💠 #باورهای_یک_یاور
🔷 جلسه ششم
🔶 بخش دوم
♦️ وقتی اقلیت تبدیل به اکثریت می شوند، معمولا میلشان به سمت گناه است، نه اینکه خدا دوست داشته باشد که اکثریت گناه کنند و مومنین همیشه در اقلیت باشند. خدا نگفته که ای مومنان همیشه در اقلیت باشید! بلکه گفته که مومنان بروند و بقیه را هم هدایت کنند تا بر تعدادشان افزوده شود، اما بدانید (وَ ما أَكْثَرُ النَّاسِ وَ لَوْ حَرَصْتَ بِمُؤْمِنِين ؛و بيشتر مردم، هر چند اصرار داشته باشى، ايمان نمى آورند. یوسف/103) ای پیغمبر هر چه تلاش کنی اکثر مردم ایمان نمی آورند. تبلیغ و دعوت بکن. حرف حق را به مردم بزن. ولی بدان که عده ی کمی حرفت را می پذیرند.
حضرت نوح ع هر 12 سال کار تبلیغی که انجام می دادند یک نفر به ایشان ایمان می آوردند. اما دست از تلاش خود برنداشتند. در سوره مبارکه نوح آیه 5 از زبان حضرت نوح این طور بیان می کند: ( إِنِّي دَعَوْتُ قَوْمِي لَيْلاً وَ نَهارا ؛من قوم خود را شب و روز (بسوى تو) دعوت كردم ) نه اینکه تنها هر شب تبلیغ کند بلکه هر شب و روز آن ها را به توحید دعوت می کرد. اما باز در نتیجه کم اند افرادی که ایمان بیاورند.
آیا قرار نیست که مومنین در اکثریت قرار بگیرند؟ پاسخ این است که ان شاء الله با ظهور امام زمان عج ، مومنین در اکثریت و کفار در اقلیت قرار خواهند گرفت. اتفاقی که از اول قرار بوده در عالم بیفتد و ما انسان ها مانع آن شدیم، بالاخره محقق خواهد شد. از اول خدای متعال دوست داشته که مومنین در اکثریت باشند اما این اتفاق نمی افتد تا دوران امام زمان عج.
سوال ؛ حال وظیفه ما چیست که الان در اقلیت هستیم و مشخص هم نیست که چه زمان اکثریت بشویم؟ اگر بخواهیم اکثریت بشویم راهش چیست؟ می خواهیم به جای آنکه 20 درصد مومن داشته باشیم ، 80 درصد مومن داشته باشیم. به جای آنکه 80 درصد در بازار نزول بخورند 20 درصد نزول بخورند. آیا کسی هست که اینطور دوست نداشته باشد؟ همه ما دوست داریم که اصلا آن 20 درصد بدی هم وجود نداشته باشد و شرک و فساد و گناه و فسق و فجور و اختلاس همه جمع بشود و همه سالم بشوند. خب این راهش چیست؟
بسمه تعالی ؛ (راهش این است که حاضر بشوی اقلیت باشی.) اگر هر نفر به تنهایی بتواند اقلیت بودن را تحمل کند ، من تحمل کنم ، شما تحمل کنی و قبول کنیم، اینطور عالم گلستان می شود. نباید صبر کنیم همه مومن بشوند تا ما هم برویم داخل اکثریت مومنان. بلکه هر فرد باید ایمان بیاورد و تلاش کند که یک نفر دیگر را هم همراه خود مومن کند و آن یک نفر هم دیگری را همراه خود بیاورد تا به همین ترتیب اکثریت عالم را مومنین تشکیل دهند. پیامبر اسلام ص هم همینطور شروع کردند، از غار حرا که پایین آمدند تنها خودشان مسلمان بودند، به خانه که رسیدند همسرشان حضرت خدیجه و امیرالمومنین را نیز با خود همراه کردند، شدند سه نفر.
کنار کعبه سه نفری به نماز ایستادند، اما مورد تمسخر مردم قرار گرفتند ، در اینجا پیامبر نگفت که چون تعدادمان کم است و ما را مورد تمسخر قرار می دهند دست از دعوت و تبلیغ برداریم تا زمانی که زیاد بشویم، نه؛ بلکه باید با همین تعداد کم کنار کعبه نماز خواند تا زیاد شد، اصلا راهش همین است.
خلاصه آنکه در این راه باید فحش خورش ملس باشد! اگر آماده ی فحش شنیدن نباشد، مومن نمی شود. بالاتر از آن تا مومن آماده ی سنگ خوردن نباشد ، مومن نمی شود. پیغمبر ما چقدر سنگ خوردند؟ شکمبه گوسفند پرتاب می کردند روی سر ایشان! کدام یک از ما چنین سختی هایی را تحمل کرده ایم؟ حداکثر به خاطر مومن بودنمان یک متلکی در دانشگاه به ما انداختند.
🔔 @Aminikhaah_Media
💠 #باورهای_یک_یاور
🔷 جلسه ششم
🔶 بخش سوم
♦️دین اسلام به سختی دست ما رسیده است، شخصیت هایی مثل عمار، پدر و مادرش یاسر و سمیه و بسیاری دیگر از چنین شخصیت ها، شکنجه های فراوان تحمل کرده و بعضا در اثر همان شکنجه ها جان خود را از دست داده اند، اصلا باید همینگونه باشیم تا اکثریت بشویم، این شخصیت ها این چنین زحمت کشیدند که الان سه میلیارد مسلمان داریم؛ اما شیعه خالص چطور؟ شاید 5 هزار شیعه خالص داشته باشیم که اگر واقعا خالصانه زحمت بکشیم، کل عالم را میتوانیم از شیعه خالص پر کنیم!
سمیه، عمار و.. هر کدام یک نفر بودند و برای اسلام زحمت کشیدند، الان اینگونه آوازه شان در عالم پیچیده است، اسلام را همین ها منتشر کردند، کسانی که حاضرند مظلومیت و غربت را تحمل کنند، و با اولین فشار و سختی جا نمی زنند، خیلی باید فحش شنید و تهمت خورد! همانطور که پیامبران و اولیا خدا اینگونه بودند، به حضرت موسی چه تهمت هایی زدند؟! به حضرت مریم و حضرت عیسی چه تهمت هایی زدند؟! نعوذ بالله تهمت حرام زادگی به ایشان می زدند؛ اما آن ها تمام این سختی ها را برای دین خدا تحمل کردند.
نباید اینطور باشد که ما برویم و گوشه ای به استراحت بپردازیم ، به این خیال که وقتی همه چیز روبه راه شد و همه آمدند، ما هم میرویم، اینطور هیچ چیز درست نخواهد شد؛ حتما شنیده اید بعضی در جواب کمک برای جمع آوری جهیزیه و دیگر کارهای خیر می گویند هر وقت بقیه کمک کردند من هم کمک می کنم، اما به این شکل هیچ چیز درست نمی شود، زمانی که هر کدام از ما ، به تنهایی برای اسلام کار کردیم و فداکاری کردیم و تبدیل به اکثریت شدیم ، همه چیز درست خواهد شد. آیا دوست داریم همه عالم مومن عاشق امام حسین شوند؟ راهش این است که سختی ها را تحمل کنیم.
باید در چنین ایامی (ماه محرم) در بحرین باشیم تا بفهمیم عزاداری یعنی چه؟ بفهمیم یعنی چه که در حسینیه نشسته ای که ناگهان سربازان حمله می کنند و میبرند و دستگیر می کنند.. اصلا مگر میشود به همین راحتی اسم امام حسین را آورد؟! در کشور خودمان تا 50 سال پیش همینطور بود، زمان رضا شاه کسی نمیتوانست علناً روضه بگیرد و عزاداری کند، چه کسانی فداکاری کردند؟ یک عده مومن پاک و خالص که هر اذیت و آزار و شکنجه ای را در راه خدا تحمل کردند، غربت را تحمل کردند، همین جانبازها و شهدای عزیزمان شرایط را اینگونه تغییر دادند، اینگونه زحمت کشیدند که الان ما میتوانیم با خیال راحت سر سفره اباعبدالله ع بنشینیم، یک اقلیتی بودند که این از خود گذشتگی را نشان دادند و آن شکنجه ها را تحمل کردند، تا شرایط کشور اینگونه شد؛ مدافعان حرم نیز همینطور، یک عده ی قلیلی خارج از مرزها در حال دفاع از کشورند که امنیت و آرامش کشور حفظ شود،تا امثال حادثه ی تروریستی مجلس تکرار نشود، دور تا دور کشور در جنگ و آتش است اما در داخل کشور امنیت و آرامش ، این برکت از کجاست؟ مدیون خون امثال حججی هاست، باید قدر این ها را دانست نه اینکه مثل یک مشت نادان، بجای تشکر، تهمت زد!
بعد از شهادت شهید حججی، چه توهین ها که به همسر و خانواده این شهید نکردند! چقدر پول میگیرید؟ تا آخر عمر تامین هستید و.. اینها نمیفهمند که ما مدیون همین اقلیت هستیم، همین تعداد کم اند که پرچم اسلام را بالا نگه داشته اند، ما هم باید به اندازه خودمان تلاش و فداکاری کنیم، هر کس در هر جایگاهی که هست، آنکه در اداره است باید جلوی رشوه و دزدی از کار و.. را بگیرد، این راه اذیت دارد ، باید تحمل کرد؛ آنکه راننده است و تاکسی دارد به همین صورت، باید انصاف را رعایت کند، نه آنکه هر کس هر چقدر توانست از مردم بکند! در این صورت هیچ فرقی بین این افراد و اختلاس گران بزرگ و مال مردم خور نیست! فردی همین قدر زورش میرسد که کرایه تاکسی بیشتری از مردم بگیرد اما فردی دستش به بیت المال میرسد و دزدی میلیاردی میکند، بین اینها هیچ فرقی نیست، آن هم اگر میتوانست میلیاردی میخورد! مرحوم صفائی حائری جمله ی بسیار زیبایی دارند ، ایشان می فرمایند: «ما همه فرعونیم، تنها مصر وجودمان کوچکتر است!»
مرحوم آیت الله بهجت می فرمودند از کجا معلوم که اگر زمان اهل بیت بودیم از آن امتحان ها سربلند بیرون می آمدیم؟ ما از پس همین امتحانات کوچک مادی بر نمی آییم.. مقابل یک گناه کوچک نمیتوانیم ایستادگی کنیم! چطور ادعا میکنیم اگر آن موقع بودیم سربلند از امتحانات سخت آن روزگار بیرون می آمدیم؟!
اولش از گناهان کوچک آغاز می شود، به قول معروف تخم مرغ دزد شتر دزد می شود! اگر کسی میخواهد سالم زندگی کند باید از همین الان و از محدوده ی کوچک زندگی خودش شروع کند، در اداره خودش ، مغازه ی خودش یا خانه ی خودش معصیت را ریشه کن کند.
🔔 @Aminikhaah_Media
نظام تقديم 67.mp3
6.2M
🔈 #تاثیر_درک_مهندسی_خلقت_بر_معنویت
📢 #پارت_سوم - #نظام_تقدیم
🔊 جلسه شصت و هفتم
#جایگاه_صدق_در_هستی / 23
📅97/11/27
#مشهد
#دانشگاه_فردوسی
🔔 @Aminikhaah_Media
نظام تقديم 68.mp3
6.58M
🔈 #تاثیر_درک_مهندسی_خلقت_بر_معنویت
📢 #پارت_سوم - #نظام_تقدیم
🔊 جلسه شصت و هشتم
#جایگاه_صدق_در_هستی / 24
📅97/11/28
#مشهد
#دانشگاه_فردوسی
🔔 @Aminikhaah_Media
سخنرانی حجت السلام امینی خواه 02 .mp3
15.3M
🔈 #علی_انسان_می_سازد
📢 جلسه اول l «مساله بی مسالگی»
📅97/11/26
#مشهد
#دانشگاه_فردوسی
🔔 @Aminikhaah_Media
نظام تقديم 70.mp3
7.23M
🔈 #تاثیر_درک_مهندسی_خلقت_بر_معنویت
📢 #پارت_سوم - #نظام_تقدیم
🔊 جلسه هفتادم
#جایگاه_صدق_در_هستی / 26
📅97/11/30
#مشهد
#دانشگاه_فردوسی
🔔 @Aminikhaah_Media
💠 #باورهای_یک_یاور
🔷 جلسه ششم
🔶 بخش چهارم
🔷 راه اینکه اکثریت بشویم این است که اقلیت بودن را تحمل کنیم، باید برایمان فرقی نکند که در راه خدا تک و تنها باشیم. باید تنهایی در راه خدا را تحمل کنیم. چنین کسانی یار اهل بیت می شوند. مانند امام خمینی ره ، این مرد خیلی عظیم است. روزی آیت الله اراکی در قم از یک عکاسی که عکس امام ره را داشت رد می شدند ، ایستادند و فرمودند این سید را میبینید، ایشان اگر کربلا بود یار 73 ام حضرت اباعبدالله ع میشد.
حضرت امام چه ویژگی داشت؟ ویژگی منحصر به فرد ایشان این بود که غربت را در راه خدا تحمل میکرد. غربت و تنهایی در ایام تبعید در عراق و کویت و.. ، فاصله سال 42 تا 56 هیچ خبری از امام نبود. ناگهان از سال 56 و بعد از شهادت حاج آقا مصطفی و بعد از آن توهینی که به امام در روزنامه کردند ، اسم ایشان سر زبان ها افتاد.
ایشان در تبعید بود، زمانی که ایشان در نوفل لوشاتو بودند به ایشان گفتند تا کجا میخواهید پیش بروید؟ مدام از این کشور به آن کشور ، کسی طرفدارتان نیست، تک و تنهایید؛ امام در پاسخ می فرمایند اگر مرا تبعید کنند و در یک قایق در دریای مدیترانه تک و تنها رها کنند، من دست از آرمان و اهدافم برنخواهم داشت.
چند نفرمان اینگونه اند؟! ما میترسیم اگر یک حرفی بزنیم حقوقمان کم شود. چیزی نگویم به رییسم بر بخورد. فکر میکنیم رزقمان دست اوست پس عقب میکشیم. اما چقدر به امام توهین کردند. هنوز هم توهین میکنند. هنوز هم بعد از 30 سال اسمشان در خبرگزاری هاست و به ایشان توهین میکنند و تهمت میزنند. مثل جدش امام حسین ع که هنوز هم دارند با ایشان دشمنی می کنند. مثل داعشی ها و یا شبکه های تلویزیونی وهابی که چه توهین هایی به امام حسین و مراسم عزاداری ایشان می کنند. در این فضای مجازی هر چه به دهانشان می رسد می گویند.
حالا آدم مومن هم چند نفری پیدا میشوند که چهار تا دشنام بدهد. باید تحمل کرد این ها را. به قول معروف به خاطر چهار تا بی نماز که در مسجد رو نمیبندند. تو کار خودت را بکن. نماز خودت را بخوان و مسجد خودت را برو.
دوره ای بود که تنها حضرت ابراهیم ع بر روی زمین مسلمان بود. مردم شهر همه به جز حضرت ابراهیم برای یک جشن سالانه (یوم الزینه) به خارج از شهر رفتند. حضرت ابراهیم به بت خانه رفت و همه بت ها را شکست و تبر را بر دوش بت بزرگ گذاشت. مردم شهر پس از بازگشت، حضرت ابراهیم را به عنوان تنها کسی که با پرستش این بت ها مخالفت می کرد دستگیر کرده و تصمیم به سوزاندنش گرفتند. فراخوان دادند تا هر کس هر چقدر هیزم که می تواند بیاورد، سرانجام آنقدر هیزم جمع شد و آتش عظیمی به پا شد که دیگر نتوانستند حضرت ابراهیم را از نزدیک به آتش بیندازند. تا آنکه شیطان پیشنهاد اختراع منجنیق را به آنها داد. (تفسیر مجمع البیان، ج7، ص87)
منجنیق را ساختند و حضرت ابراهیم را با منجنیق به آتش پرتاب کردند. در این بین جبرئیل به حضرت ابراهیم گفت آیا کمک میخواهی؟ ایشان فرمود :اما الیک فلا از تو نه! (بحارالانوار، ج11، ص63) ، خدا میداند که من در چه حالی هستم. همین کافی است. هر چه او مقدر کند همان خواهد شد. توجه داشته باشید ایشان تنها مسلمان روی زمین است. اما حتی از جبرئیل هم کمک نخواست! قرآن می فرماید آتش بر حضرت ابراهیم خنک شد: قُلْنا يا نارُ كُونِي بَرْداً وَ سَلاماً عَلى إِبْراهِيم (سرانجام او را به آتش افكندند ولى ما) گفتيم: «اى آتش! بر ابراهيم سرد و سالم باش!» (انبیا/69)
🔔 @Aminikhaah_Media
طرح کلی،۲۹بهمن قسمت اول.mp3
36.86M
🔈 #طرح_کلی_اندیشه_اسلامی_در_قرآن
🔊 جلسه پانزدهم / قسمت اول
📅97/11/29
#مشهد
#دانشگاه_فردوسی
🔔 @Aminikhaah_Media
طرح کلی،۲۹بهمن قسمت دوم.mp3
34.56M
🔈 #طرح_کلی_اندیشه_اسلامی_در_قرآن
🔊 جلسه پانزدهم / قسمت دوم
📅97/11/29
#مشهد
#دانشگاه_فردوسی
🔔 @Aminikhaah_Media
پرديس انديشه 14.mp3
18.03M
🔈 #پردیس_اندیشه
🔊 #تحلیل_مغالطه / 14
📅97/12/01
#مشهد
#دانشگاه_فردوسی
🔔 @Aminikhaah_Media
💠 #باورهای_یک_یاور
🔷 جلسه ششم
🔶 بخش پنجم
🔷 سماعه بن مهران روایت عجیبی از امام کاظم نقل می کند. می گوید ایشان به من فرمودند: ای سماعه مردم در امنیت شب می خوابند اما ما اهل بیت با ترس می خوابیم. سماعه به خدا قسم مومنان کم اند و اهل کفر فراوان اند. آیا می دانی چرا؟ عرض کردم نه آقاجان فدایتان شوم. حضرت می فرمایند بسیاری از کسانی که ادعای ایمان می کنند واقعا ایمان ندارند. مومن واقعی در دنیا کم است، فقط خدا بقیه را در ظاهر مومن نگه داشته تا مومنان واقعی وحشت نکنند. زیرا اگر باطن انسان ها مشخص شود، مومنان واقعی میبینند فقط همان تعداد اندک مومن در کل عالم وجود دارد!
عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ قَالَ قَالَ لِي عَبْدٌ صَالِحٌ صيَا سَمَاعَةُ أَمِنُوا عَلَى فُرُشِهِمْ وَ أَخَافُونِي أَمَا وَ اللَّهِ لَقَدْ كَانَتِ الدُّنْيَا وَ مَا فِيهَا إِلَّا وَاحِدٌ يَعْبُدُ اللَّهَ وَ لَوْ كَانَ مَعَهُ غَيْرُهُ لَأَضَافَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ حَيْثُ يَقُولُ [إِنَّ إِبْراهِيمَ كانَ أُمَّةً قانِتاً لِلَّهِ حَنِيفاً وَ لَمْ يَكُ مِنَ الْمُشْرِكِينَ] فَغَبَرَ بِذَلِكَ مَا شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ إِنَّ اللَّهَ بِإِسْمَاعِيلَ وَ إِسْحَاقَ فَصَارُوا ثَلَاثَةً أَمَا وَ اللَّهِ إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَقَلِيلٌ وَ إِنَّ أَهْلَ الْكُفْرِ لَكَثِيرٌ أَ تَدْرِي لِمَ ذَاكَ فَقُلْتُ لَا أَدْرِي جُعِلْتُ فِدَاكَ فَقَالَ صُيِّرُوا أُنْساً لِلْمُؤْمِنِينَ يَبُثُّونَ إِلَيْهِمْ مَا فِي صُدُورِهِمْ فَيَسْتَرِيحُونَ إِلَى ذَلِكَ وَ يَسْكُنُونَ إِلَيْهِ ؛ سماعة بن مهران می گويد: بنده صالحى (موسى بن جعفر) صلوات اللَّه عليه به من فرمود: اى سماعة (مدعيان تشيع و دوستى ما) روى بسترهاى خود آرميدند و مرا به ترس انداختند (زيرا تقيه نكردند و فضائل ما را نزد هر كس گفتند) به خدا قسم زمانى بود كه در اين دنيا جز يك تن خدا را نمى پرستيد، و اگر مي بود خداى عز و جل او را هم اضافه مي كرد در آنجا كه ميفرمايد: [ابراهيم (به تنهايى) امّتى بود مطيع فرمان خدا، خالى از هر گونه انحراف و از مشركان نبود. نحل/120] مدتی به اینگونه که خدا خواست سپری شد، سپس خدا اسماعيل و اسحاق را انيس او ساخت و سه تن شدند، قسم به خدا مؤمن كم است و اهل كفر بسيارند. مي دانى چرا چنين است؟ عرض كردم: نمي دانم فدایت شوم. فرمود: (مدعيان تشيع) همدم مؤمنين شدند تا مؤمنين آنچه در دل دارند به آنها بگويند و به اين وسيله راحت می شوند و آرام می گيرند. (كافي، ترجمه مصطفوی ؛ ج2 ؛ ص243)
مثل اتفاقی که برای ابوبصیر کنار کعبه افتاد در خدمت امام باقر ع نشسته بود. عرض کرد آقاجان چقدر حاجی زیاد است. حضرت دستشان را بر چشمان او کشیدند. ابوبصیر می گوید دوباره دیدم بین این همه که مشغول طواف اند. تنها دو نفر به شکل انسان هستند. حضرت فرمودند بلکه بگو چقدر سر و صدا زیاد است نه حاجی! خدا نخواسته باطن انسان ها دیده شود.
قَالَ أَبُو بَصِيرٍ لِلْبَاقِرِ ع مَا أَكْثَرَ الْحَجِيجَ وَ أَعْظَمَ الضَّجِيجِ فَقَالَ بَلْ مَا أَكْثَرَ الضَّجِيجَ وَ أَقَلَّ الْحَجِيجَ أَ تُحِبُّ أَنْ تَعْلَمَ صِدْقَ مَا أَقُولُهُ وَ تَرَاهُ عِيَاناً فَمَسَحَ عَلَى عَيْنَيْهِ وَ دَعَا بِدَعَوَاتٍ فَعَادَ بَصِيراً فَقَالَ انْظُرْ يَا أَبَا بَصِيرٍ إِلَى الْحَجِيجِ قَالَ فَنَظَرْتُ فَإِذَا أَكْثَرُ النَّاسِ قِرَدَةٌ وَ خَنَازِيرُ وَ الْمُؤْمِنُ بَيْنَهُمْ كَالْكَوْكَبِ اللَّامِعِ فِي الظَّلْمَاءِ فَقَالَ أَبُو بَصِيرٍ صَدَقْتَ يَا مَوْلَايَ مَا أَقَلَّ الْحَجِيجَ وَ أَكْثَرَ الضَّجِيجِ ثُمَّ دَعَا بِدَعَوَاتٍ فَعَادَ ضَرِيراً فَقَالَ أَبُو بَصِيرٍ فِي ذَلِكَ فَقَالَ ع مَا بَخِلْنَا عَلَيْكَ يَا أَبَا بَصِيرٍ وَ إِنْ كَانَ اللَّهُ تَعَالَى مَا ظَلَمَكَ وَ إِنَّمَا خَارَ لَكَ وَ خَشِينَا فِتْنَةَ النَّاسِ بِنَا وَ أَنْ يَجْهَلُوا فَضْلَ اللَّهِ عَلَيْنَا وَ يَجْعَلُونَّا أَرْبَاباً مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ نَحْنُ لَهُ عَبِيدٌ لَا نَسْتَكْبِرُ عَنْ عِبَادَتِهِ وَ لَا نَسْأَمُ مِنْ طَاعَتِهِ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ. (مناقب آل أبي طالب عليهم السلام ابن شهرآشوب ؛ ج4 ؛ ص184 )
مومن در عالم کم است. برای همین هم ارزش دارد و به همین دلیل هم خدا مومنان را دوست دارد. امام صادق ع می فرمایند مومن از کبریت احمر کمیاب تر است: الْمُؤْمِنَةُ أَعَزُّ مِنَ الْمُؤْمِنِ وَ الْمُؤْمِنُ أَعَزُّ مِنَ الْكِبْرِيتِ الْأَحْمَرِ فَمَنْ رَأَى مِنْكُمُ الْكِبْرِيتَ الْأَحْمَر ؛ : زن مؤمن از مرد مؤمن كمياب تر است و مرد مؤمن كمياب تر از كبريت أحمر است. كداميك از شما كبريت احمر را ديده ايد؟! (كافي (ترجمه مصطفوی) ؛ ج2 ؛ ص242)
🔔 @Aminikhaah_Media
نظام تقديم 71.mp3
5.76M
🔈 #تاثیر_درک_مهندسی_خلقت_بر_معنویت
📢 #پارت_سوم - #نظام_تقدیم
🔊 جلسه هفتاد و یکم
#جایگاه_صدق_در_هستی / 27
📅97/12/04
#مشهد
#دانشگاه_فردوسی
🔔 @Aminikhaah_Media
نظام تقديم 72.mp3
6.53M
🔈 #تاثیر_درک_مهندسی_خلقت_بر_معنویت
📢 #پارت_سوم - #نظام_تقدیم
🔊 جلسه هفتاد و دوم
#جایگاه_صدق_در_هستی / 28
📅97/12/05
#مشهد
#دانشگاه_فردوسی
🔔 @Aminikhaah_Media
💠 #باورهای_یک_یاور
🔷 جلسه هفتم
🔶 بخش اول
🔷 گاهی انسان با خودش که درباره مسئلهای فکر میکند خودش به درست یا غلط بودن مسئله پی میبرد. گاهی انسان خودش می داند که چه چیزی درست است و چه چیزی غلط ولی در جمع که میآید با دیگران که معاشرت میکند نمیتواند آن جوری که خودش و وجدانش میگوید که درست و غلط است عمل بکند. سخت میشود برای آدم مخصوصاً وقتی جمع متفاوت باشد با ما. گاهی جمع اصلاً از جنس ما نیست از جنس دیگری است.
اینجا کارهایی که آدم انصافش میگوید درست است را بخواهد با اینها مراعات کند برایش خیلی سخت می شود. مثال آن هم فراوان است بعد هم گاهی انسان دلسرد می شود. وقتی انسان در موضوعی تنها بشود در کاری حرفی میزند به بقیه و دیگران کمکش نمی کنند و وقتی که تنها بشود از آن کار دست بر می دارد می گوید ارزشش را ندارد که آدم تنها بشود و اینقدر حرف بشنود. دیگر ساکت میشود.
اگر بنده دوست دارم جزء یاران اهل بیت باشم مفید باشم برای اهل بیت و به کار بیایم شرط اول قدم آن است که مجنون باشم...
باید قید حرفهایی که میشنوید و چیزهایی که میگویند را بزنید و باید خلع سلاح در میدان بیایید که انسان حرف زیاد می شنود!
آیه قرآن (لَتُبْلَوُنَّ فِي أَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ وَلَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَمِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا أَذًى كَثِيرًا ۚ وَإِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ ذَٰلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ) (آل عمران ، ۱۸۶)
به پیامبر فرمود خیلی حرف میشنوی خیلی حرف باید بشنوی. چه حرف های آزار دهنده ای می شنوی! چقدر به پیامبر تهمت زدند!
در زبان عامیانه خودمان هم که دیده اید می گوید آقا فلانی چقدر آدم خوبی است می گویند آدم خوبی است اما حرف پشت سر او زیاد است! خوب اینکه بد نیست حرف پشت سر زیاد آدم باشد! حرف پشت سر پیغمبر هم زیاد بود. پشت سر امیرالمومنین هم حرف زیاد بود. دیگر حرف از این بالاتر که وقتی امیرالمومنین را شهید کردند یک عده برگشتند و گفتند علی مگر نماز میخواند؟ گفتند در مسجد صبح ماه رمضان شمشیر زدند به فرق مبارک حضرت. گفتند مگر علی نماز میخوانده؟ دیگر حرف از این بالاتر؟
سالیان سال معاویه ملعون در شام علیه امیرالمومنین کار میکرده. این درجه از غربت را ما نمی توانیم درک کنیم که تا ۷۰ سال بعد از امیرالمومنین هرکس میرفت بالای منبر می خواست سخنرانی را شروع کند در خطبه های نماز جمعه، در حکومت اسلامی، در زمان امیرالمومنین باید اول امیرالمومنین را لعن میکرد بعد سخنرانی را شروع میکرد! گاهی امام حسن پای منبر نشسته بودند. خطیب بالای منبر لعن می کرد. بعد سخنرانی اش را شروع می کرد اگر قرار است که حرف نشنویم که شیعه نمیشویم!
شیر را بچه همی ماند بدو
تو به پیغمبر چه میمانی بگو؟
چقدر مولوی قشنگ گفته. ما چقدر شبیه امیرالمومنین هستیم؟ چه قدر مثل امیرالمومنین توهین می شنویم؟ تهمت می شنویم بخاطر عقایدمان؟ بابا این افراطی است این تند است و... .
۱۰۰ برابر شدیدترش را درباره امیرالمومنین گفتند. این معاویه ملعون و عمروعاص چه کارها که نمی کردند.
معاویه ملعون و عمروعاص میرفتند تو دهات و بزغاله میبردند در روستاها به بچه ها می دادند. بعد می گفتند چه کسی فرستاده؟ معاویه. فردا صبح میآمدند و جمع میکردند. میگفتند چه کسی گفت جمع کنید؟ علی!
بغض امیرالمومنین را در دل این بچه ها می گذاشتند! اینها بچههای شام بودند اینها همان هایی بودند که اهل بیت وقتی وارد شام شدند از بچگی بغض اهل بیت را در دل داشتند. برای همین امام سجاد فرمود هیچ جا مثل شام به ما سخت نگذشت. اینها را تربیت کرده بودند و دشمنی ما اهل بیت ماده درسی آنها بود!
بچه مکتبخانه میرفت. درس میخواند. درس او این بود که در مورد امیرالمومنین و بنی هاشم ذهن او را شست و شو می دادند. هرچه بد و بیراه بود یادشان می دادند. ما کی اینها برایمان پیش آمده است؟ کسی که میخواهد یار اهل بیت باشد باید پی اینها را به تنش بمالد. اگر میخواهد جزء خواص باشد. در راه حق بودن هزینه دارد باید هزینه اش را پرداخت کنید. باید حرف بشنوید...
گاهی آدم حرف هایی می شنود که دلش می شکند واقعا نه اینکه ناراحت و عصبانی بشود ولی دلش می شکند گاهی اصلا اینجوری می شود (و یضیق صدرک بما یقولون) (حجر،۹۷)
خدا به پیامبر فرمود میدانم بعضی حرفها را که می زنند دلت به تنگ می آید. بعضی وقتها دیگر نامردی زیادی میکنند و آدم را می زنند و نامردانه هم میزنند. اما بالاخره آدم باید کتک بخورد! این قاعده کار است!
🔔 @Aminikhaah_Media
4_6019269289498903829.mp3
11.64M
🔈 #علی_انسان_می_سازد
📢 جلسه دوم l «غرب ، انسان نمی سازد.»
📅97/12/03
#مشهد
#دانشگاه_فردوسی
🔔 @Aminikhaah_Media
ياد مرگ يار علي.mp3
9.35M
🔈 #یاد_مرگ_یار_علی
📢 یک جلسه
📅97/12/05
#مشهد
#دانشگاه_فردوسی
🔔 @Aminikhaah_Media
نظام تقديم 73.mp3
6.03M
🔈 #تاثیر_درک_مهندسی_خلقت_بر_معنویت
📢 #پارت_سوم - #نظام_تقدیم
🔊 جلسه هفتاد و سوم
#جایگاه_صدق_در_هستی / 29
📅97/12/06
#مشهد
#دانشگاه_فردوسی
🔔 @Aminikhaah_Media
طرح کلي 16.mp3
20.17M
🔈 #طرح_کلی_اندیشه_اسلامی_در_قرآن
🔊 جلسه شانزدهم
📅97/12/06
#مشهد
#دانشگاه_فردوسی
🔔 @Aminikhaah_Media
نظام تقديم 74.mp3
7.64M
🔈 #تاثیر_درک_مهندسی_خلقت_بر_معنویت
📢 #پارت_سوم - #نظام_تقدیم
🔊 جلسه هفتاد و چهارم
#جایگاه_صدق_در_هستی / 30
📅97/12/07
#مشهد
#دانشگاه_فردوسی
🔔 @Aminikhaah_Media
💠 #باورهای_یک_یاور
🔷 جلسه هفتم
🔶 بخش دوم
🔷 کسی که میخواهد کنار امیرالمومنین باشد شرطش همین است. (ما منا الا مسموم او مقتول) ما اهل بیت را یا مسموم میکنند یا میکشند. اصل قاعده و ماجرا این است و غیر از این نمی شود. حالا اگر قضیه این است باید چه کار کرد؟
کار که سخت می شود می فرماید: ( اعرف الحق تعرف اهله )، حق را بشناس سپس ببین چه کسی اهل حق است. ابتدا باید حق را تشخیص داد اگر حق را تشخیص دادیم اهل حق را هم می توانیم تشخیص دهیم. دیگر عناوین افراد ما را فریب نمی دهد بلکه میتوانیم تشخیص دهیم که فلان آقا 40 درصد اعمالش حق است و فلانی 20 درصد و.. ؛ شاخص ما قرآن و اهل بیت هستند. علاوه بر آن طبق روایات در دوره ی آخرالزمان باید از مرجع عادل و باتقوا که اهل هوی و هوس نباشد، تقلید کرد، واجب است که تقلید کنیم. به چه معنا ؟ به این معنا که ما میخواهیم از شمای مرجع، حرف قرآن را بشنویم، اگر روشن شود که جایی خلاف قرآن سخنی گفتید نه تنها به آن عمل نمی کنیم بلکه شما نیز از صلاحیت تقلید ساقط می شوید. در همین انقلاب خودمان نمونه هایی از این دست داشتیم که منحرف شدند و بعد از انحرافشان مردم آن ها را کنار زده و طرد کردند.
شخصی به نام "شلمغانی" که دستیار نائب سوم امام زمان بود ، بعد از به زندان افتادن حسین روح نوبختی، ایشان مراجعان را به شلمغانی ارجاع دادند اما بعد از مدتی ادعا کرد که نائب حقیقی خود اوست و سپس ادعای امامت و نبوت و در آخر هم ادعای الوهیت کرد! امام به شیعیانشان نامه نوشتند و در آن نامه 3 بار این شخص را لعنت کردند و درباره آن به شیعیانشان هشدار می دهند. درست است که تا چند روز پیش نائب امام بود، اما اینگونه نیست که اگر یکی به عنوان نائب انتخاب شد تا آخر بماند. بلکه اگر از حق عدول کرد کنار گذاشته می شود.
حق را باید تشخیص داد، باید مدام خودمان و دیگران را با شاخص حق بسنجیم تا مبادا از آن عدول کنیم. اگر اطرافیانمان از حق منحرف شدند تذکر بدهیم، نباید نگاه کنیم که کجا شلوغ تر است و چه رسمی بین مردم رایج تر است. این اشتباه است که هر چه بیشتر طرفدار داشت همان حق و درست باشد، دنبای اکثریت بروی وارد جهنم میشوی! آیه قرآن گزارش می دهد اکثر مردم مسیرشان بر اساس پیروی هوای نفس است. اگر ما نیز بخواهیم به دنبال این اکثریت که در پی هوای نفسشان هستند حرکت کنیم، عاقبت به شر خواهیم شد: وَ إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاَّ يَخْرُصُون ؛ اگر از بيشتر كسانى كه در روى زمين هستند اطاعت كنى، تو را از راه خدا گمراه مى كنند (زيرا) آنها تنها از گمان پيروى مىنمايند، و تخمين و حدس (واهى) مىزنند. (انعام/116)
در دوران امام رضا ع فتنه هایی پدید آمد که سرمنشا آن ها عده ای به نام "واقفین" بودند، آن ها معتقد بودند امام کاظم ع از دنیا نرفته اند بلکه غیبت کرده و ایشان همان مهدی موعودند، بنابراین امام رضا ع را به عنوان امام بعدی قبول نداشتند؛ این اعتقاد آن ها هم دو دلیل داشت ، یکی اینکه در زمانی که امام کاظم ع در زندان بودند مقداری پول از ایشان دست این جماعت بود و بعد از شهادت امام از آنجایی که نمیخواستند پول ها را برگردانند گفتند که امام وفات نکرده بلکه غیبت فرموده و بازمی گردند و بعد از بازگشتشان پول ها را به دست خودشان می دهیم!
دلیل دیگرشان آن بود که امام رضا ع تا سن 48 سالگی بچه دار نمیشدند و همین باعث شده بود که به ایشان خرده بگیرند که شما چگونه امامی هستی که تا این سن بچه دار نشده ای؟حتی بعد از بچه دار شدنشان هم برادران ایشان گفتند شاید بچه کسی دیگر را آورده باشی! شخصی را به عنوان قیافه شناس آوردند و به امام عرض کردند شما بیرون خانه باشید تمام فامیل در اتاقی جمع شدند و امام جواد ع را وسط قرار دادند قیافه شناس همه را تک تک بررسی کرد و گقت بچه هیچ کدامتان نیست، فرزند آن آقایی است که بیرون از در مشغول باغبانی بود(امام رضا ع )، امام رضا ع با چنین شرایطی روبه رو بوده اند آنگونه حرف های مردم و بستگانشان را می شنیدند و در راه خدا تحمل می کردند ، لقب "غریب الغربا" هم که به ایشان می دهند برای دوران خود ایشان است که تک و تنها بودند.
🔔 @Aminikhaah_Media
پرديس انديشه 15.mp3
23.64M
🔈 #پردیس_اندیشه
🔊 #تحلیل_مغالطه / 15
📅97/12/08
#مشهد
#دانشگاه_فردوسی
🔔 @Aminikhaah_Media
💠 #باورهای_یک_یاور
🔷 جلسه هفتم
🔶 بخش سوم
🔷امام رضا ع سخنرانی بسیار زیبایی دارند. ایشان میفرمایند پیامبر ص که از دنیا رفتند عده ای خواستند نور خدا را خاموش کنند اما خدا نگذاشت و نور خودش را با امیرالمومنین ع ادامه داد. همانطور بعد از وفات پدرم موسی بن جعفر ع ، علی بن ابی حمزه و اصحابش خواستند نور خدا را خاموش کنند، اما خدا نخواهد گذاشت. ایشان فرمودند اهل حق و اهل باطل تفاوتی دارند و آن هم این است که اهل حق اگر یک نفر از میان آن ها کم و یا یک نفر به آن ها اضافه شود ناراحت و خوشحال نمی شوند ، زیرا نسبت به حق یقین دارند و حق را می شناسند ، اما چون اهل باطل در شک هستند چشمشان به این است که یک نفر به آن ها اضافه شود و یا مبادا یک نفرشان کم شود:
وَقَفَ عَلِيٌّ أَبُو الْحَسَنِ فِي بَنِي زُرَيْقٍ فَقَالَ لِي وَ هُوَ رَافِعٌ صَوْتَهُ يَا أَحْمَدُ قُلْتُ لَبَّيْكَ قَالَ إِنَّهُ لَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ ص جَهَدَ النَّاسُ فِي إِطْفَاءِ نُورِ اللَّهِ فَأَبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ بِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع فَلَمَّا تُوُفِّيَ أَبُو الْحَسَنِ ع جَهَدَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي حَمْزَةَ وَ أَصْحَابُهُ فِي إِطْفَاءِ نُورِ اللَّهِ فَأَبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ وَ إِنَّ أَهْلَ الْحَقِّ إِذَا دَخَلَ عَلَيْهِمْ دَاخِلٌ سُرُّوا بِهِ وَ إِذَا خَرَجَ عَنْهُمْ خَارِجٌ لَمْ يَجْزَعُوا عَلَيْهِ وَ ذَلِكَ أَنَّهُمْ عَلَى يَقِينٍ مِنْ أَمْرِهِمْ وَ إِنَّ أَهْلَ الْبَاطِلِ إِذَا دَخَلَ فِيهِمْ دَاخِلٌ سُرُّوا بِهِ وَ إِذَا خَرَجَ عَنْهُمْ خَارِجٌ جَزِعُوا عَلَيْهِ وَ ذَلِكَ أَنَّهُمْ عَلَى شَكٍّ مِنْ أَمْرِهِمْ إِنَّ اللَّهَ جَلَّ جَلَالُهُ يَقُولُ فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ قَالَ ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع الْمُسْتَقَرُّ الثَّابِتُ وَ الْمُسْتَوْدَعُ الْمُعَارُ (بحارالانوار، ج48، ص261)؛ وقتى پيامبر اكرم از دنيا رفت مردم كوشيدند نور خدا را خاموش كنند ولى خدا امتناع ورزيده جز اينكه نور خود را بوسيله امير المؤمنين تكميل نمايد. پس از درگذشت حضرت موسى ابن جعفر ، على بن ابى حمزه و اصحابش كوشش كردند كه نور خدا را خاموش كنند ولى خدا نور خويش را تكميل ميكند، اهل حق وقتى يك نفر با آنها همآهنگ شود خوشحال مي شوند، ولى وقتى كسانى از ميان آنها خارج شد ناراحت نميشوند چون در دين و اعتقاد خود يقين دارند. اما پيروان باطل وقتى كسى وارد آنها شود شاد ميشوند، اگر كسى از ميانشان خارج شود ناراحت ميگردند. چون در اعتقاد خود شك دارند. خداوند عزّ و جل ميفرمايد: فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ آنگاه حضرت ابو عبد اللَّه فرمود: ايمان مستقر ثابت است و ايمان مستودع عاريه و امانت است.
این روایت معیار بسیار خوبی برای سنجش ماست. زمانی که کسی از گروهمان ، هیاتمان و ... می رود آیا به مسیرمان شک میکنیم؟ آیا سست می شویم؟ و یا آنکه حق را می شناسیم و بر آن استوار میمانیم؟ دیگر تاسف خوردن ندارد ، در اینجا آیه قرآن هم همین را می فرماید: ... وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ وَ لَيَزِيدَنَّ كَثِيراً مِنْهُمْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْياناً وَ كُفْراً فَلا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرِين ؛ ...ولى آنچه بر تو از سوى پروردگارت نازل شده، (نه تنها مايه بيدارى آنها نمىگردد، بلكه) بر طغيان و كفر بسيارى از آنها مىافزايد. (مائده/68)؛ بنا بر اين، از اين قوم كافر، (و مخالفت آنها،) غمگين مباش.
خطاب به پیامبر می فرماید: برای کافرین تاسف نخور که جهنمی شدند، ارشادشان بکن ، اما اگر نیامدند ، به درک! لکم دینکم و لی دین (سوره ی مبارکه کافرون)
🔔 @Aminikhaah_Media
زندگي به سبک بندگي 10.mp3
16.58M
🔈 #زندگی_به_سبک_بندگی
🔈 مروری بر حدیث عنوان بصری
🔊 جلسه دهم l پایانی
📅97/12/08
#مشهد
🔔 @Aminikhaah_Media
💠 #باورهای_یک_یاور
🔷 جلسه هفتم
🔶 بخش چهارم
🔷داستان بسیار جالبی نقل شده است. دو برادر بودند که یکی مومن و دیگری کافر بود و به همین دلیل با هم ارتباطی نداشتند. روزی برادر مومن پیش خود گفت من که در این سالها از مسلمانی خود خیری ندیدم بگذار یک روز بروم نزد برادرم و مانند او زندگی کنم. از آن طرف برادر دیگر هم پیش خود گفت من که در این سالها بی دین و ایمانی خیری ندیدم بگذار یک روز هم بروم نزد برادر مومنم. در میانه راه و قبل از آنکه این دو برادر به هم برسند عزرائیل جان هر دو را گرفت. آن برادر مومن به خاطر همان یک لحظه شک جهنمی و برادر کافر به خاطر همان یک لحظه امید به خدا بهشتی شد!
اینطور است. زندگی افراد دنیا پرست آخرش هیچ تحفه ای ندارد. قرآن به ما می گوید به راهی که در آن هستی شک نکن. تعداد زیاد آن طرف تو را به شک نیندازد. هیچ جای عالم مزه غم و اشک بر اباعبدالله را نمی دهد.
امیرالمونین در نامه 36 نهج البلاغه می فرمایند : ..لَا يَزِيدُنِي كَثْرَةُ النَّاسِ حَوْلِي عِزَّةً وَ لَا تَفَرُّقُهُمْ عَنِّي وَحْشَة.. :نه فراوانى مردم مرا توانمند مىكند، و نه پراكندگى آنان مرا هراسناك مىسازد .(نهج البلاغه صبحی صالح، ترجمه دشتی، ص 409)
شهید بهشتی در طول عمر شریفشان از طرف بنی صدر آماج تهمت های بسیاری بودند. اواخر عمرشان خدمت امام میرسند که نسبت به این اوضاع درد و دل کند. امام می فرمایند آقای بهشتی این شعارها را می شنوی؟ (صدای مردم که در حسینیه جماران برای سخنرانی امام جمع شده بودند و در ابراز علاقه به حضرت امام شعار میدادند) ، والله قسم اگر همه این ها علیه من شعار بدهند ذره ای برای من تفاوت نخواهد کرد! این چه ایمانی است؟!
نباید به زبان مردم توجه کرد. این اشتباه است که "تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها". خیلی چیزها درباره امیرالمومنین گفتند و چیزکی هم در کار نبود! اصلا ما باید این چیزها را بشنویم و تحمل کنیم تا مومن واقعی شویم!
الْمُؤْمِنُ فِي الدُّنْيَا غَرِيبٌ لَا يَجْزَعُ مِنْ ذُلِّهَا وَ لَا يَتَنَافَسُ أَهْلَهَا فِي عِزِّهَا ؛مؤمن در دنيا غريب است، از ذلتش بيتابى نكند، و با اهل آن بر سر عزتش رقابت ننمايد. (تحف العقول ، ترجمه جنتی؛ ص370) مومن در دنیا غریب است، بی کس و کار است. وقتی از دنیا رفت طرفدار پیدا می کند. مومن در دنیا باید احساس غربت و تنهایی داشته باشد. اولیا خدا اینگونه زندگی کردند.
🔔 @Aminikhaah_Media
نظام تقديم 75.mp3
7.49M
🔈 #تاثیر_درک_مهندسی_خلقت_بر_معنویت
📢 #پارت_سوم - #نظام_تقدیم
🔊 جلسه هفتاد و پنجم
#جایگاه_صدق_در_هستی / 31
📅97/12/11
#مشهد
#دانشگاه_فردوسی
🔔 @Aminikhaah_Media