آشنایی با واژگان لهجه عراقی
«قَطِيف»: مخمل
مثال: «بَرداتْ قَطیفَة»: «پردههای مخملی».
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
آشنایی با واژگان لهجه عراقی
«شيشَة»: در لهجه عراقی، به بطری شیشهای، «شیشَة» میگن.
یه کاربرد خاص این کلمه، شکسته شدن حرمت دختره.
مثال:
«شيشْةِ الْعَطِر»: «شیشه عطر»
«شيشْةِ الطُّرْشي»: «شیشه ترشی»
«شيشْةِ الْماي»: «بطری آب»
«وُلِچ اِمْصَخْمَة الوُجِه، كِسَرتي الشّيشَة»: «آهای دختر (بیآبرو)، حرمت (خودتو) شکستی.»
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
نکته
«حَتَّه»: این واژه که جزء حروف اضافهس، همون «حَتّىٰ» در عربی فصیحه که دارای معانی و کاربردهای زیره:
۱. به معنی «تا» و «برای اینکه»؛ مثال: «بِالدَّوائِر خالّينْ بَرْداتْ قَطيفَة حَتَّه يِظَلْمونِ الْمَكاتِب»: «توی ادارهها پردههای مخملی گذاشتهن تا دفترای کار رو تاریک کنن.»
۲. به معنی «تا»ی بیان فاصله مکانی یا زمانی؛ مثال: «دا روحْ لِزْيارْةِ الْأَرْبَعين مِنْ باچِرْ حَتَّه نِهايْةِ الإِسبوع»: «از فردا تا آخر هفته دارم به زیارت اربعین میرم.»
۳. معادل «حتی» در زبان فارسی؛ مثال: «حَتَّه لُــو يِمْطُر حَصُو، أَجيكُم»: «حتی اگه سنگ بباره میام پیشتون.»
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
آشنایی با واژگان لهجه عراقی
«تَحِيَّة»/«تَحِيّات»: عرض ارادت
«مَرْحَبَة»: سلام، درود
«(اِ)شْلُــون؟»: چطور؟
«(اِ)شْلُــونَك؟»/«(اِ)شْلُــونِچ؟»: چطوری؟
«(اِ)شْلُــونْكُم؟»: چطورید؟
«زِيــن»/«زِيــنَة»/«زِيــنين»: خوب(م)/خوب(یم)
«اِلْحَمْدُ لِلّٰه»: خدا رو شکر
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
آشنایی با ضمایر لهجه عراقی
«آني»: من
«إِنْتَ»: تو (آقا)
«إِنْتي»: تو (خانم)
«هُوَّ»: او (آقا)
«هِيَّ»: او (خانم)
«إِحْنَه»: ما
«إِنْتُوا»: شما (آقایون)
«إِنْتَن»: شما (خانمها)
«هُمَّ»: اونها (آقایون)
«هِنَّ»: اونها (خانمها)
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
آشنایی با اصطلاحات لهجه عراقی
«مَعْلَيَّ»: به من ربطی نداره!/ به من چه؟!
این واژه، تغییر یافته عبارت «ما عَلَيَّ» بوده و معنی «بر من نیست» میده. اینکه کامل این عبارت چی بوده، از سیاق و معنی عبارت، میشه حدسایی زد؛ عبارتهایی مثل «گناهی بر من نیست»، «به گردن من نیست» و «تقصیر من نیست» رو میشه به عنوان عبارت کاملتر «بر من نیست» در نظر گرفت. اما در هر حال، اصطلاح «مَعْلَيَّ» به طور خاص، «به من ربطی نداره» معنی میشه.
توجه داشته باشید که میشه حرف «ي» انتهای این عبارت رو که «ضمیر متصل وحده» (یعنی گوینده تنها) هست، با ضمایر متصل دیگه به شرح زیر جایگزین کرد:
«مَعْلَيَّ»: به من ربطی نداره
«مَعْلِــيك»: به تو (آقا) ربطی نداره
«مَعْلِــيچ»: به تو (خانم) ربطی نداره
«مَعْلِـيَه»: به او (آقا) ربطی نداره
«مَعْلِـــيهَه»: به او (خانم) ربطی نداره
«مَعْلِـــينَه»: به ما ربطی نداره
«مَعْلِـــيكُم»: به شما (آقا) ربطی نداره
«مَعْلِـــيكَن»: به شما (خانم) ربطی نداره
«مَعْلِـــيهُم»: به اونها (آقا) ربطی نداره
«مَعْلِـــيهِن»: به اونها (خانم) ربطی نداره
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
آشنایی با واژگان لهجه عراقی
«تازَة»: تر و تازه. این واژه که از زبان فارسی به لهجه عراقی وارد شده، در عربی فصیح به «طازِج» تبدیل شده و بیشتر در مورد مواد غذایی استفاده میشه، اما در حوزههای دیگه هم به کار میره.
مثال ۱: «أَريدْ أَخْبارْ تازَة.»: «خبرهای تازه میخوام.»
مثال ۲: «هايِ الپُتِــيتَة تازَة لُــو عَتيگَة؟»: «این سیبزمینی، تازهس یا قدیمیه؟»
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
آشنایی با اصطلاحات لهجه عراقی
«(اِ)تْفَضَّل»: بفرما (آقا)
«(اِ)تْفَضْلي»: بفرما (خانم)
«(اِ)تْفَضْلُوا»: بفرمایید (آقایون)
«(اِ)سْتَريح»: بفرما بشین (آقا)
«(اِ)سْتَريحي»: بفرما بشین (خانم)
«(اِ)سْتَريحُوا»: بفرمایید بشینید (آقایون)
«شُكْراً»: ممنون
«اَللّٰهْ بِٱلْخِــير»: وقت به خیر
«أَهَلْ»: خانواده
«وَلَد»: پسر
«وِلِد»: پسرا، بچهها
«(اِ)بْخِــير»: خوب، به خوبی
«نِشْكُرَ ٱللَّه»: خدا رو شکر
«عَنْ إِذْنَك»: با اجازهت (آقا)
«عَنْ إِذْنِچ»: با اجازهت (خانم)
«عَنْ إِذِنْكُم»: با اجازهتون
«مَعَ»: با
«سَلامَة»: سلامتی
«مَعَ السَّلامَة»: خدانگهدار
«تَمْرِين»: تمرین
«تَمارِين»: تمرینها
«تَعْبان»: خسته، خستهم (آقا)
«تَعْبانَة»: خسته، خستهم (خانم)
«تَعْبانِين»: خسته، خستهایم
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
آشنایی با واژگان لهجه عراقی
«مُبَرِّرة»: این واژه که در عربی فصیح و لهجه عراقی یکسانه، به معنی «توجیه» و «عذر» و «بهونه»س.
جمع این کلمه، همونطور که در دقیقه ۱:۰۵ انیمیشن حبزبوز اومده، میشه «مُبَرِّرات».
مثال ۱: «ما أَريدْ أَسمَعْ أَيْ مُبَرِّرات!»: «نمیخوام هیچ توجیهی بشنوم!» یا «هیچ عذری قابل قبول نیست!»
مثال ۲: «شِنو مُبَرِّراتْكُمْ اِلْهايِ التَّصَرُّفات؟»: «توجیهاتون برای این رفتارا چیه؟»
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
صرف فعل ماضی «تِرَسْ» (پُر کرد):
تِرَسْ: (آقا) پُر کرد
تِرْسَوْا: (آقایان) پُر کردند
تِرْسَت: (خانم) پُر کرد
تِرْسَن: (خانمها) پُر کردند
تِرَسِت: (آقا) پُر کردی
تِرَسْتُوا: (آقایان) پُر کردید
تِرَسْتي: (خانم) پُر کردی
تِرَسْتَن: (خانمها) پُر کردید
تِرَسِت: پُر کردم
تِرَسْنَه: پُر کردیم
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
صرف فعل مضارع «يِتْرُس» (پُر میکنه):
يِتْرُس: (آقا) پُر میکنه
يِتُرْسُون: (آقایان) پُر میکنن
تِتْرُس: (خانم) پُر میکنه
يِتْرُسَن: (خانمها) پُر میکنن
تِتْرُس: (آقا) پُر میکنی
تِتُرْسُون: (آقایان) پُر میکنین
تِتْرُسين: (خانم) پُر میکنی
تِتُرْسَن: (خانمها) پُر میکنین
أَتْرُس: پُر میکنم
نِتْرُس: پُر میکنیم
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
کتاب فرهنگ عاشورا، نوشته جواد محدثی
امید است بهره کافی و وافی از آن ببرید و نویسنده و بنده حقیر رو دعای خیر بفرمایید.
آشنایی با واژگان لهجه عراقی
«بُطْنِج»: پونه
مثال: «بَلَه زَحمَة ديرْلي بُطنِج عَالْباگِلَّة وْدِهِن»: «بیزحمت برام روی باقالی روغن، پونه بریز».
پن: باقالی روغن یه صبحونه ویژه عراقی مرکب از نون تلیت شده خیس شده با آب باقالی پخته شده، خود باقالی و نیمروه که با ریختن روغن داغ روی نون خیس خورده و بعد با اضافه کردن نیمرو به اون و پاشیدن پونه خشک روی اون آماده میشه و عراقیا معمولا اونو با دست و بدون قاشق میخورن.
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
16.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پاسخ عراقیها به مداحی «من ایرانم و تو عراقی... دوری و دوستی سرم نمیشه...»
مداح (قَحطان الْبَدري) و سینهزنان عراقی چقدر خوب پاسخ این مداحی رو میدن. ماشاءالله
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
🇮🇷 آموزش لهجه عراقی 🇮🇶
پاسخ عراقیها به مداحی «من ایرانم و تو عراقی... دوری و دوستی سرم نمیشه...» مداح (قَحطان الْبَدري) و
اِحنَه أَهلِ الْعِراق إِنتُم أَهَلْ إيرانْ
أَولادِ الرِّضَه وِالنِّعِمْ بِالْعِنوانْ
حُبّْ آلِ النَّبِيّْ يِجْمَعْنَه مَهْما كانْ
مَنْريدِ التَّفَرُّقْ يِحْرِگِ الْأَوْطانْ
اِلزَّعَلْ مايُبْقَه دُــومَه بِــينِ الأَحْبابْ
مَوْعِدْنَه النَّجَفْ يَمْ داحِيِ الْبابْ
بَعَدْهَا بْكَــــرْبَلَه الْگاكُم
(اِ)بْمَواكِبْنَه انْتِظَرْناكُم
هَلَه بْكِلْ مَنْ يِجي زايِر لِلِحْسِــينْ
هَلَه بْكِلْ مَنْ يِجي زايِر لِلِحْسِــينْ
🇮🇷🇮🇶🇮🇷🇮🇶🇮🇷🇮🇶🇮🇷🇮🇶
(اِسْمَعْني)
تَعالُوا وِالْوَطَنْ مَفْتوحَة ذِرْعانَه
(هَلَه بيكُم، نِتْشَرَّف)
شُعوبِ الْعالَمِ ايخَلِّيهَه بَٱحْضانَه
عِراقِ حْسِــين هاذَ وْيِبْقَه عِنْوانَه
(اِسْمَع، اِسْمَع، اِسْمَع)
رايَةْ مْنِ الرِّضَه جيبوهَه لِسْمانَه
تَعالوا وْلايِهُِمْكُم كِلْشي يِنگالْ
اِلزِّلِمْ مُو بِالْحَچِي تِنْقاسْ بَٱفْعالْ
اِيدِ بْاِيــــدْ رِدْناكُم
(اِ)بْمَواكِبْنَه انْتِظَرْناكُم...
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
آشنایی با واژگان لهجه عراقی
«مُبَرِّدَة»: این واژه که در عربی فصیح و حتی در لهجه به اون «مُكَيِّف» هم میگن به معنی «کولر»ه.
جمع این کلمه، همونطور که در دقیقه ۱:۰۸ انیمیشن حبزبوز اومده، میشه «مُبَرِّدات».
مثال: «شَغْلُوا الْمُبَرِّدات، اِلجَّوْ حار جِدّاً!»: «کولرها رو روشن کنید، هوا خیلی گرمه!»
پ.ن: یکی از روشهای تمسخر دیگران در گفتگو، استفاده از واژههای مشابهِ واژه گفته شده توسط گوینده است و هر چی این واژهٔ مشابه، از نظر ادبی جایگاه پایینتری داشته باشد، میزان تمسخر مخاطب بالا میره.
در دقیقه ۱:۰۸ انیمیشن یاد شده، «حبزبوز» با وجودی که کلمه «مُبَرِّرات» رو از زبون «غرگان» شنید، ولی خودشو به اون راه زد و با پیش کشیدن کلمهٔ «مُبَرِّدات» به جای اون و ادامه جمله با همین کلمه، عملا حرفای «غرگان» رو به تمسخر میگیره.
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
آشنایی با واژگان لهجه عراقی
«حِلْفَة»: این واژه، که در اصل، نوعی گیاه بیمصرفه، در لهجه عراقی معنی «پوشال» میده،
مثال: «مِنو يِبَدِّلِ الْحِلْفَة مالْ مُبَرِّدَة؟»: «کی پوشال کولرو عوض میکنه؟»
پ.ن: این کلمه در زیرنویس انیمیشن، اشتباها «حِلْبَة» تایپ شده. این واژه در عربی فصیح، «حُلْبَة» نوشته و خونده میشه و معنای «شنبلیله» میده...
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
آشنایی با واژگان لهجه عراقی
«حافي»: این کلمه، هم در لهجه عراقی و هم در عربی فصیح، معنی «پابرهنه» میده.
مثال: «چانَنِ النِّسوانْ يِغادْرَنِ الخِيامْ حافْيات وباكْيات.»: «زنان حرم، پابرهنه و شیونکنان از خیمهها فرار میکردند.» 😭
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
37.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نوحه حماسی شرح دلاوریهای حضرت عباس(ع) با نوای ملا باسم کربلایی - محرم ۱۴۳۶
همراه با زیرنویس عربی و ترجمه فارسی
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 ماجرای زندگی عجیبترین تجربهگری که عباس موزون ۶ سال تلاش کرد که او را به برنامه زندگی پس از زندگی بیاورد ولی نشد.
45.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نوحه «ها يَمَهدي» - ملا باسم کربلایی - محرم ۱۴۳۹ ق (۱۳۹۶ ش)
همراه با زیرنویس عربی و ترجمه فارسی
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
ضمایر منفصل در لهجه عراقی
آني: من
إِنْتَ: تو (آقا)
إِنْتي: تو (خانم)
هُوَّ: او (آقا)
هِيَّ: او (خانم)
اِحْنَه: ما
إِنْتُوا: شما (آقایون)
إِنْتَن: شما (خانمها)
هُمَّ: اونها (آقایون)
هِنَّ: اونها (خانمها)
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
ضمایر منفصل در لهجه عراقی + مثال
آني: من
مثال: آني زِيــن (آقا)
مثال: آني زِيــنَة (خانم)
إِنتَ: تو (آقا)
مثال: إِنتَ زِيــن
إِنتي: تو (خانم)
مثال: إنتي زِيــنَة
هُوَّ: او (آقا)
مثال: هُوَّ زِيــن
هِيَّ: او (خانم)
مثال: هِيَّ زِيــنَة
اِحنَه: ما
مثال: اِحنَه زِيــنين (آقا)
مثال: اِحنَه زِيــنات (خانم)
إِنتُوا: شما (آقایون)
مثال: إِنتُوا زِيــنين
إِنتَن: شما (خانمها)
مثال: إِنتَن زِيــنات
هُمَّ: اونها (آقایون)
مثال: هُمَّ زِيــنين
هِنَّ: اونها (خانمها)
مثال: هِنَّ زِيــنات
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
نکته دستوری در مورد ضمایر منفصل
در لهجه عراقی بر خلاف بسیاری از زبانهای دیگه مثل فارسی و انگلیسی که در اونها برای غیر انسان، به ترتیب از «آن» و «it» استفاده میشه، با توجه به مذکر یا مؤنث بودن، ضمیر منفصل «هُوَّ» و «هِيَّ» به کار میره.
مثال ۱: «اِلكُرسي جْديد» => «هُوَّ جْديد»
مثال ۲: «ساعْتَك حِلوَة» => «هِيَّ حِلوَة»
مثال ۳: «اِلدَّقائِق تِركُض» => «هِيَّ تِركُض»
توجه: ضمیر منفصل رو با اسم اشاره اشتباه نگیرید. ضمیر به جای اسم و اسم اشاره قبل از اسم میاد. در لهجه عراقی، اسمهای اشاره متعددی وجود دارن که به وقتش معرفی میشن.
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
آشنایی با واژگان لهجه عراقی
«إِگزِمة»: این کلمه که معادل «Eczema» در زبان انگلیسیه، به معنی «حساسیت پوستی»ه.
مثال: «لَتاكُلْ باگِلَّة إذا بيكْ حَسّاسية حَتَّه لَيْصيرْ بيكْ إِگْزِمَة»: «اگه حساسیت داری، باقالی نخور تا به حساسیت پوستی دچار نشی.»
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
نکته دستوری در مورد ضمایر منفصل
در زبان عربی به طور عام و در لهجه عراقی به طور خاص، فعلهای کمکی از مصدر «بودن» وجود نداره.
مثال ۱: «آني بِالبِــيت»: «من در خانه هستم.»
مثال ۲: «اِحنَه تَعبانين»: «ما خسته هستیم.»
مثال ۳: «إِنتوا جوعانين»: «شما گرسنه هستید.»
توجه کنید که در مثالهای بالا، هیچ کدوم از فعلهای «هستم»، «هستیم» و «هستید» معادلی در جملههای عربی ندارن.
شاید به همین دلیله که بعضی از عربزبانها که بعضی از واژههای فارسی رو بلدن، جملههای بالا رو اینجوری ترجمه میکنن: «من در خانه»، «ما خسته» و «شما گرسنه». 😄
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
آشنایی با واژگان لهجه عراقی
«صُــونْدَة»: این کلمه که معادل «Sond» در زبان انگلیسیه، به معنی «شلنگ»ه.
مثال ۱: «روحْ جيبِ الصُّــونْدَةْ أَريدْ أَسقِي الْحَديقَة»: «برو شلنگو بیار میخوام باغچه رو آبیاری کنم.»
مثال ۲: «شِنُو، بالِعْ صُــونْدَة؟!»: «چیه، شلنگ قورت دادی؟!» کنایه از کسی که تهدید به سکوت شده و نمیتونه حرف بزنه.
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
نکته دستوری: «استرس در واژگان عراقی»
واژههای عربی، یک بخشِ «استرسدار» دارن که استرس اون بخش از بخشهای دیگه برجستهتره. تشخیص بخش استرسدار کلمهها در لهجه عراقی با دونستن قواعد زیر آسون میشه. توجه کنید که هر بخش کلمه، به یکی از دو شکل زیر میتونه باشه: الف. دارای یه حرف صدادار کشیده؛ ب. دارای یه حرف صدادار کوتاه.
۱. در کلمههای تکبخشی، استرس روی همون یه بخشه؛ مثال: «راح» (رفت)، «سَدّ» (بست).
۲. در کلمههای دوبخشی، با توجه به نوع حرف صدادار هر بخش، استرس به صورت زیر خواهد بود:
الف. کک: استرس روی بخش اول؛ مثال: «کِتَب» (نوشت)، «نَعَم» (بله)، «وَلَد» (پسر)، «رِجَع» (برگشت)
ب. کب و بک: استرس روی بخش دارای حرف صدادار بلند؛ مثال: «مِرتاح» (آسوده)، «رايِح» (رفته)، «الله»، «بغداد»، «طالِب» (دانشآموز)
ج. بب: استرس روی بخش دوم؛ مثال: «شايْلين» (حمل کنندگان)، «رايْحات» (روندگان)، «بانْزين» (بنزین)، «كامْشين» (گیرندگان)
ک: بخش دارای حرف صدادار کوتاه
ب: بخش دارای حرف صدادار بلند
استرس در کلمههای سه بخشی و بیشتر رو بعدا توضیح میدم.
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs