eitaa logo
Aminikhaah_Media🇵🇸
60.6هزار دنبال‌کننده
216 عکس
158 ویدیو
164 فایل
The #Aminikhaah_media Official Channel. کانال رسمی @aminikhaah نشر آثار صوتی دروس #حوزوی دروس #دانشگاهی سلسله #منابر کلاس های تخصصی متن سخنرانی ها و کلاس ها تبلیغ و تبادل نداریم🚫 ارتباط: توجه : کانال توسط ادمین اداره می‌شود @Amini_Admin
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔈 #دوراهی_وظیفه_و_نتیجه 🔊 جلسه چهارم 📅97/07/03 #مشهد #دانشگاه_فردوسی 🔔 @Aminikhaah_Media
🔵 🔴 (از کوفه علی ع تا کوفه حسین ع) 🔷 جلسه دهم / پایانی 🔶کلامی از امیرالمومنین در نهج البلاغه آورده شده که ریشه مخالفتها و دشمنی ها با خدا و رسول و امام را نشان می دهد، ایشان در خطبه 160 می فرمایند: وَ لَوْ لَمْ يَكُنْ فِينَا إِلَّا حُبُّنَا مَا أَبْغَضَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ تَعْظِيمُنَا مَا صَغَّرَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ لَكَفَى بِهِ شِقَاقاً لِلَّهِ وَ مُحَادَّةً عَنْ أَمْرِ اللَّه ؛ اگر نبود در ما مگر دوستى دنيايى كه خدا و رسول آنرا دشمن داشته، و بزرگ شمردن آن چیزی را كه خدا و رسول كوچك شمرده همين مقدار براى سركشى از خدا و مخالفت فرمان او بس بود. (نهج البلاغه صبحی صالح، ترجمه فیض الاسلام) 📍یکی نبودن حب و بغض ها کافی است تا یک جامعه را به دشمنی با امام و سرانجام شهادت او برساند و طی 30 سال از تعابیر بلند امیرالمومنین ع (يَا أَهْلَ الْكُوفَةِ إِنَّكُمْ مِنْ أَكْرَمِ الْمُسْلِمِينَ) به آن جایی می رسد که حضرت زینب س این طور خطابشان می کند: (يَا أَهْلَ الْكُوفَةِ يَا أَهْلَ الْخَتْلِ وَالْغَدْرِ وَالْخَذْلِ؛ ای مردم کوفه،‌ای مردمان حیله گر و خیانت کار) 📛باید امامی که بافته ذهن خودمان است را کنار بگذاریم و امام حقیقی را با تمام مصلحت اندیشی ها و شرایط ظاهری و.. پذیرا باشیم، مشکل امیرالمومنین ع نیز همین بود که در عرض امر ایشان، مصلحت اندیشی های متعددی مطرح می کردند و توقعات بی جا و فراوانی از ایشان داشتند. ❌در حال حضر نیز، بعضی به حکومت اسلامی اشکال وارد میکنند و مدعی می شوند که حکومت امیرالمومنین ع هیچ پناهنده سیاسی نداشته چرا در حال حاضر از حکومت اسلامی پناهنده می شوند؟! روایتی از کتاب قویّ السند "الغارات" ذکر می شود که این ادعا را رد میکند: روزی امیرالمومنین از فرار مردم به سمت معاویه پیش مالک اشتر شکایت می کنند : شَكَا عَلِيٌّ ع إِلَى الْأَشْتَرِ فِرَارَ النَّاسِ إِلَى مُعَاوِيَةَ... مالک اشتر هم در پاسخ ، عدالت امیرالمومنین و از بین بردن اختلاف طبقاتی را عامل فرار نیروها به سمت معاویه معرفی میکند، اما امیرالمومنین ع در پاسخ می فرمایند: من می ترسم که در رعایت عدالت کم کاری هم کرده باشم! 🚩امام صادق ع در زیارت اربعین، در معرفی قاتلین اباعبدالله می فرمایند: آن ها کسانی بودند که دنیا آن ها را فریفته بود (وَقَدْ تَوازَرَ عَلَیْهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْیا) امام ع خداخواه بود اما آنان دنیا خواه و پول دوست، و همین تفاوت حب و بغض ها آن ها را تا قتل اباعبدالله پیش برد.. . ✅ @Aminikhaah_Media
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔈 #دوراهی_وظیفه_و_نتیجه 🔊 جلسه پنجم 📅97/07/04 #مشهد #دانشگاه_فردوسی 🔔 @Aminikhaah_Media
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔈 🔊 جلسه ششم / پایانی 📅97/07/05 🔔 @Aminikhaah_Media
💠 🔷 - 🔷 جلسه شصت و هفتم 🔶 بخش اول 🔶 نکته ای را درباره حجاب در جلسه قبل مطرح کردیم که باعث شده بود برای برخی از عزیزان سوال پیش بیاید. گفتیم فضای رقابتی که در مباحث حجاب و عدم حجاب هست باعث می‌شود این هندسه از موزون بودن خودش خارج شود. بعضی ها گفتند این رقابتی که شما می گویید در مسائل علمی هم هست ، شما مگر نمی گویید که دعوت به رقابت خوب نیست ، پس این که بگوییم او پیشرفته تر است ، فلانی جلوتر از ماست ، ما عقب تریم ، پس با این حساب چون کسی که عقب می افتد دلش می شکند و خاطرش مکدر می شود ، کسی رقابتی در کسب علم نداشته باشد؟!؟ نکته ای که اینجا مطرح است این است که اول اینکه "رقابت" یک حس فطری است فطرت به طور کلی رقابت را دوست دارد. برای همین قرآن دعوت به سبقت و رقابت می کند فَاسْتَبِقُواْ الْخَيْرَاتِ (بقره:۱۴۸) «درکارهای خیر از یکدیگر سبقت بگیرید» وَ سارِعُوا إِلي مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ (ال عمران:133) «و به سوى آمرزشى از پروردگارتان بشتابید.» ما رقابت و سبقت و مسارعه را رد نمی کنیم ، چه بسا که در روایات داریم اگر کسی در یک شهری باشد و ادعای تشیّع و ایمان هم داشته باشد، آن کسی که ادعای تشیع ما را دارد اگر دیگرانی هم باشند که از او مومن ترند , پس آن شخص که عقب مانده از شیعیان ما نیست. یعنی باید سعی کنید که سبقت بگیرید از دیگران در ایمان . یعنی بنا داری که از او جلو بیافتی یا نه؟ اگر بنای آن را نداری شیعه نیستی.. لسان این روایت لسان سبقت و رقابت است. اما رقابت نسبت به چه چیزی؟ نسبت به کمال حقیقی! ما در رسیدن به کمال حقیقی باید از یکدیگر سبقت بگیریم. حرف ما این است که رقابت در آن چیزی که من در آن نقشی ندارم و یا ، بود و نبود آن فی نفسه خیر نیست ، اصلا معنا ندارد و سبقت گرفتن در آن هم اصلا کمال نیست. مثل رقابت داشتن بر سر مال و جمال ، که یکی را به شبی برند و دیگری را به تبی! یک نفر هست که چهره اش زیبا شده ، حالا بخشی از آن ممکن است به ژن او برگردد یا به مناطق آب و هوایی او و... چیزی نیست که من در آن دخالتی داشته و تحصیلش کرده باشم بر فرض هم اگر باشد فی نفسه کمال به حساب نمی آید. یا یک کسی قدش بلندتر است ، دیگری قدش کوتاه تر ، واقعا اینها چه اهمیتی دارد؟ اصل این رقابت باطل است. شیطان و نفس ، فطرت را در یک سطح پایین مشغول می کند . فطرت ، رقابت و سبقت را دوست دارد اما فریب می خورد و در پایین ترین سطح ظواهر گیر می کند. 🔔 @Aminikhaah_Media
💠 🔷 - 🔷 جلسه شصت و هفتم 🔶 بخش دوم 🔶 فطرت مشغول رقابت در سطح پایین شود دنبال این می رود که چه کسی ماشین بهتری دارد ، چه کسی صورت قشنگتری دارد ، خب که چه؟! مثالش این است ؛ یک وقت شما می گویید علی آمد ، بعد می گویید خودِعلی نیامد ، ماشین علی آمد ، بعد می گویید ، ماشین علی هم نیامد کارت بیمه ماشین علی آمد! این فاصله ای که افتاده را دقت کنید. می‌گوید ما یک انسان داریم و یک لایه دیگری از انسان که آن لایه میشود بدن انسان. بدن انسان که انسان نیست ، بدن شما که شما نیستید این بدن هر چند سال یکبار عوض می شود. مثلاً یک پیوندی(قلب ، کبد ، دست و...) میزنید پس معلوم می شود اینها ما نیستیم. بدن دوباره یک لایه دیگری به آن تعلق می گیرد ، مثل لباس او و چهره ی او ، قد و قامت او ، ماشین و محل استراحت و محل کار او. باز همان محل کار و یا خانه که در آن زندگی می کند از حیث اعتباری یک جایگاه دیگری دارد. مثلا یک نفر محل زندگی اش بالای شهر است یک نفر جایی که زندگی می کند پایین شهر است یا یک نفر کارمند است یک نفر کارگر. همه اینها اعتباری است حقیقت که ندارد. حالا این بنده خدا گول خورده است و به این افتخار می‌کند که مثلاً منزل من در بالای شهر است؟! اینها تفاخر می‌کنند به داشته هایی که اعتباری هستند. قرآن می فرماید: أَنَّمَا الْحَياةُ الدُّنْيا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زينَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَيْنَکُمْ وَ تَکاثُرٌ فِي الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ (حدید:۲۰) «بدانید زندگی دنیا تنها بازی و سرگرمی و تجمّل پرستی و فخرفروشی در میان شما و افزون طلبی در اموال و فرزندان است» اموال و اولاد چیزیست که ربطی به ما ندارد و تفاخر کردن به اینها بی معناست. زینت و کمال ما ایمان است حتی کمال شما علم هم نیست ، علم فی نفسه کمال نیست. چو دزدی با چراغ آید ، گزیده تر برد کالا می گویند علم چراغ است ، اما وقتی چراغ دست دزد باشد ، بهتر غارت گری می کند. قرآن به زیبایی بیان می کند: وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَىٰ عِلْمٍ(جاثیه:۲۳) «خداوند او را با وجود آگاهیش به بیراهه گذاشت» یعنی خداوند با علمی که او داشت ، او را به جهنم برد! پس معلوم می شود آنی که انسان را به بهشت می برد علم نیست. استاد ما می فرمود که در جهنم عالِم زیاد پیدا می شود اما عاقل پیدا نمی شود! هیچ عاقلی به جهنم نمیرود ولی عالِم الی ماشاالله. در سوره مبارکه اعراف میفرماید: فَمَثَلُهُ کمَثَلِ الْکلْبِ(اعراف:۱۷۶) «مثل او همچون سگ [هار] است» یعنی عالمی داریم که چهره برزخی آن چون سگ است. بدترین تعابیر قرآن در ارتباط با علما مطرح شده است؛ کَمَثَلِ الْحِمارِ يَحْمِلُ أَسْفاراً (جمعه:۵) «مثل آنها مانند الاغیست که کتابها بر پشت حمل کند» عالِم است ، علم دارد استدلال های زیادی می کند اما دلش کجاست که قرآن او را به دراز گوش تعبیر می کند؟ پس چه علمی است که به درد میخورد ؟ علم مفید و مضر ربطی به این ندارد که چه کسی در دانشگاه درس خوانده یا چه کسی در حوزه؟ علم مفید علمی است که آن علم بشود فصل مُقوّم شما. این تعبیر فلسفی است یک وقت چیزی برای شما ملکه می شود و یک وقت می شود فصل مُقوّم ، یعنی می شود بخشی از وجود شما. وقتی بخشی از هویت و ذات شما شد تا ابد با شما خواهد بود این همان علم مفید است. علم مفید فراموشی و رها کردن ندارد تا ابد با شماست. همراه شما در برزخ و قیامت حضور دارد. حالا سوال ما این است که مشخصا کدام یک از علوم دانشگاه این‌طور است ؟ و یا کدام یک از علوم حوزوی این‌طور است؟ هیچکدام ... فرقی میان حوزه و دانشگاه نیست ، چرا که علم حقیقی ، توحید است! آن هم توحید حقیقی نه توحید مفهومی چون توحید مفهومی هم هیچ خاصیتی ندارد. توحید حقیقی آن علمی است که بخشی از قلب و وجود انسان شده باشد. 🔔 @Aminikhaah_Media
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔈 #تاثیر_درک_مهندسی_خلقت_بر_معنویت 📢 #پارت_سوم - #نظام_تقدیم 🔊 جلسه پنجم #ملکوت_اعمال / 5 📅97/07/07 #مشهد #دانشگاه_فردوسی 🔔 @Aminikhaah_Media
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔈 #پادکست | مهم ترین کارکرد دین 🔔 @Aminikhaah_Media
💠 🔷 - 🔷 جلسه شصت و هفتم 🔶 بخش سوم 🔶 توحید حقیقی همان است که امام صادق(ع) به عنوان بصری فرمود : فَاطْلُبْ أَوَّلًا فِی نَفْسِکَ حَقِیقَةَ الْعُبُودِیَّةِ وَ اطْلُبِ الْعِلْمَ بِاسْتِعْمَالِهِ وَ اسْتَفْهِمِ اللَّهَ یُفْهِمْکَ قُلْتُ یَا شَرِیفُ «پس اگر طالب علمی اول در نفس خودت حقیقت عبودیت را جست و جو کن و علم را با عمل به آن طلب کن و از خدا بپرس تا به تو پاسخ گوید و بفهماند.» اول باید عبد باشی عبد که شدی خدا به تو علم می دهد. بعد حضرت نه مرحله را عنوان می‌کند که خیلی‌ها در همان مرحله اول آن می مانند . اولین آن این است که هیچ مالی را از خودت ندانی و می فرماید « فَهَذَا أَوَّلُ دَرَجَةِ التُّقَى »اینها اولین درجات تقوا است. اصلا علم گرفتنی نیست. لَیْسَ الْعِلْمُ بِالتَّعَلُّمِ إِنَّمَا هُوَ نُورٌ یَقَعُ فِی قَلْبِ مَنْ یُرِیدُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى أَنْ یَهْدِیَهُ فَإِنْ أَرَدْتَ الْعِلْمَ «علم به آموختن نیست. علم نوری است که در قلب کسی که خدا بخواهد او را هدایت کند قرار می گیرید» درسی نبود هرآنچه در سینه بُوَد علم حقیقی که خوراک فطرت است نه کلاس دارد نه درس و نه تعلیم و نه تعلّم. نور است ، خدا باید بدهد فقط ما باید زمینه را فراهم کنیم. این نور زمینه اش چیست؟ خیلی چیزها زمینه ساز است ، یکی از آنها همین درس خواندن ها و زحمت کشیدن هاست چه در حوزه و چه در دانشگاه. با چه می شود به آن علم حقیقی رسید؟ « با توجه و تذکر ». امام خمینی (ره) می‌فرماید: مگر می‌شود یک نفر مهندس شود و در اثر درس خواندنش آن به آن توحید او قوی تر نشود؟ مگر می‌شود یک نفر عالم شود اما توجه او به خدا بیشتر نشود ؟ خاصیت علم این است . متأسفانه چیزی که الان هست این است که درس هم می خوانند و سال به سال از خدا دورتر می شوند [چه طلبه ها چه دانشجوها ] دلیل آن این است که به خدا توجه نمی‌شود . در این باره شخصی می فرمود من اوایل دوران طلبگی رفتم خدمت علامه طباطبایی و عرض کردم مگرنه قرآن می فرماید: إِنَّمَا یخْشَی اللّه مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ(فاطر:۲۸) «و از میان بندگان خدا، فقط دانشمندان خدا ترس هستند.» خشیت به معنای تقوا و مراقبه است , این فرد می‌گوید من به علامه عرض کردم؛ مگر نه این که قرآن می فرماید هر چه علم بیشتر می شود خشیت هم بیشتر می شود؟ پس چرا من اوایل طلبگی حال و هوای بهتری داشتم. ارتباط بیشتری با خدا داشتم ولی الان این گونه نیست! علامه فرمودند: معلوم می شود آنچه که تحصیل شده علم نبوده علم اگر علم باشد خشیت را به همراه دارد. حوزه و دانشگاه اینجا مطرح نیست ، چه بسا که در حوزه وضع بد تر است فطرت در آنجا بیشتر فریب می خورد. چون شما در دانشگاه درس ها را می خوانید می بینید خیلی ربطی به خدا و پیغمبر ندارد ، فطرتتان آرام نمی گیرد ، اما در حوزه طرف گول می خورد فکر می کند همین هاست در حالی که علم اصلی اصلا اینها نیست. علم آن است که خوراک فطرت باشد علم آن است که شهود بیاورد ، علم آن است که خشیت بیاورد توجه بیاورد. راه این که اینهایی که می خوانیم خوراک فطرت شود این است که با توجه به خدا همراه باشد. اگر همین هایی که در دانشگاه می خوانیم با توجه بود از بسیاری از حوزویان جلو می زنیم. حوزه و دانشگاه درس خود را می دهد . آن کسی که دارد درس را می گیرد اگر با توجه درس را گرفت این می شود خوراک فطرتش و رشد می کند وگرنه آن علم می شود حجاب ، می خواهد در دانشگاه باشد یا در حوزه فرقی نمی کند! برای همین است که فرمود: « العِلْمُ هُوَ الْحِجابُ الْاکْبَر » یعنی این علم نه تنها خوراک فطرت نمی شود بلکه بزرگترین حجاب را برای فطرت ایجاد میکند . علم نردبان است اگر آن را به سمت پایین گذاشتید می روی به سمت جهنم اگر به سمت بالا گذاشتید می روید تا لقاء الله. در روایات هم «العلم نُورٌ » داریم و هم « العِلْمُ هُوَ الْحِجابُ الْاکْبَر ». همه چیز به این بستگی دارد که شما به کدام سمت حرکت کنید. 🔔 @Aminikhaah_Media
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔈 #تاثیر_درک_مهندسی_خلقت_بر_معنویت 📢 #پارت_سوم - #نظام_تقدیم 🔊 جلسه ششم #ملکوت_اعمال / 6 📅97/07/08 #مشهد #دانشگاه_فردوسی 🔔 @Aminikhaah_Media
💠 🔷 جلسه اول 🔶 بخش اول 🔶 عمدتا دو وقت ، دوگانه بین وظیفه و نتیجه طرح می شود. 1. جایی که تکلیفی انجام می دهیم و نتیجه ای نمی بینیم. 2. ‌ وقتی در مطالعه تاریخ ، نتیجه ملموس و محسوسی در عملکرد بزرگان دین یافت نمی شود. که اینجا نیز احاله به تکلیف می شود. درباره قیام اباعبدالله ع نیز عده ای که به زعم خود نتیجه محسوسی برای نهضت حضرت نیافته اند ، توجیهاتی کرده اند تا نتیجه گرایی امام حسین ع زیر سوال نرود! مثلا گفته اند حضرت نمی دانستند در کربلا شهید خواهند شد. عده ای هم گفته اند حضرت ، برای تشکیل حکومت قیام نکردند ، بلکه فقط نحوه شهادتشان را انتخاب کردند. این در حالی است که حضرت به صراحت فرموده اند برای تشکیل حکومت خروج می کنم: «إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِي أُمَّةِ جَدِّي ص أُرِيدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أَسِيرَ بِسِيرَةِ جَدِّي وَ أَبِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع» (بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج44، ص: 329) « من تنها به انگيزه اصلاح در امّت جدّم بپا خاستم، مى ‏خواهم امر به معروف و نهى از منكر كنم و به روش جدّم و پدرم على بن ابى طالب عليه السلام رفتار نمايم!» در عین حال ، می دانسته اند که شهید هم می شوند: «َ خُيِّرَ لِي مَصْرَعٌ أَنَا لَاقِيهِ كَأَنِّي بِأَوْصَالِي تَقَطَّعُهَا عُسْلَانُ الْفَلَوَاتِ ، بَيْنَ النَّوَاوِيسِ وَ كَرْبَلَاءَ فَيَمْلَأَنَّ مِنِّي أَكْرَاشاً جُوفاً، وَ أَجْرِبَةً سُغْباً لَا مَحِيصَ عَنْ يَوْمٍ خُطَّ بِالْقَلَم» (نزهة الناظر و تنبيه الخاطر، ص: 86) « براى من «شهادت گاهى» اختيار شده است كه من به آن خواهم رسيد. گويا مى ‏بينم كه گرگ ‏هاى بيابان ‏هاى عراق ميان نواويس (قبرستان يهود در نزديكى كربلا) و كربلا بند بند مرا جدا كرده و شكم‏ ها و جيب‏ هاى خالى خود را (با كشتن من و دريافت جوايز) پر مى‏ كنند. از روزى كه با دست قضا و قدر الهى نوشته شده، چاره ‏اى نيست.‏» اینکه بین وظیفه و نتیجه ، دوگانگی می بینیم ، ناشی از نگاه تاجرانه به دینداری و بندگی است. امیر مومنان ع فرمود: «إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَغْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ التُّجَّارِ وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَهْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْعَبِيدِ وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ شُكْراً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْأَحْرَار» (نهج البلاغه ، حکمت 237) «گروهى خدا را از روى رغبت و ميل (به بهشت) پرستش كردند، اين عبادت تاجران است و عدّه اى از روى ترس او را پرستيدند و اين عبادت بردگان است و جمعى ديگر خدا را براى شكر نعمت ها (و اين كه شايسته عبادت است) پرستيدند. اين عبادت آزادگان است.» اما سوال این است که اگر کسی بندگی عاشقانه داشت ، نسبت وظیفه گرایی و نتیجه گرایی او چه خواهد شد؟ مثلا اگر ما تبلیغ دین کردیم ، چقدر به نتایج کار اهمیت دهیم؟ چقدر به دنبال جذب مخاطب باشیم؟ چقدر به فنون ، مهارت ها و تاثیرگذاری بها دهیم؟ اگر مجلس روضه گرفتیم ، تعداد جمعیت حاضر در جلسه برایمان اهمیت داشته باشد؟ یا بگوییم ما به وظیفه خود عمل کردیم و اهمیتی ندارد که چند نفر بیایند و چگونه باشند! در فعالیت سیاسی ، به رای و نظر مردم اهمیت دهیم؟ اگر کاندیدای انتخابات شدیم ، بخواهیم رای بیاوریم؟ برای رای آوردن تلاش کنیم؟ یا فقط به وظیفه خود فکر کنیم؟ 🔔 @Aminikhaah_Media