هدایت شده از [ هُرنو ]
یک جایی آقای نادر ابراهیمی، در کتاب لوازم نویسندگیاش نوشته است که:
«انگیزه،
مؤمن را،
حتی در خواب هم رها نمیکند.»
و من، خستگیهای گاهوناگاهام را در ضعف ایمانم جستجو میکنم...
اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُک إِیماناً تُباشِرُ بِهِ قَلْبِی
#نادر_ابراهیمی
#لوازم_نویسندگی
@hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
هدایت شده از سینما اقتباس
👈️ #نشست یازدهم سینما اقتباس
🎥️ نقد و بررسی فیلم سینمایی ترامبو (۲۰۱۵)
📚️به همراه بررسی تاریخی فیلم
🔹با حضور استاد گرامی:
جناب آقای دکتر مجید شاهحسینی
🗓 جمعه ۲۲ دی ۱۴۰۲
🕞️ ۱۵ الی ۱۹
📍 باغ کتاب تهران، سالن ۸ سینما
🟢 ورود برای عموم آزاد است.
🆔️ سینما اقتباس @CinemaEghtebas
هدایت شده از چیمه🌙
.
گوشی هشدار میدهد ظرفیت پر است. دست میبرم تا برنامههای خاک گرفته را پاک کنم. تقریبا چیز اضافهای ندارم و پیامرسانها را هم تحتوب استفاده میکنم. بهخوان را بالاوپایین میکنم. از حجم صفرهایی که توی صفحه شخصیام ردیف شده شرم میکنم. یک صفحه سفید بدون هیچ کتاب خوانده شده، درحال خواندن و خواهم خواندی. توی آن حجم از سفیدی شبیه آدمی هستم که توی عمرش کتابی دست نگرفته، شبحی سرگردان و به دردنخور.
قبل از پاککردن بهش فرصت میدهم. میچرخم توی بهخوان بلکه مهرش به دلم بیفتد و پاکش نکنم. شروع به فعالیت میکنم. بین کتابخانههای شخصی دور میزنم. مرضیه اعتمادی و حبیبه جعفریان را دنبال میکنم. شش نفر هم من را دنبال کردهاند. از کجا فهمیدهاند من اینجا هستم؟ لابد مثل اینستاگرام خبر میدهد فلانی عضو شده. نمیدانم. دلم میخواهد از فرهنگ کتابخوانی کشور حمایت کنم و نخودی توی این آش بیندازم. نمیتوانم.
دستم به استفاده از برنامه نمیرود. باز میچرخم. کلی آدم آشنا پیدا میکنم. هر کدام یک عالمه کتاب گذاشتهاند. صفحاتشان رنگی و زنده است، غرورآفرین و رشکبرانگیزند. آدم حسودیاش میشود به خفنیشان. یکبار دیگر هم سعی کرده بودم کتابهایی که میخوانم را جایی ثبت کنم و آدمها را در جریان بگذارم. با دوستم نشسته بودیم توی کتابخانه عمومی. گودریدز را برایم نصب کرد و بهم گفت: ببینم دیگه چه بهونهای داری؟ قول دادم از همان روز شروع کنم. چند ماه گذشت و من حتی یکبار ازش استفاده نکردم.
وقتی دوستم پرسید پس چرا فعالیت نمیکنی؟ بهش گفتم یه چیزی بگو انگیزه بگیرم. سعی کرد مجابم کند. آخرش گفت اصلا هرچی آدم حسابیه اونجاست. باز وسوسه نشدم. با اولین هشدار ظرفیت پر گوشی گودریدز را حذف کردم. حالا هم نوبت بهخوان شده بود. نمیتوانستم خودم را زور کنم. حتی اگر همه آدم حسابیها به طرف دیگری بروند، ترجیح میدهم خودم را از زیر دستوپایشان بیرون بکشم و صفر و سفید خالی باقی بمانم.
@chiiiiimeh
.
: ترجیح میدهم خودم را از زیر دست و پایشان بیرون بکشم و صفر و سفید خالی باقی بمانم...
#پ.ن
بهخوانم فعاله. درباره اینستاگرام و بقیه اپ هایی که خیلی شلوغن و سر و صدا دارن این متن خانم موسوی خیلی صدق میکنه و حقه...❤️
May 11
داستان «لاتاری» نویسنده «شرلی جکسون»
http://www.chouk.ir/anjoman-dastan/dastane-tarjomeh/16265-2020-05-20-17-36-16.html
.
این خانم زیبا، هرصبح که رختخوابش رو ترک کرده، نشسته پای نوشتن. فقط تعهدش به نویسندگی یه رازی داشته. ایشون بیشتر کتابهاش رو در فواصل پنجدقیقهای بین انواع و اقسام اتفاقهای وحشتناک نوشته. مثل حملهٔ مار کبرا به بچههاش.
این خانم تلاشگر، رومر گادنه و خیلی بیشتر از ما بهانه برای ننوشتن و کار نکردن داشته. :)
#فقط_حرکت_کن
@masture
آنِ۵۷ 🇮🇷
. دیروز به وقت نوشتن، گوشیم رو چک کردم و شد همانی که نباید میشد. تمرکزم رو از دست دادم و جز پونصد
یادداشت هام از صوت اول:
امیرخانی: بعضی دانشجوها میومدن میگفتن
رضا من دیگه میخوام نویسنده بشم
فلان رو میزارم کنار...
بیاید خودمون اراده نکنیم کارهای دیگه رو کنار بزاریم.
وجود این ها باعث تعادل زندگیشما میشه.
هرکسی که داره قصه مینویسه باید فکر کنه داره بهترین قصه عالم رو مینویسه.
حتی با این که خودمم میدونم هزارتا ایراد داره.
اما اینی که دارم می نویسم باید فکر کنم بهترین کتاب عالمه. اگه نبود نمینوشتمش...
بعدا ممکنه چیز خاصیم نباشه. اما شما موقع نوشتن با این فرمون برید جلو
یه نویسنده خوب باید روزی متوسط ۲۰۰ کلمه بنویسه...
۲۰۰ کلمه قابل چاپ(یه صفحه آچار)
اگه نمینویسید نویسنده نیستید علاقه مند به نوشتنید.