آشنایی با واژگان لهجه عراقی
«حافي»: این کلمه، هم در لهجه عراقی و هم در عربی فصیح، معنی «پابرهنه» میده.
مثال: «چانَنِ النِّسوانْ يِغادْرَنِ الخِيامْ حافْيات وباكْيات.»: «زنان حرم، پابرهنه و شیونکنان از خیمهها فرار میکردند.» 😭
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
37.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نوحه حماسی شرح دلاوریهای حضرت عباس(ع) با نوای ملا باسم کربلایی - محرم ۱۴۳۶
همراه با زیرنویس عربی و ترجمه فارسی
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 ماجرای زندگی عجیبترین تجربهگری که عباس موزون ۶ سال تلاش کرد که او را به برنامه زندگی پس از زندگی بیاورد ولی نشد.
45.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نوحه «ها يَمَهدي» - ملا باسم کربلایی - محرم ۱۴۳۹ ق (۱۳۹۶ ش)
همراه با زیرنویس عربی و ترجمه فارسی
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
ضمایر منفصل در لهجه عراقی
آني: من
إِنْتَ: تو (آقا)
إِنْتي: تو (خانم)
هُوَّ: او (آقا)
هِيَّ: او (خانم)
اِحْنَه: ما
إِنْتُوا: شما (آقایون)
إِنْتَن: شما (خانمها)
هُمَّ: اونها (آقایون)
هِنَّ: اونها (خانمها)
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
ضمایر منفصل در لهجه عراقی + مثال
آني: من
مثال: آني زِيــن (آقا)
مثال: آني زِيــنَة (خانم)
إِنتَ: تو (آقا)
مثال: إِنتَ زِيــن
إِنتي: تو (خانم)
مثال: إنتي زِيــنَة
هُوَّ: او (آقا)
مثال: هُوَّ زِيــن
هِيَّ: او (خانم)
مثال: هِيَّ زِيــنَة
اِحنَه: ما
مثال: اِحنَه زِيــنين (آقا)
مثال: اِحنَه زِيــنات (خانم)
إِنتُوا: شما (آقایون)
مثال: إِنتُوا زِيــنين
إِنتَن: شما (خانمها)
مثال: إِنتَن زِيــنات
هُمَّ: اونها (آقایون)
مثال: هُمَّ زِيــنين
هِنَّ: اونها (خانمها)
مثال: هِنَّ زِيــنات
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
نکته دستوری در مورد ضمایر منفصل
در لهجه عراقی بر خلاف بسیاری از زبانهای دیگه مثل فارسی و انگلیسی که در اونها برای غیر انسان، به ترتیب از «آن» و «it» استفاده میشه، با توجه به مذکر یا مؤنث بودن، ضمیر منفصل «هُوَّ» و «هِيَّ» به کار میره.
مثال ۱: «اِلكُرسي جْديد» => «هُوَّ جْديد»
مثال ۲: «ساعْتَك حِلوَة» => «هِيَّ حِلوَة»
مثال ۳: «اِلدَّقائِق تِركُض» => «هِيَّ تِركُض»
توجه: ضمیر منفصل رو با اسم اشاره اشتباه نگیرید. ضمیر به جای اسم و اسم اشاره قبل از اسم میاد. در لهجه عراقی، اسمهای اشاره متعددی وجود دارن که به وقتش معرفی میشن.
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
آشنایی با واژگان لهجه عراقی
«إِگزِمة»: این کلمه که معادل «Eczema» در زبان انگلیسیه، به معنی «حساسیت پوستی»ه.
مثال: «لَتاكُلْ باگِلَّة إذا بيكْ حَسّاسية حَتَّه لَيْصيرْ بيكْ إِگْزِمَة»: «اگه حساسیت داری، باقالی نخور تا به حساسیت پوستی دچار نشی.»
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
نکته دستوری در مورد ضمایر منفصل
در زبان عربی به طور عام و در لهجه عراقی به طور خاص، فعلهای کمکی از مصدر «بودن» وجود نداره.
مثال ۱: «آني بِالبِــيت»: «من در خانه هستم.»
مثال ۲: «اِحنَه تَعبانين»: «ما خسته هستیم.»
مثال ۳: «إِنتوا جوعانين»: «شما گرسنه هستید.»
توجه کنید که در مثالهای بالا، هیچ کدوم از فعلهای «هستم»، «هستیم» و «هستید» معادلی در جملههای عربی ندارن.
شاید به همین دلیله که بعضی از عربزبانها که بعضی از واژههای فارسی رو بلدن، جملههای بالا رو اینجوری ترجمه میکنن: «من در خانه»، «ما خسته» و «شما گرسنه». 😄
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
آشنایی با واژگان لهجه عراقی
«صُــونْدَة»: این کلمه که معادل «Sond» در زبان انگلیسیه، به معنی «شلنگ»ه.
مثال ۱: «روحْ جيبِ الصُّــونْدَةْ أَريدْ أَسقِي الْحَديقَة»: «برو شلنگو بیار میخوام باغچه رو آبیاری کنم.»
مثال ۲: «شِنُو، بالِعْ صُــونْدَة؟!»: «چیه، شلنگ قورت دادی؟!» کنایه از کسی که تهدید به سکوت شده و نمیتونه حرف بزنه.
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
نکته دستوری: «استرس در واژگان عراقی»
واژههای عربی، یک بخشِ «استرسدار» دارن که استرس اون بخش از بخشهای دیگه برجستهتره. تشخیص بخش استرسدار کلمهها در لهجه عراقی با دونستن قواعد زیر آسون میشه. توجه کنید که هر بخش کلمه، به یکی از دو شکل زیر میتونه باشه: الف. دارای یه حرف صدادار کشیده؛ ب. دارای یه حرف صدادار کوتاه.
۱. در کلمههای تکبخشی، استرس روی همون یه بخشه؛ مثال: «راح» (رفت)، «سَدّ» (بست).
۲. در کلمههای دوبخشی، با توجه به نوع حرف صدادار هر بخش، استرس به صورت زیر خواهد بود:
الف. کک: استرس روی بخش اول؛ مثال: «کِتَب» (نوشت)، «نَعَم» (بله)، «وَلَد» (پسر)، «رِجَع» (برگشت)
ب. کب و بک: استرس روی بخش دارای حرف صدادار بلند؛ مثال: «مِرتاح» (آسوده)، «رايِح» (رفته)، «الله»، «بغداد»، «طالِب» (دانشآموز)
ج. بب: استرس روی بخش دوم؛ مثال: «شايْلين» (حمل کنندگان)، «رايْحات» (روندگان)، «بانْزين» (بنزین)، «كامْشين» (گیرندگان)
ک: بخش دارای حرف صدادار کوتاه
ب: بخش دارای حرف صدادار بلند
استرس در کلمههای سه بخشی و بیشتر رو بعدا توضیح میدم.
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
آشنایی با واژگان لهجه عراقی
«هَوَنطَة» یا «هِــيوَنطَة»: شهر هرت، بیحساب و کتاب، مکر و حیله
مثال ۱: «(اِ)تْريد تاخُذِ فْلوسي بِالْهَوَنطَة؟!»: «میخوای با کلک پولمو بگیری؟!»
مثال ۲: «لِــيشِ الدِّنْيَه هْنا هَوَنطَة؟!»: «مگه شهر هرته؟!» یا «مگه مملکت صاحب نداره؟!»
توجه: در اینجا، «لِــيش» معنای «چرا» نمیده، بلکه معنی «مگه» میده.
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
آشنایی با اصطلاحات لهجه عراقی
«اَللّٰهْ بِالْخِــير»
معنای تحتاللفظی: خدا خیر (بدهد).
معنای اصطلاحی و کاربردی: وقت به خیر.
شرح: این اصطلاح، یکی از رایجترین و پرکاربردترین اصطلاحات در نزد عراقیاست و اون رو در هنگام ورود کسی به جایی یا ملحق شدن به کسی یا جمعی به کار میبرن. به محض نشستنِ شخصِ وارد شده، میزبان از این اصطلاح برای خوشامدگویی و احوالپرسی استفاده میکنه و جواب مهمان، عینا همون عبارته. این اصطلاح ربطی به جنسیت و تعداد گوینده یا شنونده نداره.
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
🇮🇶 آموزش لهجه عراقی 🇮🇷
محمد سلمانیان، کارشناس ارشد مترجمی زبان عربی از دانشگاه تهران و مسلط به لهجه عراقی به عنوان زبان مادری
لطفاً با فوروارد کردن این پیام، کانال را به دوستان علاقمند خود معرفی کنید.
https://eitaa.com/Arabic_Persian_Langs
ارتباط با ادمین:
@amicsalman
آشنایی با واژگان لهجه عراقی
«لَك» یا «وُلَك» یا «وِلَك»: این کلمه در لهجه عراقی در گفتگوهای عامیانه خیلی پرکاربرده، ولی در فارسی، معادل دقیقی نداره.
لابد میگید پس چه تأثیری در معنای جمله داره؟!
وجود این کلمه توی یه جمله که معمولا در ابتدای اون میاد، نشونه طلبکار بودن گویندهس. گوینده علاوه بر لحن، با استفاده از این کلمه، حالت توقع و طلبکار بودن بیشتری رو به جملهش میده.
مثال ۱: «لَكْ شِنو هاذَِ الوَضِع؟!»: «این چه وضعیه؟!»
مثال ۲: «ها وِلْكُم، لِــيشِ تْأَخَّرْتوا؟!»: «آهای، چرا دیر کردید؟!»
توجه: حرف «ك» در واژه «لَك»، ضمیر متصل مفرد مخاطبه و با توجه به نوع و تعداد مخاطب، میتونه تغییر کنه؛ مثل: «لَكُّم» یا «وُِلْكُم» برای جمع مذکر، «لِچ» یا «وُِلِچ» برای مفرد مؤنث و «لَچَّن» یا «وِلْچَن» برای جمع مؤنث.
فراموش نکنید که در لهجه عراقی، «صیغه مثنی» نداریم.
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
آشنایی با واژگان لهجه عراقی
«زَعْطوط»: در لهجه عراقی به کسی که با وجود بزرگسالی، مثل بچهها رفتار میکنه گفته میشه. شاید بشه این واژه رو با عبارت «شیرین عقل» در فارسی، معادل دونست. البته عراقیا به کودک شیرخوار هم «زَعطوط» میگن. بعضی از همخانوادههای این کلمه و معناشون به شرح زیره:
«زَعاطيط»: جمعِ «زَعطوط»
«مَزْعَطَة»: بچهبازی، بچگی
مثال: «وِلْكُم شِنو هَالْمَزعَطَة؟! گوموا روحوا يابَه!»: «آخه این چه بچهبازیه (راه انداختید)؟! پا شید برید (پی کارِتون)!»
ارتباط مستقیم با ادمین:
@amicsalman
لینک کانال:
@Arabic_Persian_Langs
آشنایی با اصطلاحات لهجه عراقی
«شَكو ماكو؟» یا «شَكو شْماكو؟»
معنای تحتاللفظی: چی هست؟ چی نیست؟ 😄
معنای اصطلاحی و کاربردی: چه خبر(ا)؟
شرح: این اصطلاح هم مثل اصطلاح «اَللّٰهْ بِالْخِــير» در بین عراقیا کاربرد زیادی داره، درست مثل خودمون. 🙂
حرف «ش» که مخفف کلمه «شِنو» به معنای «چه» هست، در ابتدای واژههای «شَكو» و «(اِ)شْماكو» و واژههای متعدد دیگه میاد. اگه بخوام اصطلاح بالا رو قبل از ساده شدن بگم، میشه: «شِنو» + «اَكو» + «شِنو» + «ما» + «اَكو»
مثال:
عَلّاوي: شَكو شْماكو الْيُــوم؟ (امروز چه خبر؟)
حَمّودي: سَلامْتَك، ماكو شي. (سلامتیت، خبری نیست.)
امیدوارم بیان این مطلب به این شکل، باعث موندگار شدن اون در ذهن شما عزیزان بشه. 🌹
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
آشنایی با واژگان لهجه عراقی
«حَضينَة»: این کلمه در لهجه عراقی، یکی از کلمههای قدیمی و تقریبا منسوخه. با دونستن معنیش خودتون متوجه دلیلش میشید 😅. معنیش میشه «کهنه»ای که با اون، نوزاد رو آببندی میکردن؛ همون پارچهای که امروزه تبدیل شده به «پوشک». واژههای مرتبط با این واژه رو هم بدونید بد نیست:
(اِ)گْماط: قنداق
حَفّاضَة: پوشک
توضیح: با وجودی که ریشه این کلمه، «حَفِظَ»س و باید «حَفّاظَة» باشه، اما به صورت یه غلطِ جاافتاده، «حَفّاضَة» نوشته میشه.
مثال: «عَمّي، عِدكُم حَفّاضَة مَقاس ٣؟»: «آقا، پوشک شماره ۳ دارید؟»
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
صرف فعل ماضی «نَطَّه» (وسط کلام پرید، دخالت کرد):
نَطَّه: (آقا) ... پرید
نَطَّوْا: (آقایان) ... پریدند
نَطَّت: (خانم) ... پرید
نَطَّن: (خانمها) ... پریدند
نَطِّــيت: (آقا) ... پریدی
نَطِّــيتوا: (آقایان) ... پریدید
نَطِّــيتي: (خانم) ... پریدی
نَطِّــيتَن: (خانمها) ... پریدید
نَطِّــيت: ... پریدم
نَطِّــينَه: ... پریدیم
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
آشنایی با واژگان لهجه عراقی
«جاهِل»: این کلمه در لهجه عراقی، به معنی کودک و بچهس و مخصوصا در مورد کودکی که خطایی کرده باشه، به کار میره.
مثال ۱: «لَتْديرْ بالْ، بَعدَهْ جاهِل!»: «محل نده، هنوز بچهس!»
مثال ۲: «اِلجَّهالْ دَيْلِعْبونْ بِالشّارِع.»: «بچهها دارن توی خیابون بازی میکنن.»
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
نکته دستوری کوچیک، ولی مهم:
ایجاد فعل مضارع استمراری در لهجه عراقی
عراقیا برای ایجاد فعل مضارع استمراری، حرف «دَ» رو در ابتدای افعال مضارع قرار میدن.
مثال ۱: «اِلْبَزّونَةْ دَتِصْعَدِ مْنِ الْحايِط»: «گربه داره از دیوار بالا میره.»
مثال ۲: «اِلنّاسْ دَیِتمَشّونِ لْکَرْبَلَه حَتَّه يْوَصْلونْ نَفِسْهُمْ لِزْيارْةِ الْأَرْبَعين»: «مردم دارن به سمت کربلا پیاده میرن تا خودشونو برای زیارت اربعین برسونن.»
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
نکته دستوری کوچیک، ولی مهم:
ایجاد فعل منفی در لهجه عراقی
عراقیا برای ایجاد فعل منفی، حرف «ما» یا مخفف اون، یعنی «مَ» رو در ابتدای افعال قرار میدن.
مثال ۱: «آني ما حِبّْ هاذَ الطَّعامْ.»: «من این غذا رو دوست ندارم.»
مثال ۲: «مَلايينِ النّاسْ كُلْ سَنَة بِالْأربَعينْ يِرْحونِ لْكَربَلَه وْمَلايينْ هَم مَيْگِدرونْ يِرْحون وتُبْقَه حَسرَةِ الزِّيارَة بِگْلوبْهُم.»: «میلیونها نفر هر ساله در اربعین میرن کربلا و میلیونها نفر هم نمیتونن برن و حسرت زیارت توی دلاشون میمونه.» 😢
توضیح: حرف «ما» رو میشه قبل از هر فعل ماضی یا مضارعی گذاشت و از اونها فعل منفی ساخت، اما اگه بخوایم از مخفف اون یعنی از «مَ» برای منفی کردن استفاده کنیم، شرطش اینه که فعل مورد نظر با «الف» شروع نشه. مثلا برای منفی کردن فعل «أَحِبّ» نمیگیم «مَأَحِبّ»، بلکه باید بگیم «ما أَحِبّ» یا «ما حِبّْ».
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
صرف فعل ماضی منفی «ما بِچَه» یا «مَبِچَه» (ما بَكىٰ) (گریه نکرد):
مَبِچَه: (آقا) گریه نکرد
مَبِچَوْا: (آقایان) گریه نکردند
مَبِچَت: (خانم) گریه نکرد
مَبِچَن: (خانمها) گریه نکردند
مَبِچِــيت: (آقا) گریه نکردی
مَبِچِــيتوا: (آقایان) گریه نکردید
مَبِچِــيتي: (خانم) گریه نکردی
مَبِچِــيتَن: (خانمها) گریه نکردید
مَبِچِــيت: گریه نکردم
مَبِچِــينَه: گریه نکردیم
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
صرف فعل مضارع منفی «ما يِبچي» یا «مَيِبچي» (ما يَبكي) (گریه نمیکنه):
مَيِبچي: (آقا) گریه نمیکنه
مَيِبچون: (آقایان) گریه نمیکنن
مَتِبچي: (خانم) گریه نمیکنه
مَيِبچَن: (خانمها) گریه نمیکنن
مَتِبچي: (آقا) گریه نمیکنی
مَتِبچون: (آقایان) گریه نمیکنین
مَتِبچين: (خانم) گریه نمیکنی
مَتِبچَن: (خانمها) گریه نمیکنین
ما أَبچي: گریه نمیکنم
مَنِبچي: گریه نمیکنیم
توجه: با توجه به نکته دو پیام قبلی، به تفاوت «ما أَبچي» با بقیه گزینهها دقت کنید.
@amicsalman
@Arabic_Persian_Langs
عراقیها از تلفظ دو ساکن در کنار هم اجتناب میکنند و ساکن اول را متحرک میکنند مانند: گَلُب (قَلب) ، تَمُر (تَمر) ، خُبُز (خُبز) و اگر یک حرف متحرک اضافه شود حرف ساکن دوباره ساکن میشود مانند: گلبي (قَلبي) ، تَمري
برخی از کلمات فارسی که در لهجه عراقی استفاده میشود:
لوله ، گیوَه ، تَخَت
نعلبکي ، قوري ، إستکان
کتلي (کتری)
سیبایه (سه پایه)
چوربایه (چهارپایه)
هَسِت (هست)
حزمه (چکمه)
#کلمه🥀جمله
🕋بِسم الله الرَّحمن الرَّحیم🕋
🌑 نْروح: میریم
🌑 خَطّابة: خواستگاری
🌑 مو تِتأَخَّر: دیر نکنی ها
🌑 اِلدِّنْیه: دنیا
🌑 عَلَه راسَک: روی سرت
🌑 آني مِتْوَتِّر: استرس دارم
🌑 أوٌَلْ مَرَّة: اولین بار
🌑 أروحْ خَطّابَة: میرم خواستگاری
🌑 أَهَلْهَه =خانواده اون (مؤنث)
🌑 یِْوافْقون: قبول میکنن
🌑 اِحْچِي الصُّدُگ: راستشو بگو
🌑 گُلِّي: تو (مذکر) به من بگو
🌑 لَتْچَذِّب (لاتْچَذِّب): دروغ نگو
🌑 فَهْمیني: تو (مؤنث) به من بفهمون
🌑 إِنتي تْریدیني: تو (مؤنث) منو/ازم میخوای
🌑 لا تْخَلِّیني: منو نذار، بهم اجازه نده
🌑 بین السٌّمَه: بین آسمون
🌑 وِالْگاع: و زمین
🌑 أَرجوچ: ازت (مؤنث) خواهش میکنم
🌑 اخطبچ =خواستگاریت کنم.
🌑 من اهلچ =از خانوادت
🌑 آنی مخطوبه= من نامزد کردم(مونث)
🌑 خطیبی =نامزدم
🌑 یشتغل ــــــ کارمیکنه
🌑 بالمصنع، بالمعمل=در کارخانه
🌑 الیوم اشتریت= امروزخریدم
🌑 حلقة الخطوبه =حلقه نامزدی
🌑 و القاط: و کت و شلوار
🌑 العریس: داماد
🌑و العروس: و عروس
🌑 اثنینهم: هر دوشون
🌑حلوین: قشنگن
🌑آنی معجب بیچ =من ازت خوشم امده
🌑ارید اتزوجچ =میخوام باهات ازدواج کنم
🌑🌻🌑🌻🌑🌻🌑🌻🌑
🌻النعی (النواعی) = روضه
🌻ملحمه حسینیه=حماسه حسینی
🌻موکب=هیات،هیات عزاداری
🌻حسینیه=حسینیه
🌻مأتم حسینی=مآتم حسینی
🌻رَادُود=مداح،نوحه خوان
🌻خطیب المنبرالحسینی=سخنران منبرحسینی
🌻لَطم علی الصدر=سینه زنی
🌻التطبیر=قمه زنی
🌻رایه=پرچم،بیرق
🌻منبرالخطابه=منبر
🌻المُضیف=میزبان
🌻مأجور، مأجورین=خدااجرت، اجرتون بده
🌻أجرکم علی أبا عبداللّه الحسین=اجرتان بااباعبداللّه الحسین
#منوعات
#مفردات
«الرَّاقِیَةُ فِي اللَّهجَةِ العِراقِیَّة»
🇮🇶انتشار با حذف لینک ممنوع🇮🇶
@alraghiyah
🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃