جز تو به فکر #خیمه گاهم هیچ کس نیست
بعداز تو #آب آور بخواهم هیچ کس نیست
پای #شریعه لشکرم را دادم از دست
جز یک حرم زن، در #سپاهم هیچ کس نیست
غربت سراغم آمد #عباسم که می رفت
غیر از #علیاصغر، گواهم هیچ کس نیست
زیر #بغل های مـرا باید بگیری
من داغ دیدم عذرخواهم #هیچکس نیست
#تنها شدم اطرافم اما ازدحام است
هم هست یعنی آشنا هم هیچ کس نیست
بی دست می شد کــــاش #دسـتم را بگیری
حالا که بی تو #تکــیه گاهم هیچ کس نیست
#فرقت شکسته با علی فرقی نداری
پاشیده تر از #جسم ماهم هیچ کس نیست
(صابر خراسانی)
#تیری که از تجلّی تو پر درآوَرد
پس میرود ز پشت #سرت سر درآوَرد
با تکه تکه کردن جسم تو؛ #کوفه خواست
از پا مرا ز داغ #برادر درآورد
او قصد #آب داشت؛ وگرنه برادرم
با حملهای دمار ز #لشگر درآوَرد
#تیری که خوردهاست به #چشم تو عاقبت
سر از گلوی تشنهی #اصغر درآورد
این هلهله ز #کشتنت اصلاً عجیب نیست
#لشگر جلوتر آمده؛ معجر درآورد
#زینب دوید قبل هجوم حرامیان
از پای بانوان؛ همه #زیور درآورد
پاشیدهتر شوی چو بخواهد #حسین؛ اگر
حتی همین که #تیر ز پیکر درآورد
(احسان محسنی فر)
🐬حـ#ـــــــــال خـ#ـــــــــوب با شعـ#ــــــــر🌸🍃
💛⃢🌼eitaa.com/joinchat/460718545C2337e20a01
دلی به وسعت پهنای #عرش بالا داشت
لبی به وسعت #مهریه های زهرا داشت
کنار #علقمه در سجده گاه چشمانش
نداشت هیچ کسی را فقط #خدا را داشت
اگر چه قطره آبی میان #مشک نبود
ولی کرانهی #چشمش هزار دریا داشت
هدر نرفت ز پرتاب #چله ها، تیری
امیر علقمه از بس که قدّ و بالا داشت
همین که در #وسط گیر و دار، گیر افتاد
عمودی آمد و #فرقش شکست تا جا داشت
درست وقت #نزولش؛ همه نگاه شدند
رشید بود و زمین #خوردنش تماشا داشت
حسین بود و #علیاصغر شهید شده
کنار #علقمه اما هنوز سقا، داشت…
(علی اکبر لطیفیان)
🐬حـ#ـــــــــال خـ#ـــــــــوب با شعـ#ــــــــر🌸🍃
💛⃢🌼eitaa.com/joinchat/460718545C2337e20a01
من #تشنه لبم آب حیاتم بدهید
راهی بــــــــــه #سفینهالنجاتم بدهید
من تذکرۀ #کرببلا می خواهم
ای آل محمد (ص) این براتم بدهید
شعر های کوتاه درباره امام #حسین و ماه محرم
حاجیان جمع اند دور هم همه
پس کجا رفته #حسـینفاطمه
حاجـیان رفتند یکـسر درمنا
پس چرا اورفته سوی #کربـلا
او بجای موی سر ،سـر میدهد
#قاسـم و #عـباس و #اکبر میدهد
سعی حـج او صفا باخنجر است
مروه اش قبر #علـیاصغر است
🐬حـ#ـــــــــال خـ#ـــــــــوب با شعـ#ــــــــر🌸🍃
💛⃢🌼eitaa.com/joinchat/460718545C2337e20a01
سبکباران به سوي #کربلا بستند محمل ها
در آن وادي پر خوف و خطر کردند منزل ها
جوانان #بنيهاشم به پا کردند محفل ها
چه محفل کز محبت تار و پودش رشته ي دل ها
زدند آسان و ليکن عاقبت افتاد مشکل ها
#شترها زير بار عشق با وجد و طرب واله
روان بودند در خار #مغيلان چون گل و لاله
زنان در محمل عصمت روان از ديدگان ناله
بگرد بانوان نور رسالت حاجب و هاله
فرو بردند سر خورشيد و مه در برج و محمل ها
سپاه شاه مظلومان بسوي #کربلا عازم
سپهسالار اردو ؛ شمس دين ؛ ماه #بني هاشم
سوار توسن اجلال با وجه #حسنقاسم
#علياکبر بذکر يا قدير و قادر و قائم
که ما رفتيم سوي دوست بشتابيد مايل ها
#علياصغر به خواب ناز روي دامن مادر
نگاه مادر مظلومه اش بر صورت #اصغر
سکينه بنگرد بر قدر و بالاي #علياکبر
رقيه بي خبر از زجر راه و خشت زير سر
جوانان مي روند با پاي خود بر سوي قاتل ها
نهنگ قلزم قهر خدا #عباس نام آور
غضنفر خسرو گردان حشم فرمانده لشگر
#علم افراشته جولان دهد در ميمن و ميسر
ز #سقايي برد ارث البته از #ساقيکوثر
الا يا ايها الساقي ادر کاساً و ناول ها
مسلمانان #کوفه شاه را کردند مهماني
و ليکن کافران دارند ننگ از اين مسلماني
نوشته نامه ها آن فرقه ي بدتر ز نصراني
نمي دانم چه بنوشتند خود نا گفته مي داني
هم آن هايي که مي کردند قرآن را حمايل ها
رسيد اردو به دشت کربلا شهر #حسين آباد
#حسين آباد بود آن سرزمين از اول ايجاد
عزيز #حضرت باري در آن جا بارها بگشاد
براي نصرت دين اهل عالم را ندا در داد
به جان و دل بلي گفتند کوشيدند از دل ها
شه ملک امانت فيض بخش مومن و کافر
نشسته بر سرير معدلت با صولت #حيدر
به پا نعلين شيث ، عمامه ختم رسل بر سر
عصاي موسوي در کف ، رداي #احمدي در بر
همان که حب ّ و بغضش امتحان حق و باطل ها
صبا عنبر فشان کن گلستان #شهادت را
که شاه دين دهد خون از گلو نخل رسالت را
به پايان مي رساند حضرتش کار شفاعت را
بزن " ساعي " به چوگان عمل گوي سعادت را
که همچو شمع مي سوزند و مي گريند ناقل ها
🐬حـ#ـــــــــال خـ#ـــــــــوب با شعـ#ــــــــر🌸🍃
💛⃢🌼eitaa.com/joinchat/460718545C2337e20a01