نُه از مه #جمادی شد
وقتش آمد #عزا به پا بکنیم
روز گریه بر #امّ_کلثوم است
#روضه خوان را بیا صدا بکنیم
زینب دوّمی برای علیست
دست #زهرا به روی سر دارد
همْ #حسین و #حسن برادرهاش
با #ابوفاضل او قمر دارد
گرچه ما کم ز قدرِ او گفتیم
او جلال و شکوهش افزون است
گریه ام نذر گریه هایش شد
او دلش بعدِ #کربلا خون است
هرگز از خاطرش نرفت آن داغ
روضه اش، روضه های #عاشوراست
غارت #خیمه را به چشمش دید
در دلش #خیمه ای ز غم برپاست
همره #قافله #اسیری رفت
#کوفه و #شام، سنگ کین خورد و
دستِ او را به سلسله بستند
پشتِ همْ، پشتِ همْ زمین خورد و
کوفه وقتی که #خطبه میخوانْد او
چون #علی بود، کوه غیرت بود
زنده شد یاد #خطبه ی #زهرا
حامی #اهلبیت و #عترت بود
#امّ کلثوم، امّ اشک و بُکاء
وقف این #غم نمود، جان خودش
#مرثیه خوان غربت یار است
#روضه را بشنو از زبان خودش
قطعه قطعه، مقطّع و صد چاک
پیکری مانْد روی #خاک، آن روز
از #حسینم سر از قفا بردند
صورتش بود پر ز #خاک، آن رو
هرگز این #غم ز یاد من نرود
کاروان سخت با #تَعَب می رفت
رأس پاکان به روی #نیزه ز پیش
با دوصد #غم به نیمه شب می رفت
رأس نورانی #حسین چون ماه
روشنی بخش راه #قافله بود
در پی سر، به سرْ زنان یک تن
می دوید و به #پایش آبله بود
در #سیاهی پهنه ی آن دشت
تا رقیه ز جمع ما کم شد
زجر #ملعون به جستجویش رفت
آن سه ساله از آن زمان #خم شد
#وحید_دکامین
🐬حـ#ـــــــــال خـ#ـــــــــوب با شعـ#ــــــــر🌸🍃
💛⃢🌼eitaa.com/joinchat/460718545C2337e20a01