eitaa logo
ذاکرین آل الله
296 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.5هزار ویدیو
320 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
481.2K
🎤کربلایی سعید سلطانی
. داستان دوبرادر 🔹حکایت جالب دو برادر خوب و بد؛ و زیارت حضرت رضا علیه السلام و عنایت آن بزرگوار .... 👌به مناسبت ۲۳ ذیقعده ؛ سالروز شهادت حضرت امام رضا علیه السلام (به روایتی) . 👇👇👇👇 خاطرم را قصه ای بس جانفزاست داستانی از کرامات رضاست . داستان دو برادر در سفر او سراپا خیر و این یک بود شر . آن یکی دارای تقوا و عفاف این یکی سرتا قدم غرق خلاف . هر دو بودند از محبان رضا هر دو زوار خراسان رضا . آن یکی در بین ره محو خدا این یکی مست گناه از ابتدا . از قضا دست قدر در کار شد آنکه بود اهل گنه بیمار شد . لحظه لحظه گشت حال او خراب قطره قطره همچو شمعی گشت آب . نخل عمرش بی بر و بی برگ شد روحش از پیکر برون با مرگ شد . با کتابی خالی از حسن عمل عاقبت افتاد در کام اجل . زائرین با محنت و رنج و فسوس رحم آوردند و بردندش به طوس . در حریم خسرو گردون مطاف با دو صد امید دادندش طواف . در خراسان گشت مدفون پیکرش کس ندانستی چه آمد بر سرش . با چنان جرم و گناه بی شمار بود بر حالش برادر غصه دار . کای برادر با چنین جرم عظیم چون کند با تو خداوند کریم؟ . از قضا در خواب دید او را شبی صورتش همچون درخشان کوکبی . عفو حق گردیده او را سرنوشت قبر او گردیده باغی از بهشت . گفت ای جان برادر این جلال با چنان اعمال می بودت محال . آن عمل، این باغ زیبا، قصه چیست؟ فاش برگو این کرامت لطف کیست؟ . گفت این لطف امام هشتم است آنکه جرم خلق در عفوش گم است . فاش می گویم که با مقراض مرگ شد چو اعضای وجودم برگ برگ . ز آتش خشم اجل افروختم پای تا سر شعله گشتم سوختم . آب غسل و دست غسالم به تن گشت آتش وای بر احوال من . می زدندم تازیانه دو ملک آتش از تابوت می شد بر فلک . چون مرا بردند در صحن رضا غرق رحمت گشتم اندر آن فضا . شعله های خشم بر من گل شدند رعدها آوازه ی بلبل شدند . تا بگردانند جسمم را همه دور قبر آن عزیز فاطمه . دیدم آن مولا ستاده در حرم سوی زوارش بود چشم کرم . هاتفی گفت ای گرفتار و اسیر دامن فرزند زهرا را بگیر . ورنه چون بیرون روی از این مزار باز گردی بر عذاب حق دچار . چشم بگشودم سوی آن مقتدا اشک ریزان می زدم او را صدا . کای به سویت خلق آورده پناه روسیاهم روسیاهم روسیاه . رحم بر حال تباهم یا رضا بی پناهم بی پناهم یا رضا . هر چه آوردم برون آه از نهاد یوسف زهرا جوابم را نداد . هاتفم گفت ای سراپا اضطراب گر که می خواهی تو از مولا جواب . نام زهرا را ببر در محضرش ده قسم او را به حقّ مادرش . لاجرم آهی کشیدم از جگر گفتم ای ریحانه ی خیرالبشر . تا نرفتم از درت دستم بگیر جان زهرا مادرت دستم بگیر . نام زهرا را چو بردم بر زبان اشک مولا گشت بر صورت روان . برد سوی آسمان دست دعا گفت ای عفو تو فوق هر خطا . بارالها بنده ات در این حرم بر زبان آورد نام مادرم . بگذر از جرم و گناه او همه عفو کن او را به جان فاطمه . نام زهرا عاقبت اعجاز کرد حق ، در رحمت به رویم باز کرد 🔹🔹🔹🔹 . یا رضا عبد گنهکار توأم مجرمی در بین زوار توأم . من هم ای سر تا قدم جود و کرم در حضورت نام زهرا می برم . ای همه چشم امیدم بر درت یک نگاهم کن به جان مادرت . حیف، زهر قاتلت، بی تاب کرد پیکرت را قطره قطره آب کرد . چشم در راه جوادت دوختی سوختیّ و سوختیّ و سوختی . بر فلک می رفت آهت یا رضا حجره ات شد قتلگاهت یا رضا . در درون حجره ی دربسته ات حبس می شد ناله ی آهسته ات . کاش بالای سرت معصومه بود نقل بزمت اشک آن مظلومه بود . دیده ها لبریز اشک غربتت گریه ی «میثم» نثار تربتت 📗شعر از : حاج سازگار به امید روزی که قلب مبارک حضرت رضا علیه السلام با مژده ظهور موفور السرور فرزند عزیزشان ؛ حضرت بقیة الله ارواحنا فداه، خوشحال و مسرورشود...
(روضه کوتاه امام رضا ) خدای مهربانی هاست سلطانی که من دارم فدای مهر بسیارش دل و جانی که من دارم کنارش ذره ناچیز چون خورشید می تابد ندارد هیچ موری این سلیمانی که من دارم نمک پرورده ی دریای جودش بوده ام عمری پُر است از شور احسانش نمکدانی که من دارم نسیم رحمتش ، بار گناه از دوش بردارد به آهی کاه گردد کوه عِصیانی که من دارم به لطف گندمی که داده ام دست کبوترها دگر خالی نماند سفره ی نانی که من دارم به وقت مرگ می آید به بالینم یقین دارم شروع وعده های اوست پایانی که من دارم *یا امام رضا ! منتظرتم دَم جون دادن ، آدم دَم جون دادن منتظر ِ، خود شما هم اون دَم آخر هی نگاه به دَرِ حجره کردید ، قربونت برم آقا جان ، منو منتظر نذار ، اون لحظه خیلی به من سخت میگذره ، میخوام تا چشمم رو باز کردم ، ببینم آقای مهربونم بالا سرم نشسته .... روز آخر ِ، بخوای نخوای روز مادر ِ، نمیشه دو ماه سر سفره اش بشینیم روز آخر اسمش رو نبیریم ، اصلاً امام رضا هم مادری ِ، قربونش برم ، مادر ماهم لحظه های آخر چشم انتظار بود ، چشم انتظار کی؟ مرحوم شیخ عباس قمی میگه : جان از بدنش مفارقت کرده بود ، اما تا اشک چشم مولا رو صورت بی بی افتاد ، میگن مادر ما چشمش رو باز کرد ، دید علی اومده ، علی جان ! خوب موقعی اومدی آقا جان ، آروم دست شکسته اش رو بالا آورد * خداحافظ ای تمام اُمیدم در این عالم بهتر از تو ندیدم خداحافظ کوچه های مدینه خداحافظ میخ درودیوار
نوحه امام مجتبی علیه السلام سبک: کنار قدمهای جابر....... به ذکر حسن جان شد ایندم، ز دیده روان اشک پاکی دوباره دل بی قراران شده زائر قبر خاکی شده قلب من چون کبوتر وَ پر میزند سوی آنجا به عشق امامی غریب و به شوق گلستان زهرا بُود ذکر جانم به چشمان گریان حسن جان، حسن جان، حسن جان، حسن جان یا حسن، یابن الزهرا حسن آن امام غریبی که بر درد عالم طبیب است حسن آن امام غریبی که در خانه اش هم غریب است کسی که شد از زهر همسر جگر پاره ی راه قرآن زند ناله زهرای اطهر حسن جان حسن جان حسن جان به عالم به عالم غمش بی قرینه بنالم برای غریب مدینه یا حسن، یابن الزهرا حسن آنکه عمرش به سر شد به اندوه و درد و مصیبت حسن زخمی تیغ کوچه حسن کوچه گرد مصیبت حسن شاهد اشک مادر حسن ناظر روی نیلی حسن روضه خوان مدینه حسن راوی ضرب سیلی شده همچنان گل چه پژمرده مادر به پیش دو چشمش زمین خورده مادر یا حسن، یابن الزهرا
اشک من خلاصه شد تو گریه برای کوچه برا بلای کوچه برا ماجرای کوچه پیرم کرده اون روزایی که مادرم شهید شد محاسنم سفید شد با گریه های کوچه این اشکا رنگ خونه دل من خونه از زمونه اونی که حسن و کشته داغ یه مادر جوونه کار زهر جفا نیست جگرم روزی پاره شد که مادر خستم و رسوندم کشون کشون تا خونه وای دیدم شکسته گوشواره وای خدا برا کسی نیاره **** رعد و برق اون کشیده یادم میفته هر بار تموم دنیا انگار میشه رو قلبم اوار طوری ضربه زد که مادر تعادلش بهم خورد اسم علی رو اورد بین زمین و دیوار دستاش و می کشوندم تا خونه مادر و رسوندم دم در رد گریه هاش و با معجرش پوشوندم با بارون نگاهش با همین چشما گریه کردم با همین دستا گرد و خاک از چادرش تکوندم وای دیدم مادر رمق نداره وای خدا برا کسی نیاره **** همه دردا بعد مادر میرسه به تو خواهر تو هم شکسته میشی به خاطر برادر روزی که تنها میونی با خیمه های سوزان با گریه های طفلان با بدنای بی سر زهرای کربلایی نایب شاه سر جدایی توی رگبار تازیونه پناه بچه هایی بانوی عالمینی همسفر سر حسینی توی میدون شام و کوفه تو صاحب لوایی وای رو نیزه راس شیرخواره وای خدا برا کسی نیاره وای رو نیزه ها ماه و ستاره وای خدا برا کسی نیاره وای رو زمین جسم پاره پاره وای خدا برا کسی نیاره وای از خیمه ها اتیش می باره وای خدا برا کسی نیاره ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
4_5909005758044835926.mp3
2.59M
پرچمدار اومد-به نظر که حیدر کرار اومد پرچمدار اومد-یه نفر که نمی شه تکرار اومد پرچمدار اومد-اونکه زیر دست حیدر بار اومد چه قدر با جگر می ره-باهنر می ره دشمن از مقابلش داره در می ره زمین پیش پاش برخاست-پرچمش بالاست می رسه سر می زنه از چپ و از راست می گه یا علی-می ره با غضب مجموعه ای از غیرت و ادب تا جلو می ره-هی قدم قدم دشمنش می ره-هی عقب عقب نام اور عباس-اونکه رو‌ کعبه می ره منبر عباس نام‌ اور عباس-یه سپاهن با علی اکبر عباس نام اور عباس-یه کلام ختم کلام حیدر عباس تاکه-قدعلم می کرد-قلع و غم می کرد با یه ضربه شر چند تا رو کم می کرد چه قدر-؛صف شکن می زد-سر و تن می زد ضربه هاشُ مثل امام حسن می زد هم‌سمت یمین-هم سمت یسار شد همهمهُ-شد گرد و غبار سردار بنی هاشم اومده اخمش رو ببین-تیغش به کنار
و توسل ویژه شهادت پیامبر اکرم صلوات الله علیه به نفسِ حاج محمد رضا طاهری •✾• در حسینیه ی جبین روضه است خط به خط گریه، چین به چین روضه است آسمان گریه کرده بالأخره هر شبی را که در زمین روضه است به کجا می روی ؟در عالم اگر؛ خبری هست در همین روضه است در میان اهالی گریه اولین روضه آخرین روضه است زهر کم کم بر او اثر می کرد زردی چهره هم یقین روضه است لفظِ "اِرْجِع فاِنَّهُ یَهْجُر" تا قلم خواست بدترین روضه است *پیغمبر فرمود: برام کاغذ و قلم بیارید که بنویسم براتون. نانجیب گفت این مرد داره هذیان میگه. از همین جا فاطمه آهی کشید...* با گریزش شکستن دندان وسط کوچه اولین روضه است *اگه اون روز دندان رسول خدا رو نمی شکستن، مثل چن روز قبل با چوب خیرزان بر اون دندان ها نمی زد...* با دلیل شهادت زهرا لفظ پیغمبر امین روضه است شتر سرخ در جمل فتنه است اسب اما بدون زین روضه است همه از خیمه ها بیرون دویدند ولی سالار زینب را ندیدند *الهی برات بمیرم. خودش دستور داده محتضر وقتی میخواد از دنیا بره، سینه اش باید سبک باشه. حتی میگن باید دکمه پیراهنم باز کنن. در باز شد، حسنین دویدن، خودشونو رو سینه پیغمبر انداختن. میگن امیرالمومنین دوید بچه ها رو برداره، فرمود: نه علی جان! بذار حسین رو سینه ام باشه. زینب داره این صحنه رو می بینه. تا اون موقعی که اومد نیگا کرد، "یوم علی صدر المصطفی"... آه... "و یوما علی تحت الثری.." یه طوری باید حسینو بگی که پیغمبر بشنوه دعات کنه... حسین آه آه.... الهی برات بمیرم. گفت بذار حسین رو سینه ام باشه. من با او احساس سنگینی نمی کنم. راحت تر جون میدم. یا رسول الله! اینجا حسین رو سینت اومد، من بمیرم برا اون لحظه ای که دیدن عمه سادات مضطربه. هی دستاشو رو سر میزنه، آخه جلو چشم زینب نانجیب وارد گودال شد..*. او می دوید و من می دویدم او سوی مقتل من سوی قاتل او می نشست و من می نشستم او روی سینه من در مقابل *والشمر جالس علی صدره... یه وقت ارباب ما احساس کرد کوهی رو سینش اومده...* روضه از این به بعد رفت به دشت روضه دنبال خواهرش می گشت روضه شد عاطفی دمی که حسین یک قدم رفت یک قدم برگشت با غدیر و کریم و بزم شراب روضه می زد گریز هی بر تشت *اینم برا اونایی که دلشون امشب پیش امام رضاست ...* کاش بودم پس از دو ماه عزا پشت باب الجواد، ساعت هشت : مهدی رحیمی .
مداحی_آنلاین_در_حسینیه_جبین_روضه_است_محمدرضا_طاهری.mp3
5.62M
یا رسول الله! با غروب آفتاب تو، کعبه تا قیامت سیه پوش گشته و زمزم اشک عزا به رخسار مکه می ریزد
14.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
و توسل به امام رضا علیه السلام اجرا شده گروه شمیم‌ یاس •✾• همسایه سلام ممنونم رومو نمیندازی زمین امضای تو بود رفتم اربعین برگشتم دوباره همسایه سلام اشکای منو ببین همسایه همسفر مشّایه تو بهترین روزای زندگیمو ساختی صدام زدی انگار به اسم میشناختی خلاصه ممنون آقا دو ماه سینه میزدیم با چشم گریون آقا خلاصه ممنون آقا دیدی ثمر داد اشکای مادرامون آقا خلاصه ممنون آقا «سلطان امام رضا جان ...» دل زاره، حرم پر از زوّاره ضریح سلطان آره قبلهٔ ایرانه پناه این مردم امام رضا جانه امام رضا جانه همیشه خوبی آقا این مژه ها خوبه برا غبار روبی آقا همیشه خوبی آقا مشهد مثل کربلاست دمِ غروبی آقا همیشه خوبی آقا ای عشقِ عالم گیرم درمون دردامو فقط تو این حرم میگیریم ای عشق عالم گیرم زیارت تو رو خدا نوشته تو تقدیرم ای عشق عالم گیرم «سلطان امام رضا جان..» .
روضه کوتاه# امام رضا گریز به# حضرت رقیه و زهرا سلام الله علیها ▪️▪️▪️ *امام رضا فرمود:اگه دیدی عبا روی سرم بود،دیگه با من حرف نزن،یکی این بود کرامت رضوی رو فرمودند،یکی هم برای تقیه ی رضوی، آقا فرمود:با من حرف نزن تا فردا برا اباصلت بد نشه،چون همه دارن نگاه میکنن ببینند این زهر چه میکنه،امام رضا مینشت زمین میگفت:آه جگرم،پا میشد،می نشست،نوشتن حدود پنجاه بار نشست ایستاد،آه جیگرم،گاهی هم میگفت:آه پسرم،رسید رو انداز رو کنار زد،پیراهن ِ مبارک رو بالا زد، رو شکم رو گذاشت رو خاک،مثل مار گزیده دور خودش می گردید،یه دفعه دید آقازاده اش اومد، خوب ِ هر بابایی داره جون میده،پسرش بیاد بالینش* *امشب برات یه روضه بخونم: رقیه شام غریبان دید زین العابدین خیلی میسوزه،هی میگه:بابا نشد بیام سرت رو به دامن بگیرم،سرت رو از کربلا بردن،اینقدر میام تا سرت به من برسه. آقا جواد الائمه چشمای بابا روبست،قاعده اینه چشم های شهید یا میّت رو می بندند،اما بمیرم سر امام حسین از گودال بالا اومد چشم ها باز بود، روی نیزه چشم ها باز بود، تو طشت طلا رفت چشم ها باز بود،تا رسید به دختر،با دست های کوچیکش چشم های بابا رو بست،آخه توی خرابه،زینب و زین العابدین دست بسته بودند، گفت:بابا حق یه داداشم رو ادا کردم، میخوام حق یه داداش دیگه ام رو هم ادا کنم،بابا من دیدم می خواستی داداش علی اصغرم رو ببوسی،هنوز لبت به لباش نرسیده،خون گلوش فواره زد،خیلی دلم برات سوخت،با خودم گفتم:بالاخره به جای داداش علی اصغرم لبات رو می بوسم،بابا من دیدم چوب به لبت زدن،بذار لبات رو ببوسم،حسین...... دختر سه ساله گوشه ی خرابه جون داد، ارث زیاد از مادر برده، صورت کبوده،استخوان ها از روی ناقه افتاده آسیب دیده، شب آخری بریم در خونه ی مادر، کجا شمارو ببرم؟آتیش سوزی که نمیشه،کوچه هم که بد جوری زدن، من چی بگم، همین قدر بگم: جفت دست ها،استخوان ها خورد شده،نمیتونست بخوابه،استخوان پهلو آسیب دیده، سینه آسیب دیده، اگه بخوای بخوابی باید صورت رو بالش بذاری،میگن:گوشواره گوش بی بی بوده،میگن:گوشوار ها  تو صورت شکست،خدا کنه دروغ باشه، خوابش نمی برد شب ها از درد پهلو،سینه،بازو،صورت، از درد علی خواب نداشت،تا یه روز حسین وارد شد ،دید مادر خوابیده،روش رو کرد به در حجره دیده حسن اومد،یه نگاه کرد گفت: داداش خدا صبرت بده،دیگه تموم شد،مادرمون از دنیا رفت،یا زهرا.... یا حسین....* روضه ی دفتری حضرت امام رضا علیه السلام گریز به بی بی و زهرا سلام الله علیها
چهارشنبه های..امام. رضایی ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌┅─‌ {السلام علیک یا علی بن موسی الرضا} 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ زائری دلخســته ام غــــرق گنــاهم یا رضا در هــوایت آهــوی گـم کرده راهم یا رضا بی پناهم دیدی وخواندی مرا سوی خودت شد حــریم و آستــانت سر پناهم یا رضا بوده از من بی وفایی ، از تو لطف بیشمار باز هــم در پیشــگاهت روســیاهم یا رضا می چکدباران اشکم شویَد این روی سیاه روسفیدم می کند این اشک و آهم یا رضا چشمهٔ اشکم اگرجوشید از لطف شماست تا ابد مــدیـون آن لطف نگــاهــم یا رضا دیده ام یکبار در خوابم شما را بعد از آن در هـــوای دیــدن آن روی ماهـــم یا رضا بس که از قلب رئوفت مهــربانی دیده ام عاشـــق آن گنبــد و آن بـارگـاهــم یا رضا خاک درگاه تو بودن دردوعالم سروریست من گدایِ خاکسار چون تو شــاهم یا رضا "کیمیا" شاعر اگر شد از عنایات شماست شاعری در محضرت شد عز و جاهم یا رضا 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ رقیه سعیدی(کیمیا) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌─‌ ࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌ 🍃🍃🍃🍃🍃🍃