eitaa logo
آنِ۵۷ 🇮🇷
291 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
133 ویدیو
24 فایل
۰‌‌• ﷽ ‌•۰ متولـدِ عصرِ استکبار متعهد به سیدِ شهدای اهل قلم دفتر خاطرات یک عدد قرن ۲۱امی |در اصطلاح فلاسفه، «آن» عبارت است از پایان گذشته و آغاز آینده| اینجا کلمه ها رو به امانت میذارم🌱 می‌‌خونم می‌نویسم‌ می‌شنوم‌ می‌بینم
مشاهده در ایتا
دانلود
مادر بخش مهمی از شخصیت آدم را شکل می‌دهد. وقتی دقت می‌کنم عادات خوب یا بد مادرم ناخوداگاه در من وجود دارد... حتی لحن حرف زدن و ریتم صدای مادرها گاهی به ارث می‌رسد. با نگاه به مادر شباهتش به مادربزرگ را میبینم. هنر هر آدمی اینست که عادت های خوب را بگیرد و اخلاقی را که نمی‌پسندد حذف کند یا تغییر دهد. چشم ها شاید جبرا به ارث برسند اما خلقیات هر کسی به دست خودش شکل می‌گیرد. ۲۶ ۰۵ ۰۲
نمیتونم تشخیص بدم کی اهمیت ندم‌؟!... اون لحظه ای که درگیر یه مساله میشی و از نظر خودت مهم ترین ناراحتی و دغدغه توی جهانه... اون لحظه باید بهش اهمیت بدم و برم تو دلش؟ یا رهاش کنم تا تموم بشه؟ بعضی مساله ها که اصلا ول کن نیستن... تو هم ول کنی و بهشون فکر نکنی اونا هستن یا بقیه به زور به تو تحمیلش می‌کنن... ۲۷ ۰۵ ۰۲ @bakhodamhastam
به نظرم فقط وقتی عاقبت بخیر میشیم که خدا رو به خلوتامون ببریم... خصوصی ترین لحظات...وقت هایی که هیچ کی مارو نمیبینه جز خودش... ۲۷ ۰۵ ۰۲
هدایت شده از از نگاه راحله 🕊️
"بسم الله الرحمن الرحیم" الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ همانان که وقتی یکی از نفوذی‌های دشمن گفت: «دشمن نیروهایش را برای حمله به شما بسیج کرده است؛ از آن‌ها بترسید»، اتفاقاً این خبر روحیه‌شان را تقویت کرد و گفتند: «همین‌که خدا هست، برایمان بس است و او خوب تکیه‌گاهی است!» سوره آل‌عمران 💕 آیه ۱۷۳ @salehi_raheleh
من آدم مکتومی هستم یا نیستم؟ چقدر دیگران می‌توانند من را بشناسند وقتی از خودم نمی‌گویم؟ شاید هم کسی را نداشتم تا کشفم کند و سکوتم را به خنده های قهقهه‌مانند تبدیل کند. و اشک غمناک چشمانم را به اشک شوق مبدل سازد. ما فقط آدم مناسب خودمان را کم داریم...💔 شاید روزی جایی در جوانی یا کهنسالی سر و کله اش پیدا شود🌙 ۲۸ ۰۵ ۰۲
دوره ای از زندگی‌ام مجبور شدم به دور بودن از آدم ها... حالا که میخواهم به حالت عادی برگردم هنوز ترکش‌های ریزی از آن دوران در خودم حس می‌کنم... برای مثال نمی‌توانم با دقت به اجزای چهره شان خیره شوم یا راحت انها را به یاد بسپارم...دیالوگ هایم کم و کم تر شده. میلم به معاشرت و گپ و گفت با ادم‌های جدید به صفر درصد رسیده... فقط میخواهم با چند آدم امنی که می‌شناسم در ارتباط باشم... هنوز نمیدانم این رفتار چقدر درست و یا چقدر غلط است...فقط می‌دانم این رسم معاشرت خیلی راه دارد تا حدیث زیر امام على عليه السلام : خالِطوا النّاسَ مُخالَطَةً إن مِتُّم مَعَها بَكَوا عَلَيكُم ، و إن عِشتُم (غِبتُم) حَنُّوا إلَيكُم . با مردم چنان معاشرت كنيد كه اگر بميريد بر شما بگريند و اگر زنده باشيد [ غايب شويد ] مشتاق ديدن شما باشند ( نهج البلاغة : الحكمة ۱۰ ) ۲۹ ۰۵ ۰۲
ذهنم پر مسألس اما انقدر شخصیه که فقط یه رفیق امن و همدم غار نیاز دارم تا بتونم براش بگم...مجازی برام اینجور وقتا خیلی پوچ و بی معنیه‌.‌..با تعداد بالایی آدم در ارتباطی اما آخرش به آدم هایی نیاز داری که بتونی دستشونو بگیری و تو بغلشون بباری..مجازی کم داره این آپشنو💔 ۳۱ ۰۵ ۰۲ روز آخر مرداد