یک پنجره هم برایت گذاشتم تا وقتی از کارهای آشپزخانه خسته شدی نگاهی به بیرون بیندازی...
شاید وقتی بابابزرگم خونه رو میساخت درست ۴۰ سال پیش اینجمله رو به مامان بزرگم گفت
و احتمالا مامان بزرگهم کلی خوشحال شد.
🍃
نگاه که میکنی همه چیز با سرعت گذشت
بابا بزرگ دیگه نیست و مامان بزرگدیگه مثل قبل سرحال نیست درد زانو اذیتش میکنه اما ذوق مهمون همه چی رو از یادش میبره
تنهایی بهت نشون میده هیچ چیز اهمیتی نداره حتی دردی که امونتو بریده ...
چراغ این خونه روشنه و من از ته دلم قدردان وجود مامان بزرگمهربونم هستم.
درسته که اینجا دیگه آشپزخونه نیست و از این پنجره کسی بیرون و نگاه نمیکنه اما هنوز هم زندگی هست نور هست امید هست چون مامان بزرگ هست❤
پنجره ی امید تو کیه؟
#آخر_هفته
#خونه_مامان_بزرگ
@F_moohamadi