از ما گذشت؛ زندگی ما به باد رفت
از خانهی کسی نرود مادر اینچنین
#صلی_الله_علیک_یا_فاطمهالزهرا
#فاطمیه
ماجرای کوچه و بازار از یادم نرفت
دستهایم بسته بود و همسرم را میزدند
یک نفر با تازیانه دیگری هم با غلاف
با تمام زور و بازو دلبرم را میزدند
میپرد هر شب حسن از خواب میگوید پدر
خواب میدیدم دوباره مادرم را میزدند...
#نوید_طاهری
#صلی_الله_علیک_یا_فاطمهالزهرا
خالدبنولید ملعون و دژخیمانش، حضرت فاتح خیبر را به ریسمان بستند و به صحن مسجدالنبی بردند برای بیعت، یا قتل! شاید علی با خودش گفت کاش کسی میآمد و این غائله را برهم میزد... و زهرا، برافروخته، از در مسجدالنبی وارد شد و فریاد زد "خَلُّوا عَن اِبن عَمّی" علیِ من را رها کنید...
#صلی_الله_علیک_یا_فاطمهالزهرا
#السلام_علیک_یا_امیرالمؤمنین
روایت اول:
صورتش از شرم سرخ شده بود.
سرش را پایین انداخت،
نفسی کشید و آرام گفت: "یا رسول الله!
مرا رغبت افتاده است در فاطمه..."
روایت دوم:
صورتش از اشک خیس شده بود.
رو کرد به مزار پیامبر، بغضش را فروخورد
و گفت: "یا رسول الله! امانتتان برگردانده شد..."
۱) خواستگاری حضرت امیر از حضرت بانو،
عبارت انتهایی از تفسیر عتیق نیشابوری است
۲) شب تشییع پیکر حضرت بانو،
عبارت انتهایی از نهج البلاغه است؛ خطبه ۲۰۲
#صلی_الله_علیک_یا_فاطمهالزهرا