🇮🇷 آموزش لهجه عراقی 🇮🇶
آشنایی با واژههای لهجه عراقی «حَضْرَة»: این واژه در لهجه عراقی، عمدتا در مکالمات رسمی به کار میره
آشنایی با واژههای لهجه عراقی
«حَضْرَة»: معنی مهم دیگه این واژه در لهجه عراقی «حرم»ه. عراقیا به حرم به طور عام میگن «حَضْرَة».
مثال:
اِلْاِبِن: «وِيــنِچ يُمَّه؟» (پسر: «مامان، کجایی؟»)
اِلْأُمّ: «داروحْ لِلْحَضْرَة أَزورْ وَٱرْجَع.» (مادر: «دارم میرم حرم زیارت کنم و برگردم.»)
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
آشنایی با واژگان لهجه عراقی
«(اِ)فْلوس»: این اصطلاح در لهجه عراقی به طور کلی یعنی «پول» بدون توجه به نوع و مقدارش.
مثال ۱: «هَلَه يابَه، هَلَه! هَلَه بِالصَّحَفِيِّين! هَلَه بِالْياخْذون مِن عِندي فْلوس!»: «دست مریزاد! بارک الله به شما روزنامهنگارا! آفرین به اونایی که از من پول میگیرن!».
مثال ۲: «بابَه، عِندَكِ فْلوسِ تْدايِنِّي؟»: «بابا، پول داری بهم قرض بدی؟»
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
نکتهای در لهجه عراقی
«هَلَه بِالْيِفْتَهْمون!»: معنی این عبارت رو قبلا گفتهم. نکتهای توی این عبارت و عبارتهای مشابهش هست که میخوام بهتون بگم. فعلا کاری به واژه «هَلَه» ندارم.
«بِالْيِفْتَهْمون» ترکیبیه از «بـِ» + «الـْ» + «يِفْتَهْمُون». «بـِ» یعنی «به»، «يِفْتَهْمُون» یعنی «میفهمن»؛ «الـْ» یعنی چی؟ 🤔
«الـْ» مخفف حرف ربط «الَّذِي» یا «الَّذِينَ» یا حروف ربط دیگه به معنی «کسی که» یا «کسانی که»ست.
برای اینکه بدونیم اونو «کسی که» یا «کسانی که» معنی کنیم باید به فعلی که بهش چسبیده نگاه کنیم. در جمله بالا فعلِ «يِفْتَهْمُون» به چند نفر اشاره داره، لذا «الـْ» در اینجا «کسانی که» معنی میشه.
لذا این «الـْ» رو که به فعلها میچسبه، با حرف تعریف «ال» که سر اسمها میاد، اشتباه نگیرید.
مثال ۱: «هَلَه بِالْياخْذون مِن عِندي فْلوس!»: «آفرین به اونایی که از من پول میگیرن!».
مثال ۲: «نِنطِي جائِزَة لِلْيِجي أَوْكَت.»: «به کسی که زودتر بیاد، جایزه میدیم.»
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
آشنایی با اصطلاحات لهجه عراقی
«مِنِّي» یا «مِن عِنْدي»؟
در گفتگوی «غرگان» با کارمنداش این جمله رو میشنویم: «هَلَه بِٱلْياخْذونْ مِن عِنْدِي فْلُوس»: «آفرین به اونایی که از خودم پول میگیرن».
«از من» رو در لهجه عراقی، هم میشه با «مِن عِنْدي» بیان کرد و هم با «مِنِّي».
وقتی از «مِن عِنْدي» استفاده میشه، گوینده، تأکید بیشتری به «من»، یعنی خودش داره، در صورتی که در «مِنِّي»، این تأکید وجود نداره.
«مِن عِنْدي»: «از خودم»
«مِنِّي»: «از من» یا «ازم»
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
نکتهای در لهجه عراقی
«عايْفيلي»، «ظالّيلي» و...: برای متوجه شدن مفهوم «لي»ای که در آخر «عايفين+لي» و «ظالّين+لي» اومده، جملههای زیر میتونه کمکتون کنه: «واسه من قلدری نکن»، «چرا واسه من از این اداها در میاری؟»، «واسه من موندید دارید چت میکنید؟».
در جملههای بالا، میشه عبارت «واسه من» رو که معادل «لي» در جملههای بالاست حذف کنید، بدون اینکه معنی ظاهری جمله تغییری کنه؛ اما بار معنایی جمله، یعنی اون حس طلبکاری گوینده از شنونده رو از جمله حذف میکنید.
لذا در لهجه عراقی، «لي» در آخر فعلهایی که گوینده با حالت طلبکارانه چیزی به مخاطبش میگه میاد و در معنی، «واسه من» یا «برای من» ترجمه میشه.
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
آشنایی با واژگان لهجه عراقی
«دائرة»: این واژه در لهجه عراقی به معنی «اداره» یا «سازمان»ه. جمعش میشه «دَوائِر» یعنی «ادارهها»
مثال:
عَلّاوي: «وِيــنْ رايِح بابَه؟» (علی: «بابا کجا میری؟»)
اِلْأَب: «رايْحِ لدّائِرَةْ مَدينْةِ الطِّبّ.» (پدر: «میرم به اداره شهرک پزشکی.»)
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
آشنایی با واژگان لهجه عراقی
«دُنْبُگ»: این واژه در لهجه عراقی معنی «طبل» میده.
«دُنْبُگ» اصطلاحا به مردی که نمیتونه جلوی زبونشو بگیره و حرف توی دهنش نمیمونه اطلاق میشه. دلیل این نامگذاری و شباهت طبل با چنین شخصی، خروج صدا از هر دوی اونهاست.
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
🇮🇷 آموزش لهجه عراقی 🇮🇶
سلام و عرض ادب خدمت علاقمندان به فراگیری لهجه عراقی، به ویژه زائران عتبات عالیات کشور عراق. به خانوا
قابل توجه اعضای جدید و علاقمندان:
برای انتقال به اولین پیام کانال و مطالعه مطالب از ابتدا، روی عنوان این پیام بزنید. ☝️
آشنایی با اصطلاحات لهجه عراقی
عبارتهای پرکاربرد در احوالپرسی:
«مَرحَبَة»: سلام
«مَرحَبَة»: سلام
«سلامٌ عَلَيْكُم»: سلام بر شما.
«وَعَلَيكُمِ السَّلام»: سلام بر شما.
«صَباحِ الْخِــيرْ»: صبح به خیر.
«صَباحِ النُّور»: صبحتون پرنور (صبح شما هم به خیر).
«مَساءِ الْخِــيرْ»: عصر به خیر.
«مَساءِ النُّور»: عصرتون پرنور (عصر شما هم به خیر).
«مَعَ السَّلامَة»: خدا حافظ.
«مَعَ السَّلامَة»: خدا نگهدار.
(خطاب به یه آقا)
«تِصبَح عَلَه خِــيرْ»: شب رو به خیر و خوشی صبح کنی (شب به خیر).
«تِصبَح عَلَه خِــيرْ»: شب رو به خیر و خوشی صبح کنی (شب شما هم به خیر).
(خطاب به یه خانم)
«تِصبَحينْ عَلَه خِــيرْ»: شب رو به خیر و خوشی صبح کنی (شب به خیر).
«تِصبَحينْ عَلَه خِــيرْ»: شب رو به خیر و خوشی صبح کنی (شب شما هم به خیر).
(خطاب به چند آقا)
«تِصبَحونْ عَلَه خِــيرْ»: شب رو به خیر و خوشی صبح کنید (شب به خیر).
«تِصبَحونْ عَلَه خِــيرْ»: شب رو به خیر و خوشی صبح کنید (شب شما هم به خیر).
«أَهلاً وَسَهلاً»: خوش اومدی(د)
«أَهلاً وَسَهلاً»: خوش اومدی(د)
«اَللّٰه بِٱلْخِــير»: وقت به خیر.
«اَللّٰه بِٱلْخِــير»: وقت به خیر.
«(اِ)تْشَرَّفْنَه»: مشرف کردید.
«وِلْنَه الشَّرَف»: بزرگوارید.
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
نکته
«مَكْتَب» (دفتر کار) یا «دائِرَة» (اداره)
«مكتب» از نظر مساحت و ساختار سازمانی از «دائرة» کوچکتره و ممکنه شامل چند بخش انفرادی و فضاهای مشترک برای جلسات باشه. ساختمون «مكتب» میتونه مستقل یا بخشی از یه ساختمون بزرگتر باشه.
«دائرة» به بخشی از یه مؤسسه یا سازمان گفته میشه و معمولا شامل چند «مكتب» و بخشهای مختلفه. «دائرة» ممکنه بخشی از دولت یا شرکت یا سازمانی در حوزه مشخصی باشه.
اختلاف این مکانها در اندازه و ساختار سازمانیه و نامگذاری اونها حتی در مناطق و فرهنگهای مختلف ممکنه متفاوت باشه.
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
آشنایی با واژگان لهجه عراقی
«قَطِيف»: مخمل
مثال: «بَرداتْ قَطیفَة»: «پردههای مخملی».
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
آشنایی با واژگان لهجه عراقی
«شيشَة»: در لهجه عراقی، به بطری شیشهای، «شیشَة» میگن.
یه کاربرد خاص این کلمه، شکسته شدن حرمت دختره.
مثال:
«شيشْةِ الْعَطِر»: «شیشه عطر»
«شيشْةِ الطُّرْشي»: «شیشه ترشی»
«شيشْةِ الْماي»: «بطری آب»
«وُلِچ اِمْصَخْمَة الوُجِه، كِسَرتي الشّيشَة»: «آهای دختر (بیآبرو)، حرمت (خودتو) شکستی.»
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
نکته
«حَتَّه»: این واژه که جزء حروف اضافهس، همون «حَتّىٰ» در عربی فصیحه که دارای معانی و کاربردهای زیره:
۱. به معنی «تا» و «برای اینکه»؛ مثال: «بِالدَّوائِر خالّينْ بَرْداتْ قَطيفَة حَتَّه يِظَلْمونِ الْمَكاتِب»: «توی ادارهها پردههای مخملی گذاشتهن تا دفترای کار رو تاریک کنن.»
۲. به معنی «تا»ی بیان فاصله مکانی یا زمانی؛ مثال: «دا روحْ لِزْيارْةِ الْأَرْبَعين مِنْ باچِرْ حَتَّه نِهايْةِ الإِسبوع»: «از فردا تا آخر هفته دارم به زیارت اربعین میرم.»
۳. معادل «حتی» در زبان فارسی؛ مثال: «حَتَّه لُــو يِمْطُر حَصُو، أَجيكُم»: «حتی اگه سنگ بباره میام پیشتون.»
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
آشنایی با واژگان لهجه عراقی
«تَحِيَّة»/«تَحِيّات»: عرض ارادت
«مَرْحَبَة»: سلام، درود
«(اِ)شْلُــون؟»: چطور؟
«(اِ)شْلُــونَك؟»/«(اِ)شْلُــونِچ؟»: چطوری؟
«(اِ)شْلُــونْكُم؟»: چطورید؟
«زِيــن»/«زِيــنَة»/«زِيــنين»: خوب(م)/خوب(یم)
«اِلْحَمْدُ لِلّٰه»: خدا رو شکر
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
آشنایی با ضمایر لهجه عراقی
«آني»: من
«إِنْتَ»: تو (آقا)
«إِنْتي»: تو (خانم)
«هُوَّ»: او (آقا)
«هِيَّ»: او (خانم)
«إِحْنَه»: ما
«إِنْتُوا»: شما (آقایون)
«إِنْتَن»: شما (خانمها)
«هُمَّ»: اونها (آقایون)
«هِنَّ»: اونها (خانمها)
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
آشنایی با اصطلاحات لهجه عراقی
«مَعْلَيَّ»: به من ربطی نداره!/ به من چه؟!
این واژه، تغییر یافته عبارت «ما عَلَيَّ» بوده و معنی «بر من نیست» میده. اینکه کامل این عبارت چی بوده، از سیاق و معنی عبارت، میشه حدسایی زد؛ عبارتهایی مثل «گناهی بر من نیست»، «به گردن من نیست» و «تقصیر من نیست» رو میشه به عنوان عبارت کاملتر «بر من نیست» در نظر گرفت. اما در هر حال، اصطلاح «مَعْلَيَّ» به طور خاص، «به من ربطی نداره» معنی میشه.
توجه داشته باشید که میشه حرف «ي» انتهای این عبارت رو که «ضمیر متصل وحده» (یعنی گوینده تنها) هست، با ضمایر متصل دیگه به شرح زیر جایگزین کرد:
«مَعْلَيَّ»: به من ربطی نداره
«مَعْلِــيك»: به تو (آقا) ربطی نداره
«مَعْلِــيچ»: به تو (خانم) ربطی نداره
«مَعْلِـيَه»: به او (آقا) ربطی نداره
«مَعْلِـــيهَه»: به او (خانم) ربطی نداره
«مَعْلِـــينَه»: به ما ربطی نداره
«مَعْلِـــيكُم»: به شما (آقا) ربطی نداره
«مَعْلِـــيكَن»: به شما (خانم) ربطی نداره
«مَعْلِـــيهُم»: به اونها (آقا) ربطی نداره
«مَعْلِـــيهِن»: به اونها (خانم) ربطی نداره
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
آشنایی با واژگان لهجه عراقی
«تازَة»: تر و تازه. این واژه که از زبان فارسی به لهجه عراقی وارد شده، در عربی فصیح به «طازِج» تبدیل شده و بیشتر در مورد مواد غذایی استفاده میشه، اما در حوزههای دیگه هم به کار میره.
مثال ۱: «أَريدْ أَخْبارْ تازَة.»: «خبرهای تازه میخوام.»
مثال ۲: «هايِ الپُتِــيتَة تازَة لُــو عَتيگَة؟»: «این سیبزمینی، تازهس یا قدیمیه؟»
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
آشنایی با اصطلاحات لهجه عراقی
«(اِ)تْفَضَّل»: بفرما (آقا)
«(اِ)تْفَضْلي»: بفرما (خانم)
«(اِ)تْفَضْلُوا»: بفرمایید (آقایون)
«(اِ)سْتَريح»: بفرما بشین (آقا)
«(اِ)سْتَريحي»: بفرما بشین (خانم)
«(اِ)سْتَريحُوا»: بفرمایید بشینید (آقایون)
«شُكْراً»: ممنون
«اَللّٰهْ بِٱلْخِــير»: وقت به خیر
«أَهَلْ»: خانواده
«وَلَد»: پسر
«وِلِد»: پسرا، بچهها
«(اِ)بْخِــير»: خوب، به خوبی
«نِشْكُرَ ٱللَّه»: خدا رو شکر
«عَنْ إِذْنَك»: با اجازهت (آقا)
«عَنْ إِذْنِچ»: با اجازهت (خانم)
«عَنْ إِذِنْكُم»: با اجازهتون
«مَعَ»: با
«سَلامَة»: سلامتی
«مَعَ السَّلامَة»: خدانگهدار
«تَمْرِين»: تمرین
«تَمارِين»: تمرینها
«تَعْبان»: خسته، خستهم (آقا)
«تَعْبانَة»: خسته، خستهم (خانم)
«تَعْبانِين»: خسته، خستهایم
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
آشنایی با واژگان لهجه عراقی
«مُبَرِّرة»: این واژه که در عربی فصیح و لهجه عراقی یکسانه، به معنی «توجیه» و «عذر» و «بهونه»س.
جمع این کلمه، همونطور که در دقیقه ۱:۰۵ انیمیشن حبزبوز اومده، میشه «مُبَرِّرات».
مثال ۱: «ما أَريدْ أَسمَعْ أَيْ مُبَرِّرات!»: «نمیخوام هیچ توجیهی بشنوم!» یا «هیچ عذری قابل قبول نیست!»
مثال ۲: «شِنو مُبَرِّراتْكُمْ اِلْهايِ التَّصَرُّفات؟»: «توجیهاتون برای این رفتارا چیه؟»
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
صرف فعل ماضی «تِرَسْ» (پُر کرد):
تِرَسْ: (آقا) پُر کرد
تِرْسَوْا: (آقایان) پُر کردند
تِرْسَت: (خانم) پُر کرد
تِرْسَن: (خانمها) پُر کردند
تِرَسِت: (آقا) پُر کردی
تِرَسْتُوا: (آقایان) پُر کردید
تِرَسْتي: (خانم) پُر کردی
تِرَسْتَن: (خانمها) پُر کردید
تِرَسِت: پُر کردم
تِرَسْنَه: پُر کردیم
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
صرف فعل مضارع «يِتْرُس» (پُر میکنه):
يِتْرُس: (آقا) پُر میکنه
يِتُرْسُون: (آقایان) پُر میکنن
تِتْرُس: (خانم) پُر میکنه
يِتْرُسَن: (خانمها) پُر میکنن
تِتْرُس: (آقا) پُر میکنی
تِتُرْسُون: (آقایان) پُر میکنین
تِتْرُسين: (خانم) پُر میکنی
تِتُرْسَن: (خانمها) پُر میکنین
أَتْرُس: پُر میکنم
نِتْرُس: پُر میکنیم
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
کتاب فرهنگ عاشورا، نوشته جواد محدثی
امید است بهره کافی و وافی از آن ببرید و نویسنده و بنده حقیر رو دعای خیر بفرمایید.
آشنایی با واژگان لهجه عراقی
«بُطْنِج»: پونه
مثال: «بَلَه زَحمَة ديرْلي بُطنِج عَالْباگِلَّة وْدِهِن»: «بیزحمت برام روی باقالی روغن، پونه بریز».
پن: باقالی روغن یه صبحونه ویژه عراقی مرکب از نون تلیت شده خیس شده با آب باقالی پخته شده، خود باقالی و نیمروه که با ریختن روغن داغ روی نون خیس خورده و بعد با اضافه کردن نیمرو به اون و پاشیدن پونه خشک روی اون آماده میشه و عراقیا معمولا اونو با دست و بدون قاشق میخورن.
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
16.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پاسخ عراقیها به مداحی «من ایرانم و تو عراقی... دوری و دوستی سرم نمیشه...»
مداح (قَحطان الْبَدري) و سینهزنان عراقی چقدر خوب پاسخ این مداحی رو میدن. ماشاءالله
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
🇮🇷 آموزش لهجه عراقی 🇮🇶
پاسخ عراقیها به مداحی «من ایرانم و تو عراقی... دوری و دوستی سرم نمیشه...» مداح (قَحطان الْبَدري) و
اِحنَه أَهلِ الْعِراق إِنتُم أَهَلْ إيرانْ
أَولادِ الرِّضَه وِالنِّعِمْ بِالْعِنوانْ
حُبّْ آلِ النَّبِيّْ يِجْمَعْنَه مَهْما كانْ
مَنْريدِ التَّفَرُّقْ يِحْرِگِ الْأَوْطانْ
اِلزَّعَلْ مايُبْقَه دُــومَه بِــينِ الأَحْبابْ
مَوْعِدْنَه النَّجَفْ يَمْ داحِيِ الْبابْ
بَعَدْهَا بْكَــــرْبَلَه الْگاكُم
(اِ)بْمَواكِبْنَه انْتِظَرْناكُم
هَلَه بْكِلْ مَنْ يِجي زايِر لِلِحْسِــينْ
هَلَه بْكِلْ مَنْ يِجي زايِر لِلِحْسِــينْ
🇮🇷🇮🇶🇮🇷🇮🇶🇮🇷🇮🇶🇮🇷🇮🇶
(اِسْمَعْني)
تَعالُوا وِالْوَطَنْ مَفْتوحَة ذِرْعانَه
(هَلَه بيكُم، نِتْشَرَّف)
شُعوبِ الْعالَمِ ايخَلِّيهَه بَٱحْضانَه
عِراقِ حْسِــين هاذَ وْيِبْقَه عِنْوانَه
(اِسْمَع، اِسْمَع، اِسْمَع)
رايَةْ مْنِ الرِّضَه جيبوهَه لِسْمانَه
تَعالوا وْلايِهُِمْكُم كِلْشي يِنگالْ
اِلزِّلِمْ مُو بِالْحَچِي تِنْقاسْ بَٱفْعالْ
اِيدِ بْاِيــــدْ رِدْناكُم
(اِ)بْمَواكِبْنَه انْتِظَرْناكُم...
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
آشنایی با واژگان لهجه عراقی
«مُبَرِّدَة»: این واژه که در عربی فصیح و حتی در لهجه به اون «مُكَيِّف» هم میگن به معنی «کولر»ه.
جمع این کلمه، همونطور که در دقیقه ۱:۰۸ انیمیشن حبزبوز اومده، میشه «مُبَرِّدات».
مثال: «شَغْلُوا الْمُبَرِّدات، اِلجَّوْ حار جِدّاً!»: «کولرها رو روشن کنید، هوا خیلی گرمه!»
پ.ن: یکی از روشهای تمسخر دیگران در گفتگو، استفاده از واژههای مشابهِ واژه گفته شده توسط گوینده است و هر چی این واژهٔ مشابه، از نظر ادبی جایگاه پایینتری داشته باشد، میزان تمسخر مخاطب بالا میره.
در دقیقه ۱:۰۸ انیمیشن یاد شده، «حبزبوز» با وجودی که کلمه «مُبَرِّرات» رو از زبون «غرگان» شنید، ولی خودشو به اون راه زد و با پیش کشیدن کلمهٔ «مُبَرِّدات» به جای اون و ادامه جمله با همین کلمه، عملا حرفای «غرگان» رو به تمسخر میگیره.
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
آشنایی با واژگان لهجه عراقی
«حِلْفَة»: این واژه، که در اصل، نوعی گیاه بیمصرفه، در لهجه عراقی معنی «پوشال» میده،
مثال: «مِنو يِبَدِّلِ الْحِلْفَة مالْ مُبَرِّدَة؟»: «کی پوشال کولرو عوض میکنه؟»
پ.ن: این کلمه در زیرنویس انیمیشن، اشتباها «حِلْبَة» تایپ شده. این واژه در عربی فصیح، «حُلْبَة» نوشته و خونده میشه و معنای «شنبلیله» میده...
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs