eitaa logo
ذاکرین آل الله
295 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.5هزار ویدیو
319 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
#⃣ ‍#⃣ ‍#⃣ #⃣ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... نَادِ عَلِيّاً مَظْهَرَ الْعَجَائِبِ تَجِدْهُ عَوْناً لَكَ فِي النَّوَائِبِ .. سلام ای جواب سلام خدا ظهورت طلوع تمام خدا تویی آفتاب بلند زمین تویی سایۀ مستدام خدا تویی که به تعظیم تو ابر کرد تویی صاحب احترام خدا تو نهجُ البلاغه تو قرآنِ وحی کلامی بگو هم کلام خدا صدایت صدایش به معراج بود حدیثت حدیثِ مدام خدا برای تو کعبه جگر چاکم زد بیا مردِ بیت الاحرام خدا مرا کعبه ی سینه چاکم کنید فقط پای حیدر هلاکم کنید علی ابتدا و علی انتهاست علی مصطفی و علی مرتضی ست علی اول است و علی آخر است علی در ظهور و ولی در خفاست علی ظاهر است و علی باطن است علی لا اله علی لافتاست علی در معارج علی در بُراق علی اِنَّما و علی وَالضُحی ست علی با حق است علی بر حق است علی کعبه است و علی در حَراست علی نیست آن و علی نیست این علی نه جداست علی نه خداست علی را بگو هرچه گویی کم است که زهرا علی و علی فاطمه ست اگر تیغ تو سایه گستر شود همان ابتدا کار یکسر شود غلط گفتم آقا ندارد نیاز که تیغ شما خرج لشگر شود نیازی ندارد که میدان چو خاک به یک ضربۀ مالکش تر شود محال است جمع تمام سپاه که با قنبر تو برابر شود زمانِ شروعِ رجز خوانی ات زمین کَر شود آسمان کَر شود خدا دوست دارد تماشا کند کمی ذوالفقارِ علی تر شود ببندد اگر دستمال نبرد نباشد کسی را خیال نبرد به کعبه بکو راز تنزیل را بگو بشکند قلب قندیل را تو و مادر و مصطفی و خدا ببین دور خود جمع فامیل را کمی گَرد نعلینِ خود را بریز تفقد نما بالِ جبریل را برای یتیمان کمی کار کُن بکن چاهِ آب و بزن بیل را بکش طعنه های زن پیر را ببر روزها بار زنبیل را تویی صاحب پینه های قدیم تویی مرکب کودکان یتیم نگهدار ما را برای خودت فقط بین مهمان سرای خودت مرا آینه کُن به دردی خورم در آغوش ایوان طلای خودت برای پدر مادرم کافی است نخی ، ریشه ای از عبای خودت اگر پا گذارم به جا پایِ تو مرا می بری تا خدای خودت مرا می برد گوشه ای از بقیع فقط ردِ پا ردِ پای خودت سرت مانده بر شانه ی نخل ها بگو با من از ماجرای خودت چرا استخوان در گلو مانده ای که با روضه هایی مگو مانده ای شاعر: حسن لطفی .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#⃣ ‍#⃣ ‍#⃣ #⃣ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... هم ابتدا علیست و هم انتها علی از هر نظر شبیه به نور خدا علی غرق تحیرم چه بنامم تو را علی یا مظهر العجائب یا مرتضی علی ما را همیشه مدح تو باده پرست کرد انگورهای روی ضریح تو مست کرد کعبه سه روز پیش تو در اعتکاف بود تو آمدی و دور تو گرم طواف بود بر سینه اش ز هیبت نامش شکاف بود شمشیرهای فته همه در غلاف بود روزِ ولادتت به خدا شاهکار شد روز ظهور حضرتِ پروردگار شد هر کس شکست پیش تو با احترام شد هر کس غلام تو شد علیه السلام شد سلمان به لطف چشم تو والا مقام شد ابلاغ شد ولایت و نعمت تمام شد مست از نیام توست امر ابن ابدود شیر خدایی و پسر دختر اسد این دل برای توست به نام خودت بزن شد خلقتم به عشق تو پس خوش به حال من دست خداست دست تو مولای بت شکن حق با تو جلوه کرده برای علی شدن هر جا همیشه نام تو تکرار می کنم هر چیز را بدون تو انکار می کنم تو غیر حق به سمت کسی رو نمی زنی تو آفتاب عشقی و سوسو نمی زنی تو فاتح نبردی و زانو نمی زنی اصلا تو با خدای خودت مو نمی زنی ممسوس ذات حقی و روح فصاحتی تو با خدای خود چقدر در شباهتی با دست تو تمامی خلقت مهار شد با حلقه های زلف تو دلها شکار شد میدان اسیر دم رقص ذوالفقار شد جبریل مست حضرت دلدل سوار شود وقتی که تیغ تو همه را تار و مار کرد حتی خدا به ضربه تو افتخار کرد با مهر دست های تو شبنم درست شد با نبض تو جهان منظم درست شد با خشم چشم هات جهنم درست شد خلقت به لطف نور تو کم کم درست شد ما را بیا به نام غلامت خطاب کن یا لا اقل غلام غلامت حساب کن شاعر : مسعود اصلانی .
#⃣ ‍#⃣ ‍#⃣ #⃣ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... خیالش باز شعری بر لبم بی اختیار آورد که اوصاف علی طبع مرا اینگونه بار آورد کلاف شعر دارم ، سال ها کارم غزل بافی ست در این بازار آشفته ، علی تحسین کند کافی ست نوشتم شاعرش هستم، عجب وهم و خیالاتی نوشتم بی علی هیچم، چه توضیح اضافاتی .. نوشتم شمس .. دیدم گنبدش زیباتر از آن است نوشتم کعبه و دیدم نجف بالاتر از آن است به قرآن سر زدم دیدم علی گویاتر از آن است نوشتم عرش .. دیدم مرتضی اعلی تر از آن است شبیه جبرئیل از درک این اوصاف درماندم صد و ده بار امشب قل هوالله احد خواندم من از شوقش زمین خوردم ، ولی مولا بلندم کرد همیشه یا علی گفتم ، علی از جا بلندم کرد سَر و سِرّ مرا با او ، کسی جز او نمی داند علی نادیده می بیند ، علی ننوشته می خواند چه بهتر از همین اول بگویم حرف آخر را کسی از ابتدا تا انتها نشناخت حیدر را کسی نشناخت حیدر را به غیر از مصطفی وقتی گره زد دست خود را سخت در دست خدا وقتی … به چشم حاجیان شور تماشا می رسید آن روز کنار برکه ای دریا به دریا می رسید آن روز نگاه نافذ احمد ، زمین را در تصرف داشت زمان هم از نبی انگار دستور توقف داشت نفس ها حبس شد … ، در سینه ها خوف و رجا افتاد بدون همهمه زنگ شترها از صدا افتاد زمینِ گرمِ صحرا از پریشانی سراسر بود همه با خویش می گفتند آیا حج آخر بود؟! نبی فرمود بسم الله ، ای ارض و سما بشنو ! گواهی باش ای تاریخ ! پیغام مرا بشنو دوباره صحبت از اسرار خلقت می کنم آری ولی این مرتبه اتمام حجّت می کنم آری تفاوت در میان حق و باطل چیست ، معلوم است ؟ بدون این خبر اسلام کامل نیست ، مفهوم است ؟ نمانَد زحمت پیغمبران بیهوده، ای مردم ! نه اینکه حرف من باشد خدا فرموده، ای مردم ! نبی همدوش مولا آسمان ها را هوایی کرد خدا از شاهکار آفرینش رو نمایی کرد نبی فریاد زد ، بر عالم و آدم مسلّم شد علیّ بن ابی طالب ، ولیُ الله اعظم شد برای خاتم پیغمبران جز او نگینی نیست شهادت می دهم جز او امیرالمومنینی نیست شکاف کعبه آیا ماند در نزد شما مغفول ؟ طواف مرتضی کردید آری ”حَجُّکم مقبول“ الهی گُر نگیرد آتش خاموشِ بعضی ها الهی که بسوزد پنبۀ در گوش بعضی ها پیمبر گفت آری انتظار آمد به سر دیگر از این دنیای فانی بسته ام بار سفر دیگر وصیت می کنم هر کس که من مولای او هستم بداند این علی هارون و من موسای او هستم که عقبی بی علی فانی و دنیا با علی باقی غدیر خم به جوش آمد .. الا یا ایها الساقی ! امام المتقین، عین الیقین، حبل المتین ، حیدر عَماد الآصفین، شمس المبین، یعسوب دین ، حیدر علی غایب، علی حاضر، هُوالاوّل هُوَالآخِر علی پنهان، علی پیدا، هُوَالباطن هُوَالظاهر ” اَشدّاء علی الکفار ” قَتّال العرب … یعنی جهان از شوکتش فریاد زد : یاللعجب ، یعنی .. … خدا وقت تماشایش ، دلِ بی طاقتی دارد خوشا قنبر برای خود چه اعلی حضرتی دارد پناه آهِ مظلومان کجا فکر خلافت داشت ؟ علی بی تاج و مسند نیز بر دل ها حکومت داشت برایش فتح خیبر مثل تفریحی در اوقات است دلِ مسکین به دست آوردنش فتح الفتوحات است میان جنگ هم شمشیر او چون تیغ جراحی ست اگر خون ریخت ، درمان کرد ، اعجازش یداللهی ست ریاضت دیده هم از خاک با جادوگری ، زر ساخت هنر او داشت که از خاک پای خود ابوذر ساخت عوالم را ببین ، آتش علی دریا علی گفته که حتی دشمنش در وصف او ”لولا علی” گفته .. علی هرگز نمی بندد به روی هیچ کس در را کسی از ابتدا تا انتها نشناخت حیدر را شاعر : مجید تال .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#⃣ ‍#⃣ ‍#⃣ #⃣ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ای دل اگرعاشقی، درپی دلدارباش پشت درِ خانۀ، حیدرکرار باش جان بده پای علی، میثم تمار باش خسته نشو در بزن، عاشق این کار باش دل بکن و دل ببر، از همه الا علی «یاعلی و یاعلی ....» می گذرد روز و شب ، زندگی ام با علی بندۀ يا هو شدم ، بندۀ مولا علی عرش خدا كرده است ، شهر نجف را علی فاضل و افضل علی ، عالی و اعلی علی جان علی فاطمه ، هستی زهرا علی «یاعلی و یاعلی ....» بندۀ بنده نواز ، خاکی بالا نشين وصلۀ نعلين او ، نقطۀ ثقلِ زمين مالک روز جزا ، حاكم في يوم دين موقع طوفان که شد ، گفت خدا اينچنين نوح ! پريشان نباش ، زود بگو يا علی «یاعلی و یاعلی ....» .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#⃣ ‍#⃣ ‍#⃣ #⃣ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... آیینۀ تمام‌ نمای خدا علی‌ست نقشی که زد رقم، قلمِ ابتدا علی‌ست دست خدا، زبان خدا، صورت خدا در بندگیش بندۀ بی‌انتها، علی است جانِ رسول و لَحمِ رسول و دَمِ رسول شیرخدا و شیر رسول خدا علی‌ست بعد از نبی به هر زن و هر مرد مؤمنی مولا علی، امام علی، مقتدا علی‌ست ذکر علی به وقت دعا یامحمد است ذکر نبی به درگه معبود، یاعلی‌ست مولای دیگران دگری بود و دیگری یارب گواه باش که مولای ما علی‌ست زیباترین دعا به لب شیعۀ علی یا مصطفی محمد و یا مرتضی علی‌ست دانید جای شیعه به روز جزا کجاست؟ سوگند میخورم به خدا هر کجا علی‌ست نَفْس رسول، آنکه به جای رسول خُفت تا جان کُنَد به راه پیمبر فدا، علی‌ست دشمن، به دشمنی خود اقرار می‌کند مردی که داشت بازوی خیبرگشا علی ‌ست بسم اللهِ کتاب خداوندگار را هرکس که باعلی‌ست بداند که «با» علی‌ست چشم خدا، قسیم جحیم و جنان به حشر دست خدا و لنگر ارض و سما علی‌ست تنزیل و نور و مریم و طاها و مؤمنون یاسین و توبه و زمر و هَل اتا علی‌ست گفتم دعا کنم که نگاهی به ما کند دیدم که استجابت و ذکر و دعا علی است بر حشر چون لوای خدا سایه افکَنَد گردد عیان به خلق که صاحب‌لوا علی است آن بت‌شکن که در حرم ذات کبریا بگذاشت جای دست خداوند پا، علی است در «اُنَّما وَلِیُّکُمُ اللّه» سیر کن تا بنگری ولی دگرانند یا علی‌ست؟ روز غدیر گفت نبی در غدیر خم یارب تو باش ناصر هرکس که با علی‌ست آن‌کس که از ولادت خود تا شهادتش یک لحظه دل نداد به دست هوا علی‌است این قول شافعی‌ست که در شعر ناب خود گفتا مرا علی است خدا، یا خدا علی‌ست؟ میثم هنوز صوت محمد رسد به گوش فریاد می‌زند که امام شما علی‌ست شاعر : .
#⃣ ‍#⃣ ‍#⃣ #⃣ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... به گردون ابرش از رحمت برآمد از دل دریا که دریا شد از آن صحرا که صحرا شد از آن دریا بخار از دشت پیدا شد چو ترکان بخارایی ز تیر ترکشش سوزد سر خارا ز بُن خارا زبان بگشود سوسن چون بشیر از مژدۀ یوسف ز حسرت چشم نرگس همچنان یعقوب شد نابینا پی معجز ز شاخ گل برآمد بلبل از شادی تجلی کرد بر هر شاخ گل صد معجز موسی علیِّ عالیِ اعلا ، ولیِ والی والا وصی سیدِ بطحا به حکمش جمله ما فیها قوام جسم را جوهر ، زمانی روح را رهبر کلام نیک پیغمبر ، ولیّ ایزد دانا حدیثی خاطرم آمد که می‌ فرمود پیغمبر به اصحابش شب معراج سرّ لیله الاسرا به طاق آسمان چهارمین دیدم من از رحمت هزاران مسجدی اندر درون مسجد اقصی به هر مسجد هزاران طاق ، بر هر طاق محرابی به هر محراب صد منبر ، به هر منبر علی پیدا ز پیغمبر چو بشنیدند اصحاب این سخن گفتند که دیشب با علی بودیم جمله جمع در یک جا تبسم کرد سلمان ، این سخن گفتا به پیغمبر به غیر از خود ندیدم هیچ کس در نزد آن مولا اباذر گفت با سلمان به روح پاک پیغمبر نشسته بودم اندر خدمتش در گوشه ای تنها به گوش فاطمه خورد این سخن گفتا علی دیشب که تا صبح از درون خانه پا ننهد برون اصلا که ناگه جبرئیل از حق سلام آورد بر احمد که ای مسند نشین بارگاه قرب او ادنی اگر چه بر همه ظاهر شده بر صورتی اما ولیّت از همه بگذشت ، با ما بود در بالا جنابش خالقی باشد که بر خلقش دو صد عالم به هر عالم دو صد آدم به هر آدم دو صد حوا به حکمش صد هزاران طور بر هر طور صد موسی به هر موسی هزاران بیضه اندر بیضه صد عیسا نه وصفش این چنین باشد که می‌ گویند در عالم ز خندق جست و مرحب کشت اندر بیشۀ هیجا علی سرّی ست در وحدت که باشد سِرّ بی همتا علی خلقی است در خلقت که باشد خلقتش یکتا چو این اوصاف را بشنید از وصف کمال او گرفت انگشت حیرت بر دهانش ” بوعلی سینا “ «سروده ای از شیخ الرئیس ابو علی سینا» .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#⃣ ‍#⃣ ‍#⃣ #⃣ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... پادشاهی که کنیزش خاک را زر می کند اذن او حداقل را حداکثر می کند خضر پیغمبر نشسته گوشه ای و سالها روز و شب در مدح مولا شعر از بر می کند راه مسجد بسته شد بر دیگران چونکه خدا هر عبادت را قبول از راه حیدر می کند میرود با اسم چوبی در جهنم هر کسی صحبت از غیر علی بالای منبر می کند احتیاطاً یا علی را با وضو گفتیم چون واجبِ شرعیست کاری که پیمبر می کند غالباً هم کار هایِ پیش پا افتاده را در نبود مرد صاحب خانه نوکر می کند از مقامش گفتم و در گوش دشمن ها نرفت نطفۀ ناپاک گاهی گوش را کر می کند گوشه ای از مسجد کوفه سحر قبل از نماز می نشیند رزق عالم را مقدّر می کند کافران را شیوه جنگیدنش مجبور به اختیاری گفتن الله اکبر می کند حرف خود را می زنم راحت به زوار نجف حرف یک دیوانه را دیوانه باور می کند آنقدر که مزه دارد دورِ این گنبد طواف جبرئیل اینجا خودش را شکلِ کفتر می کند خوردنِ چایِ عراقی با دِهینی از نجف خستگی را از تنِ هر نوکری در می کند از علی تا عرش گویند جانم رویِ چشم بینِ خانه فاطمه وقتی که لب تر می کند خدا می‌خواست بنویسد که بسم الله یعنی چه! صراط المستقیمش چیست آیا؟ راه یعنی چه؟ بفهماند به مهر و ماه اصلا ماه یعنی چه! به شاهان جهان گوید مراد از شاه یعنی چه؟ خدا از خود نوشت و در دلش منظور دیگر بود که وجه الله و عین الله و بسم الله حیدر بود خدا می‌خواست در خلقت علی نقش آفرین باشد علی یک نسخه از ذات خودش روی زمین باشد خدا می‌خواست از اول که تا آخر چنین باشد فقط حیدر فقط حیدر امیرالمومنین باشد از اول تا همان آخر همین را گفت پیغمبر امیر اصلاً به جز حیدر ندارد معنی دیگر خدا با خلق حیدر جلوۀ خود را نشان داده پس از آن یاعلی گفته به آدم روح و جان داده طنین یا علی‌هایش عوالم را تکان داده علی گفته‌است و آرامش به جان این جهان داده به آدم گفت برخیزد ز جایش یاعلی گوید و یادش داد هر شب در دعایش یاعلی گوید علی را حاکم ملک سلیمانی خود کرده دلش را مخزن اسرار پنهانی خود کرده نجف را تکیه‌گاه عرش رحمانی خود کرده و این ایوان طلا را وقف مهمانی خود کرده هر آن‌کس که نجف رفته‌است مهمان خداوند است بپرس از من دلیلش را: علی جان خداوند است علی دروازۀ علم نبی، دروازۀ قرآن علی راز همان اعجاز بی‌اندازۀ قرآن علی متن کلام‌الله در شیرازۀ قرآن کلامش مو نمی‌زد با کلام تازۀ قرآن من از نهج‌البلاغه شرح قرآن را درآوردم از ارکان نمازش روح ایمان را درآوردم علی معمار این جان و علی معیار ایمان و علی سالار انسان و علی سردار میدان و علی اذکار عرفان و علی اسرار قرآن و علی انوار تابان و علی تکرار یزدان و .. همه این‌ها علی هست و علی تنها همین‌ها نیست علی اندازۀ فهم زمان‌ها و زمین‌ها نیست اگر حیدر به یک سو رفت و عالم سوی دیگر رفت نجات از آنِ آن فردی است که دنبال حیدر رفت سعادت‌ را هرآنکس خواست با پا نه که با سر رفت از آن راهی که سلمان رفت و مالک رفت و قنبر رفت صراط المستقیم است و به جز حیدر صراطی نیست علی راه نجات است و جز او راه نجاتی نیست برای پیکر ایمان، امیرالمومنین سر بود تماشای جمالش از عبادات پیمبر بود علی معنای قرآن و علی تفسیر کوثر بود علی ذکر قنوت هر شب زهرای اطهر بود نبود از عشق تعریفی، علی معشوق زهرا بود علی داند که عشق و عاشقی مخلوق زهرا بود کسی که بی علی باشد قیامت کور خواهد بود رفیق مرتضی در غصه هم مسرور خواهد بود عذاب از جسم و جان شیعیانش دور خواهد بود و بدخواه علی پیش خدا منفور خواهد بود جهنم چیست غیر از اینکه از حیدر جدا باشم؟ بهشتم چیست؟ این که در پناه مرتضی باشم گدای مرتضی مُلک دو عالم را نمی‌خواهد اسیر عشق حیدر غیر ازین غم را نمی‌خواهد دلم از دست حیدر حاجت کم را نمی‌خواهد از او غیر از ولی‌الله اعظم را نمی‌خواهد مگو یوسف که بعد از این زلیخا را نمی‌خواهی میان این‌همه عاشق نگو ما را نمی‌خواهی شاعر: داود رحیمی .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#⃣ ‍#⃣ ‍#⃣ #⃣ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... سر چیست اگر در آستان بگذارد باید که به پای عشق جان بگذارد مجنونِ علی همین همان بگذارد از هرچه که هست بیش از آن بگذارد این بیت به رویِ دیدگان بگذارد: “هرکس که علی علی علی می‌گوید پا بر سرِ دوشِ آسمان بگذارد” در مصحف خویش حَیِ سرمد فرمود در عیدِ غدیرِ خم محمد فرمود یک روز دو روز نَه که ممتد فرمود فرمود به اصحاب و مجدد فرمود باید که شبیه آلِ احمد .. فرمود مولاست علی و با علی حق میخواست منت به سرِ هر دو جهان بگذارد شد منبرشان از همه جا بالاتر بر دستِ نبی دستِ خدا بالاتر میرفت صدایش از سما بالاتر گویید : علی .. یکصدا .. بالاتر تکبیر بگویید شما .. بالاتر آنقدر خدا دستِ علی بالا بُرد تا دست به دستِ این جوان بگذارد این تیغ بنازم که دو سر میریزد می‌چرخد و باز کُرک و پَر میریزد با جوهر خویش هِی جگر میریزد از جمع سپاه بیشتر میریزد از هر نفرش دوتا نفر میریزد صد بار سپاه را بهم میدوزد یک تیر اگر که در کمان بگذارد از در بگرفت و گفت خود : یاحیدر تا کَند تمامِ قلعه از جا حیدر گفتند همه وقتِ تماشا : حیدر لاحول ولا قوه الا حیدر فرمود خداوندِ تعالی حیدر هرگز نرسد به تار و مارت هرچند از جان ملک الموت توان بگذارد این غُلغله چیست در مصاف اُفتاده دشتی سپر و تیغ و قلاف اُفتاده سرها به روی قله‌ی قاف اُفتاده این همهمه در وقتِ طواف اُفتاده بر سینه‌ی کعبه گر شکاف اُفتاده تا منکر مرتضی طَوافش بکند حق خواست که بر کعبه نشان بگذارد از عشق تو سُکرِ باده را فهمیدیم دلداده‌ی بی اراده را فهمیدیم اجر دو قدم پیاده را فهمیدیم ما از نجفِ تو جاده را فهمیدیم معنیِ حلال زاده را فهمیدیم فرمود حسین تو : فقط می‌خواهد تا نام علی به کودکان بگذارد بر سیره‌ی مرتضی به جان پابندیم سربندِ علی و فاطمه می‌بندیم ما بر گُل روی مرگ هم می‌خندیم ما گورِ حرامزاده‌ها را کندیم گفتیم و جهان از این سخن آکندیم یک روز رسد که ذوالفقارش را حق بر دامنِ صاحب الزمان بگذارد آئینه شدیم زیر بارانِ نجف خاکیم ولی اسیرِ طوفان نجف ما دُر شده‌ایم در بیابانِ نجف دستیم همه دست به دامانِ نجف تا نعره زنیم پیشِ ایوان نجف “هرکس به ولایت علی شک دارد با مادرِ‌ خویش درمیان بگذارد” شاعر : حسن لطفی .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#⃣ ‍#⃣ ‍#⃣ #⃣ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... السَّلَامُ عَلَی مَنْ أَنْزَلَ اللَّهُ فِیهِ وَ إِنَّهُ فِی أُمِّ الْکِتابِ لَدَیْنا لَعَلِیٌّ حَکِیمٌ (1) به درباری که جبرائیل اندازد کلاه آنجا اگر مردی به قدره نیمِ مژگان کن نگاه آنجا به غیر از یادِ او در محضرش تمهید (2) بی شرمی‌ست گنه دارد که فکرِ توبه باشی از گناه آنجا مکن تقبیحِ من گر در نجف از خنده سر مستم شُکوهِ گریه دارد خنده های قاه قاه آنجا مگر تا از غبارِ قبر او تاجی نهی بر سر چنان سگ ها بیفت ای بی نوا قدری به راه آنجا تشابُه ره به سِنخیت بَرَد آخر مشو نومید به مویش راه خواهی بُرد ای رویِ سیاه آنجا همین شبها امیدِ روشنایی دارم از چشمش به مژگانِ سیاهش بسته ام بختِ سیاه آنجا تمام اولیا را در نجف دیدیم و فهمیدیم به گرد مرقدش جمع‌اند مُشتی بی پناه آنجا تو ای "معنی" خجالت ساز کن از شیوه زشتت اگر دنیا و عقبایت دهد جز او نخواه آنجا شاعر: پر از سیاه و سپیدیم همچو عرصه شطرنج پر از نشاط و امیدیم و پر ز غصه و از رنج خرابه ایم و پر از مار و کژدم و اثر گنج بیا که ساعد و بازو و روی و پنجه و آرنج نهاده ایم چنان سگ سر مزار تو هر پنج شکسته می دمد از من دلی که ناله ندارد شکسته باد سری کز درت حواله ندارد خراب باد دلی کز رخت پیاله ندارد قلم، دوات و خط و کاتب و رساله ندارد مگر به باد رود جمله بر نثار تو هر پنج سکوتِ محض دویده است در خیال تبسم تبسمی که رسد خنده بر کمال تبسم نداد جاه تو بر عاشقان مجال تبسم حواس جمع شد از لطف پایمال تبسم حواس خمسه ما ذبح خنده دار تو هر پنج بریز در قدحم باده ای حکومت کامل بکش به صفحه من خطی از سلاسل باطل مرا خلاص کن از این سلاسلم ز مراحل وجود و نیستی و دوزخ و بهشت و منازل اگر تو حکم کنی می شود غبار تو هر پنج نبی نبی شده از تو ز توست مرسل مرسل تویی مفصل خالص تویی خلاصه مفصل چنین شده است مبرهن چنین شده است مسجل تشیع و حنفی مالکی و شافع و حنبل نهاده گردن خود زیر ذوالفقار تو هر پنج نجف به رقص درآرد مرا به رغم کسالت ز لطف کم نگذارد علی به رغم جلالت به اختیار کشیدم ز جبر خویش خجالت خلیل و موسی و عیسی و نوح و ختم رسالت نشسته در علم جبر و اختیار تو هر پنج برون علیست ز حرف و برون علیست ز اوصاف برون ز ننگ محیط و برون ز حیطه اطراف برون ز غیر به جز خود هم از خلائف و اسلاف بهشت و دوزخ و دنیا و هم جهنم و اعراف به هیچ نیز نیرزند بی کنار تو هر پنج چو جبرئیل به شوقت شکفته آید و رقصد چه جای عیب که چون من تو را ستاید و رقصد فقط نه دوست به مردن غزل سراید و رقصد به روز واقعه مرحب زره گشاید و رقصد حواس خمسه عالم به چنگ تار تو هر پنج درآ به مجلس ما بر خلاف رای ستیزان نشسته اند غلامان ستاده اند کنیزان به سلطه تا که نشستی نشست ناز عزیزان صراط و نامه اعمال و قبر و محشر و میزان قیام کرده تماما به افتخار تو هر پنج به اعتبار تو منبر به اعتبار تو گنبد به اعتبار تو آتش به اعتبار تو معبد به اعتبار تو شد هر که شد رسول مؤید خلیل و موسی و عیسی و نوح و حضرت احمد گرفته اند نبوت به اعتبار تو هر پنج اگر طهور شود منجسی به آب مضافی رسد عدوی علی از کدورتش سوی صافی ببند کام و مزن نزد شاه حرف اضافی بحار و مختصر و عروه و مکاسب و کافی عریضه ایست که افتاده در بحار تو هر پنج بیا که خون دلم میچکد ز خنجر بالغ به سلطه تو درآمد فلک بدون مبالغ شدی بدون مبالغ ز دست مسئله فارغ فقیه و صوفی و غداره بند و عام و نوابغ بدون دام شده یک سره شکار تو هر پنج چه لعبت است نمودی به دوستان نحیفت چگونه بار کشم زیر عشوه های ظریفت مرا به خواب نمیشد شوم به غصه حریفت بیا که ابرو و خال و خط و دو چشم شریفت هدر نموده مرا مثل خون به کار تو هر پنج به جز تو کیست در این بزم قدس لایتغیر به جز تو کیست به کیفیت اینقدر همه حیدر به جز تو کیست همه فرع و اصل و جزء و کل آخر حسین و زینب و عباس و اکبر و علی اصغر نشسته اند همه داخل مزار تو هر پنج شاعر: 1) تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۴، ص۱۴ بحارالأنوار، ج۹۷، ص۳۰۱ 2) معنی تمهید: مقدمه چینی
#⃣ ‍#⃣ ‍#⃣ #⃣ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... شهی که از علو شأن، ثنای او خدا کند دگر مدیح ذات او چگونه ماسوا کند سزد که او به نطق خود ثنای خود ادا کند که آگه از علی نبوده هیچ کس به جز علی یا علی مولا .. یاعلی مولا مدد پیش پیمبر، آنکه روی منبر است آی همه عالم، سرور من حیدر است یا رسول الله اوج ولایت ببین بر روی دستت، دست خدا را ببین ببخشد از تبسمی، وجود ممکنات را ستاند از تکلمی، قرار کائنات را ز لطف و قهر میدهد، حیات را ممات را امیر کائنات و صاحب اختیار هر دلی یا علی مولا .. یاعلی مولا مدد عِطر نسیم، مَن کُنتُ مولا وزید روح ولا را در تن عالم دمید نور ولایت، از علی تابیده است در پس پرده، فاطمه خندیده است یا علی مولا .. یاعلی مولا مدد هرچه فرشته است آمده روی زمین گفته مبارک، یا امیرالمؤمنین معلوم شد فرشته ها کیان ... شیعه گل است و آب و گِلَش در غدیر این همه گل ها، حاصل بذر امیر من اَر به قبله رو کنم، به عشق روی اون کنم اقامه صلاة را ، به گفتگوی او کنم ز حج و بیت بگذرم، طواف کوی او کنم تمام عمر سر نهم، به خاک پای آن ولی یا علی مولا .. یاعلی مولا مدد الا که رحمت آیتی، ز رحمت علی بُوَد همه کتاب انبیاء، حکایت علی بوَد اَجلِّ نعمت خدا ولایت علی بود بیا بیا بیا بیا، به مرتضی بگو بلی یا علی مولا .. یاعلی مولا مدد ناد علیا مظهر العجائب تجده عونا لک فی النّوائب کلّ غمٍّ و هَمٍّ سَینجَلی بِوَلایَتِکَ یا علیّ .. یا علی یا علی انکار خدای ازلی نتوان کرد تفریق رسول، از علی، نتوان کرد گفتم: که علی را، به که تشبیه کنم تشبیه علی جز به علی نتوان کرد یا علی یا علی مالک ملک دلی نام زیبای تو شد رافع هر مشکلی یا علی یا مولا ای نگار زهرا یا حیدر یا حیدر یا مرتضی یا علی یا علی دست ما دامان تو دست ما دامان تو دست ما دامان تو ای سخا ای کرم چشم ما احسان تو چشم ما احسان تو چشم ما احسان تو یا علی یا مولا ای نگار زهرا یا حیدر یا حیدر یا مرتضی .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#⃣ ‍#⃣ ‍#⃣ #⃣ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ماهِ علیست بهترین زمزمۀ دعا علی ماهِ نوایِ بینوا ، نوایِ بینوا علی دلیل غافرالذُّنوب بودنِ خدا علی تَحَنُّناً مِنْهُ وَ رَحمَه کیست؟ ذکر یاعلی به ‌هرکجا که رو کنیم‌ اوست که جلوه میکند اولِ ابتدا علی ، آخرِ انتها علی علی نبوده غیر حق و حق نبوده غیر او کجاست ذره‌ باطلی که خو گرفته با علی؟ هرکه علی شناس شد خداشناس میشود پریده ایم تا خدا ، رسیده ایم تا علی فقیر اسیر مرتضی ، یتیم اسیر مرتضی اسیر اسیر مرتضی ، سورۀ هَلْ اتی علی حَی عَلَی الصّلاة او ، حَی عَلَی الفلاح او اقامه و اذان ما‌ ، حیّ عَلای ما علی گوشه ای از نگاه او "کُنْ فَیَکُون" می‌کند زمین علی،سما علی،قَدَر علی،قضا علی آب کجا، رود کجا، بحر کجا، علی کجا ! مِهر علی، سخا علی، جود علی، صفا علی درآن شبی‌که مصطفی رسیده است تاخدا تبسّم نبی علی ، تکلّم خدا علی ریشۀ جانماز او شَه‌پرِ جبرئیل شد ببین دگر چها کند اگر کند دعا علی ذکر علی عبادت و راه علی سعادت و حبّ علی شفاعت و امید شیعه‌ها علی ولادت تو بهترین زمان برای مدح تو اگر که رخصتم دهی مدح کنم تو را علی تو آن شبی‌که میرسی ماه به نیمه میرسد تو ماه را تمام کن ، ماه تمام ما ، علی کعبه سه روز دور تو طواف کرد و کعبه شد اگر بها گرفته آن ، تو داده ای بها علی چگونه وصف تو کند خدای تو خودت بگو کدام جمله بهتر از جمله ی لافتی علی؟! امید کودک یتیم ، عذاب دشمنان دین مفسّر کلام حق ، خوف علی رجا علی عذاب ناکثین و قاسطین و مارقین تویی ضربۀ ذوالفقار تو نزول صد بلا علی میان عدل و ظلم ، شمشیر تو حکم می‌کند که تیر تو نرفته است تاکنون خطا علی اُحُد همیشه شاهد است و بَدر داد میزند ندای خیبر است: پهلوان جنگ ها علی کم نشود سایۀ تو از سر ما بحقّ حق که بوده ایم و مانده ایم بهر شما گدا علی اگر که ایستاده ایم روبروی دشمنان پشت سرِ سپاه ما دعای مرتضی علی تویی که خاک را به یک نگاه کیمیا کنی ابوتراب هستی و صاحب کیمیا علی من از تو غیر تو که چیز دیگری نخواستم کرم کن و برای خود قبول کن مرا علی شاعر: حمید رمی .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#⃣ ‍#⃣ ‍#⃣ #⃣ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... کیست معادل امیر مومنان؟ رقیب قابل امیر مومنان؟ شرح فضائل امیر مومنان...! نقش شمائل امیر مومنان... سیر منازل امیر مومنان... اوج مراحل امیر مومنان... کار کسی نیست به جز خدای من علی کجا و ذهن پر خطای من خدا به حق عاشقان با صفا به ربنای بنده‌های بی ریا به ناله‌ی شکسته‌های مبتلا به حرف حرف آیه‌های هل اتی به هوی هویِ ذوالفقار مرتضی به کشته‌های راه شاه لافتی بیا نمک بریز در بیان من خدای دلنواز مهربان من! مکان علی، زمین علی، زمان علی ابهت خدای لا مکان علی دعا علی دوای درد جان علی ولیِ حق، امام انس و جان علی فلق علی افق علی اذان علی عیان علی حقیقت نهان علی میان هوی و های شاعرانه ام... در انتظار لطف دلبرانه ام فلک علی ... ستون آسمان علی محک علی... مدار کهکشان علی کرم علی شکوه جاودان علی صفا علی طراوت جهان علی توان علی امید ناتوان علی تمام عشق صاحب الزمان علی و کل غم... بذکره سینجلی علی علی علی علی علی علی شعر علی شعور شاعران علی شهد علی شهود شاهدان علی نور علی چراغ رهروان علی ولی علی امیرِ سروران علی جوهره ی صدای عاشقان علی دمِ سحر دمِ موحدان علی قمر علی ، شرر علی، سحر علی مدّبرِ قضا علی... قَدَر علی نفس علی... نفس بزن بخوان علی امیر دل دلیر دلستان علی محبت و عطای بیکران علی شفای جان شفیع مهربان علی حقیقتِ فراتر از گمان علی همیشه راه بازِ آسمان علی علی علی... امیر لو کشف علی! حواله کن دوباره یک نجف علی منم رعیت بلادِ تو علی ترانه خوان خانه زادِ تو علی اسیر رأفت زیادِ تو علی سرم سرای اعتقادِ تو علی من و شفاعت معادِ تو علی بهشتی‌ام به یمن یادِ تو علی ندیدم از غم تو خوشگوارتر ندیدم از دم تو ذوالفقارتر .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....