eitaa logo
ذاکرین آل الله
297 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.5هزار ویدیو
320 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
🖤🖤🖤🖤🖤 ۱۵شوال شهادت حضرت سیدالشهداء علیه السلام و حضرت حسنی علیه السلام را به محضر شما بزرگواران "ولایت مدار" تسلیت و تعزیت عرض می نمایمـ...... 🌻 امام هادی علیه‌السلام به مردی از اهالی ری فرمودند: 🔹"من زارَ عَبدالعَظیمِ الحَسَنی(ع) بِرِی کَمَن زارَ الحُسَین(ع) بِکَربَلا؛ 🔸اگر قبر عبدالعظیم را در شهر ری زیارت کنید چنان است که گویی امام حسین علیه‌السلام را در کربلا زیارت کرده‌اید". 📚: مستدرک الوسائل، ج 3، ص 616 🏴 وفات سید الکریم، حضرت عبدالعظیم حسنی علیه‌السلام تسلیت باد
و توسل ویژۀ شهادت حضرت (ع) و حضرت عبدالعظیم(ع) به نفس محمد حسین پویانفر ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ای اهل نظر کعبۀ اهلِ نظر اینجاست زیرا حرمِ زادۀ خیرالبشر این جاست خورشید ولایت گهر بحر هدایت طوبای بهشت علوی را ثمر این جاست آیید به شهر ری و خوانید خدا را زیرا که به حاجات همه خلق در این جاست این جا حرم عبدالعظیم است عظیم است بحر عظمت را به حقیقت گهر این جاست این تربت فرزند کریم دو جهان است ارباب کرم را به سر خاک سر این جاست با چشم دل خویش در این بقعه ببینید کافواج ملک تابه فلک جلوه گراین جاست از ری همه بر دیده دل نور بگیرید زیرا که سپهر نبوی را قمر این جاست آید به مشام همه بویِ حسن از خاک هان پا به ادب نه که حَسن را پسر این جاست زُوّار حریمش همه زوّار حسینند بر اهلِ ولا کربُبَلایِ دگر این جاست اینجا حرم عبدالعظیم است عظیم است این قبر کریم ابن کریم ابن کریم است *از آسید مهدی قوام نقل میکنن ، که روزِ اول خلقت زمین کربلا و زمین کعبه ندا دادن هرکدومشون که ما بالاتریم ؛ یه وقت یه صدایی بلند شد می گفتن اینجا کجاست؟ ندا اومد ندا ندایِ زمینِ ری ِ .. صدا میزنه آی خاک هایِ این عالم هیچ کجا اندازۀ جایی که من هستم برا حسین گریه نمیکنن .. از غم تو قدمُ خم کردن .. سرِ دِرهم تو رو دَر هم کردن .. سیدالمظلوم .. سیدالعطشان .. بویِ خون آید از دلِ صحرا خاکِ عالم به سر چه رُخ داده؟ بینِ لشگر به پا شده غوغا حمزه دیگر ز پایِ اُفتاده مصطفی را خبر کنید آید تا که دستانِ هنده را گیرد دیر اگر آید از تماشایِ بدنِ پاره پاره میمیرد یوسفی گیرِ گرگ اُفتاده وای بر حالِ پیکرِ حمزه فکرِ پوشاندنِ تنِ او باش آید از راه خواهرِ حمزه زخم این سینه را به هم آور بر دعا دستِ خویش بالا کن زود بر پیکرش عبا انداز فکرِ گیسویِ خواهرش را کن سرزمینِ اُحد غبار آلود گرچه از شور و گریه ها غوغاست حمزه و هر بلا سرش آمد گوشه ای از غروبِ عاشوراست .. کِی به پیشِ نگاهِ این خواهر تشنه لب سر ز تن جدا کردن بهرِ تشییع پیکری بی سر ده نفر نعلِ تازه آوردن .. *تا خبر دار شد خواهر داره میاد ، عباشُ رو بدن انداخت ، بعضی نوشتن خار و خاشاکِ بیابانُ جمع کردن فقط گوشه ای از پایِ این بدن بیرون ماند .. خواهر تا چشمش به بدن افتاد از حال رفت .. تازه فاطمه بود ، پیغمبر بود ..* غریبی به گودال تا دست و پا زد کسی آمد و بی هوا عمه را زد سپاهی به تکبیر بر خیمه ها زد به گودال رو کرد و گریان صدا زد زمین خوردی و یک حرم رفت غارت حرم رفت غارت ، سرم رفت غارت خدایا کمک معجرم رفت غارت چنان ضربه زد ، زیورم رفت غارت حسین .. غریبِ مادر .... حسین .. تشنه ی بی سر .... *کربلا هم بدن پوشیده بود ، اما چطور؟ با نیزه ها و شمشیرها .. با ریگ هایِ بیابان .. خواهر دست زیرِ بدن انداخت صدا زد حسین :* تو همین ظهر خداحافظی از من کردی وقتِ مغرب نشده رملِ بیابان شده ای *حمزه ؛ دورِ خواهرت نامحرم نبود .. نامحرما دستِ خواهرتُ نبستن .. تو کوچه و بازار نبردنش .. بزمِ حرام نبردنش .. مقابلش جام شراب بالا نیاوردن ..* تو کس و کارِ منی ، شمر جلودار شده با سرت راهنمایِ منو طفلان شده ای حسین ...... خیمه ات سوخت دلم سوخت همه عالم سوخت شعلۀ تو ز کدامین شرری می آید کس ندانست که تو سوخته ای یا زینب انقدر هست که بویِ جگری می آید .. ته گودال پیکر اُفتاده ته گودال مادر اُفتاده خواهر اُفتاده ، دختر اُفتاده ، معجر اُفتاده کسی جسارت نکرد به صفیه ، اما کربلا یه عده تازیانه به دست .. انقدر تازیانه زدن صدایِ نازدانه بلند شد .. ابتا انظر الی عَمَّتِیَ المَضروُبَة .. و إلی رُؤوسِنا المکشوفة ــــــــــــــــــ .
. و توسل ویژۀ شهادت حضرت حمزه (ع) و حضرت (ع) به نفس حسین طاهری ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ای حریمت رشک جنّات النّعیم خطّ تو خطّ صراط‌المستقیم نسل طاها، زادۀ والمرسلات نجل بسم الله رحمان الرّحیم مشعل اِنّا هدیناه السّبیل طلعت مرآت اللهُ الحکیم... با تجلاّی تو از ظلمت چه باک در تولاّی تو از آتش چه بیم دور صحنین تو با صوت ملیح این ندا پیوسته خیزد از نسیم: یا کریم بن کریم بن کریم یا اباالقاسم و یا عبدالعظیم شهر ری که از تو گرفته احترام قبر تو کعبه، حرم بیت‌الحرام بر رواق و قبر و خدّامت درود بر مزار و صحن و زوّارت سلام فیض جوشد از حریمت روز و شب نور خیزد از مزارت صبح و شام کاروان دل شده لبّیک‌گو دور صحنین تو می‌گردد مدام تا قیامت بر تمام اهل ری سایۀ گلدسته‌هایت مستدام هر که آید در کنار تربتت می‌رسد بوی بقیعش بر مشام یا کریم بن کریم بن کریم یا اباالقاسم و یا عبدالعظیم شاعر : استاد غلامرضا سازگار *حتی نوادگانِ تو صاحب حرم شدن .. از غربت امام حسن همین بس میگن حضرت عبدالعظیم حسنی ولی هرکی زیارتش بره حسین رو زیارتش کرده .. ایام زیارت سیدالکریم برو حرمش دسته های عزاداری همه میان می ایستن ، زائرا عزادارا گریه کن ها میان اما شبِ هفتم صفر برو پشتِ دیوارِ بقیع .. یه زائرم نداره آقامون .. کریم کاری به جز جود و کرم نداره آقام تو مدینه ست ولی حرم نداره .. بریم سر سفرۀ حضرتِ حمزۀ سیدالشهدا ؟..* حمزه که جانِ عالم و آدم فدایِ او لب باز می کنم که بگویم رثای او مردی که در شجاعت و هیبت نمونه بود در غیرت و شکوه و شهامت نمونه بود شیر خدا و شیر نبی فارس العرب در انتهای جادۀ مردانگی، ادب هم یکه تاز عرصۀ جنگ و نبردها هم آشنای بی کسی اهل دردها هنگام رزم و حادثه مردی دلیر بود خورشید آسمانی و روشن ضمیر بود شب های مکه شاهد جود و کرامتش گل داشت باغ شانۀ او از سخاوتش او صاحبِ تمام صفات حمیده بود دل را به نورِ حضرت حق پروریده بود الگوی اهل سرّ و یقین بود طاعتش یعنی زبانزد همه می شد عبادتش در آسمانِ مکۀ دلها ستاره بود بر قلبهای خسته امیدی دوباره بود بالا گرفت روز اُحد تا که کارزار شد آسمانِ روشن آن روز تارِ تار آتشفشان شده اُحد از بس گدازه ریخت از آسمان و خاک زمین خون تازه ریخت در آن میانه که گرم قتال شد کم کم برای حملۀ دشمن مجال شد آنقدر روبهان به شکارش کمین زدند تا نیزه ای به سینۀ آن نازنین زدند حمزه که رفت قلبِ رسولِ خدا شکست خورشیدِ چشم های رئوفش به خون نشست لبریزِ زخم بود و جراحت دلِ نبی از دست رفته بود همه حاصلِ نبی میدان خروشِ نالۀ واویلتا گرفت عالم برایِ غربتِ حمزه عزا گرفت جانم فدایِ پیکرِ پاک و مطهرش جانم فدایِ زخم فراوانِ پیکرش اما هنوز غربتِ آن روز مانده بود داغی عظیم بر دلِ عالم نشانده بود خواهر کنارِ جسم برادر رسید و بعد آهی ز داغِ لالۀ پرپر کشیده و بعد پیمانه هایِ صبرِ دلِ او که جوش رفت انقدر ناله زد که همان جا ز هوش رفت آری دلم گرفته ز اندوهِ دیگری دارم دوباره ماتم مظلومه خواهری زینب غروبِ واقعه را غرقِ خون که دید از خیمه تا حوالیِ گودال میدوید *تا پیغمبر بالایِ بدنِ حضرتِ حمزه رسید امیرالمومنین مطلع کرد پیغمبرُ ، آقاجان صفیه خانم خواهرِ حضرتِ حمزه داره میاد سمتِ پیکرِ برادرش .. فرمود علی جان هر کاری میتونی بکن اما خواهر نباید پیکرِ برادرشُ اینطور ببینه .. (آره والا ..) اگه پیکرِ برادری پاره پاره باشه خواهر نباید بالاسرِ بدن بیاد .. به هر طریقی که شد اما صفیه خانم اومد بالاسرِ برادر تا پیکرُ دید شروع کرد روضه خواندن ..* گمان نمی کنم این روحِ پیکرم باشد تنی که مُثله شده در برابرم باشد گمان نمی کنم این تکه هایِ پخش شده همان عمویِ رشیدِ پیمبرم باشد بدن مگر بدنِ کیست این چنین شده اگر خدای نکرده برادرم باشد چرا عبایِ پیمبر نمیگذارد تا دوباره روشنیِ دیدۀ ترم باشد *اما این خواهرم برا اون خواهر روضه خواند ..* فدایِ خواهرِ مظلومه ای که نالان گفت کنارِ کشتۀ گودال مو پریشان گفت گمان نمیکنم این زیرِ نیزه افتاده حسینِ فاطمه یعنی برادرم باشد .
20.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 📝 یا سیدالکریم 👤 کربلایی جواد ▪️ ویژه وفات حضرت و شهادت حضرت 📌