eitaa logo
Aminikhaah_Media🇵🇸
60.6هزار دنبال‌کننده
216 عکس
158 ویدیو
164 فایل
The #Aminikhaah_media Official Channel. کانال رسمی @aminikhaah نشر آثار صوتی دروس #حوزوی دروس #دانشگاهی سلسله #منابر کلاس های تخصصی متن سخنرانی ها و کلاس ها تبلیغ و تبادل نداریم🚫 ارتباط: توجه : کانال توسط ادمین اداره می‌شود @Amini_Admin
مشاهده در ایتا
دانلود
🔵 🔴(کربلا دروازه ای برای برون رفت از افسردگی) 🔷 جلسه سوم 🔶تمام احساسات و افعال و اعمال انسان دو بعد دارد، بعد الهی و شیطانی. 📍حس غم و اندوه نیز از این قاعده مستثنی نیست، اگر غم به گونه ای باشد که انسان را ناامید و ساکن کرده و به یک موجود افسرده و بی خاصیت تبدیل کند، غم مذموم و شیطانی است، اما اگر انسان را به حرکت و تلاش و امید بیشتر وادارد، الهی ست. 👈نقل شده كه امير المؤمنين (ع) جابر بن عبد الله رحمة اللَّه عليه را ديد كه آهى سرد كشيد فرمود جابر، اين آه را براى چه كشيدى. از كمبود و ناراحتيهاى دنيا بود جابر گفت: آرى. فرمود: جابر آنچه موجب لذت مىشود در دنيا هفت نوع است. خوردنيها آشاميدنيها پوشيدنيها. همبسترى و وسائل سوارى. لذيذترين خوردنيها عسل است كه آب دهان زنبور است. و گواراترين مشروبات آب است. كه فراوان و آزاد در روى زمين جارى است. عالىترين لباسها ابريشم است كه لعاب دهان كرمى است. ... عالىترين وسائل سوارى اسب است كه كشنده است.. پس چيزى كه داراى چنين مشخصاتى باشد براى او نبايد عاقل آه بكشد. جابر گفت بخدا بعد از آن ديگر دنيا برايم ارزشى نداشت.(بحارالانوار،ج75 ،ص11) 💢در این روایت جابر آهی بر اثر کمبودهای دنیوی می کشد که امیرالمومنین او را از آه کشیدن و حسرت و افسوس خوردن برای دنیایی که اول و آخر آن پست و پایین است، نهی می کنند؛ از طرف دیگر در روایت است که آه کشیدن بر مصائب سیدالشهدا تسبیح است،(کافی،ج2،ص226) این یک آهی است که باعث رشد انسان و تقرب او به خدا می شود. 📛در جامعه ی امروزی ما یکی از دلایل افسردگی استفاده نادرست از شبکه های اجتماعی است. 💡طبق تحقیقات به عمل آمده، یکی از امراض شایع کاربران اینستاگرام، افسردگی است، چون معمولا افراد در این فضا بهترین شکل از زندگی خویش را به نمایش می گذارند و دیدن این تصاویر برای دیگران باعث ایجاد حس کمبود و عقب ماندگی و حسادت و افسردگی می شود. ✅امام حسین ع با محرم و مجالسش ما را از این غصه ها و افسردگی ها ی منفی و شیطانی نجات می دهد و باعث رشد انسان می شود؛ در واقع اشک و ناراحتی برای امام حسین ع انسان را تربیت میکند. 🏳در زمانه ی ما، امام عصر عج کسی است که بیشترین عزاداری را بر جدشان می کنند و امیدوار تر از همه نیز هستند و با همین شعار هم (یا لثارات الحسین) دنیا را آباد می کنند. 🔔 @Aminikhaah_Media
🔵 🔴 (از کوفه علی ع تا کوفه حسین ع) 🔷 جلسه سوم 💡برای داشتن تحلیلی جامع درباره مردم کوفه می بایست اطلاعات جامعی درمورد این شهر و مردم آن داشته باشیم؛ شهر کوفه به دستور خلیفه دوم در سال 17 هجری به منظورانجام عملیات مقابل دشمنان خارجی و انتقال اسیران جنگی به آنجا و همچنین اسکان نظامیان تاسیس شد، پس مردم این شهر افرادی مطلع از نظر سیاسی و همچنین جنگاور و سلحشور بودند و جزو نخبگان جامعه محسوب می شدند؛ بنابراین مشکل این جماعت مربوط به مسائل جنگاوری و نظامی نمی شود بلکه مشکل آن ها از جای دیگری نشأت می گرفت. 🚩این شهر از نظر جغرافیایی نیز به دلیل نزدیکی با ایران و شام حائز اهمیت بوده و دارای آب و هوای مناسبی نیز بوده است؛ همچنین به دلیل انتقال غنائم جنگی و خراج و مالیات به این شهر، از نظر مالی نیز شهری ثروتمند بوده، که همین یکی از عوامل ضربه به اهل کوفه بود، درواقع این سطح از رفاه آن ها را تبدیل به جماعتی (عافیت طلب) کرد، که نه در زمان امام حسن ع اهل جنگ و شهادت پای رکاب ایشان بودند و نه در زمان امام حسین ع ! 🔶عوامل نام برده باعث شد تا این شهر یک شهر مهاجر پذیر باشد، مخصوصا از سال 36 به بعد و بعد از هجرت امیرالمومنین از مدینه به کوفه که جمعیت نظامیان این شهر در بین سال های 32تا37 از 40هزار نفر به 90 هزار نفر یعنی به بیش از 2 برابر رسید. 🏳در زمان امام حسن ع 100 هزار نیرو در کوفه وجود داشت اما مشکل آن جا بود که فرماندهان سپاه امام حسن با تطمیع معاویه به ایشان خیانت کردند و دیگر فرمانده امینی نداشتند و مردمان نظامی نیز در آن موقع اهل جنگ و شهادت پای رکاب امام حسن ع نبودند. 🚩در زمان امام حسین ع هم 100 هزار نفر برای کمک به ایشان آمادگی داشتن اما به فاصله یک ماه از بیعت آن ها تا رسیدن امام به کربلا، نه تنها آن ها که نامه داده بودند برای کمک به امام نیامدند بلکه 30 هزار نفر هم برای جنگ با حضرت و کشتن ایشان راهی کربلا شدند؛ امام سجاد ع ضمن روایتی می فرمایند که تمام این جمعیت با قصد قربت به خدا برای کشتن امام حسین آمده بودند.(امالی صدوق،ص462) ✅ @Aminikhaah_Media
🔵 🔴 (از کوفه علی ع تا کوفه حسین ع) 🔷 جلسه چهارم 🔶شیخ مفید در الارشاد مردم کوفه را به پنج دسته تقسیم می کند که جامعه زمان امام حسن و امام حسین علیهما السلام را تشکیل می دادند: 📖[گروههاى گوناگونى از مردم بودند، برخى شيعيان خود و پدرش بودند، و برخى از خوارج بودند كه اينان هدفشان تنها جنگ با معاويه بود (اگر چه علاقه نيز بامام عليه السلام نداشتند ولى از هر راهى ميسر بود ميخواستند با او بجنگند) و برخى از آنان مردمانى فتنه جو و طمع كار در غنيمتهاى جنگى بودند (و ميخواستند از اين آب گل آلود بهره مادى ببرند) و برخى دو دل بودند و عقيده و ايمان محكمى در باره آن حضرت عليه السلام نداشتند، و برخى روى غيرت و عصبيت قومى و پيروى از سران قبائل خود آمده بودند و دين و ايمانى نداشتند] (الارشاد،ج2،ص10) 🔹امام حسین ع با این 5 گروه در کوفه روبه رو بودند، البته بخش اعظمی از مردم کوفه را نیز موالیان تشکیل می دادند که جزو عوام جامعه بوده و دارای تحلیل سیاسی درستی نبودند؛ برای بررسی چگونگی عملکرد این موالیان در ماجرای کربلا لازم است بررسی کوتاهی بر زندگی آن ها در کوفه داشته باشیم: 🚩این طبقه در زمان حکومت خلیفه دوم از حقوق اجتماعی محروم شدند ، ارث نمی بردند ، دارای مقرری مشخصی نبودند و تبدیل به شهروندان درجه 2و 3 شده بودند، اما در زمان حکومت امیرالمومنین، ایشان همه را برابر اعلام کرد و تبعیض و اختلاف طبقاتی را از میان برداشت؛ امیرالمومنین نصف بیت المال را بین عرب ها و نصف دیگر را بین موالیان تقسیم کرد که همین ها باعث اعتراض گسترده طبقه اشرافی کوفه شده بود. 📍بعد از امیرالمومنین و در زمان معاویه، اوضاع موالیان تغییر کرد، معاویه حقوق آن ها را از سالی 10000 درهم به 15 درهم رسانید! و دستور تبعید آن ها را به مناطقی مثل خراسان و بصره صادر کرد. 💡با وجود اینکه این موالیان تفاوت حکمرانی بنی امیه و بنی هاشم را در طول این سال ها دیده بودند اما باز هم در زمان امام حسین ع ، به دفاع از ایشان برنخواسته و اکثرا ساکت نشستند، زیرا همان طور که ذکر شد این ها از عوام محسوب می شدند و بیشتر منتظر بودند تا واکنش فرماندهان خود را ببینند، افرادی مثل عبیدالله بن حر جعفی، که این ها هم اکثرا عافیت طلب بودند و خودشان را خرج نمی کردند. 📛جمعیت زیادی همراه اباعبدالله ع از مکه به سمت کوفه به طمع به دست آوردن منصب و جایگاهی در حکومت، ایشان را همراهی می کردند، اما در منطقه "زباله" و بعد از شنیدن خبر شهادت مسلم ، امام حسین طی سخنانی فرمودند که این کاروان شهادت است و هر کس که آماده بذل خونش در راه دین است با ما همراهی کند. (نزهه الناظر و تنبیه الخاطر،ص86)؛ بعد از این سخنان قسمت عمده ای از سپاه امام از ایشان جدا شدند و اباعبدالله با سپاهی حدودا 100 نفره به راه خود ادامه دادند. 👈به تعبیر دکتر علی الوردی یکی از نویسندگان معاصر عراقی، جامعه کوفه " المجتمع المزدوج" است. به این معنا که این جامعه دچار دوگانگی رفتاری با دو دسته سیاستمدار است. دسته اول آن هایی هستند که با کرامت با مردم رفتار کرده و مردم آن ها را دوست دارند و دسته دوم کسانی هستند که با شدت و زور و کشتار با مردم رفتار میکنند و مردم به آن ها احترام می گذارند؛ کوفیان در برخورد با دسته اول از سیاستمداران دست به طغیان زده و ممکن است آن ها را بکشند، اما در مقابل دسته دوم همیشه خاضع و ذلیل اند! ✅این تحلیل درواقع، بیان روشنی از جمله (قلوبهم معک و سیوفهم علیک) است که از اوضاع کوفه به امام حسین گفته شد؛ درواقع جامعه کوفی صفت، همیشه با علی ع و آل او که با کرامت انسانی با آن ها رفتار می کند چنین رفتاری داشته اما با حاکمان خون ریزی که هیچ گونه مشروعیت و حقانیتی نداشتند، تنها به دلیل زور و قدرتشان برخورد ذلیلانه ای داشتند. ✅ @Aminikhaah_Media
🔵 🔴 (کربلا دروازه ای برای برون رفت از افسردگی) 🔶 جلسه چهارم و پنجم 🔷 بخش اول 📍یکی از علل اصلی افسردگی، حس تنهایی و بی کسی است، اگر کسی احساس کند که صاحب دارد و خدا ولی اوست، دیگر دچار افسردگی نخواهد شد: أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُون(یونس / 62) 💡رمز اینکه حضرت ابا عبدالله در کربلا دچار افسردگی و نارضایتی نبودند این بود که دست خدا را همراه خود می دیدند؛ فرق ما و اولیا الهی اینست که آن ها با خدای حاضر زندگی می کنند ولی ما با خدای غائب! 🔶اگر کسی باور و یقین کند که در این دنیا رها نیست و دارای صاحبی است که بهترین ها را برای او درنظر گرفته هرگز دچار افسردگی نخواهد شد. 🚩بهترین مثال در این مورد داستان حضرت موسی است، فرعون برای آنکه پسری به دنیا نیاید تا در آینده حکومت او را به خطر بیندازد 4000 کودک را به قتل رساند اما خدای متعال حضرت موسی را نجات داده و در کاخ خود فرعون و زیر پرو بال خود او پرورش داد تا در آینده به پیامبری رسیده و رسالت خویش را به انجام رساند. 📍یکی دیگر از عوامل افسردگی و غم های منفی، آزردن و شکستن دل دیگران است، ائمه اطهار ع در ضمن روایات خود بسیار از این امور نهی کرده اند و ما را متوجه عواقب آن ساخته اند: 📚در روایتی از رسول الله نقل شده که مَنْ آذَى مُؤْمِناً آذَاهُ اللَّهُ وَ مَنْ أَحْزَنَهُ أَحْزَنَهُ اللَّهُ هر کس مومنی را اذیت کند خدا را اذیت کرده و هر کس مومنی را اندهگین سازد همانا خدا را اندوهگین کرده است(مستدرک الوسایل، ج9، ص 100) 👈همچنین در روایتی دیگری از ایشان نقل شده: هر كه اندوهناك كند مؤمنى را سپس همه دنيا را به او بدهد جبرانش نباشد و ثوابى بدان ندارد. (بحارالانوار،ج72، ص150) 📖از دیگر روایات فوق العاده در این باره ، روایتی است از اسحاق بن عمار از شیعیان امام صادق ع، او می گوید: [من در كوفه بودم و برادران دينى بسيارى به ديدن من مى آمدند و من دوست نداشتم مشهور شوم، زيرا بيم داشتم از اينكه بفهمند من شيعه هستم. از اين رو به غلام خود گفتم: هر كس آمد و مرا خواست بگويد او اينجا نيست. در همان سال به حجّ خانه خدا رفتم و امام صادق (ع) را ملاقات نمودم. در چهره اش نسبت به خودم احساس ناراحتى و تندى كردم. گفتم: فدايت شوم، چه چيز موجب خشم شما نسبت به من شده است؟ فرمود: رفتارى كه نسبت به برادران مؤمن خود داشته اى. گفتم: فدايت شوم، من فقط از اين بيم داشتم كه مشهور شوم، و خدا مى داند كه چقدر آنان را دوست دارم. امام (ع) فرمود: اى اسحاق، از ديدار برادرانت خسته نشو، زيرا مؤمن هر گاه برادر مؤمنش را ديدار كند و به او تحيّت گويد، خداوند تا روز قيامت براى او تحيّت و درود مى نويسد، و اگر با او مصافحه كند خداوند يك صد رحمت ميان دو انگشت ابهام آنان نازل مى كند كه نود و نه تاى آن براى كسى است كه همنشين خود را بيشتر دوست دارد، آن گاه خداوند نظر رحمت به سوى آن دو مى افكند و هر كدام بيشتر رفيق خود را دوست بدارد. بيشتر با آن رحمت رو به رو خواهد شد، و اگر با هم معانقه كنند رحمت الهى هر دو را فرا مى گيرد، و چون اندكى درنگ كنند و تنها خشنودى خدا را در نظر داشته باشند و قصدشان دنيا نباشد به آن دو گفته مى شود: عمل از سرگيريد كه خداوند گناهان شما را آمرزيد، و اگر از حال يك ديگر بپرسند، فرشتگان موكّل آنها به يك ديگر مى گويند: از اين دو دور شويد كه با هم سرّى دارند و خداوند آن را برايشان مستور داشته است.] (ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص146) ✅ @Aminikhaah_Media
🔵 🔴 (کربلا دروازه ای برای برون رفت از افسردگی) 🔷 جلسه چهارم و پنجم 🔶 بخش دوم (روایات مربوط به شاد کردن دل مومن) 📚در روایتی دیگر شخصی از شیعیان امام صادق در اهواز نقل می کند: [در اهواز مردى از نويسندگان يحيى بن خالد فرماندار شد من يك بدهى مالياتى داشتم كه با پرداخت آن تمام ثروت و مالم از بين مي رفت به من گفتند آن مرد شيعه است. مي ترسيدم او را ببينم مبادا آنچه گفته اند صحيح نباشد در نتيجه زندگى من متلاشى شود. پناه به خدا بردم و خدمت حضرت صادق رسيده از آن جناب تقاضاى كمك كردم. نامه ى كوچكى نوشت: 🏳بسم اللَّه الرحمن الرحيم ان للَّه في ظلّ عرشه ظلا لا يسكنه الا من نفس عن اخيه كربة و اعانه بنفسه او صنع اليه معروفا و لو بشق تمرة و هذا اخوك و السلام نامه را امضاء نموده به من سپرد دستور داد به او برسانم وقتى وارد شهر خود شدم درب منزل او رفتم و اجازه خواستم گفتم بگوئيد پيكى از طرف حضرت صادق آمده ناگاه ديدم با پاى برهنه آمد همين كه مرا ديد سلام كرد و پيشانى مرا بوسيد گفت آقا شما پيك مولايم امام صادق هستيد؟ گفتم آرى. گفت: باعث نجات من از آتش جهنم مى شوى اگر راست بگوئى. دست مرا گرفت و داخل منزل نمود مرا در جاى خود نشاند روبروى من نشست. گفت: آقاى من حال مولايم چطور است؟ گفتم: بسيار خوب گفت: راست ميگوئى تو را به خدا؟ گفتم به خدا قسم خوب بود. بعد نامه را به او دادم خواند بوسيد و بر روى چشم هاى خود گذاشت. آنگاه گفت: برادر هر چه مايلى بگو. گفتم: در دفتر ماليات، من فلان مبلغ بدهكارم اگر پرداخت كنم از بين ميروم. دفتر را خواست و تمام ماليات مرا خط زد و نامه اى داد مبنى بر اينكه بدهى مالياتى ندارم بعد مخزن اموال خود را خواست و تمام ثروت خويش را با من نصف نمود. از چهار پايان يك مركب را خود برميداشت و يكى را به من ميداد آنگاه غلامان را خواست يك غلام را بمن داد و ديگرى را براى خود نگه داشت. لباس هاى خود را خواست يك جامه به من مي داد ديگرى را نگه ميداشت تمام ثروت خود را نصف كرد در این بين ميگفت آيا تو را شاد كردم. گفتم به خدا قسم شاد شدم. موقع حج كه رسيد با خود گفتم پاداش اين عمل چيزى نيست جز اينكه به مكه روم و در آنجا برايش دعا كنم و خدمت مولايم حضرت صادق برسم و سپاسگزارى از او بنمايم و تقاضا كنم برايش دعا كند به مكه رفتم و خدمت حضرت صادق رسيدم. همين كه چشمم به آقا افتاد آثار شادى در چهره اش آشكارا ديده مى شد. فرمود: با آن مرد چه كردى؟ من جريان را برايش شرح مي دادم پيوسته شاد و خوشحال مى شد عرض كردم آقا از كارى كه نسبت به من كرد شما شاد شديد؟ فرمود بلى به خدا قسم مرا شاد كرد به خدا سوگند آباء گرامم را شاد نمود به خدا سوگند پيامبر اكرم را شاد كرد و اللَّه خدا را در عرش شاد نمود.] (بحارالانوار،ج47، ص 208) 🔶شاد کردن دل مومن تنها با جک گفتن نیست، بلکه برطرف کردن مشکل آن شخص مومن است که حقیقتا شادی را وارد دل او کرده و طبق روایت فوق به دنبال آن باعث شادی اهل بیت ع و رسول الله ص و خوشنودی خدا می گردد. 🚩در حقیقت، دنیا محل بازگشت اعمال انسان هاست، و هرکس نتیجه اعمالش را در این دنیا خواهد دید؛ از رسول خدا ص روایت است که : روزی به ناگهان گرگی ، کودکِ زنی را به دندان گرفت و برد، زن تکه نانی به دست داشت و متحیر شاهد این صحنه بود که سائلی آمد و تکه نان او را درخواست کرد، زن تکه نان را به او داد و در همان موقع گرگ نیز بچه او را زمین گذاشت و رفت، در همین هنگام زن صدایی شنید که می گفت: فَسَمِعَتْ قَائِلًا يَقُولُ وَ هِيَ لَا تَرَاهُ خُذِي اللُّقْمَةَ بِلُقْمَةٍ ، لقمه ای دادی و لقمه ای گرفتی! (مستدرک الوسائل، ج7،ص 153) 👈در این بین خوشحال کردن دل یتیمان جایگاه ویژه ای نزد خدای متعال داشته و کسانی را که یتیمی خوشحال کنند در بهترین منزل ها در بهشت جای خواهد داد؛ رسول خدا ص در روایتی دیگر می فرمایند: در بهشت خانه اى هست كه آن را خانه خوشحالى نامند و جز كسانى كه يتيمان مؤمنان را خوشحال كرده باشند، وارد آن نميشوند.(نهج الفصاحه، ص 329) ✅ @Aminikhaah_media
🔵 🔴 (از کوفه علی ع تا کوفه حسین ع) 🔷 جلسه پنجم 📍برای ارائه تحلیل درستی از ماجرای کربلا می بایست به ساختار شهر کوفه توجه ویژه داشته باشیم. 🚩ساختار این شهر به گونه ای بود که مردم را به سمت فساد سوق داده، حاکم فاسد را پذیرفته و حاکم صالح را پس می زد؛ درواقع این شهر دارای فساد ساختاری و سیاسی بود که اصلاح آن برای امیرالمومنین اهمیت فراوان داشت، زیرا اگر نظام از طاغوت فاصله بگیرد ، مردم هم از طغیان فاصله می گیرند. 🔶در کوفه هفت قبیله بودند که با مدل قبیلگی و نظام اسباع (قبایل هفت گانه) اداره می شدند؛ در ابتدا این نظام هفت گانه را سعد بن ابی وقاص شکل داد؛ هر کدام از این قبایل یک فرماندهی داشتند که از استاندار حقوق مردم قبیله و کمک های نقدی و غیر نقدی و غنائم را تحویل می گرفت و در زمان جنگ نیز می بایست مردان قبیله اش را برای جنگیدن به میدان می آورد. 🚩درواقع حاکم، زمانی که می خواست مردم را در امری با خود همراه کند کافی بود تا سران این قبایل را ببیند و آن ها را راضی کند، همین کافی بود تا مردمان آن ها نیز به تبعیت از ایشان پیرو خواست حاکم شوند، در غیر این صورت حقوق و مزایای آن ها قطع می شد. ◀️ این نظام اسباع تا سال 50 هجری ادامه داشت تا اینکه با روی کار آمدن "زیاد " این نظام را به نظام (ارباع=چهارگانه) تغییر داد، او برای ایجاد اعتدال در بین قبایلی که از شیعیان امیرالمومنین بودند، آن ها را با قبایل دیگر که از طرفداران علی ع نبودند درآمیخت تا فضای منفی ایجاد شده بر علیه بنی امیه در کوفه را اعتدال بخشد. 👈او علاوه بر این، مقامی به نام "عِریف " هم برای هر یک از این قبایل تعریف کرد، که خودش مستقیما آن ها را تعیین می کرد؛ عریف به یک معنا معاون اجرایی رییس قبیله محسوب می شد و 5 وظیفه اصلی داشت: 1⃣ عطایایی (از حقوق، غنائم و کمک های نقدی و غیر نقدی و..) که رییس قبیله می گرفت، بین قبیله پخش می کرد. 2⃣ اسامی کسانی را که حقوق دریافت کرده اند ثبت و ضبط می کرد. 3⃣ امور مربوط به ثبت احوال و اسامی را انجام می داد. 4⃣ عملیات اطلاعاتی، انتظامی و به طور کلی تامین امنیت قبیله به عهده او بود. 5⃣ کار رسانه ای ( فراخوان به جنگ یا صلح و..) را نیز بر عهده داشت. 📛 قبل از ماجرای کربلا عبیدالله بن زیاد ، عریف ها را جمع کرد و از آن ها ضمانت گرفت که کسی در حوزه آن ها شورش نکند، درغیر این صورت علاوه بر اعدام فرد شورشگر حقوق قبیله نیز قطع خواهد شد. ❌درواقع مردم کوفه ، اول به خاطر سابقه تاریخی که داشتند تصور کردند اباعبدالله ع نیز مانند پدر و برادرش، زمانی که تحت فشار قرار بگیرد پای مذاکره با یزید خواهد نشست و دوم آنکه به خاطره ترس از قطع شدن حقوق و مقرری خود، سکوت و نشستن در خانه هایشان را به حضور در لشکر امام حسین ع و دفاع از ایشان ترجیح دادند. 🔴شهادت امام حسین ع ثمره سال ها کار اقتصادی، فرهنگی و عقیدتی حکومت بنی امیه بود. ✅ @Aminikhaah_Media
🔵 🔴 (کربلا دروازه ای برای برون رفت از افسردگی) 🔷 جلسات ششم و هفتم 🔶 بخش اول 📍عوامل افسردگی به دو دسته بیرونی و درونی قابل تقسیم است، که معمولا قسم درونی آن ناشی از اعمال و رفتار خود ماست؛ اگر باعث گره خوردن در کار دیگری شویم و یا زمانی که میتوانیم، برای حل مشکل دیگران قدمی برنداریم و بالعکس به مشکلاتشان اضافه کنیم و.. همه باعث گره خوردن زندگی خودمان می شود. 📖در روایتی آمده است: هر كس يك گرفتارى از گرفتاري هاى دنيائى مؤمنى را برطرف كند، خداوند سبحان هفتاد و دو گرفتارى و رنج اخروى او را برطرف سازد، و هفتاد و دو ناراحتى از رنج هاى دنيائى او را كه سبكتر از همه آنها بيمارى های گوارشی است برطرف نمايد. (من لا یحضره الفقیه،ج4،ص16) 👈در روایت دیگری از امام صادق ع نقل شده که فرمودند:هر كس به داد ستمديده پريشانى برسد و اندوه از دل او بردارد، و گرفتارى او را برطرف سازد، و او را در انجام حاجتش يارى كند، وى را بدين كار در نزد پروردگار هفتاد و دو رحمت باشد كه يكى را در دنيا بر او نازل سازد تا همه امور او بدان سامان پذيرد، و هفتاد و يك رحمت براى قيامت او ذخيره نگهدارد تا از بيم و هول آن روز در امان باشد (ثواب لاعمال و عقاب الاعمال،ص149) برطرف کردن مشکل دیگران حتی میتواند با لبخند زدن و با چهره گشاده با آن ها برخورد کردن هم باشد؛ 🏳چون وا نمی کنی گرهی، خود گره مشو*************ابرو گشاده باش چو دستت گشاده نیست (صائب تبریزی) 🚩شاد کردن دل مومن می تواند با عیادت از او در وقت بیماری اش باشد؛ در روایتی از پیامبر اکرم ص نقل شده که روز قیامت شخصی را می آورند و از خدای متعال ندا می رسد که چرا هنگام مریضی به سراغم نیامدی؟!.. يُعَيِّرُ اللَّهُ (عَزَّ وَ جَلَّ) عَبْداً مِنْ عِبَادِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ، فَيَقُولُ: عَبْدِي، مَا مَنَعَكَ إِذْ مَرِضْتُ أَنْ تَعُودَنِي فَيَقُولُ: سُبْحَانَكَ، أَنْتَ رَبُّ الْعِبَادِ لَا تَأْلَمُ وَ لَا تَمْرَضُ! فَيَقُولُ مَرِضَ أَخُوكَ الْمُؤْمِنُ فَلَمْ تَعُدْهُ، وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي لَوْ عُدْتَهُ لَوَجَدْتَنِي عِنْدَهُ، ثُمَّ لتكلفت بِحَوَائِجِكَ فَقَضَيْتُهَا لَكَ، وَ ذَلِكَ مِنْ كَرَامَةِ عَبْدِيَ الْمُؤْمِنِ، وَ أَنَا الرَّحْمَنُ الرَّحِيم ؛ روز رستاخيز خدا يك بنده خود را سرزنش كند كه چه تو را باز داشت كه من بيمار شدم و مرا عيادت نكردى؟ گويد: منزهى تو پروردگار بنده هائى نه دردگيرى و نه بيمارى، فرمايد: برادر مؤمنت بيمار شد و او را عيادت نكردى، به عزت و جلالم سوگند اگر عيادتش كرده بودى مرا در بر او می يافتى و من نيازهايت را كفايت مي كردم و همه را بر مى آوردم براى احترام بنده مؤمنم و من بخشنده و مهربانم. (امالی طوسی،ص629) 💡گاهی کارهای بسیار کوچک اثرات بزرگی داشته و باعث ایجاد گشایش و یا بالعکس باعث گره خوردن در زندگی می شوند. 🔷در حدیثی از امام صادق ع آمده است: هر مؤمنى كه گرفتارى مؤمنى را بر طرف كند خداوند هفتاد گرفتارى از گرفتاريهاى دنيا و آخرت را از وى دور سازد، و فرمود: هر كس مؤمن تنگدستى را از تنگدستى نجات دهد يا در حال تنگدستى بر او آسان گيرد خداوند حوائج او را در دنيا و آخرت برآورد، و فرمود: هر كس عيب مؤمنى را آن عيبى كه از آشكارشدنش ترسناك است بپوشاند خداوند هفتاد عيب از همان قبيل عيبها از او در دنيا و آخرت بپوشاند، فرمود: و براستى خداوند بزرگ يار و مددكار مؤمن خواهد بود مادامى كه مؤمن در مقام يارى و مددكارى مؤمن ديگر باشد، پس از اين پند و اندرز بهره گيريد و بكار نيك رغبت نمائيد. در این روایت تاکید شده خدای متعال در کمک بنده خود است تا زمانی که او مشغول کمک به دیگران باشد: وَ اللَّهُ فِي عَوْنِ الْمُؤْمِنِ مَا كَانَ الْمُؤْمِنُ فِي عَوْنِ أَخِيهِ (ثواب الاعمال و عقاب الاعمال،ص135) 🏳 گرت هواست که معشوق نگسلد پیمان************نگاه دار سر رشته تا نگه دارد (حافظ) ✅ @Aminikhaah_Media
🔵 🔴(کربلا دروازه ای برای برون رفت از افسردگی) 🔷 جلسات ششم و هفتم 🔶 بخش دوم 🔹امام صادق ع در روایتی دیگر می فرمایند هیچ مومنی نیست که برادر مومن خود را تنها گذارد(در حالی که می تواند به او کمک کند) مگر آنکه خدای متعال او را در دنیا و آخرت تنها خواهد گذاشت: مَا مِنْ مُؤْمِنٍ يَخْذُلُ أَخَاهُ وَ هُوَ يَقْدِرُ عَلَى نُصْرَتِهِ إِلَّا خَذَلَهُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ.(محاسن،ج1،ص99) 🔷در حدیثی دیگر از امام حسن عسکری آمده است: كسى نباشد كه بيچاره اى را در راه ببيند که وامانده و در افتاده و كمك ميخواهد و به داد او رسد و او را سوار كند و كارش را درست كند جز كه خدا عز و جل فرمايد خود را رنج دادى و نيرويت را مصرف كردى در كمك به اين برادرت، من فرشته هایى بيشتر از شمار همه آدميان از آغاز روزگار تا پايانش كه هر كدام نيرومندترند از آنكه آسمانها و زمينها را بردارند براى آنكه كاخها و مساكنى براى تو بسازند ... و كسى كه دفاع کند از ستمديده اى كه خواهند به جان او يا مالش زيانى رسانند خدا عز و جل از حروف گفتار و هر حركت و از سكون آنها فرشته ها آفريند به شمار هر حرفى صد هزار فرشته كه هر كدام بتازند به شياطينى كه مى آيند براى گمراه كردن او و با سنگ كوبنده آنها را از پاى در آورند ...(بحارالانوار،ج72،ص23) 📚در این بین روایات مربوط به آب دادن به تشنه بسیار جالب توجه است: 👈در حدیثی نبوی آمده است که از افضل اعمال نزد خدای متعال ، سیراب کردن جگر تشنه است : مِنْ أَفْضَلِ الْأَعْمَالِ عِنْدَ اللَّهِ إِبْرَادُ الْكِبَادِ الْحَارَّةِ (وسائل الشیعه،ج24،ص327) 🔹در حدیثی دیگر از پیامبر ص آمده است که برترین صدقه ها، آب دادن است. (بحارالانوار،ج71،ص369) 💡روزی پیامبر اکرم ص جناب جعفر و حمزه سیدالشهدا را در خواب می بینند و از آن ها می پرسند برترین اعمال کدام است؟ پاسخ می دهند : برترین اعمال صلوات بر شما، نوشاندن آب، و محبت علی بن ابی طالب علیه السلام است: وَجَدْنَا أَفْضَلَ الْأَعْمَالِ الصَّلَاةَ عَلَيْكَ وَ سَقْيَ الْمَاءِ وَ حُبَّ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع (بحارالانوار،ج22،ص284) 🔴در واقعه کربلا نیز آمده که امام حسین ع بعد از آنکه سپاه حر راه را بر ایشان بستند، امام ع سپاه او و مرکب هایشان را سیراب نمودند و با دست خود به آن ها آب نوشاندند.(واقعه الطف،ص168و169) ✅ @Aminikhaah_Media
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔈 مقتل خوانی ظهر عاشورا 🔊 فرازهایی از زیارت ناحیه مقدسه 🔔 @Aminikhaah_Media
🔵 🔴 (از کوفه علی ع تا کوفه حسین ع) 🔷جلسه هفتم 📍در بین مردم کوفه سه انگیزه وجود داشت که باعث شد از امام حسین ع دعوت کنند: 1⃣اول دعوت شیعیان خالص امام ع از ایشان بود که با انگیزه تشکیل حکومت حقه توسط اهل بیت ع بود. 2⃣دومین انگیزه آن ها به خاطره سرخوردگی از حکومت اموی بود، به همین دلیل خواستار حکومت امام ع بودند. 3⃣سومین انگیزه آن ها نیز انگیزه اقلیمی و سیاسی بود، زیرا پاییتخت به شام منتقل شده بود و به جای کوفه، مرکز قدرت و ثروت گشته بود؛ بنابراین انگیزه ی تعداد زیادی از کوفیان که برای امام دعوت نامه فرستادند این بود که امام به کوفه آمده وتشکیل حکومت دهد تا دوباره کوفه تبدیل به مرکز خلافت ، قدرت و ثروت شود. 📖دکتر شهیدی نیز در کتاب "پس از پنجاه سال" انگیزه اصلی کمک مردم کوفه به امیرالمومنین ع در جنگهای جمل و صفین را انتقال پاییتخت از حجاز به کوفه و نشان دادن سلطه ی خود به شام ، تحلیل می کنند. 🚩درواقع کوفه و شام دو جناح و دو قطب سیاسی و اقتصادی منطقه بودند ، بنابر این تحلیل مردم کوفه علاقه مند اهل بیت بودند اما متاثر از این علاقه امام حسین ع را دعوت نکردند بلکه به خاطر برتری طلبی و دعواهای جناحی خودشان بود که ایشان را دعوت کردند! 📛شامیان از ابتدا تربیت شده بنی امیه بودند و کوفیان تربیت شده اهل بیت ع، ولی از عجایب آنکه اهل بیت را کوفیان کشتند و نه شامیان! خطبه هایی که اهل بیت در کوفه و شام ایراد کردند نیز بسیار جالب توجه است، که در کوفه تماما مذمت و سرزنش آن مردم است اما خطبه ای که حضرت زین العابدین ع در شام خواندند تماما به معرفی خود و خاندان و نسب مبارکش برای آن مردمان اختصاص دارد زیرا آن ها تربیت شده معاویه بودند و با دروغ های او نسبت به خاندان عترت رشد کرده بودند، اما کوفیان نسبت به فضائل این خاندان ناآگاه نبودند. 🔴تنها یک نفر امام حسین ع را به شهادت نرساند بلکه تمام کوفیان در این امر شریک بودند، امام حسین ع هنگامی که علی اصغر ع در آغوش ایشان به شهادت رسید، سر به آسمان بلند کرده و فرمودند: خدایا هیچ فرمانروایی را از ایشان خشنود نساز زیرا آن ها همگی ، ما اهل بیت را کشتند، [اللهم..لَا تُرْضِ الْوُلَاةَ عَنْهُمْ أَبَداً فَإِنَّهُمْ دَعَوْنَا لِيَنْصُرُونَّا ثُمَّ عَدَوْا عَلَيْنَا فَقَتَلُونَا] ( الارشاد،ج2، ص111) 🏳بر اساس تحلیل جامعه شناسی دو شاخص در پیروزی یا شکست یک انقلاب مطرح است، اول اینکه هدف از انقلاب چیست؟ دوم اینکه این هدف چقدر برای ما هزینه خواهد داشت؟ کوفیان به منظور رقابت و تقابل با شام تصمیم به دفاع از امام حسین ع داشتند اما در ادامه (با تهدیدهای مالی و جانی که عبیدالله بن زیاد کرده بود) متوجه شدند که این کار برای آن ها هزینه بسیاری خواهد داشت ، به این ترتیب از یاری امام دست کشیده و بالعکس برای جلوگیری از آن هزینه های احتمالی و بعضا دروغین به منظور کشتن امام صف کشیدند! ✅ @Aminikhaah_media
💠 🔷 - 🔷 جلسه شصت و ششم 🔶 بخش سوم 🔶 وقتی کسی فطرتش در حجاب باشد ، دلش گیر خط و خال و ظاهر دیگران می شود ، اینجاست که خداوند به او میگوید ؛ اگر آن جوان از تو دل برده ، این را بدان که زیبایی او باقی نیست ، و این طرف حوریانی زیبا تر از او در انتظار توست. روایت دارد که حضرت یوسف به زلیخا گفت برای چه عاشق من شدی؟ زلیحا جواب داد: عاشق چشمانت شدم. جناب یوسف فرمود: می دانی اولین چیزی که در قبر از بین میرود چشم است؟ عاشق چیزی شدی که دوامی ندارد؟! بعد گفت: تو اگر جمال پیغمبر آخرالزمان را که جمال مطلق است ببینی چه میگویی؟ این گفتگوی حضرت یوسف و زلیخا خیلی روایت قشنگی دارد. زلیخا گفت: حتما عاشق او هم میشوم! این جواب زلیخا از روی فطرت اوست ، اینجا بود که ملک آمد و گفت به خاطر حب رسول الله این خانم را به همسری تو در آوردیم هر حاجتی هم دارد برایش برآورده کن. ببینید حضرت یوسف با یک گفتگو زلیخا را ارتقا داد. از یک نگاه ساده به جمال و زیبایی ، رسید به فطرتِ حقیقیِ غیرِ محجوب! حالا خدا که می خواهد با ما صحبت کند میگوید تویی که یک چهره و خط و خال و لب و دهان دلت را برده ،در دنیا خودت را نگه دار چرا که از این لب و دهان ها این طرف زیاد است. وگرنه پیغمبر و آن نفس مطمئنه را که با حوری به سمت نمی کشاند ، به او می گوید: يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعي إِلى رَبِّكِ(فجر:۲۷) «اى روح آرام یافته و متین ،به سوى پروردگارت بازگرد ...» خداوند به کسی که در حجاب نیست ، خودش را وعده می دهد! اما کسی که در حجاب است را با حورالعین و این جور چیزها سمت خود می برد! بعضی که به بهشت میروند به همین حورالعین هم توجه نمی کنند. مرحوم آقای قاضی [استاد علامه طباطبایی و استاد آیت الله بهجت] به شاگردان خود می فرمودند: من برای مُردن هیچ مشکلی ندارم ، چه بسا عاشق مردن هستم فقط یک مسئله ای ذهنم را درگیر کرده و مرا نسبت به مرگ مردد نموده است! او می گوید؛ من مانده ام که ما وقتی از دنیا رفتیم نماز را چه می کنیم ؟! می توانیم آن طرف نماز بخوانیم یا نه ؟! چون میترسم آن طرف نماز نداشته باشیم ، نسبت به مرگ مردد شده ام. بعد از این که این مرد بزرگ از دنیا رفت، بعضی از شاگردانشان خواب دیده بودند که مرحوم قاضی در حالی که در یک فضای پر از حوری و بهشت قرار داشتند ، بدون توجه به آنها ایشان غرق توجه به خداوند در حال نماز خواندن بودند! مصداق آن حدیث است که می فرماید: «اذا اشتغل اهل الجنه بالجنه اشتغل اهل الله بالله» «كسانی هستند كه بهشت را هم نمی‌خواهند خدا را می‌خواهند» اصل فطرت این است که گول جلوه ها و مظاهر را نخورید ، و فقط و فقط تمام توجه و خواست شما ، خودِ خدای متعال باشد! 🔔 @Aminikhaah_Media