باز من ماندم و #خلوتی سرد
#خاطراتی ز بگذشته ای دور
یاد #عشقی که با حسرت و درد
رفت و #خاموش شد در دل گور
دست #افسونگری شمعی افروخت
روی #ویرانه های امیدم
مرده ای #چشم پر آتشش را
از دل گور بر #چشم من دوخت
#ناله کردم که ای وای ، این اوست
در دلم از #نگاهش ، هراسی
#خنده ای بر لبانش گذر کرد
کای #هوسران ، مرا می شناسی
من به او #رنج و اندوه دادم
من به خاک #سیاهش نشاندم
وای بر من ، #خدایا ، خدایا
من به #آغوش گورش کشاندم💔💔
🐬حـ#ـــــــــال خـ#ـــــــــوب با شعـ#ــــــــر🌸🍃
💛⃢🌼eitaa.com/joinchat/460718545C2337e20a01