آشنایی با واژگان لهجه عراقی
«مُبَرِّرة»: این واژه که در عربی فصیح و لهجه عراقی یکسانه، به معنی «توجیه» و «عذر» و «بهونه»س.
جمع این کلمه، همونطور که در دقیقه ۱:۰۵ انیمیشن حبزبوز اومده، میشه «مُبَرِّرات».
مثال ۱: «ما أَريدْ أَسمَعْ أَيْ مُبَرِّرات!»: «نمیخوام هیچ توجیهی بشنوم!» یا «هیچ عذری قابل قبول نیست!»
مثال ۲: «شِنو مُبَرِّراتْكُمْ اِلْهايِ التَّصَرُّفات؟»: «توجیهاتون برای این رفتارا چیه؟»
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
صرف فعل ماضی «تِرَسْ» (پُر کرد):
تِرَسْ: (آقا) پُر کرد
تِرْسَوْا: (آقایان) پُر کردند
تِرْسَت: (خانم) پُر کرد
تِرْسَن: (خانمها) پُر کردند
تِرَسِت: (آقا) پُر کردی
تِرَسْتُوا: (آقایان) پُر کردید
تِرَسْتي: (خانم) پُر کردی
تِرَسْتَن: (خانمها) پُر کردید
تِرَسِت: پُر کردم
تِرَسْنَه: پُر کردیم
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
صرف فعل مضارع «يِتْرُس» (پُر میکنه):
يِتْرُس: (آقا) پُر میکنه
يِتُرْسُون: (آقایان) پُر میکنن
تِتْرُس: (خانم) پُر میکنه
يِتْرُسَن: (خانمها) پُر میکنن
تِتْرُس: (آقا) پُر میکنی
تِتُرْسُون: (آقایان) پُر میکنین
تِتْرُسين: (خانم) پُر میکنی
تِتُرْسَن: (خانمها) پُر میکنین
أَتْرُس: پُر میکنم
نِتْرُس: پُر میکنیم
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
کتاب فرهنگ عاشورا، نوشته جواد محدثی
امید است بهره کافی و وافی از آن ببرید و نویسنده و بنده حقیر رو دعای خیر بفرمایید.
آشنایی با واژگان لهجه عراقی
«بُطْنِج»: پونه
مثال: «بَلَه زَحمَة ديرْلي بُطنِج عَالْباگِلَّة وْدِهِن»: «بیزحمت برام روی باقالی روغن، پونه بریز».
پن: باقالی روغن یه صبحونه ویژه عراقی مرکب از نون تلیت شده خیس شده با آب باقالی پخته شده، خود باقالی و نیمروه که با ریختن روغن داغ روی نون خیس خورده و بعد با اضافه کردن نیمرو به اون و پاشیدن پونه خشک روی اون آماده میشه و عراقیا معمولا اونو با دست و بدون قاشق میخورن.
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
16.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پاسخ عراقیها به مداحی «من ایرانم و تو عراقی... دوری و دوستی سرم نمیشه...»
مداح (قَحطان الْبَدري) و سینهزنان عراقی چقدر خوب پاسخ این مداحی رو میدن. ماشاءالله
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
🇮🇷 آموزش لهجه عراقی 🇮🇶
پاسخ عراقیها به مداحی «من ایرانم و تو عراقی... دوری و دوستی سرم نمیشه...» مداح (قَحطان الْبَدري) و
اِحنَه أَهلِ الْعِراق إِنتُم أَهَلْ إيرانْ
أَولادِ الرِّضَه وِالنِّعِمْ بِالْعِنوانْ
حُبّْ آلِ النَّبِيّْ يِجْمَعْنَه مَهْما كانْ
مَنْريدِ التَّفَرُّقْ يِحْرِگِ الْأَوْطانْ
اِلزَّعَلْ مايُبْقَه دُــومَه بِــينِ الأَحْبابْ
مَوْعِدْنَه النَّجَفْ يَمْ داحِيِ الْبابْ
بَعَدْهَا بْكَــــرْبَلَه الْگاكُم
(اِ)بْمَواكِبْنَه انْتِظَرْناكُم
هَلَه بْكِلْ مَنْ يِجي زايِر لِلِحْسِــينْ
هَلَه بْكِلْ مَنْ يِجي زايِر لِلِحْسِــينْ
🇮🇷🇮🇶🇮🇷🇮🇶🇮🇷🇮🇶🇮🇷🇮🇶
(اِسْمَعْني)
تَعالُوا وِالْوَطَنْ مَفْتوحَة ذِرْعانَه
(هَلَه بيكُم، نِتْشَرَّف)
شُعوبِ الْعالَمِ ايخَلِّيهَه بَٱحْضانَه
عِراقِ حْسِــين هاذَ وْيِبْقَه عِنْوانَه
(اِسْمَع، اِسْمَع، اِسْمَع)
رايَةْ مْنِ الرِّضَه جيبوهَه لِسْمانَه
تَعالوا وْلايِهُِمْكُم كِلْشي يِنگالْ
اِلزِّلِمْ مُو بِالْحَچِي تِنْقاسْ بَٱفْعالْ
اِيدِ بْاِيــــدْ رِدْناكُم
(اِ)بْمَواكِبْنَه انْتِظَرْناكُم...
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
آشنایی با واژگان لهجه عراقی
«مُبَرِّدَة»: این واژه که در عربی فصیح و حتی در لهجه به اون «مُكَيِّف» هم میگن به معنی «کولر»ه.
جمع این کلمه، همونطور که در دقیقه ۱:۰۸ انیمیشن حبزبوز اومده، میشه «مُبَرِّدات».
مثال: «شَغْلُوا الْمُبَرِّدات، اِلجَّوْ حار جِدّاً!»: «کولرها رو روشن کنید، هوا خیلی گرمه!»
پ.ن: یکی از روشهای تمسخر دیگران در گفتگو، استفاده از واژههای مشابهِ واژه گفته شده توسط گوینده است و هر چی این واژهٔ مشابه، از نظر ادبی جایگاه پایینتری داشته باشد، میزان تمسخر مخاطب بالا میره.
در دقیقه ۱:۰۸ انیمیشن یاد شده، «حبزبوز» با وجودی که کلمه «مُبَرِّرات» رو از زبون «غرگان» شنید، ولی خودشو به اون راه زد و با پیش کشیدن کلمهٔ «مُبَرِّدات» به جای اون و ادامه جمله با همین کلمه، عملا حرفای «غرگان» رو به تمسخر میگیره.
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
آشنایی با واژگان لهجه عراقی
«حِلْفَة»: این واژه، که در اصل، نوعی گیاه بیمصرفه، در لهجه عراقی معنی «پوشال» میده،
مثال: «مِنو يِبَدِّلِ الْحِلْفَة مالْ مُبَرِّدَة؟»: «کی پوشال کولرو عوض میکنه؟»
پ.ن: این کلمه در زیرنویس انیمیشن، اشتباها «حِلْبَة» تایپ شده. این واژه در عربی فصیح، «حُلْبَة» نوشته و خونده میشه و معنای «شنبلیله» میده...
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
آشنایی با واژگان لهجه عراقی
«حافي»: این کلمه، هم در لهجه عراقی و هم در عربی فصیح، معنی «پابرهنه» میده.
مثال: «چانَنِ النِّسوانْ يِغادْرَنِ الخِيامْ حافْيات وباكْيات.»: «زنان حرم، پابرهنه و شیونکنان از خیمهها فرار میکردند.» 😭
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
37.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نوحه حماسی شرح دلاوریهای حضرت عباس(ع) با نوای ملا باسم کربلایی - محرم ۱۴۳۶
همراه با زیرنویس عربی و ترجمه فارسی
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 ماجرای زندگی عجیبترین تجربهگری که عباس موزون ۶ سال تلاش کرد که او را به برنامه زندگی پس از زندگی بیاورد ولی نشد.
45.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نوحه «ها يَمَهدي» - ملا باسم کربلایی - محرم ۱۴۳۹ ق (۱۳۹۶ ش)
همراه با زیرنویس عربی و ترجمه فارسی
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
ضمایر منفصل در لهجه عراقی
آني: من
إِنْتَ: تو (آقا)
إِنْتي: تو (خانم)
هُوَّ: او (آقا)
هِيَّ: او (خانم)
اِحْنَه: ما
إِنْتُوا: شما (آقایون)
إِنْتَن: شما (خانمها)
هُمَّ: اونها (آقایون)
هِنَّ: اونها (خانمها)
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
ضمایر منفصل در لهجه عراقی + مثال
آني: من
مثال: آني زِيــن (آقا)
مثال: آني زِيــنَة (خانم)
إِنتَ: تو (آقا)
مثال: إِنتَ زِيــن
إِنتي: تو (خانم)
مثال: إنتي زِيــنَة
هُوَّ: او (آقا)
مثال: هُوَّ زِيــن
هِيَّ: او (خانم)
مثال: هِيَّ زِيــنَة
اِحنَه: ما
مثال: اِحنَه زِيــنين (آقا)
مثال: اِحنَه زِيــنات (خانم)
إِنتُوا: شما (آقایون)
مثال: إِنتُوا زِيــنين
إِنتَن: شما (خانمها)
مثال: إِنتَن زِيــنات
هُمَّ: اونها (آقایون)
مثال: هُمَّ زِيــنين
هِنَّ: اونها (خانمها)
مثال: هِنَّ زِيــنات
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
نکته دستوری در مورد ضمایر منفصل
در لهجه عراقی بر خلاف بسیاری از زبانهای دیگه مثل فارسی و انگلیسی که در اونها برای غیر انسان، به ترتیب از «آن» و «it» استفاده میشه، با توجه به مذکر یا مؤنث بودن، ضمیر منفصل «هُوَّ» و «هِيَّ» به کار میره.
مثال ۱: «اِلكُرسي جْديد» => «هُوَّ جْديد»
مثال ۲: «ساعْتَك حِلوَة» => «هِيَّ حِلوَة»
مثال ۳: «اِلدَّقائِق تِركُض» => «هِيَّ تِركُض»
توجه: ضمیر منفصل رو با اسم اشاره اشتباه نگیرید. ضمیر به جای اسم و اسم اشاره قبل از اسم میاد. در لهجه عراقی، اسمهای اشاره متعددی وجود دارن که به وقتش معرفی میشن.
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
آشنایی با واژگان لهجه عراقی
«إِگزِمة»: این کلمه که معادل «Eczema» در زبان انگلیسیه، به معنی «حساسیت پوستی»ه.
مثال: «لَتاكُلْ باگِلَّة إذا بيكْ حَسّاسية حَتَّه لَيْصيرْ بيكْ إِگْزِمَة»: «اگه حساسیت داری، باقالی نخور تا به حساسیت پوستی دچار نشی.»
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
نکته دستوری در مورد ضمایر منفصل
در زبان عربی به طور عام و در لهجه عراقی به طور خاص، فعلهای کمکی از مصدر «بودن» وجود نداره.
مثال ۱: «آني بِالبِــيت»: «من در خانه هستم.»
مثال ۲: «اِحنَه تَعبانين»: «ما خسته هستیم.»
مثال ۳: «إِنتوا جوعانين»: «شما گرسنه هستید.»
توجه کنید که در مثالهای بالا، هیچ کدوم از فعلهای «هستم»، «هستیم» و «هستید» معادلی در جملههای عربی ندارن.
شاید به همین دلیله که بعضی از عربزبانها که بعضی از واژههای فارسی رو بلدن، جملههای بالا رو اینجوری ترجمه میکنن: «من در خانه»، «ما خسته» و «شما گرسنه». 😄
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
آشنایی با واژگان لهجه عراقی
«صُــونْدَة»: این کلمه که معادل «Sond» در زبان انگلیسیه، به معنی «شلنگ»ه.
مثال ۱: «روحْ جيبِ الصُّــونْدَةْ أَريدْ أَسقِي الْحَديقَة»: «برو شلنگو بیار میخوام باغچه رو آبیاری کنم.»
مثال ۲: «شِنُو، بالِعْ صُــونْدَة؟!»: «چیه، شلنگ قورت دادی؟!» کنایه از کسی که تهدید به سکوت شده و نمیتونه حرف بزنه.
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
نکته دستوری: «استرس در واژگان عراقی»
واژههای عربی، یک بخشِ «استرسدار» دارن که استرس اون بخش از بخشهای دیگه برجستهتره. تشخیص بخش استرسدار کلمهها در لهجه عراقی با دونستن قواعد زیر آسون میشه. توجه کنید که هر بخش کلمه، به یکی از دو شکل زیر میتونه باشه: الف. دارای یه حرف صدادار کشیده؛ ب. دارای یه حرف صدادار کوتاه.
۱. در کلمههای تکبخشی، استرس روی همون یه بخشه؛ مثال: «راح» (رفت)، «سَدّ» (بست).
۲. در کلمههای دوبخشی، با توجه به نوع حرف صدادار هر بخش، استرس به صورت زیر خواهد بود:
الف. کک: استرس روی بخش اول؛ مثال: «کِتَب» (نوشت)، «نَعَم» (بله)، «وَلَد» (پسر)، «رِجَع» (برگشت)
ب. کب و بک: استرس روی بخش دارای حرف صدادار بلند؛ مثال: «مِرتاح» (آسوده)، «رايِح» (رفته)، «الله»، «بغداد»، «طالِب» (دانشآموز)
ج. بب: استرس روی بخش دوم؛ مثال: «شايْلين» (حمل کنندگان)، «رايْحات» (روندگان)، «بانْزين» (بنزین)، «كامْشين» (گیرندگان)
ک: بخش دارای حرف صدادار کوتاه
ب: بخش دارای حرف صدادار بلند
استرس در کلمههای سه بخشی و بیشتر رو بعدا توضیح میدم.
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
آشنایی با واژگان لهجه عراقی
«هَوَنطَة» یا «هِــيوَنطَة»: شهر هرت، بیحساب و کتاب، مکر و حیله
مثال ۱: «(اِ)تْريد تاخُذِ فْلوسي بِالْهَوَنطَة؟!»: «میخوای با کلک پولمو بگیری؟!»
مثال ۲: «لِــيشِ الدِّنْيَه هْنا هَوَنطَة؟!»: «مگه شهر هرته؟!» یا «مگه مملکت صاحب نداره؟!»
توجه: در اینجا، «لِــيش» معنای «چرا» نمیده، بلکه معنی «مگه» میده.
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
آشنایی با اصطلاحات لهجه عراقی
«اَللّٰهْ بِالْخِــير»
معنای تحتاللفظی: خدا خیر (بدهد).
معنای اصطلاحی و کاربردی: وقت به خیر.
شرح: این اصطلاح، یکی از رایجترین و پرکاربردترین اصطلاحات در نزد عراقیاست و اون رو در هنگام ورود کسی به جایی یا ملحق شدن به کسی یا جمعی به کار میبرن. به محض نشستنِ شخصِ وارد شده، میزبان از این اصطلاح برای خوشامدگویی و احوالپرسی استفاده میکنه و جواب مهمان، عینا همون عبارته. این اصطلاح ربطی به جنسیت و تعداد گوینده یا شنونده نداره.
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
🇮🇶 آموزش لهجه عراقی 🇮🇷
محمد سلمانیان، کارشناس ارشد مترجمی زبان عربی از دانشگاه تهران و مسلط به لهجه عراقی به عنوان زبان مادری
لطفاً با فوروارد کردن این پیام، کانال را به دوستان علاقمند خود معرفی کنید.
https://eitaa.com/Arabic_Persian_Langs
ارتباط با ادمین:
@amicsalman
آشنایی با واژگان لهجه عراقی
«لَك» یا «وُلَك» یا «وِلَك»: این کلمه در لهجه عراقی در گفتگوهای عامیانه خیلی پرکاربرده، ولی در فارسی، معادل دقیقی نداره.
لابد میگید پس چه تأثیری در معنای جمله داره؟!
وجود این کلمه توی یه جمله که معمولا در ابتدای اون میاد، نشونه طلبکار بودن گویندهس. گوینده علاوه بر لحن، با استفاده از این کلمه، حالت توقع و طلبکار بودن بیشتری رو به جملهش میده.
مثال ۱: «لَكْ شِنو هاذَِ الوَضِع؟!»: «این چه وضعیه؟!»
مثال ۲: «ها وِلْكُم، لِــيشِ تْأَخَّرْتوا؟!»: «آهای، چرا دیر کردید؟!»
توجه: حرف «ك» در واژه «لَك»، ضمیر متصل مفرد مخاطبه و با توجه به نوع و تعداد مخاطب، میتونه تغییر کنه؛ مثل: «لَكُّم» یا «وُِلْكُم» برای جمع مذکر، «لِچ» یا «وُِلِچ» برای مفرد مؤنث و «لَچَّن» یا «وِلْچَن» برای جمع مؤنث.
فراموش نکنید که در لهجه عراقی، «صیغه مثنی» نداریم.
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
آشنایی با واژگان لهجه عراقی
«زَعْطوط»: در لهجه عراقی به کسی که با وجود بزرگسالی، مثل بچهها رفتار میکنه گفته میشه. شاید بشه این واژه رو با عبارت «شیرین عقل» در فارسی، معادل دونست. البته عراقیا به کودک شیرخوار هم «زَعطوط» میگن. بعضی از همخانوادههای این کلمه و معناشون به شرح زیره:
«زَعاطيط»: جمعِ «زَعطوط»
«مَزْعَطَة»: بچهبازی، بچگی
مثال: «وِلْكُم شِنو هَالْمَزعَطَة؟! گوموا روحوا يابَه!»: «آخه این چه بچهبازیه (راه انداختید)؟! پا شید برید (پی کارِتون)!»
ارتباط مستقیم با ادمین:
@amicsalman
لینک کانال:
@Arabic_Persian_Langs
آشنایی با اصطلاحات لهجه عراقی
«شَكو ماكو؟» یا «شَكو شْماكو؟»
معنای تحتاللفظی: چی هست؟ چی نیست؟ 😄
معنای اصطلاحی و کاربردی: چه خبر(ا)؟
شرح: این اصطلاح هم مثل اصطلاح «اَللّٰهْ بِالْخِــير» در بین عراقیا کاربرد زیادی داره، درست مثل خودمون. 🙂
حرف «ش» که مخفف کلمه «شِنو» به معنای «چه» هست، در ابتدای واژههای «شَكو» و «(اِ)شْماكو» و واژههای متعدد دیگه میاد. اگه بخوام اصطلاح بالا رو قبل از ساده شدن بگم، میشه: «شِنو» + «اَكو» + «شِنو» + «ما» + «اَكو»
مثال:
عَلّاوي: شَكو شْماكو الْيُــوم؟ (امروز چه خبر؟)
حَمّودي: سَلامْتَك، ماكو شي. (سلامتیت، خبری نیست.)
امیدوارم بیان این مطلب به این شکل، باعث موندگار شدن اون در ذهن شما عزیزان بشه. 🌹
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs