eitaa logo
🕊ارثیه مادرم زهرا{س}🕊
286 دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
2.9هزار ویدیو
143 فایل
بسم‍‌الله‍ ♥️! کانال ارثیه مادرم زهرا صرفا فقط اسم هست و هدف چیز دیگریست و کانال فقط برای خواهران نیست.. ادمین آقا هم داریم همسنگری‌ها : @Sarbaz_Seyed ناشناس‌کانال : https://harfeto.timefriend.net/16946736310195 +کانالمون‌وقف‌مادر پهلو شکسته ست
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
••• کینه‌توزی‌را‌عجب‌آموختند...💔 ◾روزهای بی مادری😭 ◾ العجل یا منتقم
چراوقتۍحالمون‌بده... شروع‌میڪنی بہ‌گذاشتن‌پروفایل‌و استورےهاۍدپ ؟!😔 چراباخالقمون‌ حرف‌نمیزنیم ؟! بیایم‌وقتےکہ حالمون‌خوب‌نبودبا خدامون‌حرف‌بزنیم ...☺️ دورکعت‌نمازبخونیم🌸 حتےشده‌یک‌صفحہ‌قرآن.. بخداآروم‌میشیم:) کپی از مطالب ازاده باذکرصلوات برمهدی عج🌱✨
کبوترم هوایی شدم🕊 ببین عجب گدایی شدم😭
گفت: راستی جبهه چطور بود؟؟ گفتم : تا منظورت چه باشد ... 😄😄 گفت: مثل حالا رقابت بود؟؟ گفتم : آری... گفت : در چی؟؟ گفتم :در خواندن نماز شب... گفت: حسادت بود؟؟ گفتم: آری... گفت: در چی؟؟ گفتم: در توفیق شهادت... گفت: جرزنی بود؟؟😉😉 گفتم: آری... گفت: برا چی؟؟ گفتم: برای شرکت در عملیات ... گفت: بخور بخور بود؟؟ گفتم: آری ...😊😊 گفت: چی میخوردید؟؟ گفتم: تیر و ترکش ... گفت: پنهان کاری بود ؟؟🤔🤔گفتم: آری ... گفت: در چی ؟؟ گفتم: نصف شب واکس زدن کفش بچه ها ... گفت: دعوا سر پست هم بود؟🤔؟گفتم: آری ... گفت: چه پستی؟؟ گفتم: پست نگهبانی سنگر کمین ... گفت: آوازم می خوندید؟؟ گفتم: آری ... گفت: چه آوازی؟؟ گفتم:شبهای جمعه دعای کمیل ... 😢😭 گفت: اهل دود و دم هم بودید؟؟ گفتم: آری ... گفت: صنعتی یا سنتی؟؟ گفتم: صنعتی ، خردل ، تاول زا ، اعصاب ... 😭😭 گفت: استخر هم می رفتید؟؟ گفتم: آری ... گفت: کجا؟؟ گفتم: اروند، کانال ماهی ، مجنون ... گفت: سونا خشک هم داشتید ؟ گفتم: آری ... گفت: کجا؟؟ گفتم:تابستون سنگرهای کمین ،شلمچه، فکه ،طلائیه... گفت: زیر ابرو هم برمی داشتید؟؟😁😁 گفتم: آری ... گفت: کی براتون برمی داشت؟؟ گفتم: تک تیرانداز دشمن با تیر قناصه ... گفت: پس بفرمایید رژ لبم میزدید؟؟😂😂 گفتم: آری ... خندید و گفت: با چی؟؟ گفتم: هنگام بوسه برپیشونی خونین دوستان شهیدمان😢 سکوت کرد...گفتم: بگو ...بگو ... زیر لب گفت: شهدا شرمنده ام ... اَلَّلهُمـّ_عجِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج_اَلــــــسٰاعة 🌱
🎉خــواستـــگـــــاری و نــمـــاز📿 👱🏻جوانے به مادرش گفت : من خاطرخواه😍فلان دختر شدم . گفت : کدام دختر❗️ 📝آدرس دختر را داد 👜مادر گفت : بچه تو دو رکعت نماز نخوانده اي😒و اين دختر پدرش👴🏻صف اول نماز جماعت است . مادرش گفت : اگر ميخواهي برايت خواستگاري بروم برو يک هفته اي اداي نمازخوان ها را در بياور .👍😉 👱🏻پسر هم حسابي اداي نماز خوان ها را در آورد . بعد مادر به خواستگاري💍رفت . 👴🏻 پدر دختر گفت : پسر شما کجاست ؟ ما که او را نمي شناسيم . تحقيق اجمالي بکنيم تا بقيه خواستگاري .🚶 مادر گفت : سر و ته اين بچه را که بزني در مسجد🕍 است . تا آدرس پسرش را داد ، 👴🏻پدر دختر گفت : خانم اين خيلي پسر خوبي🙂است من سجود و رکوع او را ديده ام 👴🏻 گفت : بگوييد : بيايد 👜مادر به خانه آمد و به پسر گفت : چکار کردي ❓ 👱🏻پسر گفت : يک هفته اداي نمازخوان ها را درآوردم . مادر گفت ؟: اين ها جواب مثبت➕ داده اند . 👱🏻پسر گريه کرد . مادر گفت : تو چرا گريه مي کني❓ گفت : عجب دستگاهي است . 🗓 يک هفته فيلم بازي کردم ، ✅ جوابم را دادند . اگر واقعي به سمت خدا مي رفتم ، چکار مي کردند  👤: حجت الاسلام ماندگاری [ .دِلرُباۍِ‌مَھدےعَج‌صلواٺ📿] . .
🌷🍃 اسیر شده بود!😢 مأمور عراقے پرسید: اسمت چیه؟!🤔 - عباس😐 اهل ڪجایے؟!🤔 - بندر عباس😌 اسم پدرت چیه؟!🤔 - بهش میگن حاج عباس!😍 ڪجا اسیر شدے؟!🤔 - دشت عباس!☺ افسر عراقے ڪه ڪم ڪم فهمیده بود طرف دستش انداخته و نمےخواد حرف بزنه محڪم به ساق پاش زد و گفت: دروغ مےگے!😡 او ڪ خود را به مظلومیتـ😢 زده بود گفت: - نه به حضرت عباس (ع) !!😂😄
•┈┈••✾•♥️•✾••┈┈• •┈┈••✾•♥️•✾••┈┈• عاشق‌ ڪشـے، دٻوانہ ڪردن‌، مردم‌ آزارے... ٻڪ جفٺ چشـم‌ مشڪـے و اٻن‌قدر ڪاراٻـے؟ •┈┈••✾•♥️•✾••┈┈• •┈┈••✾•♥️•✾••┈┈•
🌱🌸 💭 ... برایِ شدن، هُنَر لازم است... هُنَرِ رد شدن از .. هُنَرِ بِه خُدا رسیدن...[♥️] هُنَرِ تَهذیب... تا هُنَرمَند نشی، نِمیشی❗️❗️ 🌱🕊ــــــــــــــــــــــــــ 📿 •❥•❤️🌿