eitaa logo
Aminikhaah🇱🇧
38.1هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
540 ویدیو
312 فایل
«حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح ورنه طوفان حوادث ببرد بنیادت» 🌹امام خامنه ای: سه کار عمده بر عهده‌ی روحانیون است: «هدایت فکری و معنوی»، «هدایت سیاسی» و «خدمات اجتماعی و غمخواری و خدمت‌رسانی به مردم». صوت جلسات: @Aminikhaah_media ارتباط: @Amini_Admin
مشاهده در ایتا
دانلود
Aminikhaah🇱🇧
جلسه هشتم بخش دوم.rar
2.23M
نسخه با کیفیت اصلی جهت انتشار در صفحات مجازی
﷽ 🔰 زندگی تحت امر فراعنه ✍🏻 «فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ» (سوره زخرف، آیه۵۴) فراعنه تو را خفیف کردند، و تو را در سطح چهارپا نگه داشتند که بالاتر از این چیزی نبینی و نخواهی و به همین حد اکتفا کنی تا بتوانند با طمع و تهدید مهارت کنند. ▫️فراعنه می‌گویند: این کار را بکنی بهت رتبه می‌دهم، این کار را نکنی اعدامت می‌کنم. ✍🏻 اما پیامبر می‌آید تا آزادت کند؛ «أَرْسِلْ مَعَنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ» (سوره شعراء، آیه۱۷) اولین جمله ای که حضرت موسی به فرعون می‌گوید این است: بنی اسرائیل را آزاد کن با من. ⬅️ این تفاوت گستره زندگی انسان است از تحت امر ولی الهی تا زیر یوغ فراعنه. 📌 برگرفته از جلسات «از حیوانیت تا حیات، انتخاب حیاتی» @Aminikhaah
﷽ 🔰 باورهای امام‌کُش ✍🏻 امام حسین (عليه‌السلام) به دلیل باورهای نادرست از کمال به رسید. باورهایی که در آن زمان به عنوان کمال تعریف شده بود. ▫️ تغییر این وضعیت، نیازمند اصلاح عمیق نظام درک کمال و نقص است که کاری دشوار و کم‌پیامد است، برای همین کمتر کسی قدم در این میدان می‌گذارد. ✍🏻 ماجرای کربلا یک شبه اتفاق نیفتاد. ریشه آن به تحلیل‌های طولانی‌مدت و تغییر تدریجی نظرات مردم برمی‌گردد؛ شیادها توانستند در بزنگاه‌های سرنوشت ساز باورهای عمیقی که ریشه در جان مردم داشت را ناگهان فعال کنند و مردم احساس کردند که حمایت از بنی‌ هاشم هزینه‌بر تر و با یزید بودن کم‌هزینه‌تر است. ⬅️ و اینها سبب شد در آن لحظات حساس به امام حسین (علیه‌السلام) خیانت کرده و او را به مسلخ شهادت بفرستند. 📌 برگرفته از جلسات «از حیوانیت تا حیات، انتخاب حیاتی» @Aminikhaah
﷽ 🔘 مَرکب‌ آتشین 🔰 امام باقر (علیه‌السلام) فرمودند: «اَلْكِبْرُ مَطَايَا اَلنَّارِ» [1] کبر، مرکب‌های آتش است. ✍🏻 ابزار طی کردن آتش و مراحل آتش، درنوردیدن است. کبر باعث می‌شود که انسان در حریم آتش قرار بگیرد. آتش جهنم، جلوه آتشی است که انسان در دنیا در نفس خودش به وجود آورده. آتشی که استعدادها را از بین برده، فرصت‌ها و روابط را سوزانده، محبت‌ها و حریم‌ها، حیاها و فضائل را هم می‌سوزاند. ✍🏻 این آتش، آتشی است که نه تنها نتیجه‌ای از آن حاصل نمی‌شود بلکه انسان را به خسارت و سوخت می‌رساند. کبر، وسیله‌ی طی کردن و مرکب در این وادی آتش است. هر چقدر کبر بتازد انسان در مراتب نار بیشتر فرو می‌رود. ⬅️ منظور از کبر یعنی انسان احساس بزرگی می‌کند. احساس می‌کند که شخصیتی شده و جایگاهی دارد. در واقع خودش را ویژه می‌پندارد. [1] وسائل الشیعة، ج ۱۵، ص ۳۷۷. 📌 برگرفته از جلسه «جهاد با نفس» ✅@Aminikhaah
📸 🔰 «مجموعه پوستر مبحث از حیوانیت تا حیات» 🔖 جلسه هشتم، بخش سوم / انتخاب حیاتی @Aminikhaah
Aminikhaah🇱🇧
جلسه هشتم بخش سوم.rar
1.74M
نسخه با کیفیت اصلی جهت انتشار در صفحات مجازی
﷽ 🔰 کرامت حضرت رقیه‌ (سلام‌الله‌علیها) به خانم فرانسوی ✍🏻 یک خانم فرانسوی مسیحی برای مأموریتی به سوریه آمده بود. خودش تعریف می‌کند؛ ▫️اتاقی در هتلی در شهر دمشق برایم گرفته بودند، از پنجره میشد گنبد و بارگاه کوچکی را در آن حوالی دید که مردم رفت و آمد می‌کردند. شب مشغول استراحت بودم که متوجه شدم صدای گریه و همهمه می‌آید، سوال کردم؛ ▫️ اینجا چه خبر است، چرا مردم گریه و سروصدا‌ می‌کنند؟ پاسخ دادند: اینجا یک دختر خانم دفن شده است به خاطر او گریه می‌کنند. ▫️ گفتم: عجب! حتما امروز دفنش کردند و پدر و مادرش برایش گریه می‌کنند. جوابشان برایم عجیب بود، گفتند: نه این خانم بیش از هزار سال است که از دنیا رفته و اینجا دفن شده است. ▫️با تعجب گفتم: مگر می‌شود یک دختر بچه‌ای که هزار سال از دنیا رفته، مردم این‌طور برای او گریه کنند؟ ✍🏻 ماجرای مفصلی را از کربلا و حسین بن علی و دختر بچه سه ساله اش بنام رقیه تعریف کردند، و اینکه این دختر بعد از شهادت پدر، برادران و عمویش چگونه اسیر می‌شود و با کاروان اسرا با سختی و مشقت به اینجا می‌رسند و در این خرابه به شهادت می‌رسد. با شنیدن این داستان، محبت این خانم در دلم افتاد. ▫️همان ایام باردار بودم، موقع وضع حملم رسید، مرا به بیمارستان بردند، دکتر پس از معاینه گفت:‌ خانم، بچه شما مشکلی دارد. زایمان شما غیرطبیعی خواهد بود و خطر مرگ شما هم بسیار زیاد است. باید جراحی کنیم، ولی احتمال اینکه شما از دنیا بروید هم خیلی زیاد است. بی‌اختیار یاد آن دختر سه ساله افتادم با خودم گفتم: خوب، این خانمی که به من گفتند حضرت رقیه (سلام‌الله‌علیها) است و مردم این‌طور برایش گریه می‌کنند، حتما می‌تواند مشکل من را هم برطرف کند. ▫️در دل شروع به صحبت با او کردم، گفتم: شما دختری هستید که این‌قدر به شما علاقه دارند و به شما احترام می‌گذارند. شما را به حق پدرت قسم می‌دهم که مشکل من را برطرف کن. اگر مشکل من حل شود، دو تا قالیچه گران‌قیمت می‌آورم و در حرم شما پهن می‌کنم. ✍🏻 ساعاتی از این توسل من گذشت، درد زایمان مرا گرفت و بچه‌‌ام به طور طبیعی به دنیا آمد، بدون اینکه برای من مشکلی پیش بیاید. دوباره به سوریه برگشتم و این‌ بار دو قالیچه برای حرم حضرت رقیه (سلام‌الله‌علیها) هدیه آوردم. منبع: توسلات یا راه امیدواران، ص 161. 📌 برگرفته از جلسات «حکایات» ✅@Aminikhaah
﷽ 🔰 نجات از مرگ با توسل به حضرت رقیه (سلام‌الله‌علیها) آقای حسینی قمی از آقای احمد اکبری نقل می‌کند که ایشان می‌گوید: ✍🏻 من دچار بیماری شده بودم، به دکتر مراجعه کردم. دکترها پس از معاینه تشخیص دادند که باید عمل شوم. مرا عمل کردند اما عملم موفقیت‌آمیز نبود و روز به روز حالم بدتر شد. دکترها دیگر جوابم کردند تا جایی که گفتند باید به خانواده‌ات وصیت کنی و آماده مرگ باشی. او ادامه می‌دهد: ▫️من روی تخت بیمارستان افتاده بودم، گفتم پس بگویید زن و بچه‌ام بیایند. زن و بچه‌ام آمدند و دور تخت جمع شدند. وصیت‌هایم را کردم و آن‌ها هم شیون و گریه کردند. بعد از مدتی، آن‌ها از اتاق بیرون رفتند و من منتظر بودم که هر لحظه بیایند و جنازه‌ام را ببرند. حتی اقوام کارهای قبرستان را هم انجام دادند و کاملا آماده شده بودند که من را دفن کنند. ▫️او می‌گوید: در همین حال و هوا بودم و آماده مرگ. با خودم گفتم که خوب، ما شیعیان خانمی به نام حضرت رقیه داریم، چرا به او متوسل نشوم؟ دلم شکست و متوسل به حضرت رقیه شدم. اشعاری خواندم و گریه کردم. چند لحظه‌ای گذشت که دیدم در اتاقم باز شد و دختر خانم زیبا رویی وارد اتاق شد. او جلوی آمد و مرا با اسم کوچک و فامیلم صدا زد و گفت: "از جایت بلند شو". ▫️با خودم گفتم حتما این دختر برای یکی از اتاق‌های هم‌جوار ماست و مشغول بازی بوده که در اتاق را باز کرده و به اتاق ما آمده است. به همین دلیل به او توجه چندانی نکردم. دوباره فرمود: "پاشو". گفتم: من نمی‌توانم از جایم تکان بخورم. عمل کردم و درد دارم. دست و پایم هم بسته است. او به من گفت: کجا دست و پات بسته است؟ نگاه کردم و دیدم که دست و پایم باز است. گفت: "بلند شو!" گفتم: نمی‌توانم. من عمل جراحی کردم و تکان خوردن برایم مشکل دارد. ▫️او پرسید: "کجا را عمل کردی؟" نگاهی به قفسه سینه‌ام انداختم، می‌خواستم قلبم و آثار عمل جراحی را نشانش بدهم اما دیدم نه تنها اثری از زخم نیست، بلکه کاملا جوش خورده و ترمیم شده. به او گفتم: شما چه کسی هستید؟ گفت: "همانی که بهش متوسل شدی، همان خانمی که صداش زدی." ✍🏻 حالم خوب شده بود، صحیح و سالم از بیمارستان مرخص شدم. منبع: ستاره درخشان شام، ص ۲۷۲. 📌 برگرفته از جلسات «حکایات» ✅@Aminikhaah
﷽ 🔰 در حجاب از دیدار یار ✍🏻 امام حسن عسکری (علیه‌السلام) درباره (عج‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) می‌فرمایند: «اَلْمُحْتَجَبِ عَنْ أَعْيُنِ اَلظَّالِمِينَ» امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) از چشم ظالمین در حجاب است. ⬅️ پس اگر کسی از ظالمین نباشد، می‌تواند حضرت را ببیند و با او در ارتباط باشد. ✍🏻 اما ظالم که می‌گوییم منظور فقط افرادی مثل صهیونیست‌ها نیستند. بلکه همه‌‌ی کسانی که اهل گناهانی مثل غیبت، تهمت، دروغ و.. هستند، ظالمند. چرا که همه‌ی گناهان ظلم است و باعث حجاب می‌شود. 📌 برگرفته از جلسات «محل قرار» ✅@Aminikhaah
⚜️ قرارگاه محبان؛ اینجا محلِ قرارِ قشنگترین و زلال ترین و پاک ترین دوستی ها با بهترین انسان در این عالم هستی است. @Aminikhaah
﷽ 🔰 شیخ هادی خراسانی و دمشقی مرحوم آیت‌الله سید هادی خراسانی نقل می‌کنند: ✍🏻 دست یکی از اقوام ما را عقرب یا ماری گزید. دستش دچار مشکل شد و دکترهای متعدد نتوانستند او را مداوا کنند. ▫️بعد از مدتی، شخصی به نام سید عبدالامیر خودش آمد سراغ فامیل ما و دستش را روی دست مارگزیده او گذاشت، کمی فشار داد و گفت: "حالا ببین، درد احساس می‌کنی؟" او گفت: "نه، درد دستم خوب شد، ماجرا چیست؟" ▫️سید گفت: "من نه اهل دعا هستم و نه دوا، ما نسل اندر نسل اگر آب دهانمان یا دستمان را بر مار گزیده و عقرب گزیده بگذاریم، خوب می‌شود. چون جد من سید ابراهیم دمشقی، سه روز جسد حضرت رقیه (سلام‌الله‌علیها) را در بغل گرفته بود و چون دست او به بدن حضرت رقیه خورده بود به هر بیماری میزد، بهبود می یافت و این نسل به نسل به ما هم رسیده." ✍🏻 سید ابراهیم دمشقی یکی از علمای دمشق بود که سه دختر داشت. دختران او هر یک در عالم رویا حضرت رقیه (سلام‌الله‌علیها) را خواب می‌بینند که ایشان می‌گویند: "به پدرت بگو به والی دمشق بگوید که بین قبر و لحد من آب افتاده است و بدن من اذیت است. بیاید قبر را تعمیر کند." دختران سید ابراهیم دمشقی خواب را برای پدرشان تعریف می‌کنند اما ایشان ترتیب اثر نمی‌دهد ▫️تا اینکه خود سید ابراهیم خواب حضرت رقیه (سلام‌الله‌علیها) را می‌بیند. حضرت رقیه می‌فرمایند: "چرا به والی خبر نمی‌دهی؟ بدن من اذیت است. بیایند قبر من را تعمیر کنند." ▫️سید ابراهیم به والی دمشق خبر می‌دهد و والی دستور می‌دهد که قفل حرم به دست هر کسی که باز شد، او مسئول تعمیر قبر باشد. تک‌تک علما می‌آیند اما قفل جز به دست سید ابراهیم دمشقی، باز نمی‌شود. قبر را می‌شکافند و لحد را باز می‌کنند، بدن حضرت رقیه را می‌بینند که سالم است و هیچ اتفاقی برای جسد مبارک نیفتاده، اما آب زیادی در لحد جمع شده است. ▫️سید ابراهیم دمشقی بدن مبارک حضرت رقیه (سلام‌الله‌علیها) را سه روز روی زانو می‌گذارد و گریه می‌کند و در این مدت فقط برای نماز، بدن مبارک را بر پارچه تمیزی بر روی زمین می‌گذارد. به معجزه حضرت رقیه در این سه روز، سید ابراهیم نه نیاز به آب و غذا و خواب پیدا می‌کند و نه تجدید وضو. موقع دفن وقتی می‌خواهد بدن را در قبر بگذارد. می‌گوید: "من پسر ندارم، از خدا بخواه پسری به من بدهد." پس از مدتی، خداوند سید مصطفی را به او عطا می‌کند. ✍🏻 پس از آن، والی دمشق تولیت حرم حضرت رقیه را به این خانواده می‌سپرد، نسل اندر نسل سید ابراهیم و فرزندانش متولیان حرم حضرت رقیه (سلام‌الله‌علیها) می‌شوند. 📌 برگرفته از جلسات «حکایات» ✅@Aminikhaah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽ 🔰 عنایت حضرت رقیه (سلام‌الله‌علیها) به شیخ عباس میرزاعلی آقا یکی از فرزندان شیخ عباس قمی، می‌گوید: ✍🏻 در ناحیه حنجره‌ام دچار یک گرفتگی شدم به طوری که صدایم گرفته بود. به دکتر مراجعه کردم و دکتر پس از معاینه گفت: بعضی از تارهای صوتی شما فلج شده و دیگر خوب نمی‌شود. فعلاً چند وقتی
منبر نروید، سخنرانی نکنید و حتی با خانواده‌تان هم صحبت نکنید
.
اگر چیزی هم خواستید، بنویسید. اگر این‌ها را انجام بدهی، ممکن است خوب بشوی. ✍🏻 بعد از مدتی، شروع کردم به عمل کردن نسخه دکتر. با هیچ‌کس نمی‌توانستم صحبت کنم، ماه رمضان نزدیک بود. مردم زنگ می‌زدند و مرا به مجالس دعوت می‌کردند. خیلی دلم گرفت. ▫️نماز ظهر و عصر را خواندم و بعد از نماز خیلی گریه کردم. متوسل به امام حسین (علیه‌السلام) شدم و گفتم: "یا امام حسین، ماه رمضان نزدیک است و مردم ما را دعوت کردند. من هر سال منبر می‌رفتم و روضه می‌خواندم برای شما، امسال این توفیق از من گرفته می‌شود. از طرفی با زن و بچه هم نمی‌توانم صحبت کنم. شما به فریاد ما برس." ▫️بعد از نماز ظهر و عصر، طبق معمول هر روز خوابیدم. در عالم رویا دیدم که یک اتاق بزرگی است؛ نصف اتاق روشن و نصف اتاق تاریک است. به آن نیمه روشن اتاق نگاه کردم و دیدم حضرت اباعبدالله الحسین (علیه‌السلام) نشسته‌اند، تا چشمم به حضرت افتاد، دوباره همان خواسته‌هایم را عرض کردم. ▫️حضرت فرمودند: "به این سیدی که دم در نشسته است، بگو چند جمله روضه دخترم رقیه را برایت بخواند و چند قطره اشک بریز، ان‌شاءالله خوب می‌شوی." نگاه کردم و دیدم که آن سید، آقای مصطفی طباطبایی قمی شوهر خواهر ماست. به ایشان گفتم: روضه بخوان. دیدم انگار خیلی در همان عالم رویا دوست نداشت روضه بخواند. امام حسین (علیه‌السلام) این‌بار با او فرمودند: "پاشو، روضه دخترم را بخوان." ✍🏻 او شروع کرد به روضه خواندن و من هم در همان عالم رویا شروع کردم به گریه کردن. حال خوشی داشتم که بچه‌هایم من را از خواب بیدار کردند، خیلی ناراحت شدم که چرا مرا از این حال خوش درآوردید. ▫️از خواب که بیدار شدم، رفتم مطب دکتر و از او خواستم که دوباره معاینه کند. دکتر حنجره‌ام را معاینه کرد و گفت: عجیب است حاج آقا، هیچ اثری از بیماری برای شما نمانده است. ماجرا چیست؟ ماجرای خوابم را برای‌شان تعریف کردم. دکتر خیلی گریه کرد و گفت: روضه دختر سه‌ ساله حسین (علیه‌السلام) تو را شفا داد. 📌 برگرفته از جلسات «حکایات» ✅@Aminikhaah
﷽ 🔰 رجوع به طاعت از پس ابتلائات ✍🏻 رجوع مراتبی دارد. رجوع امثال ما، به طاعت است. که رجوع عام است. یعنی آدم گرفتار معصیتی شده و فراموش کرده. و دچار غفلت شده است. که بیشتر هم در فضای نعمت این اتفاق میفتد. اوضاع که مطابق روال باشد، خوبی‌ها و خوشی‌ها را از خودش می‌داند و احساس می‌کند استحقاقی دارد که محبوب واقع شده! این همان حالت مستی و غرور است. حالتی که انسان «أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَىٰ» (سوره نازعات، آیه۲۴) می‌گوید. ✍🏻 و ناگهان خداوند همه چیز را بهم می‌ریزد. چرا؟ تا برگردی.. چون به اسباب دل خوش کردی و به سایه‌ها تکیه کردی. ناگاه نشانت می‌دهد که خبری نیست، کسی کاره‌ای نیست، کسی به دردت نمی‌خورد! و آنگاه، خداوند در فتنه‌ها و ابتلائاتی قرارت می‌دهد، تا دل بکنی و به او رجوع کنی، به طاعت رجوع کنی. «إِلَهِي وَ رَبِّي مَنْ لِي غَيْرُكَ...» چه کسی برای من کارایی دارد جز تو! ✍🏻 این رجوع برای عموم ماست. چون ما شرک باطنی داریم که در مراتب بالاترش، تبدیل شده به عصیان ظاهری. یعنی انسان در مرحله ظاهر هم در مقابل خدا ایستاده. خودش را مستقل می‌داند؛ ▫️«كَلَّا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَيَطْغَىٰ، أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَىٰ» (سوره علق، آیات ۶-۷). ▫️«الَّذِينَ طَغَوْا فِي الْبِلَادِ، فَأَكْثَرُوا فِيهَا الْفَسَادَ» (سوره فجر، آیات ۱۱-۱۲). ⬅️ و از اینجا شکل می‌گیرد، وقتی حس بی‌نیازی می‌آید. احساس می‌کنی به پیامبر هم نیازی نداری! 📌 برگرفته از جلسات «از حیوانیت تا حیات، انتخاب حیاتی» ✅@Aminikhaah
﷽ 🔰 مرتبه اول ابتلا؛ رجوع ✍🏻 درجه اول این است که رجوع کنیم به طاعت، خیلی‌ها هستند که رجوع به طاعت کرده‌اند ولی هنوز رجوع به خدا نکرده‌اند. گناه نمی‌کند به خاطر اینکه شلاق نخورد و جهنم نرود. همین هم خوب است ولی از این‌ها بالاتر داریم. این‌ها مراتب آدم و نفس مطمئنه را شکل می‌دهد. ✍🏻 کسی که بالاتر است «إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ» (سوره بقره، آیه۱۵۶) را درک می‌کند و صبور می‌شود. «إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ» است که در ابتلائات آدم را نگه می‌دارد وگرنه انسان سقوط می‌کند. ⬅️ نقطه ترسناک آنجاست که خدا با تو کاری ندارد و همه چیز رو به راه است. ✍🏻 امام صادق (علیه‌السلام) فرمود: «مؤمن آن کسی است که چهل روز نمی‌گذرد مگر اینکه زخمی به تنش وارد می‌شود، دردی می‌بیند، حتی در حد یک خراش.» [1] ▫️بلا، نظر رحمت و تربیت خداست. کسی که اصلا در بلا نمیفتد هیچ وقت رجوع الی الله نمی‌کند. [1] مشکاة الأنوار، ج ۱، ص ۲۹۲. 📌 برگرفته از جلسات «از حیوانیت تا حیات، انتخاب حیاتی» ✅@Aminikhaah
📲 دست پایین رسانه‌ای 📌برگرفته از جلسات «از حیوانیت تا حیات ،انتخاب حیاتی» @Aminikhaah
﷽ 🔰 تفاوت امام حسن و امام حسین (علیهما‌السلام) ✍🏻 نقطه تفاوت امام حسن و امام حسین حرف “ی” است. عدد ابجد حرف "ی" عدد ده بوده و خود عدد ده هم حقیقت فنا و حقیقت صفر در برابر یک می‌باشد. از سوی دیگر، عدد ده عدد ابجد کلمه «حب» است. ▫️ بدین ترتیب وجود حرف “ی” در نام امام حسین (علیه‌السلام) نشانه ظهور حقیقت حب، حقیقت ده و حقیقت صفر در برابر بک است. برای همین هم فرمود: «أنَا قَتیلُ العَبَرَةِ» [1] ✍🏻 و دو نفر از پنج تن هستند که خداوند متعال حب آنها را تکوینا جوری قرار داده که محبت آنها ظهور و غلبه و کشش دارد، ظهور در عالم دارد. ⬅️ اینها ظهور آن “ی” است. حسن و حسین تفاوتشان در "ی" و در ظهور محبت است. ✍🏻 فرمود: «مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا» (سوره انعام، آیه۱۶۰). کار حَسَن که انجام میدهی به امام حسن (علیه‌السلام) متصل می‌شوی، و با امام حسن که بیایی، به امام حسین می رساندت. و قیامت، چون یک “ی” دارد که همان ده است، «عَشْرُ أَمْثَالِهَا»، می‌شود حسین، می‌شود ظهور محبت. ✍🏻 کار خوب انجام دهی در قیامت کارهای خوبت می‌شود ظهور محبت تو به خدا و ظهور محبت خدا به تو که این حقیقت امام حسین (علیه‌السلام) است. [1] کامل الزيارات ج ۱، ص ۱۰۸. 📌 برگرفته از جلسات «از حیوانیت تا حیات، انتخاب حیاتی» ✅@Aminikhaah
هدایت شده از برای جهش ایران
❇️ تناقضات با ظرافت 🏷 آقای ظریف نتوانستند کابینه مد نظرشان را محقق کنند و از دولت جدا شدند. فارغ از اینکه این جدایی چقدر جدی و ادامه‌دار خواهد بود باید پرسید چه چیز مانع از شکل‌گیری کابینه مطلوب ایشان شد؟ سهم‌خواهی‌ها؟ سوء تدبیر و مدیریت‌شوندگی؟ تعارض منافع حزبی؟ آیا اینها با مذاکره قابل حل نبود؟ آقای ظریف همانی نبود که می‌گفت تمام اختلافات ، شبیه اختلاف آن خواهر و برادر بر سر پرتقال است که با گفتگو حل می‌شود؟ چرا برای حل این مشکلات با دولت متبوع و مطلوب خود مذاکره نمی‌کنند؟ چرا به قهر رو می‌آورند؟ دوستان ایشان از ایالات متحده سرسخت‌تر و لجوج‌ترند که آن‌ها را قابل مذاکره می‌داند و رفقای خود را غیر قابل مذاکره؟ اساسا مگر همه دعواها پرتقالی و برآمده از سوء تفاهم نبود؟ مگر ایشان استاد رفع سوء تفاهم نبود؟ مگر پزشکیان ، تابع نظرات کارشناسان نبود؟ اینها که کابینه را چیده‌اند کارشناس‌اند یا نه؟ اگر نیستند پس چرا و چگونه نظرشان پذیرفته شده؟ اگر کارشناس‌اند پس چرا آقای ظریف تابع نظرات آنها نیست؟ صدها سوال دیگر نیز در ذهن کاوشگر منصف سبز می‌شود که احتمالا "زمان" پاسخ همگی را خواهد داد. ✅ @Aminikhaah@bjiran