eitaa logo
نیلوفرِ آبی.
224 دنبال‌کننده
134 عکس
39 ویدیو
0 فایل
به مرداب آمدم تا آبیِ نیلوفر را پیدا کنم، اینک نه نیلوفر مانده نه آبیِ او. من ماندم ُ مرداب. اندی؟ شنوای واژه‌های تو https://daigo.ir/secret/71841661279
مشاهده در ایتا
دانلود
نیلوفرِ آبی.
گفت:« آدما از دور کامل و قشنگن، شاید فقط از دور.» توی سرم گفتم:« شاید منو فقط از دور دوست داشت!»
دیوار ها برایش آغوشِ آشنا تری داشتند، تا آدم‌ها تو نامش را چه می‌گذاری؟ `پازل.
تو سکوتِ دشت بره ها گرگ بودن مگه افتخاره؟
خوندن دفترچه مهسا بدون اجازه درست وقتی داره حرص میخوره یکی از مورد علاقه ترین کارامه>>>
پروانه بر آتش زده از بهر تو خود را ای شمع تو هم حرمت پروانه نگه‌دار! `وحشی بافقی.
استخوان های قفسه سینه‌ام می‌سوزد، دست می‌گذارم که ببینم چه مرگش شده در لحظه دستانم می‌لرزد... یخ زده؟ یا دستانِ من گر گرفته؟ تنها بخشی از آن چو تکه‌ای یخ منجمد شده، در حوالیِ قلبم؟ و من این را انکار می‌کنم. آخرین ریحان سبز هم خاکستر شد.. سبز؟ دیوانه سبزت کجا بود همیشه میان آبی های خاکستری، ریه‌هایت پر شده از خاک و قد کشیدی. گاهی هم چو سرخ به رنگِ تیغ... به رنگِ جنون، نه؟ تکراری حرف می‌زنم؟ خسته شده‌ای؟ روی روانت راه می‌روم؟ تحمل پشتِ تحمل؟ به جهنم خب. جیغ هایم سیاه شده، لبخند هایم زور می‌زند از آبیِ خزه‌ای به سفیدِ بی‌رنگ تمایل پیدا نکنند... که تمام می‌شود ته‌مانده‌ی وجودم؟ تمام کن. چشم هایم سوخته سوخته سوخته می‌رود تا گیجگاهم از گیجگاهم می‌سوزد تا نصفه‌ی چپِ کله‌ی بی‌نوایم. چشم هایم سنگین شده و خواب بختک، بختک؟ نفس کشیدن سخت، تو سخت.. همیشه سخت بودی؟ نمی‌توانستم درستت کنم، اصلا درست شدنی هم نبودی انگار که همانی بودی و همان و همان. نفس هایم به زحمت و هزار تمنا خودشان را بالا می‌آورند، لب‌هایم با اصرار های پی‌درپیِ مادر برای قاشق به قاشق باز می‌شوند. همش خزعبلات تحویلم می‌دهند من هم بلغور می‌کنم که همه چیز روال است ما خوبیم ما به جلو حرکت می‌کنیم هیچ کوفتی هم نیست. رودخانه که هیچ، اشک های شور چشم‌هایم هم خشک شده باباجان. رها کن رئیس شام گفته بودی چه خورده‌ای؟ البته مهم هم نیست من خوابم می‌آید از شنبه بنویس برای زندگی فعلا می‌خواهم آبیِ خاکستری بمانم. از شنبه. 'آبیِ خون‌رنگ' بیست و دو مهر/صفرچهار.
می‌دونستی بوی خونِ آدما فرق می‌کنه؟
مستِ چشمات میشم با هرنگاه.