نیلوفرِ آبی.
لب خشکیدهی ما را نظری کن جانا جزلبت بوسه مگر ارزشچیدندارد؟ `شهریار
حالا ما که فهمیدیم منظور داری( شاید؟)
ولی میفرماید که:
دزدی بوسه عجب دزدی خوش عاقبتی است
که اگر بازستانند، دو چندان گردد!
`صائب تبریزی
نیلوفرِ آبی.
میگفت:« بیخیال سرتو به درد اوردم، کجا داری دنبال خودت میگردی؟ دستات خاکستری شد بیا عقب.» `پازل.
میگفت:«همیشه وقتی زیاد فکر میکنی گند میزنی، پس فکر نکن.»
گفتم:«به چی فکر میکنم من؟»
«به اینکه هیچی اهمیت نداره!»
`پازل.