eitaa logo
اَنارستــــــون
26.9هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
205 ویدیو
2 فایل
[خدا مرا برای تو انــــــار آفریده است🌱] شروط _ تبادلات 👈 @shorutAnarestun تبلیغات 👈 @TarefeAnarestun
مشاهده در ایتا
دانلود
معمولا پدر و مادر نام فرزند را انتخاب مى‏كنند، ولى در جریان ولادت حضرت زینب علیهاالسلام والدین او این كار را به پیامبراسلام جد بزرگوار آن بانو، واگذار نمودند. پیامبر صلى‌الله‌علیه‌وآله كه در سفر بود، بعد از بازگشت از سفر، به محض شنیدن خبر تولد، سراسیمه به خانه اميرالمومنين علیه‌السلام رفت، نوزاد را در بغل گرفت و بوسید، آن‌گاه نام زینب [زین + اب] را كه به معناى «زینت پدر» است‏ براى این دختر انتخاب نمود...
﮼‌بسم‌الله‌الرحمان‌الرحیم خانواده‌ای که پدر پاکبان هست و اعتیادش رو سه ساله ترک کرده و دو تا بچه دارند، برای رهن خونه به مشکل خوردند و نیاز به ۵۰ م قرض‌الحسنه دارن. بشدت آبرومند و نیازمند هستند و مادر نگرانه بخاطر فشار زندگی، همسرش مجددا درگیر اعتیاد بشه. توسل به اضطرار حضرت زینب بکنیم و برای اضطرارشون یا علی بگیم؛ هرچقدر که در توانمونه. 6037998172015249 سلیمی 5894631130669559 6104337447228303 6221061225876806 یاوری
اَنارستــــــون
﮼‌بسم‌الله‌الرحمان‌الرحیم خانواده‌ای که پدر پاکبان هست و اعتیادش رو سه ساله ترک کرده و دو تا بچه دا
در شب میلاد خاتون بزرگ شیعه، چی بهتر از این‌ که دست یه شیعه رو بگیریم؟! :) علی علی✋
حاجت‌ نگرفتن‌ زِ خداوند محال‌ است روزی‌ که‌ علی‌ صاحب‌ دختر شده‌ باشد 🎊
4_5965414677394493200.mp3
3.7M
تا حسین طبیبِ زینب‌م پرستارِ‌... 🎊
اَنارستــــــون
تا حسین طبیبِ زینب‌م پرستارِ‌... #یا_زینب🎊
حلمای حسین، همه دنیای حسین کی اینجوری مونده پا به پای حسین همراه حسینی و زهرای حسین پرچمدار بعد عاشورای حسین...
درد دل بیمار به هر کس نتوان گفت این جنس گران را به پرستار فروشند... 🎊 روزتون مبارک پرستارای انارستونی❤️
گل در بغل بگیر و برو کربلا بگو: تبریک یا حسین که میلاد زینب است
ما ز چشم مست تو مستیم و این دیوانه‌ها لاف مستی می‌زنند از باده انگورشان... _شادی روح شهدا صلوات🌹
قحطیِ شعر و غزل آمده است در جانم جمعه شد باز دلم حال و هوایت دارد...
اَنارستــــــون
بهش بگید: و تو به تنهایی، جهان منی : )
بهش بگید: شب من قصه‌ی گیسوی تو را کم دارد : )
مثل عطرِ گلِ‌ سرخی که نهان در دل اوست رازِ من هستی و در سینه نگه داشتمت...
با اینکه پیش هیچکس اعتراف نمی‌کرد از دلتنگی تقریباً فلج شده بود...
کاش می‌شد از بوها، ‏از صداها ‏از جای خالی آدم‌ها ‏برای روزهای دلتنگی ‏عکس گرفت!... ‏
گفت: آدمی را دارید که وقتی از زندگی خسته شدید، شما را دوباره به زندگی برگرداند؟ «من از تو برایشان گفتم.»
گاهی تمام عشق به دور ایستادن است...
در عکس‌های بعد از تو من شبیه عکس هوایی، از یک شهر جنگ زده‌ام...
دست بردم که نجاتش بدهم دست نداد...
چنان در قلبِ من جا داده‌ای خود را که انگاری تو این‌جا خانه‌ات بوده است و من یک دل بنا کردم...
کجای قصه جاماندی...؟که دیگر نیستی با من...!
رخسارِ خود دریغ مدار از نگاهِ ما در باغ، میوه کم ز تماشا نمی‌شود...
إِدفن حُزنک بحضنی اندوهت را در آغوشِ من دفن کن...
خوب که بگردی عشق رو هرجای خونه می‌تونی پیدا کنی؛ بین دونه‌های پودر ماشینی که می‌ریزم تا پیرهن آبیت رو بشورم. بین برنج‌های مخلوط شده با قرمه‌سبزی، که هیچ‌وقت بلد نشدم اون‌جوری که باید درستش کنم؛ ولی تو همیشه با به‌به گفتن خوردیش. بین کتابایی که اون اولا واست کادو گرفته بودم، بین نامه‌های نادر ابراهیمی... تووی نگاه چشمام، که گاهی بدون هیچ حرفی فقط دوخته می‌شه بهت. قاطی چای دارچینای عصرای پاییز و طعم عسل حل شده با شیر گرم... حتی تووی موج موج خستگی صورتم، وقتی که خوابم. آره، عشق رو هرجای خونه که بگردی می‌تونی پیدا کنی؛ مخصوصاً توو کاغذی که روش می‌نویسم "خیلی دوستت دارم" و بعضی شبا می‌چسبونم به در یخچال، تا صبح وقتی داری می‌ری ببینیش... و تو هم پایینش برام می‌نویسی: من خیلی بیشتر از خیلیِ تو دوستت دارم...