🏴شهادت حضرت علی ابن موسی الرضا (علیه السلام)
▪️#مرثیه_امام_رضا
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
آمد از راه و کشید آرام عبا رویِ سرش
یعنی امروز ست روزِ نالههایِ آخرش
هر قدم رفت و نشست و دست بر پهلو گرفت
میکشد خود را به سویِ خانه مثلِ مادرش
رویِ خاکِ کوچه دنبالش اگر دقت کنی
بنگری آثاری از خاکی ترین بال و پرش
او زمین میخورد و میخندید بر حالش عدو
این هم ارثی بود که برده ز جدِّ اطهرش
صحنۀ جان دادن او روضۀ مستوره شد
حجره در بسته میداند چه آمد بر سرش
بار دیگر صورت خاکی و دست و پا زدن
خادمش دید و ولی هرگز نمیشد باورش
یک بُنَیّ گفت و از کام پسر بوسه گرفت
از مدینه بهر یاری زود آمد دلبرش
کربلا بابا رسید امّا پسر افتاده بود
قلبِ شاعر آب شد در این سه بیت آخرش
هر چه قدر آغوش خود واکرد اکبر جا نشد
تا که آخر در عبا پیچید جسم اکبرش
تا قیامت هم نمیفهمند اهل معرفت
از چه آمد دست بر سر بین لشگر خواهرش
آنکه حتّی تارِ مویش را ندیده جبرئیل
دست بُرده بر سرِ نعش علی بر معجرش
✍شاعر:
#قاسم_نعمتی
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
هدایت شده از کانال روضه دفتری مداح دلسوخته(ترنم نور)
*متن روضه ویژه رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم*
*شب رحلت و شهادتِ پیغمبرِ،شبِ یتیمیِ فاطمه ست …*
_____________________
قدِ رعنایِ رسول الله آخر سر شکست
پایه هایِ عرش ازین داغِ درد آور شکست
رحمةٌ للعالمین بود و مصیبت ها چشید
صبر کرد و حرمتش در بین هر معبر شکست
*کم ما برای پیغمبر گریه کردیم،خدایا این شبا چشمایِ ما رو گریان قرار بده مثه چشمانِ فاطمه … بالاسرِ باباش نشسته بود،با دستمالی عرقِ پیشانی بابا رو پاک می کرد*
جز علی و چند تن دور و برش یاری نبود
در اُحد تنها شد و دندان او آخر شکست
فتنۀ آن دو یهودی عاقبت کاری شد و …
زهر آتش زد به جان او ، دلِ دختر شکست
گوشه ای از شهر غوغایِ سقیفه شد بلند
جسم او جان داشت اما حرمتِ منبر شکست
خواست پیغمبر بگوید باز هم حق با علی است
مردکی پرخاش کرد و قلبِ پیغمبر شکست
*فرمود یه کاغذ و قلم بیارید بنویسم،راه رو گم نکنید … دومی صدا زد «ان الرَجُل لِیَهجُر» استغفرالله ؛ گفت پیغمبر داره هذیان میگه …*
بال خود را بست و سوی عرش اعلی پر کشید
سخت تنها شد امیرالمؤمنین ، حیدر شکست
بعد پیغمبر شرر بر خانۀ عصمت زدند
در میانِ غربت این شهر نیلوفر شکست
در میان دود و آتش با لگد بر در زدند
در شکست و سر شکست و حرمتِ مادر شکست
بار شیشه دارد این بانو ، کمی آرام تر
پشت در اصلاً چه شد؟آیینه سرتاسر شکست
پیش چشمانِ ولی الله زهرا را زدند
پیش همسایه غرورِ فاتح خیبر شکست
**
کار و بار دو جهان ریخت بهم غوغا شد
چشم زهرا و علی بعدِ شما دریا شد
خبرِ پر زدن فاطمه ، حیدر را کشت
چند باری به زمین خورد علی تا پا شد
*یا رسول الله … دو نفر وارد حجرۀ پیغمبر شدن … از دیدن یکی شون پیامبر فرمود تعجب نکنید،زهرا جان این فقط از تو اجازه میگیره وارد میشه،این برادرم عزرایئلِ اما یکی دیگه هم واردِ حجره شد … ابی عبدالله عادت داشت وقتی میومد پیشِ پیغمبر،میرفت رو سینۀ رسول الله … حضرت رو زمین میخوابید ، حسین رو سینه ش قرار می گرفت … ابی عبدالله هم به عجله و عادت همیشه اومد رو سینۀ رسول خدا … امیرالمومنین دست برد حسین رو برداره،آخه محتضر باید سینه ش سبک باشه … یه وقت پیغمبر چشماش رو باز کرد، فرمود علی جان صبر کن ، بزار حسین رو سینۀ من باشه … حسین آرامِ جانِ منه … آی ….
زینتِ دوش شما بود ولی کرب و بلا
منزلش خار و خس بادیه و صحرا شد
داد زد زینب کبری : به روی سینه نرو …
گوش نحسش نشنید و قد مادر تا شد
سر او تا که جدا شد زره اش را بردند
زره اش هیچ … سرِ پیرهنش دعوا شد
خاتمش را ته گودال به دشمن بخشید
بار دیگر به خدا جود و سخا معنا شد
کاش انگشتری اش تنگ نبود … اما بود
عاقبت نیمۀ سبابۀ او پیدا شد؟ .
ای حسین …
کنارِ بسترِ پیغمبر مثلِ باران داره گریه می کنه فاطمه … همچین پیغمبر تصلی بهش میداد ، علی تصلی میداد … فرمود زهرا جان گوشت رو نزدیک بیار،کنارِ گوشش یه جمله ای گفت ، زهرا آرام شد … یه وقت دید آرام آرام چشمایِ پیغمبر بسته شد … دیگه رسولِ خدا نفس نمی کشید … یا الله … امیرالمومنین آماده شد ، رسولِ خدا رو غسل داد ، کفن کرد … بر پیغمبر نماز خواند …. یا الله … نانجیب ها علی رو اینجا هم تنها گذاشتن … پیغمبر داشت جان میداد اونا تو سقیفه نشسته بودن ، برایِ حکومت داشتن نقشه می کشیدن … چند نفر بدنش رو برداشتند یه روایت دیگه هم هست که شب پیغمبر رو دفن کردن،سلمان اباذر،دیگران …
وقتی از دفنِ پیغمبر آمدن،زهرایِ مرضیه استقبال کرد ازشون … فرمود چگونه دلتون اومد رو بابام خاک بریزید … چگونه دلتون اومد پیغمبر رو زیرِ خاک قرار بدید …
میخوام بگم زهرا جان … بابات رو با احترام کفن کردن … تشییع کردن … دفن کردن …. کجا بودی کربلا … بدنِ حسینتُ پاره پاره کردن … سر رو یه طرف بردن … دستُ یه طرف … بدنش رو زیرِ سمِ اسب قرار دادن ..
ای حسین …
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
عمری است که مهمان رضایم همه
شرمنده ی احسان رضاییم همه
از لطف خدا و یک نگاه زهرا
ما ریزه خور خوان رضاییم همه
از لطف تو مهمان تو هستیم رضا
شرمنده ی احسان تو هستیم رضا
بر سفره ی با کرامتت یا مولا
ما ریزه خور خوان تو هستیم رضا
در گلشن تو همیشه خارم مولا
بنما نظری به حال زارم مولا
از لطف خدا گشته تمام عمرم
مهر تو وآل کوله بارم مولا
تو معین الضعفایی مولا
منشا جودو سخایی مولا
ای صفابخش قلوب عالم
تو فقط امید مایی مولا
حرمت باغ جنان است رضا
بهرما حصن امان است رضا
مهر و حب تو بود در سینه
هر کجا از تو نشان است رضا
حریمت جنت الاعلاست مولا
فرح بخش است و روح افزاست مولا
خدا داند امید اهل عالم
کرامت با شما معناست مولا
حریم تو بهشت شیعیان است
برای اهل دل دارالامان است
رضا جان از سوی باریتعالی
ولای تو به دل ها ارمغان است
منم ریزه خور خوان عطایت
شدم شرمنده از جود و سخایت
نظر بنما به حال زارم امشب
فدای صحن و ایوان طلایت
بسکه در عالم کرم دارد رضا
پرچمش بوی حرم دارد رضا
از کرامت بر تمام مردمان
لطف و جود دم به دم دارد رضا
شکرلله از محبان توام
در کنار خوان احسان توام
از طفولیت امام مهربان
ریزه خوار روزهخواران توام
#زبانحال_با_امام_رضا_
#علیه_السلام_
#مشهد_مقدس_
#رضا_یعقوبیان_
اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم🌸
زمزمه شهادت حضرت رسول اکرم ص
فاطمه جان وکوثر من،بیا کنار بستر من،بیا کنار بستر من
دست پدر بگیر وبنشین،تولحظه ای برابرمن،تو لحظه ای برابر من
فاطمه جان فاطمه جانم،فاطمه جان فاطمه جانم، فاطمه جان فاطمه جانم 2
______________________
کنون که من در احتضارم،زبعد خود غم تو دارم، زبعد خود غم تو دارم
به تو جفا شود پس از من،عزیز جان ویادگارم، عزیزجان ویادگارم
فاطمه جان...
_____________________
ببینمت که پشت یک در،فتاده ای به خاک ودر خون،فتاده ای به خاک ودر خون
علی به دست بسته بینم،به دیده اشک خون ومحزون،به دیده اشک خون ومحزون
فاطمه جان...
______________________
علی زبعد من غریب است، غم زمانه اش نصیب است، غم زمانه اش نصیب است
ببینمش که در فراقت،خانه نشسته بی شکیب است، خانه نشسته بی شکیب است
فاطمه جان...
_____________________
مباش بیش ازاین تو گریان، کنون دل مرا مسوزان،کنون دل مرا مسوزان
نزد پدر بزودی آیی، فراق ما رود به پایان،فراق ما رود به پایان
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
🏴شهادت حضرت علی ابن موسی الرضا (علیه السلام)
▪️سبک زمینه :بیا جوادم برس به دادم
🎤مداح :حاج محمد رضا طاهری
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
بیا جوادم برس دادم
به خاکِ غربت زِ پا فتادم
شد دم آخرم کجایی ..
مانده زمین سرم کجایی ..
ای علی اکبرم کجایی ، واویلا ..
به حجره ای که بسته است
دل پدر شکسته است
ز دوری تو خسته ام ، واویلا ..
(واغربتا ، واغربتا ..) ۳ واویلا ..
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
عبا رویِ سر ، خمیده قدم
شده لبم خشک ، شبیه جدم
آمده رویِ سینه دستم ..
رو سویِ کربلا نشستم ..
یادِ سر بریده هستم ، واویلا ..
به همره شهادتین
گرفته ام به شور و شین
دم حسین حسین حسین ، واویلا ..
قدم قدم تا به حجره بابا
نشستم از پا به یادِ زهرا
هر قدمی زمین که خوردم ..
پهلویِ خویش می فشردم ..
تا برسم به حجره مُردم ، واویلا ..
همیشه لعنت خدا
بر آنکه مادرِ مرا
لگد زده به کوچه ها ، وا اماه ...
(واغربتا ، واغربتا ..) ۳ واویلا ..
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
بیا جوادم برس دادم
به خاکِ غربت زِ پا فتادم
شد دم آخرم کجایی ..
مانده زمین سرم کجایی ..
ای علی اکبرم کجایی ، واویلا ..
به حجره ای که بسته است
دلِ پدر شکسته است
ز دوریِ تو خسته ام ، واویلا ..
(واغربتا ، واغربتا ..) ۳ واویلا ..
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
🏴شهادت حضرت علی ابن موسی الرضا (علیه السلام)
▪️سبک شور:سلطانی پناه مردم ایرانی...
🎤مداح :کربلایی وحید شکری
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
سلطانی پناه مردم ایرانی
به دل مردهی ما جانی
آقا تو شاه خراسانی
به عشق تو محتاجم بیا و بی تابم کن
از آب سقا خونت دوباره سیرابم کن
منم همون که عمری دلش رو دستت داده
قرار ما هر ساله تو صحن گوهرشاده
عشق تو جوونه زده آقا توی آب و گِلم
رو نمیزنم به کسی تا تویی پناه دلم
آقام آقام آقام رضا
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
دلداری هوای نوکراتو داری
چه قده بزرگی سالاری
بدی مو به روم نمیاری
اباالجوادی یعنی خدای احسان هستی
تو برکت و امید تموم ایران هستی
سه جا بهم قول دادی که دستمو میگیری
ای عشق مادر زادی تو بهترین تقدیری
زندگیمو از صدقه سر شما دارم و بس
بی تو دیگه زندگیمون میشه آقا مثل قفس
آقام آقام آقام رضا
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
سامونی تورو میخوام تو که میدونی
دوای درد بی درمونی
قوت این دل داغونی
کسی که دوسِت داره تو زندگیش خوشبخته
امام رضا رو دارم دیگه خیالم تخته
باب الجوادت راهِ بهشته شکی توش نیست
یه کربلا واسه این گدای عاشق بنویس
هرکی بشه زائر تو پیش خدا معتبره
پنجره فولاد شما منو کربلا میبره
آقام آقام آقام رضا
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
🏴شهادت حضرت علی ابن موسی الرضا (علیه السلام)
▪️سبک زمینه :با کوله بار کرامت، دارم میرم ار حرمت
✍شاعر :رضا تاجیک
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
با کوله بار کرمت - دارم میرم از حرمت
پاتو بذار رو چشم من - ای به فدای قدمت
سلطان من
خیال دوری از شما - دوری از این صحن و سرا
دیوونم کرده 3 - آقا دیوونم کرده
رضا غریب الغربا - رضا معین الضعفا
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
حاجی کیه مکه کجاست - صحن و سرات و عشقه
یه تیکه نون خشکه - مهمونسرات و عشقه
سلطان من
دوباره باز بی بهونه - صدای نقاره خونه
دیوونم کرده 3 - آقا دیوونم کرده
رضا غریب الغربا - رضا معین الضعفا
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
آخه تا کی باید آقا - به این در اون در بزنم
نگاهی کن به زائرت - تا کربلا پر بزنم
سلطان من
دوری ز بین الحرمین - جدایی از قبر حسین
دیوونم کرده 3 - آقا دیوونم کرده
رضا غریب الغربا - رضا معین الضعفا
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
با کوله بار کرمت - دارم میرم از حرمت
پاتو بذار رو چشم من - ای به فدای قدمت
سلطان من
خیال دوری از شما - دوری از این صحن و سرا
دیوونم کرده 3 - آقا دیوونم کرده
رضا غریب الغربا - رضا معین الضعفا
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
حاجی کیه مکه کجاست - صحن و سرات و عشقه
یه تیکه نون خشکه - مهمونسرات و عشقه
سلطان من
دوباره باز بی بهونه - صدای نقاره خونه
دیوونم کرده 3 - آقا دیوونم کرده
رضا غریب الغربا - رضا معین الضعفا
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
آخه تا کی باید آقا - به این در اون در بزنم
نگاهی کن به زائرت - تا کربلا پر بزنم
سلطان من
دوری ز بین الحرمین - جدایی از قبر حسین
دیوونم کرده 3 - آقا دیوونم کرده
رضا غریب الغربا - رضا معین الضعفا
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
زبانحال #امام_حسن
دامنِ چشمِ من از گریه به دریا اُفتاد
چشم زخمی شده از کارِ تماشا اُفتاد
پارههایِ جگرم میچكد از كُنجِ لبم
عاقبت قرعه به نامِ منِ تنها اُفتاد
باز هم خاطره هایم همگی زنده شدند
راهِ من باز بر آن كوچهی غمها اُفتاد
یادِ آن کوچه که با مادر خود میرفتم
به سَرَم سایهای از غربتِ بابا اُفتاد
کوچه بن بست شد و در دلِ آن وانفسا
چشمِ نامرد به ناموسِ علی تا اُفتاد
آنچنان زد که رَهِ خانهی خود گُم كردیم
آنچنان زد که به رخسارهی گُل جا اُفتاد
گاه می خورد به دیوار و گَهی رویِ زمین
چشمِ زخمی شده از کار تماشا اُفتاد
من از آن دست کشیدن به زمین فهمیدم
گوشواری که شکسته است در آنجا اُفتاد
شانه ام بود عصایش ولی از شدت درد
من قدم خم شد و او هر قدم اما اُفتاد
حسن لطفی✍