#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
چند ماه است که رنگ غم و ماتم دارد
خنده ی فاطمه را بیت علی کم دارد
از قنوت سحر فاطمه باید پرسید
گیسوی زینب او را، که منظم دارد؟!
تا که پا می شود از بستر خود، می افتد
چون که جز دیده ی تارش، قد خم هم دارد
آب شد آب ولی باز غم حیدر را
بر تمامیِ غم خویش مقدم دارد
همه ی خانه بهم ریخته، یعنی حیدر
تا ابد، روضه درین بیت مکرم دارد
دردش انداخته از فایده مرهم ها را
شکوه از وضع بد فاطمه، مرهم دارد
هر که آمد به عیادت، دل زهرا خون شد
بس که از مردم این شهر به دل غم دارد
می شود گریه و حسرت همه ی روز و شبش
محسنش را که در آغوش، مجسم دارد
قول داده به حسینش که به جای کفنش
جامه ای با پر زخمی اش فراهم دارد
ساربان کاش نمی دید، میان گودال
بین دستش پسر فاطمه، خاتم دارد
🔸شاعر:
#محمد_جواد_شیرازی
=========================
🔹
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
چند ماه است که رنگ غم و ماتم دارد
خنده ی فاطمه را بیت علی کم دارد
از قنوت سحر فاطمه باید پرسید
گیسوی زینب او را، که منظم دارد؟!
تا که پا می شود از بستر خود، می افتد
چون که جز دیده ی تارش، قد خم هم دارد
آب شد آب ولی باز غم حیدر را
بر تمامیِ غم خویش مقدم دارد
همه ی خانه بهم ریخته، یعنی حیدر
تا ابد، روضه درین بیت مکرم دارد
دردش انداخته از فایده مرهم ها را
شکوه از وضع بد فاطمه، مرهم دارد
هر که آمد به عیادت، دل زهرا خون شد
بس که از مردم این شهر به دل غم دارد
می شود گریه و حسرت همه ی روز و شبش
محسنش را که در آغوش، مجسم دارد
قول داده به حسینش که به جای کفنش
جامه ای با پر زخمی اش فراهم دارد
ساربان کاش نمی دید، میان گودال
بین دستش پسر فاطمه، خاتم دارد
🔸شاعر:
#محمد_جواد_شیرازی
=========================
#امام_حسن #مدح_امام_حسن
بر ماه شب نیمه ی این میکده سوگند
مثل تو ندیده است کسی کودک دلبند
خورده دلم از صبح همان روز نخستین
با مهر توای دست گل فاطمه پیوند
در لطف و عطا و کرم و بخشش و رحمت
گشتیم و ندیدیم کسی را به تو مانند
هر گوشهای از نام تو حاجات گرفتند
از کوفه بگو تا به بخارا و سمرقند
حاتم که زبانزد شده در جود و سخاوت
یک عمر، بساطش به در خانه ات افکند
در بند توام، عبد توام، نام تو بردم
کوه گنهم را به تو بخشید خداوند
حکاک ازل شیر اُحد، نام حسن را
با خط خوشش سر در تالار دلم کند
تو زندگی ات خرج فقیران شده عمری
هر سائل محزون به کنارت شده خرسند
آن شامی بد خُلق هم از سوی تو حتی
چیزی نشنیده است به جز رحمت و لبخند
در آرزوی وصف تو مردند هزاران
تمثال گر و شاعر و نقاش و هنرمند
هر بار نقاب از رخت افتاد خدا گفت:
جبریلِ امین دود کند بهر تو اسپند
جنگیدن قاسم همه اش از جمل توست
مردانگی ات خوب رسیده است به فرزند
«یا فاطمه»را یاد غمت، خیل شهیدان
با غصه نوشتند به هر پرچم و سربند
آن روز دوشنبه، وسط کوچه و مادر
گریان شده ایم از غم این واقعه هر چند…
هرگز کسی از راز تو آگاه نگشته
آن را که تو دیدی همه در پرده شنیدند
🔸شاعر:
#محمد_جواد_شیرازی
===========================
#امام_علی #مرثیه_امام_علی
#ماه_رمضان #شب_قدر
اهل توحید چنین نقل کرامت کردند
ساقی بدری و توصیف مقامت کردند
در شب هفدهمِ ماه خداوند، علی
سه هزار و سه مَلک مدح و سلامت کردند
قبل پیدایش افلاک، بزرگان مَلک
دل خود را همه دربست به نامت کردند
برتر از عرش شد آن چاه که در آن رفتی
ساقیانِ دو جهان سجده به جامت کردند
صبح فردا شد و آنها که مقابل بودند
با رجزخوانیات، احساس ندامت کردند
تیغت آنقدر از آن بی صفتان کشته گرفت
شرحِ برپایی تصویرِ قیامت کردند
آن کسانی که به اعجاز تو مؤمن نشدند
خودشان را همهی عمر ملامت کردند
**
ساقی بدر، نبودی که ببینی در طف
چه ستمها که به اولاد کرامت کردند
به حُسینت به خدا هیچ کسی آب نداد
پشت بر آن همه ایثار و مرامت کردند
یاعلی، ساقی طفلان حرم حیران شد
تیرها خون به رخِ ماه تمامت کردند
تا که بی دست زمین خورد، به جسم و بدنش...
نیزه داران به نوک نیزه، لئامت کردند
وسط علقمه یک بی سر و پا گفت: حسین
لشگری حمله سوی اهل خیامت کردند
🔸شاعر:
#محمد_جواد_شیرازی
________________________
آخر ماه آمده، شرمنده و زارم هنوز
آه... بر این نفس وامانده گرفتارم هنوز
بارِ بد جز صاحبش خواهان ندارد ای خدا
مانده روی دست من سرمایه و بارم هنوز
سائلان شهر هم خوابند این ساعات شب
آنقدر درمانده ام از خویش، بیدارم هنوز
شرمسارم از اباصالح امام عصر خود
چون نکرده ذره ای تغییر، رفتارم هنوز
بندگانت توبه کردند و همه برگشته اند
سر به زیر انداختم از بس گنهکارم هنوز
هرچه می خواهی بخوان اما نخوان بی صاحبم
هرچه هم باشم پدر دارم، علی دارم هنوز
سیدی دلتنگ ایوانِ طلای حیدرم
در نجف مانده دل مجنون و بیمارم هنوز
خورده بر کارم گره، از کربلا جا مانده ام
هرچه کردم وا نشد این عقده از کارم هنوز
از شروع ماه، گریان وداعش بوده ام
شد تمام این ماه رحمت، سخت می بارم هنوز
یاد زینب بوده ام هر وقت شد وقت وداع
داغدارش در وداعی سخت و دشوارم هنوز
وقت رفتن آمده، آرام تر قدری حسین
دل نکندم، صبر کن، مشتاق دیدارم هنوز
مثل این پنجاه و شش سالی که بودم خواهرت
هرچه غم در سینه ات داری خریدارم هنوز
مادرم کرده وصیت تا ببوسم حنجرت
از گلویت بوسه ای را من طلبکارم هنوز
دیگر از ذبحت نزن حرفی، نمی دانی مگر
می دهد یک خار در پای تو آزارم هنوز
#شعر_مناجات
#محمد_جواد_شیرازی
غزلی فی البداهه در پاسخ به توهین های مسعود پزشکیان به رهبرمعظم انقلاب، حاج قاسم عزیز، خاک مقدس جمهوری اسلامی ایران، قرآن و...
رهبر ما بزرگ ملت ماست
حکمت و رأی او سیاست ماست
قفس آن ظرف مغز کوچک توست
خاک این مرز و بوم عزت ماست
تف بر آن غیرت نداشته ات
حاج قاسم، نماد غیرت ماست
هیچ برنامه ای نداری و
هدفت تکیه بر حکومت ماست
چِرت آن طرز فکر و پاسخ توست
نور قرآن ره سعادت ماست
راه حلت چه بود جز اعدام
طالبان، مرد بی نزاکت ماست
رأی دادیم اگر به مثل تویی
هرچه دیدیم پس لیاقت ماست
#محمد_جواد_شیرازی
#حمایت_از_دکتر_سعید_جلیلی
#ادامه_راه_شهید_ابراهیم_رئیسی
#به_عقب_برنمیگردیم
#روضه و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام
شب هفتم محرم به نفس استاد حاج منصور ارضی •✾•
اگرچه ظاهرا طفلی رضیع است
میان عرشیان شأنش رفیع است
قیامت اختیاراتش وسیع است
تمام سینه زن ها را شفیع است
علی را بی ولی، میلِ نفس نیست
حسینی تر ازین شش ماهه کس نیست
به گوش عالمی مانده صدایش
صدای غربت بی انتهایش
هدایت کرده ما را روضه هایش
چه ها کرده است با رأس جدایش
چنان عباس برپا این علم کرد
یزید و لشگرش را متهم کرد
*در بعضی روایات میگن وقتی سرها رو آوردن، سرِ ابی عبدالله با سرِ علی اصغر با هم تو یه طشت بوده .. یکی صدا زد این بچه چقدر شبیه این باباست ..*
چه ابیات پر از دردی سرود و
به روی گونه، رد خاک و دود و
دو چشم بی رمق، رنگ کبود و
لبش مانند چوب خشک بود و
به حال سختیِ جان کندن افتاد
سرش از تشنگی بر گردن افتاد
اصلا طوری شد سر از تشنگی دیگه افتاد .. سپیدی گلو معلوم شد نانجیب تیر رو زد سر کاملا به پوست آویزان شد .. ابی عبدالله یه دست سر رو گرفته بود یه دست بدنُ ..
دو چشمش رفته، بی تغییر مانده
علی لالا چه بی تأثیر مانده
بمیرم مادرش بی شیر مانده
میان خیمه غافلگیر مانده
ربابه خیره سوی اصغرش شد
چه خاکی بود آخر بر سرش شد
*لالا لالا لالا اصغر بخوابه ..*
حسین آمد علی را دید بیهوش
گرفتش با دو چشم تر در آغوش
همین که برد او را بر روی دوش
سه شعبه ذبح کردش گوش تا گوش
به دستی ماند جسم پاک اصغر
سر اصغر میان دست دیگر
پدر ماند و رضیعی سر بریده
مردد مانده و رنگش پریده
عبایش را روی اصغر کشیده
به پشت خیمه ها رفته خمیده
*یه موقع ابی عبدالله شنید خانم زینب داره صدا میزنه داداش صبر کن .. بزار رباب یه بار دیگه این صورت قشنگش رو ببینه ..*
وداع آخر است و مادر آمد
کنار زینب آمد بر سرش زد
ازین پس غصه هایش بی حساب است
عزداری فقط کار رباب است
تمام روز، زیر آفتاب است
همیشه خیره سوی ظرف آب است
بمیرم که چهل منزل پیاپی
سر شش ماهه اش را دید بر نی
شاعر: #محمد_جواد_شیرازی
ــــــــــــــــــ
ای گلت صید خوارج یا رباب
مادرِ باب الحوائج ای رباب
کودکت را خوب کردی تربیت
بر تو و بر شیرخوارت تهنیت
شیرخوارت هدیهای مولایی است
گاهوارش هودجی زهرایی است
در بلوغ عشق ماه آورده ای
ماه پاره در سپاه آورده ای
چون تو ای بانو حرم را یار کیست؟!
هیچ کس قربانیاش شش ماهه نیست
ام لیلا را خجالت داده ای
اکبری از بعدِ اکبر زاده ای
مادری کردی تو با این کودکت
چند عباس است طفل کوچکت
ای ملائک عاشقِ نوزادِ تو
میرسد از آسمان امدادِ تو
.
#مرثیه_امام_حسن #مرثیه_امام_حسن_مجتبی
===========================
سلامِ ذات خدای کریم ها به حسن
سلامِ جمله ی انوار انبیا به حسن
هر آن کسی که بدون حساب بخشش کرد
بدان که وقت کرم، کرده اقتدا به حسن
به وقت کُشتیِ او با حسین فهمیدم
چه مهر و عاطفه ای داشت مصطفی به حسن
ندید غیر محبت، ندید غیر کرم
همان کسی که فقط داد ناسزا به حسن
زمان سختی در معرکه فقط خوش بود
خیال و خاطر مولایِ لافتی به حسن
مدینه شهر نبی بود و او عزیز رسول
کسی نکرد در آن شهر، اعتنا به حسن
به پول، لشگرش او را معاوضه کردند
نداشت هیچ کسی ذره ای وفا به حسن
فقیر شهر سر سفره اش عزیز شد و
چه حرف های بدی گفت بی حیا به حسن
رسید محضر او پیر مرد ملعونی
چشاند زهر جفا با نوک عصا به حسن
تمام داغ حسن، ماجرای یک کوچه است
چه ها گذشت در آن کوچه، سال ها به حسن
غریب کیست؟ کسی که به خانه مظلوم است
نکرد همسر او هم به جز جفا به حسن
اذان شد و دم افطار آمد و جعده
رسید تا که دهد ظرفِ زهر را به حسن
میان طشت، غم و غربتش نمایان شد
رسید از همه ی روضه ها چرا به حسن؟!
کسی به ناله ی او اعتنا نخواهد کرد
مگر حسین بیاید دهد جواب حسن
🔸شاعر:
#محمد_جواد_شیرازی
=============================
#⃣ #فیش_روضه_حضرت_معصومه
#⃣ #حضرت_معصومه
#⃣ #متن_کامل_روضه
اللهمّ صلّ علی فاطمهٔ و أبیها و بعلها و بنیها و السّرّ المستودع فیها بعدد ما أحاط به علمک...
السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ فَاطِمَةَ وَ خَدِيجَةَ السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُه
السلام ای زینب موسی بن جعفر، فاطمه
حضرتِ معصومۀ آل پیمبر، فاطمه
مظهر الله اکبر ، ای سراسر فاطمه
می زنم از دل صدا با حالِ مضطر، فاطمه
*خود امیر المومنین به پدر آیت الله مرعشی نجفی در عالم مکاشفه فرمودند: چی میخوای تو حرم من چهل شبه بیتوته کردی؟ عرضه داشت نشانی قبر مادرم زهرا رو می خوام" امیرالمومنین فرمود این از اسرار الهیه باید مخفی بمونه ،اما آگه جلالت و عظمت فاطمه ی منو می خوای "علیکَ به کریمه اهل البیت" برو قم زیارت دختر موسی ابن جعفر، این زیارت، زیارته حضرت زهراست...*
تا که هر دفعه دلم از دستِ این و آن شکست
بر لبم بانگ اغیثینی اغیثینی نشست
بی پناه افتاده ام امشب نجاتم می دهی؟!
پای من لغزیده از غفلت ثباتم می دهی؟!
تشنۀ عشقم کمی آب حیاتم می دهی؟!
شوقِ طوفِ مرقدت دارم ، براتم می دهی؟!
دل بر احسان شما بستم ، مرا هم می خری؟
سائل کویِ رضا هستم ، مرا هم می خری؟
مردم قم یاس و نیلوفر به دورت ریختند
دسته دسته لالۀ پرپر به دورت ریختند
با ادب، با ذکر یا حیدر به دورت ریختند
کوچه کوچه فضه و قنبر به دورت ریختند
خوب شد این جا همه بیدار و شیعه مذهب اند
گریه کن هایِ مصیبت های عمه زینب اند
شاعر: #محمد_جواد_شیرازی
*مثل چند روز پیش حضرت معصومه سلام الله علیها وارد شهر قُم شد، علماء،بزرگان،سادات،همه دمِ دروازه ی شهر قم با شاخه هایی از گُل اومدن استقبال حضرت معصومه، با چه عزتی،با چه شوکتی، با چه اُبُهَّتی، دختر موسی بن جعفر قدم به خاک قم گذاشت، چه استقبال با شکوهی کردند، حق هم همینه، خواهر امام ِ، دختر امامِ،باید هم چنین استقبال بشه، ولی آی گریه کُنا! من یه بانو سراغ دارم، هم دخترِ امام ِ، هم خواهر ِ امام ِ، ولی با دستای بسته، سر بریده ی برادرش رو بالای نیزه زده بودن"یا اباعبدالله" [ببینم ناله ات کربلا میرسه یا نه؟]
دختر امیرالمؤمنین رو با دستای بسته شهر به شهر، دیار به دیار، هر جا می بردن می گفتند: مردم! خارجیا رو دارن میارن.....
فقط یه جمله ی دیگه و یا علی مدد:
کار زینب به جایی رسید که عوض اینکه با شاخه های گل ازش استقبال کنند، دختر کبری ِ علی، زینب رو با سنگ استقبال کردن،هر جا نشستی سه مرتبه ناله بزن : یا حسین....*
.
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
خیالِ راحت من، سایه و خیال شدی!
رشیده ی علی از چه چنین هلال شدی؟!
دوباره دست به پهلو گرفته ای زهرا
چرا مقابل من رو گرفته ای زهرا؟!
بگو چه کار برایت کنم که خوب شوی؟
دوباره نزد علی کاشف الکروب شوی
شده بریده چرا ناله ات؟! هراسانم
من از لباس پر از لاله ات هراسانم
قسم به حرمت چشم ترت، بیا و بمان
قسم به چادر روی سرت، بیا و بمان
تمام روز و شب از درد سینه گریانی
نماز نیمه شبت را نشسته می خوانی
میان سجده، مرا باز جان به لب کردی
چرا عزیز دلم مرگ را طلب کردی؟!
نگاه کن به دل مضطر حسین و حسن
بیا به گیسوی زینب دوباره شانه بزن
مرا چگونه غمت باز خونجگر نکند
به زخم های تنت مرهمی اثر نکند
شکسته اند به داغت دل صبورم را
شکسته اند شبیه پرت، غرورم را
منی که پشت سر خود زره نمی بستم
به پیش چشم تو، بین طناب شد دستم
خدا کند که به زخمی دگر نمک نخورد
به پیش دیده ی مردش زنی کتک نخورد
🔸شاعر:
#محمد_جواد_شیرازی
=======================
#امام_حسین #مناجات_امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
#لیلة_الرغائب
در بند مرتضاییم، بی جیره و مواجب
ما ریزه خوار شاهیم، او صاحب مواهب
از باده اش خرابیم، مست ابوترابیم
ما جای خود که یک عمر، حق بر علیست راغب
تکیه زده به کرسی، نزد خدای اعلی
بالاتر از رسولان، در سلسله مراتب
معراج تازه رو شد، اصوات وحی از او بود
دست خدایی اش شد، وقت نزول، کاتب
از برکت وجودش دنیا به گردش آمد
خورشید با نگاهش می رفت سمت مغرب
در روز سخت خیبر، در جنگ هر دلاور
تنها علی است غالب، مافوق کل غالب
تا ذکر لب علی شد، یا والی الولی شد
شد ذکر عرش رحمن، یا مظهر العجائب
من آمدم بگیرم، کرب و بلای خود را
از خوان لطف حیدر، در لیلةالرغائب
یک عمر زیر دِینم، گریه کن حسینم
در راه سِیر عشاق، گریه بر اوست واجب
حتی سرش به نیزه، دلسوزِ خلق می شد
یک جلوه از نگاهش، شد راهِ خیر راهب
شاه از بلندی افتاد، خنجر به کُندی افتاد
سر از قفا جدا شد، با تیغ نامناسب
مهجور از وطن ماند، بر خاک پاره تن ماند
ارباب بی کفن ماند، ای وای از این مصائب
بی تاب روز وصلیم، آن منتقم می آید
می آید آن امامِ از چشمِ خلق غائب
🔸شاعر:
#محمد_جواد_شیرازی
==========================
#امام_زمان #مدح_امام_زمان
#نیمه_شعبان
بعد سرما بهار می آید
لطف پروردگار می آید
بی قراری؟ قرار می آید
به سر این انتظار می آید
جام اعلاتری دهید امشب
باده ی کوثری دهید امشب
مژده بر عسکری دهید امشب
دلبرِ گل عذار می آید
عید موعودِ نیمه ی شعبان
روز مسعودِ نیمه ی شعبان
برکت و جودِ نیمه ی شعبان
ناجی روزگار می آید
پسر نرجس، آفتاب زمین
بهجت و شور هر دل غمگین
آرزوی تمام صدیقین
نور لیل و نهار می آید
مهر جانانِ خود نگه دارید
در دل، ایمان خود نگه دارید
عهد و پیمان خود نگه دارید
مرد باشیم، یار می آید
لحظه لحظه گناه من را دید
واسطه شد، خدا مرا بخشید
باز چشم از معاصی ام پوشید
با بدی ام کنار می آید
دیده ام اشک بار می بیند
همه را جز نگار می بیند
مثل یعقوب، تار می بیند
مرهمِ چشم تار می آید
از کرامات حضرتش خجلم
مِهر خود ریخت بینِ آب و گلم
نخلِ خشکیده ی کویرِ دلم...
...با نگاهش به بار می آید
شده قلبم به ذکر او مأنوس
مُحرمش نیستم هزار افسوس
خسته ام از فراق، نه مأیوس
مژده بر دل، نگار می آید
چهره اش انعکاسی از مادر
روی دوشش عبای پیغمبر
بر سر خود عمامه ی حیدر
یار با اقتدار می آید
هیبتش مثل هیبت زهرا
وارث نور عصمت زهرا
باز با یادِ غربت زهرا...
... بر دل او فشار می آید
می شود دولتش به نام حسین
سر دهد در جهان، پیام حسین
می رسد روز انتقام حسین
صاحب ذوالفقار می آید
روضه با آه و ناله می خواند
روضه از باغ لاله می خواند
گر که از آن سه ساله می خواند
چشم ما هم به کار می آید
یاد عمه رقیه و حالش
یاد آتش گرفتنِ بالش
یاد حال کنار گودالش
اشک، بی اختیار می آید
🔸شاعر:
#محمد_جواد_شیرازی
============================