در این غوغای بی آبی، که #خشکیده همه گل ها
به اَمر تو شدم، #سقّا، منم عبد و تویی مولا
شود جانم به #قربانت، به قربان تن و جانت
#علمدارم چه غم دارم، که از دستم علم افتد
مباد از دفتر #عشقت، به نام من قلم افتد
شود جانم به قربانت، به #قربان تن و جانت
خدای #کعبه جز رویت، نداده قبله ای یادم
نماز آخرم بود، و به سر بر #سجده افتادم
شود #جانم به قربانت، به قربان تن و جانت
ببین از بادۀ عشقت، به #میدان مستی افتاده
مگر دامان تو گیرد، به #راهت دستی افتاده
شود جانم به #قربانت، به قربان تن و جانت
امیر لشگرت #بیدست، میان لشگری مانده
بیا بنگر ز پروانه، فقط #خاکستری مانده
شود جانم به #قربانت، به قربان تن و جانت
به تو شرط #وفاداری اگر بر جا نیاوردم
کمک کن تا که برخیزم، به دور #مادرت گردم
شود جانم به #قربانت، به قربان تن و جانت
ببین احسان یک #بانو، سرم بگرفته بر زانو
به چشمِ پر ز خون دیدم، گرفته دست بر #پهلو
شود جانم به #قربانت، به قربان تن و جانت
گل #امالبنین #عباس، به دریا تشنه لب پا زد
به دریا پا نهاد اما، لبش آتش به #دریا زد
شود جانم به #قربانت، به قربان تن و جانت
(علی انسانی)
🐬حـ#ـــــــــال خـ#ـــــــــوب با شعـ#ــــــــر🌸🍃
💛⃢🌼eitaa.com/joinchat/460718545C2337e20a01