13.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #ببینید | #حکایت «لذت دیدن علی(ع)»
🔺️ حکایتی از مرحوم علامه محمد تقی جعفری تبریزی به مناسبت ۲۵ آبان سالروز ارتحال #علامه_جعفری
۹۶/۰۹/۲۲
💻 @mesbahyazdi_ir
یکی از خصوصیات اخلاقی مرحوم #علامه_جعفری این بود که خستگی و ناراحتی خود را بروز نمی داد. تحمل و بردباری ایشان در برابر مشکلات و ناملایمات، بسیار تعجب برانگیز بود. در زمان فوت دختر سومشان در سال 1371، وقتی پزشکان از معالجه آن مرحومه ناامید شده بودند، در آخرین دیدار با وی در بیمارستان، با او حرف زدند و او را آرام کردند و برای او حدیث کسا را تلاوت فرمودند.
بعد از مراجعت از بیمارستان، ایشان کاملاً حال عادی خود را داشت و با خانواده و دوستان بسیار عادی برخورد کردند و به اتاق کارشان (کتابخانه) آمدند و به کارهای تحقیقی خود مشغول شدند. در ایام بیماری و حتی فوت دخترشان، هیچ رفتار غیر عادی از ایشان مشاهده نشد.
روز مراسم تشییع در بهشت زهرا، نماز میّت را خود ایشان خواندند. در تکبیر سوم نماز میت بود که ناگهان نماز را تمام کردند و هیچ کدام از نمازگزاران هم متوجه نشدند. سپس رو به جمعیت نمازگزار گفتند: من اشتباه کردم، نماز را اعاده می کنیم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸️ دروغ مصلحت آمیز یا دروغ فتنه برانداز ...
از کلام #علامه_جعفری رحمهاللهعلیه
گلچین کلیپ های مهدوی،مذهبی،بصیرتی🌺
نشردهنده پست های#ارزشی باشیم🙏
🌍لبیک یامهدی (عج)🌎
🌸 @labeik_ya_mahdi
🌷 اللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج 🌷
✨﷽✨
دوچرخه سواری #علامه_جعفری
از علامه جعفری نقل است که گفت: روزی طلبه فلسفه خوانی نزد من آمد تا برخی سوالات بپرسد. دیدم جوان مستعدیست که استاد خوبی نداشته است.
ذهن نقاد و سوالات بدیع داشت که بیپاسخ مانده بود. پاسخها را که میشنید، مثل تشنهای بود که آب خنکی یافته باشد. خواهش کرد برایش درسی بگویم و من که ارزش این آدم را فهمیده بودم، پذیرفتم.
قرار شد فلان کتاب را نزد من بخواند. چندی که گذشت، دیدم فریفته و واله من شده است. در ذهنش ابهت و عظمتی یافته بودم که برایش خطر داشت. هرچه کردم، این حالت در او کاسته نشد. میدانستم این شیفتگی، به استقلال فکرش صدمه میزند.
تصمیم گرفتم فرصت تعلیم را قربانی استقلال ضمیرش کنم.روزی که قرار بود برای درس بیاید، در خانه را نیم باز گذاشتم. دوچرخه فرزندم را برداشتم و در باغچه، شروع به بازی و حرکات کودکانه کردم. دیدمش که سر ساعت، آمد. از کنار در، دقایقی با شگفتی مرا نگریست. با هیجان، بازی را ادامه دادم. در نظرش شکستم. راهش را کشید و بییک کلمه، رفت که رفت.
اینجا که رسید، مرحوم علامه جعفری با آنهمه خدمات فکری و فرهنگی به اسلام، گفت: برای آخرتم به معدودی از اعمالم، امید دارم. یکی همین دوچرخه بازی آنروز است!
درس استاد آن شب این بود که دنبال آدمهای بزرگ بگردید و سعی کنید درکشان کرده از وجودشان توشه برگیرید. اما مرید و واله کسی نشوید. شما انسانید و ارزشتان به ادراک و استقلال عقلتان است. عقلتان را تعطیل و تسلیم کسی نکنید. آدم کسی نشوید، هر چقدر هم طرف بزرگ باشد.
منبع📚:پرسمان دانشگاهیان
@khanvade_asemani