از آسمون باز بارون میباره، هِی دونه دونه
جشن و سروره، عالم به عالم ، خونه به خونه
نوبتی هم باشه وقت جشنِ، روز جوونه
دلامون شاده روی لبامون باده
خدا داده به آقامون یه اقازاده
من حیدریام ، پیغمبریام
من جوونم و علی اکبریام
«علی اکبر آقا ، علی اکبر»
با هر زبونی هرجور میتونی، عشقو صدا کن
از عمق جونت هستیت رو واسه، عشقت فدا کن
حیدر نمازِ عشقو میخونه، بش اقتدا کن
شاهم که باشی، دستت رو باید، حیدر بگیره
هر دینی داری، اینو بدون که، حیدر امیره
هرکی علی رو، دوسِش نداره، باید بمیره
عرب و ترک و لریم هممون مجنون
علی عشقمونه و علی آقامون
تاج سرمی،در به درتم
افتخارمه، که من نوکرتم
«علی مولا حیدر ، علی مولا»
ای رودُم ای رود، مو با زِبونه، خوم سیت ایخونُم
اَر بنیَری تو، او چشمت ایبو، آروم جونم
اِشنُفتی حرفِ، یو رو سیانه، والله ایدونم
ایجوشه والله، خینُم به عشقت، خوتم ایدونی
ایمیره والله، ار یو گدانه، اَ خوت برونی
بیچاره ایبو، یو جز تو ناره، یه هم زبونی
مو که هفت پشتم همه اویِن پیرت
بَچلُم قوربون یو کُرٓ کوچیرت
مجنون تُنُم، هی جار ایزنُم
مو در به درِ، حسین و حسنُم
«علی مولا حیدر ، علی مولا»
سنی و شیعه، از عشق حیدر، مجنون و مستیم
ما امت عشق، از دولت عشق، پاینده هستیم
حاشا که یک روز، برگردیم از اون، عهدی که بستیم
فرقی نداره، خمپاره و توپ، یا سیل و طوفان
سنگم بباره، کم نمیاره، این عزم و ایمان
یک رنگ و یک دل، باهم می مونیم، ما پای اسلام و پای ایران
نخوری غم هم وطن باتو می مونیم
هواتو داریم و دردتو می دونیم
وقتی کِسلی، یا خون به دلی
کار دلتو، تو بسپر به علی
«علی مولا حیدر ، علی مولا»
شاعر : #داوود_رحیمی
#روضه و توسل اجرا شده شبِ اول محرم
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
«اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُکَ»
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ..
از سرِ شب، غربت و دلشورهام بسیار شد
غصۀ یک عمر، بین سینهام انبار شد
خواب بودم، غافل از احوالِ خود، تا ناگهان
با صدای نالهای محزون، دلم بیدار شد
ناله میفرمود:« یا عَطشان... بُنیَّ یاحسین»
از همین ناله، دو چشم عرشیان خونبار شد
چشم وا کردم لباسِ غرق خون دیدم به عرش
تا نظر کردم بر آن، از گریه چشمم تار شد
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
*هر کسی سفر میره یه سوغاتی میاره .. همچین که کاروان رسید مدینه هر کسی سفر میره یه سوغاتی میاره .. یه مرتبه دیدن بی بی شتابان رفت بالا سرِ قبرِ رسول الله .. دیدن یه بقچه در آورد .. از تو بقچه یه پیراهن غرق در خون و پاره پاره رو درآورد .. بعضیا تعجب کردن این چیه بی بی از تو ساروق بقچه درآورد یه مرتبه پیراهنُ رو دست گرفت .. این پیراهنِ داداشمِ .. اینا جای نیزه و شمشیر و نعل اسباست که رو بدنِ داداشم تازوندن ..
نه امروز و دیروز دلتنگتم
که دل خیلی وقته پر از غم شده
من از شام عاشورای سال قبل
دلم تنگ ماه محرم شده
یه سال همه فکر و ذکرم اینه
محرم شه، روضه بگیرم برات
یه ساله دارم روز و شب میشمارم
که تا روز سوم، بمیرم برات
هزارون هزار بار شکرت خدا
رسوندیم به ماه عزای حسین
حالا تنها چیزی که میخوام اینه
بذاریم بمیرم برای حسین
شب اوله، اشک چشمم بده
بذار خون ببارم به حال خودم
دوباره زدم زیر قولم ولی
دوباره نذارم به حال خودم
چقدر حرف دارم، کجاشو بگم؟
که از درد و غصه پُرم یاحسین
چیه این بلائی که نازل شده؟
از این فاصله دلخورم یاحسین
دلم تنگه واسه همون روزایی
که زانو به زانو، نفس توو نفس
صدامونو توو هم گره میزدیم
با هم میپریدم از توو قفس
یه عمره که باهم برات سوختیم
جدایی حالا واسهمون مشکله
نذاری که فردای محشر دیگه
میون ماها باشه این فاصله
توی خلوت روضه، کِز میکنم
شلوغیه بابالحسین و میخوام
دلم لک زده واسه اینکه بازم
پیاده مسیر حرم رو بیام
خودت میدونی قصۀ اربعین
روی قلب زارم چه داغی شده
ببین خستهم از کار دنیا
چقدر دلم تنگه چای عراقی شده
دلم تنگه عکس شهدائیه که
رو هر ستون خیره بودیم به هم
شهیدا هم الان شهادت میدن
چه اندازه دلتنگه حاج قاسمم
آهای مردم شهر باور کنید
که از هرچی گفتید دل میکَنَم
ولی روضهها رو نگیرید ازم
که والله بیروضه، دق میکنم
آقامون به خاک و به خون میکِشَن
مگه میشه روضه نگیرم براش
مگه میشه از غربت مادرش
نخونم، نسوزم، نمیرم براش
الهی شما غم نبینید ولی
دل ما که از دست دنیا پره
الهی نبینید هیچ مادری
جلو چشم بچش کتک میخوره
الهی نبینید مردی غریب
با چشمای گریون تماشا کنه
که زخم روی بازوی خانمش
توی غسل دادن دهن وا کنه
چجوری نمیرم برای علیم
که زهراش و داره کفن میکنه
حسینش رو میگیره آروم کنه
چه فکری برای حسن میکنه؟
تو کوفه آهِ غربتم پیچید
اما کسی فریادم و نشنید
سنگم زده اونیکه تا دیروز
سنگِ تو رو به سینه میکوبید
تنها که موندم یه چیزایی دیدم
جز ناسزا هیچ چیزی نشنیدم
تو کوچهها اون حال زهرا رو
سیلی که خوردم تازه فهمیدم
راه منو توو کوچهها بستن
دستامو مثل مرتضی بستن
اما دلیل اشکام اینه که
کمر به کشتن شما بستن
«مظلوم کربلا حسین جانم
غریب کربلا حسین جانم»
دردای بیاندازه میبینم
هر روز یه درد تازه میبینم
توو کوچه بازارا که میگردم
تیرایی مثل نیزه میبینم
دیگه دلم از کوفه بیزاره
هر کس برات یه فکرایی داره
از توو چشای خولی میبینم
دست از سرِ تو برنمیداره
حال دلم، حالم پریشونه ،چشمام گریون
از حرفاشون، میشه دلم پر خون
به دختراشون قول گوشواره
قول کنیز میدن به زنهاشون
هرجوری میتونی میگم برگرد
با این لبِ خونی میگم برگرد
من تشنه جون میدم میدونم که
لب تشنه میمونی میگم برگرد
حرف از خرید خنجره، برگرد
حرف از گلو و حنجره، برگرد
تیری که دست حرمله دیدم
از نیزهها هم بدتره، برگرد
تو کوفه زینب میشه پیر برگرد
مخدرات میشن اسیر، برگرد
اینجا کسی هم بازی اون نیست
دست رقیهت بگیر برگرد
«مظلوم کربلا حسین جانم
غریب کربلا حسین جانم»
شاعر: #داوود_رحیمی
.
#سرود ویژۀ ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام و #روز_جوان به نفس سید رضا نریمانی•✾•
از آسمون باز بارون میباره، هِی دونه دونه
جشن و سروره، عالم به عالم ، خونه به خونه
نوبتی هم باشه وقت جشنِ، روز جوونه
دلامون شاده روی لبامون باده
خدا داده به آقامون یه اقازاده
من حیدریام ، پیغمبریام
من جوونم و علی اکبریام
«علی اکبر آقا ، علی اکبر»
با هر زبونی هرجور میتونی، عشقو صدا کن
از عمق جونت هستیت رو واسه، عشقت فدا کن
حیدر نمازِ عشقو میخونه، بش اقتدا کن
شاهم که باشی، دستت رو باید، حیدر بگیره
هر دینی داری، اینو بدون که، حیدر امیره
هرکی علی رو، دوسِش نداره، باید بمیره
عرب و ترک و لریم هممون مجنون
علی عشقمونه و علی آقامون
تاج سرمی،در به درتم
افتخارمه، که من نوکرتم
«علی مولا حیدر ، علی مولا»
ای رودُم ای رود، مو با زِبونه، خوم سیت ایخونُم
اَر بنیَری تو، او چشمت ایبو، آروم جونم
اِشنُفتی حرفِ، یو رو سیانه، والله ایدونم
ایجوشه والله، خینُم به عشقت، خوتم ایدونی
ایمیره والله، ار یو گدانه، اَ خوت برونی
بیچاره ایبو، یو جز تو ناره، یه هم زبونی
مو که هفت پشتم همه اویِن پیرت
بَچلُم قوربون یو کُرٓ کوچیرت
مجنون تُنُم، هی جار ایزنُم
مو در به درِ، حسین و حسنُم
«علی مولا حیدر ، علی مولا»
سنی و شیعه، از عشق حیدر، مجنون و مستیم
ما امت عشق، از دولت عشق، پاینده هستیم
حاشا که یک روز، برگردیم از اون، عهدی که بستیم
فرقی نداره، خمپاره و توپ، یا سیل و طوفان
سنگم بباره، کم نمیاره، این عزم و ایمان
یک رنگ و یک دل، باهم می مونیم، ما پای اسلام و پای ایران
نخوری غم هم وطن باتو می مونیم
هواتو داریم و دردتو می دونیم
وقتی کِسلی، یا خون به دلی
کار دلتو، تو بسپر به علی
«علی مولا حیدر ، علی مولا»
شاعر : #داوود_رحیمی