظه‌ای از آن رنج فاصله بگیرند نه به دلیل اعتقاد و نه به دلیل تفکرات و نظریات بلکه به دلیل آن آثار عظيمى که در این همراهی دیدند. 🔸 "تحبرون" را درک کردند؛ آثار عظیم، معارفی است که بی‌حساب بر آن‌ها باریده تا جایی که خودشان تعجب می‌کنند این‌همه معارف از کجاست. يُطافُ عَلَيْهِمْ بِصِحافٍ مِنْ ذَهَبٍ و أَكْوابٍ(زخرف:۷۱) آن ظرف‌های طلایی و جام‌های زرینی که پر از شراب طهور است که بخشی از آن در همین جهان قابل تجربه و وصول است و همه چیزش برای آن جهان نیست بلکه نهایتش در آن جهان است. در همین عالم بخشی از آن را به انسان عطا می‌کنند و انسان می‌رسد. وَ فِيها ما تَشْتَهِيهِ الْأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْيُنُ (زخرف: ۷۱) آن دسته از انسان‌هایی که می‌فهمند، آن اشتهای اَنفسی، چیزی که انسان خوشش می‌آید و لذت چشم و گوش و اشتها برای آن مرحله است و در این مرحله باید اندکی تحمل کند. وقتی که این را تحمل کرد، آن‌وقت به آن‌جا می‌رسد. فِيها ما تَشْتَهِيهِ الْأَنْفُسُ. کسی که تحمل ندارد، هرگز به آن نمی‌رسد. اما کسی که تحمل کرد وَ أَنْتُمْ فِيها خالِدُونَ(زخرف:۷۱) 🔸️وَ تِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتِي أُورِثْتُمُوها بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ(زخرف:۷۲) این جنتی است که از عمل و نتیجه و تسلیم خود انسان، به وراثت به او می‌رسد. از تسلیم به آن چیزی که کائنات برای او ترسیم کردند، برای رسیدن انسان به انتخاب بنیادینش. هیچ چیزی اجبار نیست. همه چیز به انتخاب خود انسان است. اگرچه انسان وقتی که زحمات آن رنج‌ها را می‌بیند داد و فریادش به آسمان می‌رود اما باز هم‌ از آن انتخاب بنیادینش باز نمی‌گردد.
مهرخوبان دل و دین از همه بی پَـــروا برد رُخ شَــطرنج نبُرد آنــچه رخ زیبـــا برد تو مپندار که مجنون سر خود مجنون گشت از سَمَک تا به سُهایش کشش لیلی برد من به سرچشمه خورشید نه خود بردم راه ذرٌه یی بودم و مِهــــر تو مــرا بالا برد من خَس بی سر و پایم که به سیل افتادم او که می رفت مرا هـــم به دل دریا برد جام صَهبا ز کجا بود مگر دست که بود که درین بزم بگردید و دل شیـــدا برد؟ خَمِ ابروی تو بود و کف مینوی تو بود که به یک جلوه زمن نام و نشان یکجا برد خودت آموختِیَم مِهر و خودتِ سوختِیَم با برافروختــه رویی که قــرار از ما بــرد همه یاران به سر راه تو بودیم ولی خـــم ابروت مــرا دید و زمن یغمـا برد همه دل باخته بودیم وهراسان که غمت همه را پشت سـر انداخت مرا تنـها برد
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 بايد باور كنيم كه مهمترين تعيين كنندگى در زندگى انسان و بالاترين قدرت و امكان انتخاب و اختيار انسان، در موارد پر سر و صدا، شعاری و تقلیدی نيست بلكه عموما در مورد امور دم دستى و زواياى کوچک و پیش‌پا‌ افتاده‌ای در زندگى است که در حالت عادی، به چشم انسان نمی‌آیند و آن ها را به حساب نمی‌آورد، اما به صورت خاموش، پيوسته مسیر زندگی را به سمتى می‌برند که تنها پس از مدت‌ها، نتايج عظيم آن معلوم می‌شود. تغییر این زوایا، ابتدا نیازمند مقدماتی است؛ 🔸بايد با اتكا به اركان ٥ گانه سلوك انسانى(خلوت و تمركز و وقت گذارى زنده، منظم و مستمر، و بهره گيرى از كتابت و رفاقت) این نقاط کوچک و در ظاهر کم‌اهمیت را برای خود روشن كرد. 🔸بعد از در آوردن اين امور و زواياى ديد داراى نقص از تاريكى، بايد به آنها نور تاباند و توجه كرد. 🔸و در جهت تغييرشان برنامه ريخت و اقدامات مستمر انجام داد...
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 از احساس جبر به سوى انتخاب 🔸در عالم حقیقت، اصل ورود انسان به این جهان، همه مشخصات زندگی اش و حتی "قدرت انتخاب و آزادی" اش، به تمامی، انتخاب خود اوست. اما انسان در زندگی روزمره و لابلاى مشغولیت‌های خود، اين قدرت آزادى و انتخاب را فراموش می‌کند! لذا اکثر انسان‌ها همانطور که احساس جبر کامل نمی‌کنند، از احساس آزادی کامل نیز برخوردار نیستند. 🔸آنچه كه اهمیت دارد، فاصله گرفتن از مرز جبر در حدی است که میدان آزاد انتخاب بتواند "حساس‌ترین و حیاتی‌ترین انتخاب‌ها و دوراهی‌ها"ی انسان را در بر بگیرد. در اين صورت احساس آزادی و قدرت انتخاب، بر زندگی فرد سایه می‌افکند. 🔸در واقع در اکثر انسان‌ها، آنچه که مانع عمل صحیح است، برخلاف تصور خودشان، بی‌انگیزه بودن، بی‌ارادگی، تنبلی و بد بودن نیست. بلكه بیشترِ آن ناشی از اين است كه احساس آزادى و قدرت انتخاب ندارند؛ این احساس است که انگیزه‌ها را از انسان می‌گیرد و ناامیدی، حالات انحرافى، بی‌حرکتی را بر او مستولی می‌کند و زمین‌گیرش مى كند. 🔸احساس آزادی در انتخاب هاى زندگى انسان، بايد برای او خودآگاه و قابل درک شود و ‌ببيند، و بداند و بتواند در عرصه آن گام بردارد. اين درک، برای بسیاری، خود، بخش مهمی از مسیر است كه پس از آن، مابقی راه با سهولت بسیار بیشتری به نتیجه می‌رسد.
🔸️إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ (۷) نیازی به این آیات نیست و همه چیز روشن است و پیامبر و رسولان درونی و بیرونی برای این می‌آیند که این هدایت را به انسان دوباره یادآوری کنند و برای هر انسانی و هر گروهی هدایت کننده‌ای است و بدون هدایت کننده امکان ندارد. اللَّـهُ يَعْلَمُ ما تَحْمِلُ كُلُّ أُنْثى‏ وَ ما تَغِيضُ الْأَرْحامُ وَ ما تَزْدادُ (۸) خداوند همه چیز را می‌داند، اختیار جهان بی‌نهایت است اما كُلُّ شَيْ‏ءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدارٍ(۸) این مسیر باید از راه خودش برود تا انسان به کمال برسد. انسان خودش پذیرفته به این جهان برگردد تا به این مراحل برسد. این‌همه داد و بیداد و فغان از انتخابی که خودش کرده؟! انسان به عالمی آمده که با مقدار است با تقدیر و حساب و کتاب است و از راهش باید رفت. 🔸️عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ الْكَبِيرُ الْمُتَعالِ(۹) این خداوند نیست که چیزی را از ما دریغ می‌کند او عالمِ غیب و شهادة و بزرگ و بلندمرتبه است. 🔸️لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ (۱۴) او ما را به مسیری دعوت می‌کند که حق مطلق است. همه‌ی این نگاه‌های باطل ما در آن جواب داده می‌شود و راه صحیح است، راهی است که خیر دنیا و آخرت و همه‌ی آرزوها و رویاها و درخواست‌های انسان به حق و حقیقت در آن جواب داده می‌شود. خداوند این دعوت را دارد، دعوتی حق و کامل و تمام عیار است و ذره‌ای باطل و شائبه در آن نیست. اما وقتی انسان توجه‌اش را از این دعوت برمی‌گرداند الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لا يَسْتَجِيبُونَ لَهُمْ بِشَيْ‏ءٍ (۱۴) هیچ چیزی برای آن‌ها در این بازگشتشان نیست. إِلاَّ كَباسِطِ كَفَّيْهِ إِلَى الْماءِ لِيَبْلُغَ فاهُ (۱۴) همچون انسانی که از دریای خروشان، از اقیانوس آب زلال، از این‌همه اموری که در دسترس انسان است، به کف آبی اکتفا می‌کند و سعی می‌کند با این کف آب ذره‌ای آب بنوشد و این آب را به دهانش برساند. وَ ما هُوَ بِبالِغِهِ (۱۴) اما همان یک ذره هم به او نمی‌رسد. 🔸️وَ ما دُعاءُ الْكافِرِينَ إِلاَّ فِي ضَلالٍ (۱۴) انسانی که از این‌همه حق و حقیقتی که در مقابلش هست روی برمی‌گرداند و به امور باطل و ناامیدی‌ها و توهمات توجه می‌کند، به تخیلات و به چیزهایی که ثمره و فایده‌ای ندارد، به اموری که هزاران بار آن‌ها را تجربه کرده، به بازگشت به اموری که می‌داند ثمره و فایده‌ای ندارد اما در جواب وجدان خودش مدام انتظار نشانه‌ی جدیدی دارد، نشانه پس از نشانه! اما کسی که این‌گونه رفتار می‌کند هیچ نتیجه‌ای نمی‌گیرد ولی هر موقع که بازگردد، همین لحظه، بلافاصله نتیجه برای او واضح و آشکار می‌شود. 🔸️لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ (۱۴) این حق و حقیقت، کُنه حقیقتی است که پیش انسان حاضر و ظاهر و آشکار و آماده است. هر لحظه که برگردد جواب می‌گیرد و نیاز به هیچ چیز دیگری نیست.
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
ولادت حضرت زینب کبری(س) و روز پرستار بر شما مبارک باد🕊️🤍
به بی‌نهایت‌های در زندگی‌اش که نشانه‌های آن همه جا وجود دارد، اندکی ملتزم باشد [التزام عملی به این ایمان] نتیجه‌اش عمل الصالحات می‌شود. آن‌وقت، يَهْدِيهِمْ رَبُّهُمْ بِإِيمانِهِمْ این هدایت‌هایی که از سمت بی‌نهایت می‌آید همچون جریان رودی که خس و خاشاک را پیش می‌برد به سوی دریای بی‌کران هستی پیش می‌برد. تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ. 🔸️دَعْواهُمْ فِيها سُبْحانَكَ اللَّـهُمَّ وَ تَحِيَّتُهُمْ فِيها سَلامٌ (یونس:۱۰) پیوسته این نیایش و توجه به بی‌نهایت و دیدن این جهان بی‌نهایت در این‌که از عیب و نقص منزه است و تحیت سلامی که با هر موجودی و با هر انسانی و هر حقیقتی، با تمام هستی در راه سلامت است و سلام می‌کند و سلام می‌شنود. 🔸️وَ آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّـهِ رَبِّ الْعالَمِينَ (یونس:۱۰) و آخرین حرف و آخرین کلام و انتهای این زندگی در هر لحظه این است که همه چیز در حال ستایش است و در حال حمد است و همه چیز در جای خودش است. حتی اگر در نهایت سختی و مصیبت باشد. بدترین مصیبت که مصیبت عاشوراست و کسی که بیش از همه این مصیبت بر او نازل شده، زینب کبری سلام الله علیهاست که او در اوج سختی‌ها بعد از همه شهادت‌ها و در حالی که در اسارت است در آن لحظه می‌فرماید: ما رأيت الا جمیلا . این معنای " آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّـهِ رَبِّ الْعالَمِينَ" است. .
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌ديگه چه قيمتى داريد، اگه دعا نكنيد؟ خداى تبارك و تعالى مى فرمايد اگر مى خواهيد سير كنيد و از لجن به گُل تبديل شويد، از پايين ترين مراتب اعتباريات، به بالاترين مراتب كمال راه پيدا كنيد، جز به دعا به اين خواسته نخواهيد رسيد؛ «قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ»؛ ديگه چه قيمتى داريد اگر دعا كننده نباشيد؟ تصور اشتباهی كه در ميان مومنين است، این است كه دعا فقط لفظ است! در حالی‌كه دعا حقيقت است، خواستن، چشيدن، تغذيه شدن و كسب كمال است. اگر خواستن زبان، با خواستن وجود، فاصله داشته باشه، این حقیقتاً خواستن نیست. نكته مهم در مورد «قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ» اين است كه تلقين و دادن دعا و ایجاد حاجت هم از خودش است؛ «یَا مَنْ یَمْلِکُ حَوائِجَ السَّائِلِینَ». وقتی که فرد خواسته و حاجتش را ابراز کرد، بذر رسیدن به آن حقیقت در وجودش ریخته و به ودیعه گذاشته می شود. اگر كسى طالب كمال هست، درخواست كمال را خدا به او داده است، انسان فقط کافیست رد نكند... چنانچه طبق آیه قرآن، حضرت نوح عرض می‌کند «انى دعوت قومى ليلا و نهارا فلم يزيدهم دعائى الا فرارا...»؛ من شب و روز برای قومم دعا کردم ولی دائماً باعث فرار آن ها شد؛ من درخواست فیض کردم، درخواست حیات کردم، درخواست عفو کردم، ولی مردم پس زدند... ما اگر قیمت دعا رو بفهمیم، بدانیم که ایجاد دعا از جانب خدای تبارک و تعالی ست، اگر وجود ما حقیقتا خواهنده باشد و به زبان جاری کردن حقیقی باشد، عالم تغییر می‌کند...