eitaa logo
ذاکرین آل الله
358 دنبال‌کننده
3هزار عکس
1.9هزار ویدیو
431 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
@Maddahionlinمداحی_آنلاین_شکسته_شد_دلم_از_دست_روزگار_آقا_میرداماد.mp3
زمان: حجم: 6.63M
💥سبک: 🎤مداح: حاج 🏴 (عج) شکسته شد دلم از دست روزگار ، آقا به خشکسالی دنیای ما ببار، آقا بیا قدم به روی چشم های من بگذار بیا که با تو، زمستان شود بهار، آقا بدون دیدن روی تو زندگی کردن گرفته از دل بی تاب من قرار، آقا بیا که کعبه برای تو سخت دلتنگ است بیا که منتظرت مانده ذوالفقار، آقا آقا آقا آقا عیبی نداره بشین همه با هم یک ساعت اقا صدا کنیم آقا آقا آقا؛ هرکی دلش برا امام زمانش تنگ شده بگه آقا آقا آقا همیشه حال مرا بغض و گریه می پرسد شده است قصه ی دل بی تو گریه دار، آقا همیشه ارزش هر چیز علتی دارد گرفته عاشق تو از تو اعتبار، آقا خوشا به حال کسی که کنار تو باشد خوشا به حال آن علی بن مهزیار، آقا .
Mohjat.NetShahadat Emam Sadegh 1388 Mirdamad [Mohjat_Net].mp3
زمان: حجم: 1.36M
از غم صادق فضا گرفته مکتب شیعه عزا گرفته مدینه رنگ و بوی کربلا گرفته وای وای وای واویلا خسته از غربت شهر مادر با دلی غمزده خسته پیکر بسته بار سفر سوی دلبر میل موندن نداره تو دنیا از غم بی کسی مثل مولا ناله میزد واسه داغ زهرا روز و شب پیوسته با دل بشکسته یاد دستای بسته ناله زد تا آخر مثل جدش حیدر شد اسیر دست کافر وای وای وای واویلا **** از غم صادق فضا گرفته مکتب شیعه عزا گرفته مدینه رنگ و بوی کربلا گرفته پیر مرد غریب مدینه رو به قبله رو خاک زمینه ناله هاش ناله ی آتشینه زهر کینه بریده صداشو رنگ خون کرده رنگ لباشو رو زمین میکشونه پاهاشو ناله هاش محزونه گریه هاش بارونه سینه رو میسوزونه خورشید رو بومه از نگاش معلومه دیگه کارش تمومه وای وای وای واویلا
Mohjat.NetShahadat Emam Sadegh 1388 Mirdamad [Mohjat_Net].mp3
زمان: حجم: 1.36M
🔷 مداح شهادت امام صادق از غم صادق فضا گرفته مکتب شیعه عزا گرفته مدینه رنگ و بوی کربلا گرفته وای وای وای واویلا خسته از غربت شهر مادر با دلی غمزده خسته پیکر بسته بار سفر سوی دلبر میل موندن نداره تو دنیا از غم بی کسی مثل مولا ناله میزد واسه داغ زهرا روز و شب پیوسته با دل بشکسته یاد دستای بسته ناله زد تا آخر مثل جدش حیدر شد اسیر دست کافر وای وای وای واویلا **** از غم صادق فضا گرفته مکتب شیعه عزا گرفته مدینه رنگ و بوی کربلا گرفته پیر مرد غریب مدینه رو به قبله رو خاک زمینه ناله هاش ناله ی آتشینه زهر کینه بریده صداشو رنگ خون کرده رنگ لباشو رو زمین میکشونه پاهاشو ناله هاش محزونه گریه هاش بارونه سینه رو میسوزونه خورشید رو بومه از نگاش معلومه دیگه کارش تمومه وای وای وای واویلا .
گودال سرخ 6.pdf
حجم: 1.48M
|⇦♦️•کتاب گودال سرخ(٦) 🆕 ✓ متن روضه های دهۀ اول ماه محرم ✓ برای اجرای مادحین اهلبیت(ع) ✓ شامل:متونِ روضۀ اجرا شده توسط https://eitaa.com/Arbabhosyn .
|⇦•پرچم سبز افتخار.... #روضه و توسل به ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده به نفسِ کربلایی سید مهدی میرداماد•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِيم "يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِين" "يا رب الحُسين، بحق الحُسين، اِشف صدر الحُسين، بظهور الحُجُّة ، يا رب الحُجُّة، بحق الحُجُّة، اشف صدر الحُجُّة، بظهور الحُجُّة " *شبِ آقازاده ي امامِ مجتبي است، شبِ پنجم و شيشم از دو تا نازدانه ي يتيم ميخونن، به يادِ اون دستي كه عبدالله در راهِ امامش فدا كرد، دوتا دستامون رو به سر بذاريم، آقامون رو صدا بزنيم: يا صاحبِ الزمان! الغوث و الامان...* پرچم سبزِ افتخارِ حسن نور در نور یادگارِ حسن روحِ بی باک ذوالفقارِ حسن مردِ رزمِ جَمَلْ شکارِ حسن چون پدر از سقیفه بی زار است یازده ساله مردِ پیکار است *امشب يكي از سخت ترين روضه هاست، چون روضه روضه ي گودالِ، آخرين شهيدِ قبل از اباعبدالله است، آخرين شهيد با چه خصوصيتي؟ دو تا شهيد تو آغوشِ حسين جان دادن، توي آغوشِ حسين بودن كه تير اصابت كرد، خيلي از شهدا رو ابي عبدالله بغل كرد و جان دادن، اما دو تا از شهدا تو بغلش بودن كه دست و پا زدن، يكيش عبدالله بن الحسن بود، يكيش هم يه شيش ماهه ي شيرخواره، امشب خيلي بايد برا عبدالله يتيم نوازي كنيم...* عزتِ مجتبی ست عبدلله روحِ قالو بلاست عبدلله سپرِ نیزه هاست عبدلله غرقِ خونِ خداست عبدلله از لبش یا حسین می بارد دست از این عشق بر نمی دارد *هر شهيدي، هر دلاوري ميزد به دلِ لشكر، بالاخره يه وسيله دفاعي داشت، يه ابزارِ جنگي داشت، اما اين آقازاده هيچي نداشت رفت ميدان، يه بدن داشت يه تن داشت، همين رو سپر كرد برا امامش، الله اكبر، از ابتدا ابي عبدالله سفارشش رو كرد، ده سال تو بغل حسين بزرگ شده بود، يه ساله بود باباش حسن رو از دست داد، يازده ساله اومد كربلا، ابي عبدالله خوب ميشناخت اون رو، خودش بزرگش كرده بود، يه عبارتي هست تو مقاتل، به خواهرش زينب فرمود:"اِحبِسیه یا اُختي" نگهش دار، توي خيمه حبسش كن، اين از خيمه بيرون بياد منو ببينه مياد سمتِ من، اين آقازاده رو توي خيمه نگه داشته بودن، با اينكه زينب از اول صبح هي ميرفت همراهِ برادر بيرون خيمه، اما حواسش به اين آقازاده بود، مبادا اين آقازاده دستش رو از دستِ عمه رها كنه، آخه اين آقازاده هم امانت حسنِ، هم امانت حسينِ، خيلي برا زينب مهم بود تا حواسش باشه، اما حواس عبدالله به ميدانِ، آخرين شهيد يعني شهادت همه رو ديده، دو سه جا خونش به جوش اومد ميخواست از خيمه بيرون بزنه اما عمه نذاشت، اولين باري كه از جا بلند شد وقتي بود كه بدن علي اكبر رو آوُردن، ديد خيمه ها ريخت بهم، عمه دستش رو گرفت، دومين جايي كه خونش به جوش اومد آسمون رو سرش خراب شد، مي دونيد كي بود؟ پرده ي خيمه رو كنار زد، ديد عموش با قد خم داره مياد، فهميد ديگه عموش عباس رفته، ديگه بي عمو شده، ديگه خيمه ها علمدار نداره، سومين جايي كه ديگه نگه داشتنش سخت شد، ديد علي اكبر رفت، قاسم رفت، عون و محمد رفتن، ديد عمو عباسش رفت، ديگه كسي نمونده، يهو متوجه شد شيرخواره هم رفت، علي اصغر هم رفت، پس من چي؟ هي توي خيمه به خودش نهيب زد: خجالت نميكِشي، عموت تنها تويِ ميدونه؟ دست تويِ دستِ عمه است، يهو ديد عمه از خيمه زد بيرون، يه دستِ عمه آزاده، عمه با يه دست، دستِ عبدالله رو گرفته، زمين كربلا داره ميلرزه، عمه رفت رويِ بلندي، ديد يه دستي كه آزاده رفت رو سَرِ عمه، خودم ديدم زبالاي بلندي، عزيزِ مصطفي را سر بريدن، ديد عموش رو دارن ميكُشن...* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
#روضه و توسل به ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده به نفسِ کربلایی سید مهدی میرداماد•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ ناگهان دید کربلا لرزید عمو افتاد خیمه ها لرزید دست عمه که بی هوا لرزید تن فرزند مجتبی لرزید عمو از صدر زین غریب افتاد دست یک عده نا نجیب افتاد : حسن كردي عمه ببین عمو چه بی حال شده عمه عمو وارد گودال شده عمه ببین جلو چشِ مادرش به زیر دست و پا لگدمال شده *دستش رو كشيد، زد به دلِ لشكر، هر شهيد رَجَز داشت، هر شهيدي خودش رو معرفي مي كرد، اين يازده ساله يه رجز خونده تا دنيا دنياست باقيه، از لابلاي اسبا فرار مي كرد به طرفِ گودال، داد ميزد:" وَالله لا اُفارِقُ عَمّی" بخدا عموم رو رها نمي كنم... اومد رسيد ديد گرد و خاكِ، خوب گرد و خاك كه نشست، يهو چشمش باز شد، ديد موهاي سَرِ عمو دستِ قاتلِ، شمشير بالا رفته...*  ببین قیامتي شده دور و برش  نشسته یه حرومی روی پرش بذار سپر كنم خودم رو براش مگر نه دق ميكنه باز مادرش *شمشير بالا رفت، دست عبدالله بالا رفت، شمشير پايين اومد بازو قطع شد، دست قطع شد، اي حسين.... افتاد تو بغلِ ابي عبدالله، عينِ عبارت رو بخونم"فَضَرَبَهُ بِالسَّيفِ، فَاتَّقاهَا الغُلامُ بِيَدِه"صداي شكستن استخوان اومد" فَأَطَنَّها إلَى الجِلدِ، فَإِذا هِيَ مُعَلَّقَة" دست به پوست آويزان شد، افتاد تو بغلِ حسين، يهو يه ناله زد: "فَنَادَى يَا أُمَّاهْ"  گفت: واي مادرم!... هنوز ابي عبدالله يه ذره رمق داشت"فَأَخَذَهُ الْحُسَيْنُ وَ ضَمَّهُ إِلَيْهِ" دو دستي حسين، عبدالله رو بغل گرفت، گذاشت رويِ سينه... اينجا حرمله اومد، ديگه بچه ي يازده ساله ي دست بريده تير سه شعبه نميخواد، چرا حرمله؟ دستت بشكنه... حرمله يه بار يكي از تيرهاش رو خرج كرده بود، اونم سهمِ گلوي علي اصغر شده بود، حرمله تيري كه به علي اصغر زده از دور زده، امام حسين علي اصغر رو روي دست گرفت، بچه پيدا شد، حرمله كمين كرده بود، امام داشت حرف ميزد يهو ديد بچه داره دست و پا ميزنه، حرمله اولين تير رو از دور زد، بي هوا زد، چون هدف معلوم بود، از دور شليك كرد، تير دوم برايِ عبدالله بود، از دور نزد، اومد بالاي گودال، از نزديك، خودمونيشو بگم؟ تيرِ خلاص زد، يه جوري زد، گلو تو بغل حسين پاره شد،حسين....  افتاد تو بغل حسين، آخرين شهيد توي گودالِ، تو بغلِ حسينِ، نه حسين ميتونست برش داره، نه حسين مي تونست جداش كنه، اين بچه روي بدن حسين موند، ده نفر اسب هاشون رو آوُردن، رو بدن با اين اسبا رفتن، اين بدن با حسين يكي شد...* زينب گرفته دست به سر ميكند نگاه درهم شده حسين و حسن بينِ قتلگاه *به نيت فرج سه مرتبه بگو: ياحسين!...* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•زنم دم‌ ز علمدار... و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید مهدی میرداما د•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ زنم دم ز علمدار رشیدِ حرمِ عشق شهِ با کرمِ عشق، مَهِ محترمِ عشق صفای قدمِ عشق چکد از لب او بر لب پیمانه نمِ عشق همان شاه که باشد سرِ دوشش عَلَمِ عشق نگار دلِ زارم، صفا بخشِ مزارم به جز عشقِ جمالش به دلِ خویش ندارم قرارم بهارم شعارم همه دار و ندارم که باشد به شب اول قبرم به کنارم دلم عاشق رویَش، شدم بنده ی کویَش دلم بسته به مویَش، قدح نوش صبویَش شتابان دلِ زارم همه شب جانبِ کویَش چُنان برگ خزانی ست روان در دل جویَش ندارم به خدا جز هوسِ دیدن رویَش مرا کشته به والله علی واریِ خویَش «اباالفضل امیرم امیرِ بی‌نظیرم» علمدار ابالفضل جهاندار ابالفضل جهانگیر و جهاندار بُوَد دلبر و دلدار مرا یار و مددکار تپش های دل حیدر کرار شده در حرم فاطمه پرگار زنم جار، بُوَد عشق شرر بار بگوید سرِ دیوانه سرِ دار سَرَم پُر ز هوایش، دلم جای وِلایش غلامم به سرایَش همه هستی و دینم به فدایَش ربوده ز سر روح الامین عقل صدایش بُوَد محور عرشِ ازلی دست جدایَش حسین بن علی سوره ی توحید بخواند ز برایش کسی نیست به پایَش به قربان نوایَش، به قربان دعایَش دلم گشته خریدار بلایَش به قربان گره بندِ عبایَش لقب باب حوائج، نسب باب حوائج خداوند نجابت و ادب بابَ الحوائج ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•روزامو با هرکی... و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید مهدی میرداماد •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ روزامو با هر کی غیر از تو سر کردم ضرر کردم چشمامو هرجایی جز روضه تر کردم ضرر کردم ضرر کردم به غیر از کربلا هر جا سفر کردم ضرر کردم به غیر از روضه هر جا گذر کردم نذار که بشم سرگردون حسین منو به خودت برگردون حسین جز اسم تو هر اسمی رو از بَر کردم ضرر کردم جز عشق تو هر عشقی رو باور کردم ضرر کردم ضرر کردم چه شب هایی که بی تو به سر کردم کلافه شدم از دنیا حسین بیا بغلم کن آقا حسین ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•گریه کردم .. و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده به نفسِ کربلایی سید مهدی میرداماد•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ "يا كاشِفَ الْكَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَيْنِ اِكْشِفْ كَرْبى بِحَقِ اَخْيكَ الْحُسَيْن" "اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا قَمَرَ الْعَشیْرَهْ، اَلسَّلامُ عَلَیْكَ يا حامِلَ لِواء الحُسَين، اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا ساقی العَطاشا، اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَا کَفِیلَ زَینَبِ الحُوراء"  گريه كردم مُطَهّرم كردند پاكْ مانند ساغرم كردند اسم تو آمد و دلم پَر زد به گمانم كبوترم كردند با نگاهي  ز چشم شهلايت خاكْ بودم ولي زرم كردند پدر و مادرم همان اول نذرِ اولاد حيدرم كردند تا كه گفتم مُحبِّ عباسم دلِ آلوده را حرم كردند شخص بي آبرو چنان من را پيشِ مردم چه محترم كردند شك ندارم كه اين محبت را به دعاهاي مادرم كردند سالياني است آبرو دارم ساليانيست نوكرم كردند يَابْنَ امُّ البنين دعايم كن امشب از علقمه صدايم كن دست بر سينه رو به كرب و بلا السلام عليكَ يا سقا قمر خانواده ي خورشيد صدقه دارد اين قد و بالا پسر چهارمِ امير حُنين دست بر سينة بني الزهرا چشم و ابروي تو سپاه حسين كاشف الكربِ سيد الشهدا سيزده ساله فاتح صفين سومين بچهْ شير، شيرِ خدا ارمني ها مُريد نام تواند شاهدم سفره هاي تاسوعا تو كه هستي، حسين هم آخر شد پناهنده بر تو عاشورا سايبانِ مُخَدّراتِ حرم پشتْ گرميِّ زينبِ كُبري إعطِني يا كريم، اَنَا سائل مُستَجيرٌ بِكَ ابوفاضل * اذن ميدان گرفت اباالفضل بواسطه ي عطش بچه ها، ابي عبدالله چند جا تو قصه ي اباالفضل گريه كرده، يه جا وقتي ميخواست بره ميدان، مرحوم علامه قزويني ميگه: ابي عبدالله داشت رو به لشكر نگاه مي كرد، رو به كشته ها، همه شهيد شدن، يه حسين مونده و يه اباالفضل، يه مشت زن و بچه ي تنها، حسين داره نگاه ميكنه، اباالفضل آروم اومد پشتِ سَرِ ابي عبدالله، آروم كنار ابي عبدالله فرمود:"هَل مِن رُخصَة؟" داداش اجازه ميدي من برم؟ تا فهميد ميخواد بره ميگن: ابي عبدالله صيحه زد، اينجا گريه كرد، يعني تو هم ميخواي بري؟ بيا يه بار بغلت كنم... ابي عبدالله فرمود: عباس! تو بري من لشكري ديگه ندارم، اگه ميخواي بري باشه اما با هم ميريم، منو تنها نذاري اينجا، من دق ميكنم از غصه ي تو....* واي از لحظه اي كه بلوا شد رفتي و در خيام غوغا شد سايه ات بين نخلها گم شد پسر فاطمه چه تنها شد تا رسيدي كنارِ نهر فرات علقمه در مقابلت پا شد تا قيامت خجل ز لبهايت خنكي هاي آب دريا شد *عباس رسيد كنار نهر علقمه، تشنه بود، سقا بود، آب رو آوُرد بالا، شنيد صدا مياد:" العطش..." دستي كه به آب خورد، گفت: ديگه اين دست رو نميخوام، دست من خورد به آبي كه نصيبِ تو نشد، آب رو ريخت روي آب، چنان آب رو محكم روي آب زد، انگار ميخواست يه سيلي به آب بزنه، گفت: اي آب! زشيرخواره برايت پيام آوردم، پيام داده كه اي آب غيرتِ تو كجاست؟... آب رو ريخت روي آب، مشك رو پر از آب كرد، مشك رو رويِ دوشش انداخت، بعضي ها ميگن: چهارتا مشك، بعضي ها ميگن: يه مشك، مشك رو گرفت به بغل، سوار بر اسبش شد، عباس يه هدف داره، فقط و فقط رسيدن به خيمه ي اطفالِ، دشمن هم يه هدف داشت، چهار هزار نفر تيرانداز آماده شدن، روي كُنده ي زانو نشستن، هدف عباسِ، گفتن بايد مشك رو بزنيم، عباس آب نداشته باشه به سمت خيمه ها نميره، همه ي اميدش آبِ...* جانب خيمه راه افتادي فكر و ذكرت لبان آقا شد در كمينت چهار هزار نفر تيرها در كمان مهيّا شد قدُّ و بالات كار دستت داد چند صد تير در تنت جا شد *يهو به خودش اومد...* بي هوا دستِ راستت افتاد دست چپ هم شكارِ اعدا شد : قاسم نعمتي ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده به نفسِ کربلایی سید مهدی میرداماد•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *دستاش رو زدن، دستات رو بيار بالا: سقاي دشتِ كربلا اباالفضل،اباالفضل، دستش شده از تن جدا اباالفضل،اباالفضل... يهو به خودش اومد ديد مشك تو بغلشِ، مشك سالمِ، خدارو شكر كرد مشك سالم باشه دست ميخوام چيكار كنم؛ آب رو بايد ببرم به خيمه، يكي از القاب اباالفضل پدرِ مشكِ " اَبَا القِربَه "چرا؟ چون مشك رو مثل پدري كه مشك رو به بغل گرفته در آغوشش گرفت، خودش رو انداخت رو مشك، مبادا مشك تير بخوره، اما تيراندازا شروع به تيراندازي كردن، اباالفضل هي به مشك التماس مي كرد، تو وفاداري كن، علي اصغر منتظرِ، رباب منتظرِ، يهو ديدن عباس ايستاد" "فَوَقَفَ العباس مُتَحیِّرا" يه نگاه كرد ديد آب از مشك داره ميره، مشكِ آب رو زدن، ديگه ايستاد، اميدش نا اميد شد، نه ميتونست جلو بره، آبي نداشت، نه مي تونست بگرده، مشكي نداشت، دستي نداشت، چيكار كنه؟ مُتحير شد، آدم متحير ديدي تا حالا؟ آدم متحير حواسش پرت ميشه، ذهنش ميره جاي ديگه، با خودش ميگفت: چيكار كنم؟ جواب سكينه رو چي بدم؟ جوابِ حسين رو چي بدم؟ مشك نيست، آب نيست، هي تيرها مي اومد، دسته دسته مي اومدن عباس رو بزنن، اما عباس با چشماش اونا رو دور مي كرد، عباس"نافِذَ البَصيرَة" است، يه چشمايي داشت، نگاه مي كرد دشمن زهرِ ترك ميشد، با نگاهش خيلي ها فرار كردن، يه مرتبه ديدن دست نداره، شمشير نداره، نيزه نداره، آب نداره، هيچ سلاحي نداره، امادشمن فرار ميكنه، گفتن: چه خبره؟ گفتن: با دوتا چشماش داره لشكر رو بيچاره ميكنه، يه مرتبه يه نانجيبي صدا زد: حرمله كجاست؟ بگيد: حرمله بياد، الان يه كاري ميكنم ديگه چشماش نبينه، يهو به خودش اومد، ديد تير تا پر تو چشمش فرو رفته، يه خار تو چشمِ ما بره، چه جوري در مي آريم، با دست در مي آريم، اما عباس دست نداشت، هي اين سر رو تكون داد، سر رو خم كرد، كلاه خود از سرش افتاد، زانو رو آوُرد بالا، يه نانجيبي ديد سَرِ عباس برهنه است، الان وقتشه، اومد دو دستي از پشت سر عمود آهنين به فرق عباس زد، يه جوري زد.... حسين... من يه سئوال ازت ميكنم: كسي كه تير تو چشمش باشه، از پشت سر هم عمود آهن بخوره، با صورت هم بيوفته، تير چي ميشه؟ يه جوري زدن "فانقلب عن فرسه"  از اسب رو زمين افتاد، يه  مرتبه حسين شنيد يه صدايي داره مياد: " یا اَخا اَدرک اَخاک" ابي عبدالله اومد، رفتا ابي عبدالله با اباالفضل فرق داشت، برا هر شهيدي به سرعت مي اومد، برا علي اكبر به سرعت اومد، برا قاسم به سرعت اومد، اما نوشتن برا عباس آروم آروم اومد، ميديدن هي مياد، هي خيمه رو نگاه ميكنه، نگرانِ زينبِ، زينب محرم نداره، زن و بچه ام چي ميشن؟ نشست بالا سَرِ عباس، نوشتن: ابي عبدالله كنارِ بدنِ اباالفضل، "صَرَخَ الحسين" حسين داد ميزد، هي ميگفت: داداش پاشو... بلند بگو: حسين! ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•نمیشه باورم که وقت.. و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شبِ دهم محرم ۱۴۰۱به نفس سید مهدی میرداماد •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ نمیشه باورم؛ که وقتِ رفتنه… تمومِ این سفر، بارش رو شونه ی منه   کجا می خوای بری؟ چرا منو نمیبری؟  حسین! این دمِ آخری؛ چقدر شبیه مادری *مادرم رفت دلم به تو‌ گرم بود داداش. بابام رو با فرق شکافته آوردن چشمم به تو بود داداش.. برادرم حسن از دست رفت همه تگیه‌گاهم تو بودی داداش..* باید جوابتو با نفسم بدم بدون من نرو تو رو به کی قسم بدم قرارمون چی شد که بی قرار هم باشیم حسین! هر چی که پیش اومد باید کنار هم باشیم داداش! کجا میخوای بری؟ چرا منو نمی‌ بری حسین! این دم آخری چقدر شبیه مادری من روی خاک و تو سوار مرکبی من توی قلبِ تو اما، تو چشم زینبی آهسته تر برو بزار منم باهات بیام حسین! دیگه نمیکشه پاهام که پا به پا به بیام *رسید به برادر، دو نفری با هم وداع کرد «مَهلاً مَهلا، یَابنَ الزَهرا» کار خودش رو کرد، بذار وصیت مادرم رو‌ عمل کنم، زیر گلوت رو ببوسم. شاید زینب داره می بینه..* دل نگرونه خواهرت باش به فکر اشک‌ دخترت باش فردا بلا سرت میارن داداش خیلی مراقب سرت باش باشه برو‌ ولی زینب فدا بشه راضی نشو روی تنت برو بیا بشه تنهای بی سپاه، مظلوم‌ بی گناه جلوی مادر دست و پا نزن تو قتلگاه *هرجوری بود و به هرکیفیتی بود باخواهر وداع کرد..حالا دیگه میخواد بره اما نوشتن تو‌همه ی وداعهای ابی عبدالله این وداع آخر صدای گریه ی حسین رو بلند کرد... دختر دارا میدونن وقتی بخواب بری سفر دخترا تو شلوغی اصلاً جلو‌ نمیان.. سکینه خاتون هم‌ گذاشت همه ی مخدَّرات اومدن، ام‌کلثوم آمد، زنها آمدن، عمه اش زینب آمد وداع کرد.. گذاشت همه خداحافظی ها رو‌ کردن اون لحظه ی آخر ابی عبدالله دید ذوالجناح حرکت نمیکنه دید این خانم‌ دستای اسب رو‌گرفته نمیذاره حرکت کنه..بابا بیا پایین باهات کار دارم. همچین‌ که بابا از اسب اومد پایین یه نگاه کرد گفت"اِسْتَسْلَمُتَ لِلْمَوْت؟" آیا داری به سمت مرگ‌میری؟ یه حرفی زد جیگر حسین رو‌ کباب کرد. گفت بابا! ما رو‌ وسط این نامحرما تنها میذاری "رُدَّنا إِلی حَرم جَدِّنا "ما رو برگردون بابا.... حسینه کوه عاطفه است چه جوری به سکینه بگه نمیتونم‌. بغلش کرد. صدا زد: سکینه جان! اینقدر بابا رو آتیش نزن، اینقدر جیگرم رو‌ کباب نکن. یه‌ جوری بغلش کرد دختر همه چی رو فهمید. ابی عبدالله یه حرفی هم آروم آروم بهش زد گفت: سکینه جان یه توصیه بهت می کنم..صدا زد دخترم چند ساعت دیگه به عمه ات خیلی سخت میگذره، ازت میخوام‌ عمه ات رو تنها نذاری . اگه عمه ات اومد تو‌ گودال باهاش بیا ..تنهایی براش سخته.. به‌ حرف باباش عمل کرد عمه اش رو‌ تنها نذاشت یه ساعتی اومد تو‌ گودال یه نگاه کرد دید عمه اش داره دنبال یه بدن می گرده.. چه‌ جوری یه بدن رو‌شناسایی می کنن؟ برا شناسایی بدن‌ چی لازمه؟ یا سر میخواد یا صورت میخواد یا پیراهن میخواد یا انگشتر میخواد..اگه صورت نباشه اگه پیراهن نباشه اگه انگشتر نباشه یه علامت دیگه هم‌ هست که بشناسی، از کجا؟ از حجم بدن..حجم بدن رو ببینن میشناسن..اما کدوم حجم بدن؟! ده تا اسب سه بار رو بدنش رفتن یه بار روی سینه اش، یه بار رو‌ی پهلوش، یه بار رو‌ی کمرش... ای حسین.... دید عمه اش یه بدن رو بغل کرده" اللّهُمَ تَقَبَّلْ مِنَّا هَذَا الْقَلِیلَ الْقُرْبَانَ" خدایا این قربانی ‌اندک رو از ما قبول کن. سکینه دوید گفت عمه صبر کن. این بابای منه؟! خودش رو روی بدن بابا انداخت.. زینب تو گودالِ، شمر هم اومده توی گودال، سکینه هم تو گودالِ، یکی لگد میزنه یکی بچه رو‌ میکِشه.. چادر رو‌ میکِشه..حسین...
Mohjat.NetSh 1 Moharam 1404 Mirdamad [Mohjat_Net] (3).mp3
زمان: حجم: 1.44M
حسین سالار شهیدان حسین اسطوره ی ایمان جهان میدان حماسه حسین فرمانده میدان شده داغش سرآغاز رشادت های بی پایان سلامُ الله علی المظلوم سلامُ الله علی العطشان حسین جانم **** دلا در راه خدا باش دلا مثل شهدا باش اگر دنیا شده کوفه دلا سردار وفا باش خوشا ماندن رجز خواندن در این میدان طوفانی خوشا پرپر زدن در خون شبیه مسلم و هانی حسین جانم .