eitaa logo
ذاکرین آل الله
296 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.5هزار ویدیو
320 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
یا اَشبَاهَ الرِّجَال وَ لا رِجال! باید (ع) را خـبر کنم که کوفیان، همان شِبهِ آدمیانِ دوران عمویم علی(ع) هستند
از شب اول تا تاسوعا 🕊 🕯 ثابت : 👇 دوباره بوی ماتم دوباره فصل هجران نوای همه عالم شده ذکر حسین جان ۲ به چشم همه اشک نم‌نم آمد ز عرش خدا نالهءغم آمد کشد فاطمه آه جانسوز از دل محرم آمد واویلا واویلا حسین واویلا 🕊🩸🕊🩸🕊🩸🕊 🏴 بن عقیل علیه السلام🌷 منم سردار بی‌سر بدست قوم کافر سرم آویزه شد بر سر دروازه آخر شدم دربه‌در بین این نامردان شدم بی‌کس و خسته و سرگردان نیاور به این شهر غم زینب را میا آقاجان واویلا واویلا حسین واویلا به حالم کن نظاره لبم شد پاره‌پاره تن پا خورده‌ام را ببین روی قناره به کوچه احاطه شدم من تنها نوازش شده گونه‌هایم با پا لگد خورده‌ام درمیان کوچه شبیه زهرا واویلا واویلا حسین واویلا 🏴 :🌷 به منزلگاه آخر رسید جان کوثر نشسته غم عالم به روی قلب خواهر بزرگی ایمان و ایثار آمد شهنشاه مظلوم و بی یار آمد به کرب و بلا تا قیامت سازد علمدار آمد واویلا واویلا حسین واویلا پیاده شد خدایا عقیله بین صحرا عصایش دست اکبر رکابش پای سقا الهی که تنها نگردد اینجا میان حرامی نگردد تنها بدون برادر نگردد زینب میان صحرا واویلا واویلا حسین واویلا 🕊🩸🕊🩸🕊🩸🕊 🏴حضرت رقیه سلام الله علیها 🌷 خرابه شد چراغان ز نور روی مهمان به عشقت سر پرخون رقیه می‌دهد جان به دیدار من آمدی ای بابا به ساحل رساندی مرا ای دریا ببین دخترت را شده از محنت شبیه زهرا پدرجان پدرجان فدایت بابا چگونه من بمانم شکسته استخوانم شبیه تو پدرجان ترک‌خورده لبانم ببین مثل زهرا شده پهلویم ببین کم شده خرمن گیسویم شکسته سرم، مثل تو باز از هم شده ابرویم پدرجان پدرجان فدایت بابا 🕊🩸🕊🩸 🏴طفلان زینب سلام الله علیها: 🌷 برادر جان فدایت بمیرم من برایت وجود بچه‌هایم فدای بچه‌هایت تو که مو سفیدی ز داغ اکبر تو که بی کسی و نداری لشکر دوگل بهر قربانی‌ات آوردم فدایت خواهر واویلا واویلا حسین واویلا تو که تنهاترینی نبینم که حزینی دلت می‌آید آخر مرا شرمنده بینی بمیرم برای نم چشمانت برای دل بین خون غلطانت سر این دو طفلم چه قابل دارد خودم قربانت واویلا واویلا حسین واویلا 🕊🩸🕊🩸🕊🩸🕊 🏴 علیه السلام: 🌷 منم حُر پشیمان بده جایی به مهمان زدم فریاد مست تو هستی شاه و سلطان اگر راه دریا به رویت بستم به پایت نهم سر بگیری دستم وجودم خجالت شده از زینب پشیمان هستم حسین جان ۲ عزیز زهرا رسیدم دربر تو شدم تا نوکر تو خجالت می‌کشم از نگاه خواهر تو تو باغ گلی من کنارت خارم به درگاه تو خادم دربارم قبولم نمودی ز توممنونم تویی سالارم حسین جان ۲ عزیز زهرا 🕊🩸🕊🩸🕊🩸🕊 🏴 علیه السلام: 🌷 عموی مهربانم اگرچه نوجوانم سلاحم بین میدان بُود دست و زبانم سپر می‌کنم دست خود را اینجا شود دست‌ من مثل دست سقا رسیدم به‌جای حسن بابایم عزیز زهرا واویلا واویلا عمو واویلا دلم طاقت نیارد گلویت حفره دارد خودم دیدم که قاتل به چشمت پا گذارد خودم دیدم این صحنه که غوغا شد تنت یکسره زیر دست‌وپا شد بمیرم برای تو که با نیزه دهانت وا شد واویلا واویلا عمو واویلا 🏴حضرت قاسم بن الحسن علیه السلام: 🌷 چه ماهی زد به میدان چه نوری شد نمایان شعار لب قاسم شده ذکر حسن جان به دست عمویش شده آماده به‌جای پدر آماده شهرزاده هر آن کس برای قتالش رفته به خاک افتاده واویلا واویلا حسین واویلا چه آمد بر سر او زمین شد بستر او به زیر سُم مرکب شکسته پیکر او تنش نخ‌نما شد به زیر پاها پر از خون شد آن روی ماه و زیبا شکسته شده استخوان‌های او شبیه زهرا واویلا واویلا حسین واویلا 🕊🩸 🏴حضرت علی اصغر علیه السلام: 🌷 گل پرپر علی‌جان وجودم شده لرزان غم تو بین صحرا پدر را کرده حیران شدی مثل گل روی دستم پرپر بمیرم که پاشیده حلقت اصغر چگونه روم خیمه دارم خجلت ز روی مادر لالایی لالایی علی‌ّاصغر ✍ 👇
🏴 🏴 ✍شاعر:مجتبی خرسندی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ((پنجم شوال وبه نقلی ششم شوال روز ورود حضرت مسلم (ع)به کوفه)) نکرده است به عهدش کسی وفا مسلم رسیده ای به سرانجام ماجرا مسلم علی ندیده وفا از اهالی این شهر نشسته ای به امید وفا چرا مسلم؟ نماز مغرب اگر صدهزارتا باشند دوباره یک نفری موقع عشا مسلم دوچشم مردم این شهر کور خواهد شد اگر اشاره کند برقی از طلا مسلم ببین که مردتر از مردهاست پیرزنی امید نیست به این قوم بی حیا مسلم شب نجات تو از دست شبه مردان است هزار شکر که دیگر شدی رها مسلم نمانده راهی و تو بی پناهی و باید فقط بلند کنی دست بر دعا مسلم رسیده ای به سرانجام و حیله ی کوفی ببین خیال تو را برده تا کجا مسلم اگر چه از سر دارالعماره می افتی سرت نمی رود اما به نیزه ها مسلم هزار شکر خدا را دگر نمی ماند تن تو روی زمین زیر دست و پا مسلم ولی قرار شده تشنه لب شهید شوی به احترام لب شاه کربلا مسلم
4_290769337478807758.mp3
783.3K
علیه‌السلام علیه السلام علیه السلام چيکار کنم ميون کوفه خيلى تنها شدم چيکار کنم اسير دست اين نامردا شدم چيکار کنم اخه شرمنده از تو اقا شدم سوختم و ساختم با غم دلدار سرميزارم بر گوشه ديوار خسته و بى يار به حق خاک چادر مادرت کوفه نيا تو رو قسم به حرمت خواهرت کوفه نيا تو را قسم به غيرت علمدار کوفه نيا خواهرت و نکش ميون بازار کوفه نيا کوفه ميا ميگم من دلخون کوفه ميا ميشى سرگردون کوفه ميا ميگم بى سامون واى حسين ميا به کوفه اگه مياى يه فکرى کن براى قحطى اب اگه مياى يه فکرى کن براى طفل رباب اگه مياى يه فکرى کن براى بزم شراب بى کفن موندم توکفن بردار تا نشى عريان پيروهن بردار پيروهن بردار با لب تشنه سرم و بريدن کوفه ميا پيکرم روى زمين کشيدن کوفه ميا تمام موهات و به هم ميريزن کوفه ميا بعد رو سر اهل حرم ميريزن کوفه ميا کوفه ميا جوونه اکبر کوفه ميا ميشى بى ياور کوفه ميا عزيزه خواهر واى حسين ميا به کوفه
. 🏴 ویژه دسته عزاداری علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ عصر فردا ، بی پناهم / خسته بین ، قتلگاهم می رسم پیش تو با قد خمیده می زنم بوسه به رگهای بریده فدای کام عطشانت - می شوم دیده گریانت با غم جسم عریانت ۲ یا حسین یا اخ المظلوم ۳ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ عصر فردا ، بیند آزار / خیمه های ، بی علمدار از میان خیمه ها آید صدایی ذکر طفلان می شود عمو کجایی خواهرت موپریشان است - دخترت دیده گریان است العطش  ذکر طفلان است ۲ یا حسین یا اخ المظلوم ۳ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ ای امام ، دل شکسته / داغ تو در ، دل نشسته یا اخا سوزانده ای تو قلب من را از چه می پوشی تو کهنه پیرهن را می کنم خاک غم بر سر / می شود قلب من مضطر با غم حنجر اصغر ۲ یا حسین یا اخ المظلوم ۳ ........................... 🏴 ویژه دسته عزاداری علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ این بند از یک نوحه قدیمی است که توسط پیرغلام اهل بیت(ع) "مرحوم حاج حجت کسری" (رحمه الله علیه) خوانده شده است. گشته دریا ، مست سقا / خون چکد از ، دست سقا لاله ی ام البنین گردیده پرپر زاده ی زهرا حسین شد بی برادر صفای قلب سوزانم - فروغ چشم گریانم تویی سقای طفلانم ۲ یا اخا یا ابوفاضل ۴ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ ای علمدار ، ای پناهم / بوده ای تو ، تکیه گاهم داغ تو بر روی قلب من نشسته ای برادر از غمت پشتم شکسته مانده ای خسته و تنها - تشنه لب بر لب دریا زائرت حضرت زهرا ۲ یا اخا یا ابوفاضل ۴ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ غصه هایم ، بی حساب است / بین خیمه ، قحط آب است حال اهل خیمه ها بی تو خراب است بی قرار مشک تو طفل رباب است بی تو من چشم تر دارم - سینه ی خونجگر دارم دست خود بر کمر دارم ۲ یا اخا یا ابوفاضل ۴ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ یاور من ، ای برادر / مانده ای تو ، پای رهبر تو به عالم داده ای درس رشادت خم نکردی سر به جز امر ولایت ساقی جان نثار من - همیشه در کنار من بوده ای افتخار من ۲ یا اخا یا ابوفاضل ۴ .............. . 🏴 ویژه دسته عزاداری علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ الوداع ای ، یار زینب / ای طلایه،دار زینب ‌ می روی ای جان من با بی قراری پرچمت را دست زینب می سپاری عزیز قلب زهرایی - خسته در اوج تنهایی نبینم جز به زیبایی ۲ یا حسین یا اخ المظلوم ۳ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ الوداع ای ماه زینب / راه تو شد راه زینب یاد تو گردد انیسم بین این راه نقش پرچم می شود نصر من الله ناله ام مادری باشد - گریه ام کوثری باشد خطبه ام حیدری باشد ۲ یا حسین یا اخ المظلوم ۳ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ گرچه غرق التهابم / می خروشم با حجابم کس ندیده سایه ای از قامتم را شام می بیند کمی از غیرتم را دختر فاطمه هستم - با تو من عهد خون بستم پرچم عشق تو دستم ۲ یا حسین یا اخ المظلوم ۳ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ آسمان پر ستاره / داغت از دل زد شراره ترسم از اینکه ببینم ماتمت را دست نامردی ببینم خاتمت را خواهرت خسته جان باشد - قد من چون کمان باشد در کمین ساربان باشد ۲ یا حسین یا اخ المظلوم ۳ .......... 🏴 ویژه دسته عزاداری علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ با دوچشم پر ستاره / بر سر دارالعماره زیر بار غصه های تو شکستم تا ابد از روی تو شرمنده هستم فدای غصه های تو - غصه ی کربلای تو جان من شد فدای تو ۲ یا حسین سیدالمظلوم ۳ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ با نگاه خسته امشب / می کنم من یاد زینب ترسم از بی رحمی بازار کوفه سر گذارم بر روی دیوار کوفه وای از غربت زینب - وای از محنت زینب هتک حرمت زینب ۲ یا حسین سیدالمظلوم ۳ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ غرق درد و اضطرابم / مضطر طفل ربابم خواب دیدم قامتت از غم خمیده گوش تا گوش علی اصغر دریده وای از کام عطشانش - وای از قبر پنهانش جانِ من به قربانش ۲ یا حسین سیدالمظلوم ۳ .👇
. نام مسلم در دلِ عاشق، وفا می‌آورد در صفوفِ شیعیان، عشق و صفا می‌آورد عصمت و تقوای مسلم، در ردیف انبیاست چون سرِ تعظیم را، بر اولیا می‌آورد سیره‌ی علم و عمل در خصلتش، رَه توشه‌ای است کز پِی اَش، حقِّ شجاعت را بجا می‌آورد کِسوتِ اول سفیریِ حسین از آنِ اوست عزتِ رزمندگی را، تا کجا می‌آورد حقِّ سربازیِ حیدر هم، چنین سرداری است حالِ سر را پای چوبِ دار، جا می‌آورد او دعاگویی، چنان زهرای اطهر داشته که به بامِ کوفه، اسمِ کربلا می‌آورد یاحسین از لعلِ او یکدم نشد هرگز جدا نامِ مولا را، بزیرِ تیغها می‌آورد تا نگردد طعمه ی سمِّ ستوران، سَروَرش زیرِ دست و پای اسبان، دست و پا می‌آورد او فناءِ فِی الحسین است و سرِ دروازه‌ها راسِ خود را، پیشوازِ نینوا می‌آورد گفت: ای مولا به زینب رحم کن، کوفه میا بی تو او را کوفه، شمرِ بی حیا می‌آورد طفل را اینجا بجای شیر، شمشیرش دهند حرمله تیرِ سه‌شعبه، بی‌هوا می‌آورد گوشواره بس گران‌قیمت در این بازارهاست کودکی می‌گفت: بابایم طلا می‌آورد همسرِ یک ساربان، با هرزه های شهر گفت: شوهرم از این سفر خرج مرا می‌آورد حرفِ معجر، کوچه و بازار را پُر کرده است خولیِ ملعون سخن از آن، چرا می‌آورد کشته‌ی گودال اینجا، طعمه‌ی نامردهاست پیرمردش هم پِیِ ضربه، عصا می‌آورد جسم‌ها را اِرباً اِربا می‌کنند این کوفیان راسها را لشکری از نيزه ها می‌آورد شکلِ سنگِ کوفه از تیزی، شبیهِ خنجر است چون به خنجر می‌رسد، سر در قفا می‌آورد من یقین دارم، که زین العابدین جای کفن جسمِ قطعه قطعه را، در بوریا می‌آورد
سالار کاروان پر از یاسمن، حسین جمع صفات و خاتمه ی پنج تن، حسین دلدار مصطفی و علی و حسن، حسین برگرد و سوی کوفه نیا جان من حسین کم در میان کوفه عذابم نداده اند با کام تشنه گشتم و آبم نداده اند از بس که بین کوچه جوابم نداده اند دل خوش شدم به یاری یک پیرزن حسین با تیغ و نیزه بال و پرم را شکسته اند دندان و کام شعله ورم را شکسته اند از پشت بام فرق سرم را شکسته اند نامردی است مسلک شان غالبا حسین شام بلند غفلت شان سر نمی شود چیزی برایشان زر و زیور نمی شود این جا دلی برای تو مضطر نمی شود برگرد و سر به وادی این ها نزن حسین دیگر بریدم از دل تاریک کوفیان از کوچه های خاکی و باریک کوفیان جان رقیه ات نشو نزدیک کوفیان چون می درند از بدنت پیرهن حسین باید نظر به قامت آب آورت کنی فکری برای تشنگی اصغرت کنی قدری نظاره بر جگر خواهرت کنی شاه غریب گشته و دور از وطن حسین این جا نمک به زخم عزادار می زنند زن را برای درهم و دینار می زنند طفل اسیر را سر بازار می زنند غیرت میان کوفه شده ریشه کن حسین می ترسم این که بین بیابان رها شوی بر خاک داغ بادیه عطشان رها شوی غارت شوی و با تن عریان رها شوی برگرد تا رها نشوی بی کفن حسین ای وای اگر که اسب کسی سرنگون شود یا از فراز نیزه سری واژگون شود گودال قتلگاه اگر غرق خون شود ضجه زند عقیله که خونین بدن حسین محمد جواد شیرازی
سلامِ ایزد منان، سلامِ جبرائیل سلامِ شاه شهیدان به مسلم بن عقیل به آن نیابت عظمای سیدالشهدا به آن جلال خدایی، به آن جمال جمیل شهید عشق که سر در منای دوست نهاد به پیش پای خلیل خدا، چو اسماعیل... سلام بر تو که دارد زیارت حرمت ثواب گفتن تسبیح و خواندن تهلیل هوای گلشن مهرت، نسیم پاک بهشت شرار آتش قهرت، حجارهٔ سجیل تو بر حقی و مرام تو حق، امام تو حق به آیه آیهٔ قرآن، به مصحف و انجیل ببین دنائت دنیا که از تو بیعت خواست کسی که پیش جلال تو، بنده‌ای‌ست ذلیل محیط کوفه تو را کوچک است و روح بزرگ از آن به بام شدی کشته، ای سلیل خلیل! فراز بام سلام امام دادی و داد، میان لجه‌ای از خون جواب، شاه قتیل به پای دوست فکندی سر از بلندی بام که نقدِ جان، برِ جانان بوَد متاع قلیل شروع نهضت خونین کربلا ز تو شد به نطق زینب کبری، به شام شد تکمیل سیدمحمدعلی ریاضی یزدی
به شهر كوفه بجز غصه چيز ديگرنيست نصيب خواهر تو جز دو ديده ی ترنيست از آن زمان كه شدم ميهمان اين مردم هزار فاجعه ديدم كه جای باور نيست چه گويمت كه خودم گفته ام بيا اما چه كوفه ای كه ز شهرمدينه كمترنيست ميا به كوفه كه اينجا به دست هرفردش به غيرنيزه وشمشير و تير و خنجرنيست ميا كه در دل اين مردمان نامردش به جز حسادت و كينه ز آل حيدرنيست برای كشتن تو نقشه ها به سردارند ميا كه منتظر چشم های سر دارند محمدحسن بیات لو
ای کاش کسی روی لبش آه نباشد با نامه او قافله در راه‌ نباشد ای کاش که مردی غم بسیار نبیند از بی کسی اش کوچه به کوچه ننشیند دیدی که چه آمد به سرم این دوسه روزه خالی شده بد دور و برم این دوسه روزه هردر که زدم در برویم وا نشد اصلا یک مرد پی یاری من پا نشد اصلا این تن برود زیر لگد پیکر تو نه ‌صدبار سرم بشکند اما سر تو نه هرچند که پاره شده لبهام‌ غمی نیست در پیش شریح اند پسرهام‌ غمی نیست این زخم لب من‌ بفدای لبت آقا هردوپسرم نذر سر زینبت آقا   خاکی شده ام خاک‌ نبیند بدن تو من‌سوخته ام تا نرسد سوختن تو در کوفه به جز بغض علی هیچ‌ ندیدم از مردم کوفه چقدر فحش شنیدم دلها اگر از کینه لبالب بشود چه؟ در شهر علی دختر او‌ سب بشود چه؟ گویا سخن از‌حرمله نامی شده آقا گفتند کماندار چون او نیست در اینجا راهی نشو این سمت که بیراهه زیاد است در بین زنانش زن جراحه زیاد است میترسم ازآن روز که هی داغ ببینی بر کهنه عبا یک تن پاشیده ببینی این‌مردم عیاش همه اهل قمارند بر پیرهن‌ساده ی تو رحم ندارند سید پوریا هاشمی
مرثیه: سالار کاروان پر از یاسمن، حسین جمع صفات و خاتمه ی پنج تن، حسین دلدار مصطفی و علی و حسن، حسین برگرد و سوی کوفه نیا جان من حسین کم در میان کوفه عذابم نداده اند با کام تشنه گشتم و آبم نداده اند از بس که بین کوچه جوابم نداده اند دل خوش شدم به یاری یک پیرزن حسین با تیغ و نیزه بال و پرم را شکسته اند دندان و کام شعله ورم را شکسته اند از پشت بام فرق سرم را شکسته اند نامردی است مسلک شان غالبا حسین شام بلند غفلت شان سر نمی شود چیزی برایشان زر و زیور نمی شود این جا دلی برای تو مضطر نمی شود برگرد و سر به وادی این ها نزن حسین دیگر بریدم از دل تاریک کوفیان از کوچه های خاکی و باریک کوفیان جان رقیه ات نشو نزدیک کوفیان چون می درند از بدنت پیرهن حسین باید نظر به قامت آب آورت کنی فکری برای تشنگی اصغرت کنی قدری نظاره بر جگر خواهرت کنی شاه غریب گشته و دور از وطن حسین این جا نمک به زخم عزادار می زنند زن را برای درهم و دینار می زنند طفل اسیر را سر بازار می زنند غیرت میان کوفه شده ریشه کن حسین می ترسم این که بین بیابان رها شوی بر خاک داغ بادیه عطشان رها شوی غارت شوی و با تن عریان رها شوی برگرد تا رها نشوی بی کفن حسین ای وای اگر که اسب کسی سرنگون شود یا از فراز نیزه سری واژگون شود گودال قتلگاه اگر غرق خون شود ضجه زند عقیله که خونین بدن حسین محمد جواد شیرازی سلامِ ایزد منان، سلامِ جبرائیل سلامِ شاه شهیدان به مسلم بن عقیل به آن نیابت عظمای سیدالشهدا به آن جلال خدایی، به آن جمال جمیل شهید عشق که سر در منای دوست نهاد به پیش پای خلیل خدا، چو اسماعیل... سلام بر تو که دارد زیارت حرمت ثواب گفتن تسبیح و خواندن تهلیل هوای گلشن مهرت، نسیم پاک بهشت شرار آتش قهرت، حجارهٔ سجیل تو بر حقی و مرام تو حق، امام تو حق به آیه آیهٔ قرآن، به مصحف و انجیل ببین دنائت دنیا که از تو بیعت خواست کسی که پیش جلال تو، بنده‌ای‌ست ذلیل محیط کوفه تو را کوچک است و روح بزرگ از آن به بام شدی کشته، ای سلیل خلیل! فراز بام سلام امام دادی و داد، میان لجه‌ای از خون جواب، شاه قتیل به پای دوست فکندی سر از بلندی بام که نقدِ جان، برِ جانان بوَد متاع قلیل شروع نهضت خونین کربلا ز تو شد به نطق زینب کبری، به شام شد تکمیل سیدمحمدعلی ریاضی یزدی به شهر كوفه بجز غصه چيز ديگرنيست نصيب خواهر تو جز دو ديده ی ترنيست از آن زمان كه شدم ميهمان اين مردم هزار فاجعه ديدم كه جای باور نيست چه گويمت كه خودم گفته ام بيا اما چه كوفه ای كه ز شهرمدينه كمترنيست ميا به كوفه كه اينجا به دست هرفردش به غيرنيزه وشمشير و تير و خنجرنيست ميا كه در دل اين مردمان نامردش به جز حسادت و كينه ز آل حيدرنيست برای كشتن تو نقشه ها به سردارند ميا كه منتظر چشم های سر دارند محمدحسن بیات لو ای کاش کسی روی لبش آه نباشد با نامه او قافله در راه‌ نباشد ای کاش که مردی غم بسیار نبیند از بی کسی اش کوچه به کوچه ننشیند دیدی که چه آمد به سرم این دوسه روزه خالی شده بد دور و برم این دوسه روزه هردر که زدم در برویم وا نشد اصلا یک مرد پی یاری من پا نشد اصلا این تن برود زیر لگد پیکر تو نه ‌صدبار سرم بشکند اما سر تو نه هرچند که پاره شده لبهام‌ غمی نیست در پیش شریح اند پسرهام‌ غمی نیست این زخم لب من‌ بفدای لبت آقا هردوپسرم نذر سر زینبت آقا   خاکی شده ام خاک‌ نبیند بدن تو من‌سوخته ام تا نرسد سوختن تو در کوفه به جز بغض علی هیچ‌ ندیدم از مردم کوفه چقدر فحش شنیدم دلها اگر از کینه لبالب بشود چه؟ در شهر علی دختر او‌ سب بشود چه؟ گویا سخن از‌حرمله نامی شده آقا گفتند کماندار چون او نیست در اینجا راهی نشو این سمت که بیراهه زیاد است در بین زنانش زن جراحه زیاد است میترسم ازآن روز که هی داغ ببینی بر کهنه عبا یک تن پاشیده ببینی این‌مردم عیاش همه اهل قمارند بر پیرهن‌ساده ی تو رحم ندارند سید پوریا هاشمی ای انتهای توبه‌ی آدم حسین جان ای ابتدای سوره مریم حسین جان این روز‌ها شبیه پدر مادرت شدیم با این لباسِ مشکی ماتم حسین جان ما با بهشت کار نداریم تا که هست شش گوشه‌ات میان دو عالم حسین جان آنجا بهشت هست که زهرا نشسته است پس کنج هیاتیم از این دَم حسین جان ما دلخوشیم با تو و شالِ عزای تو هرآنچه غیر تو به جهنم حسین جان تا مرحمِ جراحت لبهای تو شَویم آورده‌ایم اینهمه زمزم حسین جان خرج تو می‌کنیم تمامِ گلوی خویش تا جان دهیم ماه محرم حسین جان با هر هزار و نهصد و پنجاه زخمِ تو فریاد می‌زنیم دَمادم حسین جان دَرهم بخر تمامی ما را...شنیده‌ایم دَرهَم شدی بخاطر دِرهَم حسین جان حسن لطفی
. و و توسل به باب الحواج حضرت مسلم ابن عقیل سلام الله علیه اجرا شده شبِ اول محرم به نفس سید مهدی ●•┄༻↷◈↶༺┄•● خدا رو شکر به آرزوم رسیدم نمُردمُ و محرمت رو دیدم خیلی دلم تنگِ محرمت بود میدونی این یه ساله چی کشیدم *هی میگفتم محرم میاد مجلس ها برگذار میشه من هستم یا نه .. تو عمرم انقدر دلشوره نداشتم .. فکر میکردم هر وقت اراده کنم روضه هست .. هر وقت اراده کنم میتونم برم .. باورم نمیشد دلشوره بگیرم به محرمت میرسم یا نه ..* شبایِ اولُ دارم میبینم تو آسمونا یا که رو زمینم اجازه داده مادرت دوباره مشکی بپوشم بزنم به سینه م .. حسین ... شبایِ‌عاشقیم،میلرزه شونه‌ها چه‌هق هقی یک دهه با غمت،میگذره‌زود عجب‌دقایقی یه کاری کن بشم نوکرِ لایقی این اولین روضۀ تو لهوفِ که اشکِ شرمندگی رو حروفِ تموم عالم یه صدا با مسلم دارن میگن حسین نیا به کوفه همۀ سال یه عرفه روضۀ مسلم خوانده میشه، الان شبِ اول حقِ این شهیدُ ادا کن : نیا که اینجا ردّی از حیا نیست توی مرام کوفیا وفا نیست اگه میای تنها بیا حسین جان اینجا که جایِ زن و بچه ها نیست چه کردی‌روزگار، ای آسمون با‌اشکِ من ببار کوفیا میکشن، شیرخواره‌تُ با افتخار اگه میای حسین، رقیه‌تُ نیار .. خیلی روضۀ مسلم روضۀ خاصیه چون پیغمبر براش گریه کرده، ابی عبدالله براش گریه کرده .. جوری ابی عبدالله برا مسلم گریه کرد عبارت مقتل میگه حَتی جَرت دُموع عَلی صَدرِه .. وقتی بینِ راه خبر دادن مسلمت رو کشتن یه جوری برا مسلم گریه کرد اشک هاش ریخت رو سینه‌ی مبارکش .. فدات بشم آقا .. اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ اَشْهَدُ اَنَّكَ لَمْ تَهِنْ وَلَمْ تَنْكُلْ، وَاَنَّكَ قَدْ مَضَيْتَ عَلى‏ بَصيرَةٍ مِنْ‏ اَمْرِكَ مُقْتَدِياً بِالْصَّالِحينَ، وَمُتَّبِعاً لِلنَّبِيّينَ، فَجَمَعَ اللَّهُ بَيْنَنا وَبَيْنَكَ وَبَيْنَ رَسُولِهِ وَاَوْلِيآئِهِ فى‏ مَنازِلِ الْمُخْبِتينَ .. ان شالله با هم بریم حرم مسلم .. با هم بریم گوشۀ مسجدِ کوفه .. با هم بریم دورِ قبرش بگردیمُ با هم گریه کنیم .. غریب گیر آوردنت .. آقاشم غریب گیر آوردن .. زبانِ حال بگم : خورشیدِ عمرم دیگه بی فروغِ نامۀ کوفیا همه‌ش دورغِ خلوتِ دورِ مسلمِ تو اما بازارِ تیر و نیزه‌ها شلوغِ سفیرتُ با لبِ تشنه کشتن اینا از اولم حیا نداشتن نیا نیا پسر عمو شنیدم برا سرِ تو جایزه گذاشتن نزار که دیر بشه، تنت‌پر از نیزه و تیر بشه نزار که دیر بشه،نزار که‌خواهرت اسیر بشه نزار که دخترت به روزِ پیر بشه مسلم همۀ خاندانشُ برا حسین داد یکی از اون شهدایی که وقتی خبرِ شهادتُ دادن ابی عبدالله به برادرایِ مسلم فرمود شماها شهیدتون رو تقدیم کردید دیگه برگردید .. برادراش گفتن یا اباعبدالله به دو دلیل بر نمی گردیدم؛ تا الان خونی طلب کار نبودیم مونیم، حالا که برادرمونُ کشتن .. بعد یکیشون یه جمله ای گفت عجیب ابی‌عبدالله گریه کرد .. گفت آقاجان اگه برگردیم جوابِ مادرتُ چی بدیم .. اگه پرسید بچه‌مُ وسطِ بیابان رها کردید چی بگیم؟!.. حالا هرکی دلش آماده‌س بسم الله .. وقتی بدنُ از بالا دارالاماره انداختن همه جمع شدن دورِ بدن کسی باور نمیکرد این بدنِ بی سر بدنِ سفیرِ حسین باشه .. هر کی یه حرفی زد نتونستن بدنُ بشناسن .. یه مرتبه دیدن یه زنی میگه برید کنار، نگاه کردن دیدن طوعه‌س .. گفت من میشناسم این آقا مهمانِ خانۀ من بوده .. طوعه اومد بدنُ نگاه کرد گفت این مسلم ابن عقیلِ .. (زود حرفُ گرفتیا..) از کجا شناخت مسلمُ؟! سر که نداشت .. از پیراهن مسلم رو شناخت .. کسی که سر نداره از لباساش میشناسن .. آخ بمیرم برات حسین .. اگر حسینِ من تویی، سرت کو .. یا سر داره یه بدن، یا پیراهن داره یه بدن اگه سر نداشته باشه، پیراهن نداشته باشه یه علامت و مشخصه دنبالش میگردن .. میگن یا انگشتری یا ویژگی خاصی اگه هیچ کدوم نباشه از حجم بدن میشناسن .. یه کاری با این بدن کردن خواهرش هی با تعجب به این بدن نگاه میکرد ، آیا تو حسینِ منی ؟!! ای حسین ... ــــــــــــــــــ