بسم الله الرحمن الرحیم
#یا_اباصالح_ المهدی
#این_معز_الاولیاء
#یگانهمنجی_عالم
#مصلح_کل
#نیمه_شعبان
بار دگر ملک جهان ، خرم چو رضوان آمده
درهای رحمت باز شد ، چون ماه شعبان آمده
یاران بشارت می دهم : هنگام غفران آمده
بر دردمندان دِه خبر ، دارو و درمان آمده
سجاد و عباس و حسین ، شاه شهیدان آمده
آمد علیّ اکبر و منجیّ دوران آمده
دِه مژده بر اهل ولا ، محبوب سرمد آمده
منجیّ عالم ، مهدی آل محمّد آمده
ای عارفان ، ای عارفان حبل المتین است این پسر
سیراب از سرچشمة علم الیقین است این پسر
قنداقه اش زینت گرِ عرش برین است این پسر
دست خدای دادگر در آستین است این پسر
موعود ادیان و ملل ، محیییّ دین است این پسر
مجریّ فرمان خدا روی زمین است این پسر
دِه مژده بر اهل ولا ، محبوب سرمد آمده
منجیّ عالم ، مهدی آل محمّد آمده
آمد به دنیا آنکه او باشد امام اِنس و جان
قرآن ناطق ، سرّ حق ، مولای ما صاحب زمان
گرد وجودِ اطهرش گردد همه کون و مکان
از انبیا ، از اولیا در او بُود صدها نشان
هم یاور مستضعفان ، هم دشمن مستکبران
با اذن یزدان بر کَنَد او ریشة ظلم از جهان
دِه مژده بر اهل ولا ، محبوب سرمد آمده
منجیّ عالم ، مهدی آل محمّد آمده
همنام ختم المرسلین مرآتِ یزدان است این
ممدوح آیات مبین ، تفسیر قرآن است این
دردانة نرجس بُود سلطان خوبان است این
آخر وصیّ مصطفی از حیّ سبحان است این
عیسی دم و موسی سخن ، فخر سلیمان است این
هُشدار ای سفیانیان ، پیروزِ میدان است این
دِه مژده بر اهل ولا ، محبوب سرمد آمده
منجیّ عالم ، مهدی آل محمّد آمده
ای نرجسِ والا گهر ، در کف گهر آورده ای
ای مصحفِ نور ، آیتِ فتح و ظفر آورده ای
ای آسمان معرفت ، امشب قمر آورده ای
از نخلِ عصمت شاخه ای پُر از ثمر آورده ای
از دودة خیر البشر ، خیر البشر آورده ای
از هر چه من وصفش کنم تو خوبتر آورده ای
دِه مژده بر اهل ولا ، محبوب سرمد آمده
منجیّ عالم ، مهدی آل محمّد آمده
این است آن کآو هر دلی مایل بُود بر سوی او
چون کعبه است و عالمی آرد طواف کوی او
خُلق محمد خُلق او ، خوی محمد خوی او
رختِ امامت دوخته بر قامت دلجوی او
شیدا دلِ یوسف شود با یک نظر بر روی او
خم گشته پشتِ نُه فلک ، پیشِ خمِ ابروی او
دِه مژده بر اهل ولا ، محبوب سرمد آمده
منجیّ عالم ، مهدی آل محمّد آمده
مهدی بُود شمشیرِ بیرون از نیام اهل بیت
بر او رسیده از شرف ، کلّ مقام اهل بیت
دادند بر مردم خبر از او تمام اهل بیت
روزی محقّق می شود با او قیام اهل بیت
گیرد ز خیل دسمنان او انتقام اهل بیت
بر او سلامِ کبریا ، بر او سلام اهل بیت
دِه مژده بر اهل ولا ، محبوب سرمد آمده
منجیّ عالم ، مهدی آل محمّد آمده
میزان عدل است این پسر ، او قسط را بر پا کند
ویران بنای جور را از جانب یکتا کند
وقتی که فرمان ظهورش را خدا امضا کند
دفعِ بلا ، رفع فساد از مردم دنیا کند
دستور قرآن و حدودش را همی احیا کند
حکمِ کتاب الله را روی زمین اجرا کند
دِه مژده بر اهل ولا ، محبوب سرمد آمده
منجیّ عالم ، مهدی آل محمّد آمده
مهدی که نامش کام را بحر حلاوت می کند
پیش از ولادت حضرتش قرآن تلاوت می کند
عید ظهورش دهر را غرق طراوت می کند
آفاق را پاکیزه از لوثِ شقاوت می کند
مانندِ داوودِ نبی ، حکم و قضاوت می کند
تقسیم رزقِ خلق از راه سخاوت می کند
دِه مژده بر اهل ولا ، محبوب سرمد آمده
منجیّ عالم ، مهدی آل محمّد آمده
این است حرف عاشقان با آن امام منتظر
بیداد عالم را گرفت ، ای مصلح صاحب نظر
از شرع کن دفعِ خطر ، اصلاح کن نسل بشر
برگرد و ابراهیم سان ، بشکن بتان را با تبر
از دانشِ بی حدّ خود کن ماسوا را بهره ور
بر « ایزدی » بنما نظر ، ای حجت ثانی عشر
دِه مژده بر اهل ولا ، محبوب سرمد آمده
منجیّ عالم ، مهدی آل محمّد آمده
🔹 برای مشاهده سایر سرودههای #حاج_امیر_ایزدی_همدانی میتوانید با لمس لینک زیر #وبلاگ شخصی ایشان را ببینید.
🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com
🔹 با لمس لینک زیر به #کانال ما بپیوندید:
🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14
🟤 لطفاً برای #نشر_معارف_شیعی و #مناقب و #فضائل_اهل_البیت علیهم السلام و #اشعار_آیینی این کانال را به دوستان خود معرفی کنید.
🤲 التماس دعای فرج.
بسم رب المهدی
🔹 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🔸 #یا_اباصالح_المهدی
مژده ! صبح نور آمد ، رفت شامِ ظلمانی
جلوه کرد آسایش ، دفع شد پریشانی
سر ز شرق ، بیرون کرد مهرِ نیمة شعبان
ماه فاطمه سر زد ، با جلالِ سبحانی
لالة گلستانِ عسکری شکوفا شد
عندلیب ها گشتند مست از غزلخوانی
زاد نرجسِ والا ، کودکی که از یُمنش
نقشِ آب گردیدند ، نقشه های شیطانی
ز امرِ حق چو « یوکابد » مامِ حضرت موسی
وضعِ حملِ این بانو ، بوده است پنهانی
اشک شوق در دیده ، خنده روی لب دارد
عسکری بُود شاکر بر عطایِ ربّانی
سامرا از این مولود ، مهبط ملائک شد
تهنیت به لب دارند در نزول ، هر آنی
یار بی کسان آمد ، منجی جهان آمد
صاحب الزمان آمد ، شد وجود نورانی
روی بازویِ او نقش گشته است « جاء الحق »
چون به دست او باطل ، محو گردد و فانی
نامِ نیک او ، نامِ خاتمِ رسل باشد
بس نشانه ها دارد از علیّ عمرانی
چون پیمبرِ اعظم ، خُلقِ او عظیم آمد
صبر او چنان ایّوب ، حشمتش سلیمانی
در نمازِ خود عیسی اقتدا کند بر او
محو و ماتِ حُسنِ وی ، یوسفان کنعانی
باز شد درِ رحمت ، شادمان دلِ عترت
نوحِ کشتیِ دین اوست بینِ بحرِ طوفانی
بهر دوستان مهرش خوشتر از جنان باشد
بهر دشمنان قهرش ، شعله های نیرانی
از وجود او گیرند بهره مردم عالم
آن چنان که از خورشید ، پشت ابرِ بارانی
چون که پر ز جور و ظلم گشت عرصة گیتی
عدل و داد را بر خلق ، او نماید ارزانی
خرمن اباطیل و کافران بسوزاند
در جهان بر افرازد ، پرچمِ مسلمانی
در حکومت مهدی ، زندگی چه خوش باشد
چونکه او زند تکیه بر سریر سلطانی
گر زنی به سویِ شام ، از عراق ره پوید
بی معین و بی یاور ، با زرِ فراوانی
کس طمع به اموالش بین ره نخواهد کرد
چونکه نیست نا اَمنی ، تحت هیچ عنوانی
هیچکس به آزارِ دیگری رضا نَبْوَد
گردِ گوسفندان ، گرگ هست گرمِ چوپانی
آرزویِ آن دولت ، در دل بشر باشد
درکِ آن حکومت هست بِه ز آب حیوانی
اَفضلِ همه اعمال ، انتظارِ امرِ اوست
از فرج غم و سختی ، شادی است و آسانی
از وظایف شیعه است دم به دم دعا کردن
تا فرج شود نزدیک ، سر رسد به سامانی
کاش صبحِ شامِ قدر ، بشنویم آن صیحه
فصلِ هجر را آید ، روزهای پایانی
ز آنچه غیرِ حتمی بود ، شد نشانه ها ظاهر
کاش علائم حتمی ، جلوه گر شوند آنی
مژده باد یاران را ، خیل دوستداران را
عاقبت شود قسمت ، آن شراب روحانی
گرچه در جهان امروز ظلم و جور بسیار است
جنگها شده بسیار بین عالی و دانی
چون علی که در خیبر دربِ قلعه از جا کند
ریشه کن نماید او ، فتنه های سفیانی
یاورانِ او گردند جمع ، گردِ بیت حق
در جهان عیان سازند نهضت نمایانی
کاش آن زمان ما هم جز لشکرش باشیم
در سرایِ وی یابیم افتخار دربانی
ز امرِ حضرت باقر ، گر قیامی از مشرق
شد شروع و عالم گشت مثلِ بحرِ طوفانی
جانِ خود نگه داریم ، بهرِ یاری مهدی
در رکابِ او سازیم جانِ خویش قربانی
موسمِ ظهورِ خود آن خلاصة خلقت
مجری است و احیاگر بر حدود قرآنی
قاتلانِ زهرا را می کشد برون از قبر
پس تقاص می گیرد ز آن دو کافرِ جانی
ای خلیفة بر حق ، ای حقیقت مطلق
حالِ ما تو می بینی ، درد ما تو می دانی
در غیابِ تو دشمن ، تاخته به یارانت
دوستانت از هجرت ، غرقِ بحرِ حیرانی
از بهایی و بابی ، وز عدویِ وهّابی
شیعه در زمان دیده فتنة فراوانی
بازگرد تا گردد باز از وصال تو
عقده ها ز قلبِ ما ، هم چروکِ پیشانی
« ایزدیّ » دل خسته دارد انتظارت را
شمسِ دین به قلبِ او کن تو پرتو افشانی
🔹 برای مشاهده سایر سرودههای #حاج_امیر_ایزدی_همدانی میتوانید با لمس لینک زیر #وبلاگ شخصی ایشان را ببینید.
🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com
🔹 با لمس لینک زیر به #کانال ما بپیوندید:
🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14
🟤 لطفاً برای #نشر_معارف_شیعی و #مناقب و #فضائل_اهل_البیت علیهم السلام و #اشعار_آیینی این کانال را به دوستان خود معرفی کنید.
🤲 التماس دعای فرج.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️روحت شاد مداح دلسوخته آقای حاج حسن جمالی
😭 مولای غریب مان صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف فرمود :
✨شیعیان ما به اندازه آب خوردنی ما را نمی خواهند ، اگر می خواستند دعا می کردند و فرج می رسید❗️✨😭😭😭
👆👆👆 این کلیپ را هر چقدر ارادت به ساحت مقدس مولایمان صاحب الزمان صلوات الله علیه دارید ، منتشر کنید تا همه بدانیم که فقط درگیر جشن و شادی در نیمه شعبان نباشیم و بدانیم ما شیعیان در فراق پدرمان یتیم هستیم و باید آقای مظلوم مان را عاجزانه طلب کنیم و ما قطعا به وجود نازنین امام زمانمان محتاجیم ‼️
✨ امام حسن عسکری صلوات الله علیه از جناب رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم نقل میکند که آن حضرت فرمود :
✨ سخت تر از یتیم جدا شده از پدر ، یتیمی است که از امامش جدا شده و توانایی دستیابی به وی را ندارد و حکم امامش را درباره مسائل دینی مورد ابتلا نمیداند ...
📚 بحار/ج۱۰۵/ص۱۷۱
📚 احتجاج/ج۱ /ص۶۶
📚 تفسیر المنسوب الی امامالعسکری صلوات الله علیه/ص۳۳۹
https://eitaa.com/Montzeranmahdaveit
سلام
🔸 #اطلاع_رسانی_جلسات
🔸 #جشن_ولادت_ولی_عصر_عج
مداح؛
🔹 #حاج_امیر_ایزدی
سخنران؛
🔹 #آقای_دکتر_حسین_فریدونی
🔸 #هیئت_زائران_علقمه_همدان
🔸 #بیت_الزهرا_علیهاالسلام_همدان
لطفاً اطلاع رسانی بفرمایید
May 11
أَلسَّلامُ عَلیکم یا أهل بَیتِ النّبوّه
🏴«مجلس توسل ماهانه»🏴
🎤 سخنرانی
🎤مرثیه خوانی
حاج حسن شعبانی
حاج امیر ایزدی
▪️زمان:
#پنجشنبه ۱۴۰۲/۱۲/۱۰
از ساعت ۱۹:۴۵
▪️مکان:
میدان امام خمینی(ره)- خیابان تختی - روبروی شهرداری منطقه۲ - بن بست شهید مسگریان - پلاک ۱۰۵
بسم رب الحسن
🔹 #دوشنبه_های_امام_حسنی
🔹 #سخاوت_امام_حسن علیه السلام
شیخِ حلّی ) در کتابِ ( اَلعَدَد )
نقل کرده ماجرایی مُستند
شخصی آمد در حضورِ مجتبی
گفت : کای فرزند پاک مرتضی
می دهم سوگندت اکنون بر کسی
کاو جلال و شوکتت داده بسی
آنکه بر شخصِ تو داده بی شفیع
رتبه ای همچون امامت ، بس رفیع
دستگیر از من ، ز پا افتاده ام
صبر و تاب و طاقت از کف داده ام
دشمنی دارم ، مرا آزرده است
آبرویم ، نزد مردم بُرده است
بر ضعیفان می کند ظلم و ستم
حیله ها بندد به کارش دم به دم
نَه به طفلان رحم دارد در مرام
نَه به پیران می گذارد احترام
چون شنید این گفته ، میرِحق پرست
لحظه ای برخاست از جای و نشست
گفت : نام دشمنِ خود را بگو
تا بگیرم انتقامت را از او
گفت : ای بیچارگان را چاره ساز
دشمنِ جانم بُوَد فقر و نیاز
سبطِ پیغمبر چو خصمِ وی شناخت
چاره ای بر کارِ او از لطف ساخت
غنچه ی لبهایِ آن حضرت شکفت
رو به سوی خادمش بنمود و گفت
هر چه کز نقدینه در کاشانه هست
آنچه دینار و درم ، در خانه هست
جمله را تقدیم بر این مرد کن
راحتش از داغ و رنج و درد کن
خادم از امرِ ولیّ کردگار
داد دِرهَم بهرِ وی پانصد هزار
شخصِ مسکین خاطرش خشنودشد
شُکر گویِ آن عطا و جود شد
پس عزیز فاطمه دادش قسم
بر خداوند رحیم و ذوالکرم
گفت : اگر این دشمنِ بیدادگر
کرد بر تو حمله یک بارِ دگر
باز بر این آستان ، بنمای رو
در برِ من داد خواهی کن از او
در مصافِ او ، پناه تو منم
آنکه باشد داد خواه تو منم2
( ایزدی ) این شیوه ی اهل کساست
که خـدا بر پاکیِ ایشـان گواست
هر که گوید رازِ دل را با حسن
رفع سازد مشکلاتش را حسن
این حسن ، آرامِ جان فاطمه است
راحت و روح و روان فاطمه است
دردها را او مداوا می کند
جزء را کُل ، قطره دریا می کند
آن زمان که چشم ها گریان بُوَد
هر که گرید بر حسن ، خندان بُوَد
این که باشد حیّ سبحان را حبیب
بود در کاشانه ی خود هم غریب
همسرِ نامهربان شد قاتلش
سوخت از زهرِ هلاهل ، حاصلش
لحظه ی تشییعِ جسمِ اطهرش
تیر باران کرد دشمن ، پیکرش
پي نوشت ها :
1 ـ جناب شیخ علی بن یوسف حلّی (رحمه الله) ، برادر علامه ی حلی (رحمه الله) و متوفّای نزدیک سنه 705 هـ . ق می باشد . کتاب العدد القویه از آثار اوست ، این کتاب شریف از مصادر بحار الانوار علامه مجلسی (رحمه الله) می باشد.
2 ـ شیخ علی بن یوسف حلی ؛ العدد القویه ؛ ص359 ؛ ح23 ـ علامه مجلسی ؛ بحار الانوار ؛ ج43 ؛ ص350 ؛ ح22 ؛ به نقل از العدد و ج74 ؛ ص235 و همچنین جلاء العیون (ترجمه) ؛ ص546 ـ الشیخ المحمودی ؛ نهج السعاده ؛ ج8 ؛ ص281 به نقل از العدد ـ حجازی خسرو شاهی ؛ دُرر الاخبار ؛ ص306 و...
🔹 برای مشاهده سایر سرودههای #حاج_امیر_ایزدی_همدانی میتوانید با لمس لینک زیر #وبلاگ شخصی ایشان را ببینید.
🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com
🔹 با لمس لینک زیر به #کانال ما بپیوندید:
🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14
🟤 لطفاً برای #نشر_معارف_شیعی و #مناقب و #فضائل_اهل_البیت علیهم السلام و #اشعار_آیینی این کانال را به دوستان خود معرفی کنید.
🤲 التماس دعای فرج.
بسم رب الزینب
🔹 #یا_عقیله_العرب
🔹 #شام_غریبان
تن خسته ، دل شكسته ، غمش بي شماره بود
بسته ز هر طرف به رخش راه چاره بود
شد باز راه آب ، ولي دختِ بوتراب
بي تاب ، چون رباب ، بر آن شير خواره بود
او بي خيالِ بردنِ خلخال و گوشوار
اُمّيدوارِ جستنِ يك گاهواره بود
چون لاله ، داغ بر روي قلب شكسته اش
از لاله گوشِ پاره ي بي گوشواره بود
او ديده بود غارت معجر به چشمِ خويش
شورِ نشور ، در برِ او آشكاره بود
دامان دختران بلا ديده ي حسين
از شعله هاي خيمه گهش پرشراره بود
بس گشته بود در پيِ اطفال گمشده
در تن ، توان نداشت ، نَفَس در شماره بود
آن يادگار فاطمه ، نزديك علقمه
ديده ، ز ديدنِ قمرش ، پر ستاره بود
از سوز سينه ، روضه ي هجده عزيز خوانْد
چشمش پر آب در غم ايشان ، هماره بود
بر دوش داشت بارِ پرستاري از كسي
كاو را به ظرفِ دل ، ز پيمبر ، عصاره بود
زينب گهي به حالت او ، گه به كودكان
در قتلگه گهي به حسينش نظاره بود
مي ديد گِرد كعبه ي حُرمت شكسته اش
نيزه شكسته ، سنگ ، فزون از شماره بود
بر سينه ي مطهّرش از تازه نعل ها
صد ها نشان ز كينه ي ده تن سواره بود
انگشتري ، امام سليمان نداشتي !
انگشت را به خنجرِ ( بجدل ) اشاره بود
خواهر زپا نشست و برادر به روي دست
بگرفت ، گر چه پيكرِ او پاره پاره بود
بوسيد حنجري كه ز خنجر ، نشانه داشت
وز داغِ آن شرر به جگر ، سنگ خاره بود
گفت : اي خدا ! ز آل محمد قبول كن
قربانيِ ره تو ، به شامم ستاره بود
بين دو آب ، با دو لبِ تشنه شد شهيد
مردي كه بحر رحمتِ او بي كناره بود
ذبح عظيم و فديه ي پورِ خليل ، اوست
ز اين كشته ، زندگانيِ قرآن ، دوباره بود
اي ( ايزدي ) عنايت روح القدس ، تو را
همراه در سرودن اين سوگواره بود
به #استقبال #استادم_حاج_علی_انسانی ...
🔹 برای مشاهده سایر سرودههای #حاج_امیر_ایزدی_همدانی میتوانید با لمس لینک زیر #وبلاگ شخصی ایشان را ببینید.
🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com
🔹 با لمس لینک زیر به #کانال ما بپیوندید:
🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14
🟤 لطفاً برای #نشر_معارف_شیعی و #مناقب و #فضائل_اهل_البیت علیهم السلام و #اشعار_آیینی این کانال را به دوستان خود معرفی کنید.
🤲 التماس دعای فرج.
بسم رب الحیدر
🔸 #ساقی_کوثر
🔹 # فاتح_خیبر
🔸 #اسد_الله_الغالب
🔹 #علی_بن_ابیطالب
💐 #قسمت_آغازین_قصیده_آفتابیه
💐 #دسته_گلی_تقدیم_مولایم_علی علیه السلام
شاعر: #حاج_امیر_ایزدی
ای برقِ ذوالفقارِ تو را مظهر ، آفتاب
در آسمان تو راست ثناگستر ، آفتاب
تا در سما مدیحِ تو خوانَد بر اختران
هر دم کند قصیدة نُو از بر ، آفتاب
یک لحظه بی ولایِ تو از پشت کوهها
بیرون نکرده بهر تجلّی ، سر ، آفتاب
چون در مدارِ مهرِ تو شد مهر ، پایدار
در تیرگی است مشعلِ روشنگر ، آفتاب
بی حبّ تو اگر به فلک ، جلوه گر شود
بیند ز نارِ خشمِ خدا ، کیفر ، آفتاب
از کعبه رخ نمودی و نورت جهان گرفت
آنسان که سرزند سحر از خاور ، آفتاب
دیوار کعبه باز شد از بهرِ مادرت
تابید از تو در حرمِ داور ، آفتاب
خورشیدِ آسمان امامت تویی که هست
از ذرّه نیز پیشِ رُخَت کمتر ، آفتاب
قَدْرِ تو آن قَدَر که سزد در کمالِ فخر
بر سر نهد ز خاکِ رهت افسر ، آفتاب
هستی ابوتراب و تراب از تو مفتخر
کآمد به چاکرانِ درت نوکر ، آفتاب
از ردّ شمس ، بر همه گردید آشکار
امرِ تو راست بندة فرمانبر ، آفتاب
گر نورِ اوست در همه آفاق ، جلوه گر
بر سر گرفته سایه ای از قنبر ، آفتاب
میرِ حُنین و بدری و وقتِ مصافِ خصم
سر باز تو است مهر و مه و اختر ، آفتاب
از حمله های حیدریِ تو ، دری ندید
تابید بعدِ جنگ چو بر خیبر ، آفتاب
در رزمگاه ، تافت به اعجازِ ذوالفقار
گاهی به نعشِ مرحب و گه عنتر ، آفتاب
سر لشگرِ سپاهِ رسول خدا ، تویی
سربازِ کوچکی است در این لشگر ، آفتاب
بر خیلِ روبهان زدی ، ای شیر ، یک تنه
این زَهْرِه را ندیده ز شیرِ نر ، آفتاب
عین الله است چشمِ تو ، دستت یَدُاللَّه است
فرشِ قدومِ تو است به هر معبر ، آفتاب
« دندان تابناکت و رخسار چون مهت
این بر ستاره خنده زند آن بر ، آفتاب »
« هر جا که روی ماهِ تو طالع شود ، بُوَد
با آن همه ضیاء ز سُهی کمتر ، آفتاب» [1]
« خاکی که سایة تو اَش از خاک برگرفت
در نقره گیردش قمر و در زر ، آفتاب »
« در بارگاهِ جاهِ تو قندیل ، آسمان
در روضة معطّرِ تو مجمر ، آفتاب » [2]
صاحب لوای احمد و ساقیّ کوثری
از کوثرِ ولای تو زد ساغر ، آفتاب
توبا حقیّ و با تو بُود حق ، عَلَی الدّوام
نَبْوَدْ از این حقیقت ، روشنتر ، آفتاب
با دست خویش ، وصله به کفش و ردا زدی
آن وصله را به فرق ، کند افسر ، آفتاب
آن دلبری که با نظری ، دل بری ز خلق
کس پیشِ حُسنِ تو ندهد دل بر ، آفتاب
« آن سروری که بهرِ نمازش ز باختر
آوَرْد باز ، معجزِ پیغمبر ، آفتاب »
« رایت اگر سکونِ فلک اقتضا کند
بر زورقِ سپهر شود لنگر ، آفتاب » [3]
روز غدیر کرد به تبریک ، در رهت
هر پَرْتُوَش نثار ، دو صد گوهر ، آفتاب
بودند مهر و ماه ، قرین در غدیر خم
با ماهتاب بود چو بر منبر ، آفتاب
دیدند خَلْق ، دستِ تو در دستِ عقل کل
آنسان که دید از فلک این منظر ، آفتاب
ز امرِ حقت ، رسول ، ولی خوانْدْ ، یا علی
بشنید این کلام ، چو بحر و بر ، آفتاب
تا کور ، چشمِ خصمِ تو گردد در آن میان
ز انجم ، سپند ریخته در مجمر ، آفتاب
دارم یقین چو زُمرة حجاج ، با شعف
بیعت نموده یکدله با حیدر ، آفتاب
با حُکمِ انتسابِ تو ، تکمیل گشته دین
قرآن یکی گواهِ من ، آن دیگر ، آفتاب
نعمت ، تمام گشت به یُمنِ ولایتت
بگرفته از ولایتِ تو زیور ، آفتاب
آن روز ، حق به مکتبِ اسلام شد رضا
چون مومنین بُود به همین باور ، آفتاب
ای کشتیِ نجاتِ بشر ، ناخدای صبر
انداخته به ساحلِ تو لنگر ، آفتاب
تا بنده است بهرِ تو تابنده در فلک
بی مُهرِ مهرِ تو است یقین ابتر ، آفتاب
از پاک سیرتان همه وصفِ تو می شنید
وقتی که می گذشت ز هر کشور ، آفتاب
ای قاری کتابِ خدا ، قبل از نزول
از دوستیِّ تو شده روشنگر ، آفتاب
گرمِ صلات بودی و دادی زکات را
در دستِ تو است حلقة انگشتر ، آفتاب
شمع هدایتیّ و به گِرد تو می زند
پروانه وار ، بهر طوافت پَر ، آفتاب
« دستِ تو چون محیط و در آن آسمان ، صدف
در این صدف ز ریزش تو گوهر ، آفتاب »
« در قلزمِ جلال تو ، فُلکی است نُه فلک
کاورا بُود به وقتِ سکون لنگر ، آفتاب » [4]
تو کیستی ؟ که گر ندهی رخصتِ ظهور
ظاهر به چشم کس نشود دیگر ، آفتاب
بشنید در کشاکشِ صفین بارها
مدح تو از صحابة پیغمبر ، آفتاب
تکبیر گفت در فلک آن روز پُر ز سوز
با دیدنِ مبارزة اشتر ، آفتاب
قرآن تویی ، نه آنچه به نی کرد عمر و عاص
بر یاریِ معاویة دون در ، آفتاب
هرگز ز رجس ، پاک نگردد عدویِ تو
تابد هزار قرن به خاکش گر ، آفتاب
🔹 برای مشاهده سایر سرودههای #حاج_امیر_ایزدی_همدانی میتوانید با لمس لینک زیر #وبلاگ شخصی ایشان را ببینید.
🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com
🔹 بالمس لینک زیربه #کانال ما بپیوندید:
🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14
🟤 لطفاً برای #نشر_معارف_شیعی و #مناقب و #فضائل_اهل_البیت علیهم السلام و #اشعار_آیینی این کانال را به دوستان خود معرفی کنید.
🤲 التماس دعای فرج.
33.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسم رب الحسن علیه السلام
#دوشنبه_های_امام_حسنی
#اصفهان_کوهپایه
#مسجد_الزهرا علیهاالسلام
🔹 برای مشاهده سرودههای #حاج_امیر_ایزدی_همدانی میتوانید با لمس لینک زیر #وبلاگ شخصی ایشان را ببینید.
🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com
🔹 با لمس لینک زیر به #کانال ما بپیوندید:
🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14
🟤 لطفاً برای #نشر_معارف_شیعی و #مناقب و #فضائل_اهل_البیت علیهم السلام و #اشعار_آیینی این کانال را به دوستان خود معرفی کنید.
🤲 التماس دعای فرج.
46.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسم رب المهدی
لطفاً با حوصله تمام و دقت کامل نگاه کنید.
خلاصه تمام مباحث کتاب #نشانههای_ظهور اثر گرانسنگ #استاد_مهدی_پور در یک شعر روایی مهدوی...
🔹 #یک_مثنوی_یک_کتاب
🔸 #علائم_حتمیه
🔹 #علائم_ظهور
🔸 #مهدویت
🔹 #یمانی
🔸 #سفیانی
🔹 #صیحه_آسمانی
🔸 #خسف_بیداء
🔹 #قتل_نفس_زکیه
🔸 #قیام
🔹 #مباحث_مهدوی
🔸 #مرکز_جهانی_حضرت_ولیعصر
🔹 برای مشاهده سایر سرودههای #حاج_امیر_ایزدی_همدانی میتوانید با لمس لینک زیر #وبلاگ شخصی ایشان را ببینید.
🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com
🔹 با لمس لینک زیر به #کانال ما بپیوندید:
🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14
🟤 لطفاً برای #نشر_معارف_شیعی و #مناقب و #فضائل_اهل_البیت علیهم السلام و #اشعار_آیینی این کانال را به دوستان خود معرفی کنید.
🤲 التماس دعای فرج.
May 11
هدایت شده از امیر ایزدی
بسم الله الرحمن الرحیم
🔹 #یا_خدیجه_الکبری
🔸 #ام_المومنین
سلام من به خديجه كه پاك طينت بود
سپهرِ مهر و خروشان يم كرامت بود
عزيز دخت حجازي كه سرفراز از او
قريش؟ قوم عرب؟ نه! كه كلّ خلقت بود
زني، نكو پدرانش، شجاع و كفر ستيز
به خيرخواهيِ شان، بين خلق، شهرت بود
همه ز نسل خليل و ذبيح مي بودند
كه بر شريعت اجدادشان، عقيدت بود
خجسته دخت " خويلد" كه دخت و مادر او
بنام "فاطمه" هر يك، ستوده خصلت بود
عفيف بوده و از پيروان دين حنيف
نمونه مادرِ او كه صدف به عصمت بود
"اسد" كه بود كه بر او جد، بُد از جوانمردان
ورا به زمره ی "حلف الفضول" بيعت بود
از آن پدر، پسري چون خويلد آمده است
كه در ديار عرب شهره در شهامت بود
نوشته اند كه "تُبَّع" بزرگ شاه يمن
كنار لشكريانش كه بي نهايت بود
به مكه آمده تا كعبه را كند ويران
همان حريم كه همواره اش قداست بود
خويلد آمد و دادش خبر زخشم خدا
كه او خود از "حُنَفا" پيرو حقيقت بود
پي مذاکره، تنها به نزد تُبَّع رفت
از آن سپاه نترسيد و با صلابت بود
وليك شاه يمن، حكم حمله صادر كرد
مريض بود دلش، فكر هتك حرمت بود
خيال داشت حجر را برد به كشور خویش
به خادمين حرم، قصد او، جسارت بود
چو ديد پور اسد، روبهان دلير شدند
بدون فايده آن پند و آن نصيحت بود
چو شير آمد و شمشير كج گرفت به كف
به پاي كرد قيامت، كه راست قامت بود
چنان خليل خدا، پشت بتگران بشكست
خويلدي كه جلودار و با درايت بود
اگرچه چند قريشي حمايتش كردند
وليك يك تنه، غالب بر آن جماعت بود
ز جانفشاني او، كعبه حفظ شد آنروز
وگرنه منهدم آن خانه ی هدايت بود
خديجه، شاخه اي از آن درخت پربار است
كه ميوه اش همه نور و بري، ز ظلمت بود
گسسته بود ز زشتي و ناپسندي ها
سزاش نام خديجه به واقعيت بود
زني مجلّله و بانويي محجّبه بود
مرام نامه ی او پاكي و صيانت بود
در آن زمان كه زنان را نبود جايگهي
ميان جامعه اي كه غريق شهوت بود
در آن ديار كه بس زن، به كوچه پس كوچه
به روي سردرشان، پرچم و علامت بود
ميان جامعه بودش حضور پر شوري
به كوچه كوچه مكه از او حكايت بود
از اينكه پاك وجود است و معدن جود است
نه دوست! بل به لب دشمنش، روايت بود
از او به خانه هر بي نوا، نوايي بود
از او به سفره ی ايتام، نور و نعمت بود
شدي ز حجب و عفافش به طاهره مشهور
به موسمي كه عرب مست جاهليت بود
به پاك دامني اش كبريا گواهي داد
قسم به كوثر قرآن، يم طهارت بود
خدا ز لطف به او ثروت فراوان داد
به هركه هرچه دهد حق، يقين زحمكت بود
زني كه كارگزاران بي شمارش بود
زني كه سود فراوانش از تجارت بود
به شهرهاي زيادي، زبانزد اقوام
سخن ز داد و ستدهاش با عدالت بود
زني كه جز شرف خانوادگي و جمال
كمال داشت و از صاحبان ثروت بود
ز صاحبان زر و زور خواستگاران داشت
چرا كه نادره ی عصر و با اصالت بود
بجز سران قبائل، چه تاجران بزرگ
به خواستگاري وي رفته، فكر وصلت بود
جواب رد به همه داد و دم زد از عشقي
كه از مجاز نبود و همه حقيقت بود
نمود خواستگاري ز مرد والايي
كه بر تمامي خلقت، ورا شرافت بود
اگرچه كارگزار خديجه بود آن مرد
دل خزان زده اش را بهار رحمت بود
سپرد دست خودش را به قلب آقايي
كه شهرتش به نگهداري از امانت بود
پسرعموي خديجه، بهين مشاورِ وي
كه كاهني "وَرَقِه" نام و با ديانت بود
هميشه ديده ی تكريم بر محمد (ص) داشت
نفس نفس همه در انتظار بعثت بود
ز خواندن كتب انبياء ، علي التحقيق
دم از نبوت او مي زد و حقيقت بود
مدام نزد خديجه ز مصطفي مي گفت
خديجه نيز دلش شاد از اين روايت بود
خلاصه پيش قدم شد به عشق ورزيدن
به خسروي كه به خلقت خجسته علت بود
به مجلسي كه بياراست بهر گفتن راز
خديجه، محو محمد(ص) بدان جلالت بود
ز صدق گفت كه : "مملوكه ی تو هستم من"
به خواجه ی دو جهانش خيال خدمت بود
تو را به كعبه قسم مي دهم مرا بپذير
الا؛ كه كون و مكانت، رهين منّت بود
این قصیده تقریباً دویست بیت دارد و تماماً منطبق با تاریخ و روایات است.
فرازهای دیگری از آن نیز تقدیم خواهد شد و نسخه کاملش در #وبلاگ بارگذاری شدهاست.
🔹 برای مشاهده سایر سرودههای #حاج_امیر_ایزدی_همدانی میتوانید با لمس لینک زیر #وبلاگ شخصی ایشان را ببینید.
🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com
🔹 با لمس لینک زیر به #کانال ما بپیوندید:
🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14
🟤 لطفاً برای #نشر_معارف_شیعی و #مناقب و #فضائل_اهل_البیت علیهم السلام و #اشعار_آیینی این کانال را به دوستان خود معرفی کنید.
🤲 التماس دعای فرج.
سلام علیکم
ضمن آرزوی قبولی طاعات و عبادات و با امید سلامتی و سربلندی برای همه دوستان خوبم به ویژه شما وخانواده محترمتان.
فرارسیدن نوروز و سال جدید را تبریک عرض میکنم.
ان شاءالله امسال، سال ظهور امام زمان عجل الله فرجه باشد.
التماس دعا
امیرایزدی
بسم الله
در کاسهی ما شیر و عسل ریخته شد
انگیزهی بندگی برانگیخته شد
یکسو رمضان و یکطرف فروردین
یعنی دو بهار با هم آمیخته شد
#رمضان و #نوروز مبارک
#انشالله_سال_ظهور_باشد
یاعلی
ارادتمند امیر ایزدی