Taheri_Hame_Donya_Ye_Taraf_Hossein_Zahra_Ye_Taraf.mp3
293.9K
نوحه امام حسین (ع)
نوحه احساسی امام حسین
بصورت سینه زنی هم میشه خوند
🌴🌴🌴🌴🌴🌴
🔹همه عالم يه طرف حسين زهرا يه طرف
🔹هر چي عشقه يه طرف عشق به مولا يه طرف
🔸اين كيه هر كي صداش مي كنه ديوونش مي شه
🔸ديگه جايي نمي ره گداي اين خونش مي شه
🔺اين كيه كه اسمش و هر كي تو عالم مي بره
🔺همه وجودش و مصيبت و غم مي بره
اين كيه كه اسم اون عالم و حيرون مي كنه
غم كربلاش دل فاطمه رو خون مي كنه
اسم اون حسينه و جوونيه ما به فداش
خدا اون روز و بياره كه بريم به كربلاش
نمي دونم كه چرا دلم براش پر مي زنه
هركي تو روضش ميآد به سينه و سر مي زنه
يكي نيست تو كربلا خواهرش و ياري كنه
يكي نيست تو قتله گاه برا حسين زاري كنه
نمي دونم كه چرا قامت خواهرش خمه
هرچي ما گريه كنيم برا حسين بازم كمه
ديگه چيزي نمي خوام حسين زهرا رو مي خوام
گل و بستان نمي خوام خيمه مولا رو مي خوام
گهواره خالی می شود با رفتن تو
دیگر نمانده فرصتی تا رفتن تو*************
ای طفل بی شیرم علی بعد از تو میمیرم علی لای لای علی جان**********
حتی خدا با رفتنت راضی نمی شد
عیسای من قربان بالا رفتن تو
هر چیز را، هر رفتن نا ممکنی را
می شد که باور کرد الا رفتن تو
وقتی گناهی سر نمی زد از گلویت
یعنی چرا یعنی معما رفتن تو
ای کاش می بردی مرا با چشم هایت
یا این که می افتاد فردا رفتن تو
وقتی که پا در عرصه حق می گذاری
فرقی ندارد آمدن یا رفتن تو
دیر راهب
بود دیری در ره کوفه به شام
عیسوی راهب در آن کرده مقام
در غروبی گوشش آمد ولوله
دید آنجا آمده یک قافله
پیش روی قافله سرها به نی
خستگانی بی رمق، ره کرده طی
رفت خورشید وچو وقت شام شد
قافله در آن مکان آرام شد
نیمه شب راهب عجایب چیز دید
از سری ساطع بود نوری شدید
گفت راهب،مردمان این سرزکیست
پاسخ آمد کز حسین بن علیست
مادر او دخت پیغمبر ز ماست
کشته ایم اورا سرش برنیزه هاست
گفت الحق که شما قومی بدید
مسلمید وسبط پیغمبر کشید
گر کسی فرزند عیسی داشتیم
او بروی چشم خود بگذاشتیم
داد درهم ها که تا امکان شود
یک شبی سر پیش او مهمان شود
با گلابش شست وپیش رو گذاشت
بذر عشقش را درون قلب کاشت
اشک ریزان کرد با او گفتگو
گفت جانا از خودت با من بگو
گفت راهب،نام من باشد حسین
بر رسول ا..بودم نور عین
بوده ام فرزند حیدر،مرتضی
نور چشم فاطمه خیرالنسا
درکنارآب کردندم شهید
تشنه لب، مظلوم، چون من کس ندید
مسلمم،مقتول دست مسلمین
مسلمین منحرف از راه دین
اهل بیتم بعد من آزرده اند
کودک وزنها اسیری برده اند
گفتگوها داشت راهب تا سحر
با سری که بود همسان قمر
تا سحر گردیدو شام اتمام شد
بهر راهب شام خوش فرجام شد
راهب ما صبح نصرانی نبود
سر،دری دیگر به روی او گشود
دین راهب بعد از آن اسلام شد
او مسلمان گشته ای خوشنام شد
راهب ما بعد از آن شام شگفت
شد مسلمانی محب اهل بیت
شاعر : اسماعیل تقوایی
یا_ابوفاضل_هادی_همتی.mp3
4.88M
#زنجیرزنی #واحد #تک #حماسی
ای ساقی لب تشنگان
ادرکنی عباس
ناخورده از آب روان
ادرکنی عباس
ای ماه تابان حرم جانم ابوالفضل
سالاری و صاحب علم جانم ابوالفضل
دریا دل کرببلا
شیر شیرانی
تو پهلوان صف شکن
مرد میدانی
مولا ابوفاضل ماه بنی هاشم
مولا ابوفاضل ماه بنی هاشم
زیبا گل ام البنین
ادرکنی عباس
شیر امیرالمومنین
ادرکنی عباس
پشت و پناه خیمه گاه شاه دینی
تو ساقی لب تشنه قطع الیمینی
در راه دین گشتی فدا
جان به قربانت
ماندی سر عهد و وفا
جان به قربانت
مولا ابوفاضل ماه بنی هاشم
مولا ابوفاضل ماه بنی هاشم
حاجت گرفته اَرمنی
از خانه ی تو
ای جان فدای غیرتِ
جانانه ی تو
باب الحوائج هستی و درمان دردی
یک عالَمی فهمیده که خیلی تو مَردی
بر دل خدایی می کنی
سیدی عباس
مشکل گشایی می کنی
سیدی عباس
مولا ابوفاضل ماه بنی هاشم
مولا ابوفاضل ماه بنی هاشم
#هادی_همتی
#ابوالفضل_ع #زنجیرزنی🏴
1. سلام الله.mp3
2.24M
#نوحه_حضرت_زینب
( سلام الله علیها )
#حاج_نریمان_پناهی
#شور
سلام الله ، علی المظلوم
سلام الله ، علی المَهموم
حسین جانم ، حسین جان
رسیده عمه ی سادات
دم دروازه ی ساعات
چه غوغایی به پا شد
میون کوچه های شام
اذیت ، ناسزا ، دشنام
نصیب عمه ها شد
سلام الله ، علی المظلوم
سلام الله ، علی المَهموم
حسین جانم ، حسین جان
زدن رو چادراشون چنگ
یه عده میزدن با سنگ
شکستن حرمتا رو
یه عده نانجیبِ پست
نشون میدادن هی با دست
تمام اسرا رو
سلام الله ، علی المظلوم
سلام الله ، علی المَهموم
حسین جانم ، حسین جان
حرم را با دلی خونبار
با دستی بسته تو اَنظار
می بردن سمت بازار
برای عقده وا کردن
یهودی ها چه ها کردن ؟
به زن ها دادند آزار
سلام الله ، علی المظلوم
سلام الله ، علی المَهموم
حسین جانم ، حسین جان
#دروازه_ساعات
4_5897880036106570042(1).mp3
7.44M
متن مداحی
لالاکن دخترم دورت بگردم
لالا کن خسته ای عمه میدونه
یه دنیا غم توی چشمات اسیرن
لالا کن دنیا اینجور نمیمونه
برات قصه بگم خوابت بگیره
بگم از بحر خوبی های حیدر
شاید یادت بره این لحظه ها رو
شاید بیرون بیای از فکر معجر
من هر کاری میکنم آروم نمیشی
دلت خونه برات عمه بمیره
اگر نازت نکردم سوخته موهات
عزیزم میدونم دردت میگیره
عزیز دل بابا رقیه عزیز دل بابا رقیه
لالاکن دخترم دورت بگردم
لالا کن خسته ای عمه میدونه
یه دنیا غم توی چشمات اسیرن
لالا کن دنیا اینجور نمیمونه
بمیرم برات هر بار گریه کردی
اومد اشکات روی زخمای گونه ات
تو اینقدر دست به پهلو هات گرفتی
دیگه میشناسمت با این نشونت
بیا و سر روی شونه ام بزار که
یکم آروم بشه قلب دوتامون
بزار دستاتو توی دستای عمه
تموم میشه یه روزی این غصه هامون
عزیز دل بابا رقیه عزیز دل بابا رقیه
تو اینقدر داد زدی بابا کجایی
دیگه توی صدات جوهر نداری
همش میری یه کنج آروم میشینی
ولی من که میدونم بی قراری
شبا از بس که موندی تو گرسنه
بمیرم رنگ رخسارت پریده
نمیشه باورم که مثل مادر
با این سن کمت موهات سپیده
چقدر سخته برام وقتی میبینم
روی دستای تو رد طناب
عزیزم موندی اینقدر زیر آفتاب
رنگ صورتت مثل ربابه
عزیز دل بابا رقیه عزیز دل بابا رقیه.
ذاکرینالحسین.mp3
4.43M
#حاج_مهدی_رسولی
دستامو بگیر آقای دلم
این بار اومدم با پای دلم
با تو خودمو پیدا میکنم
چشمامو برات دریا میکنم
خودم و نوکر در خونت شمردم
تموم خونواده مو به تو سپردم
آقا اگه یه وقت هایی جونی کردم
تودستمو گرفتی من زمین نخوردم
زیر علمت من قرصه دلم
اما شب و روز میپرسه دلم
کی میشه بازم پیش تو بیام
حتی یه نفس واسه یه سلام
همیشه توی سختی ها بودی کنارم
با حسرت زیارتت تنها نزارم
بیاودستمو بگیر بریم زیارت
میدونی توی این فراق توم کارم
من روضه هایت را رها نمی کنم
من اگر ازتو دور افتم،از بین میرم
هرروز نان و نمک را خورده ام
ای کاش دلت کمی برای من بسوزد
دلم خون است؛ولی سرتو سلامت
آتش گرفته ام؛ولی سرتو سلامت
به چه کسی بگویم که دلتنگ توام حسین جان؟
کربلا برایم حسرت شده؛ولی سرتو سلامت
دست هایت را به اشک هایم بکش
مرا به خال خود رهانساز
فکری به حالم کن آقا
و نگذار در این احوال بمانم
انگار اصلا صدایم به تو نمیرسد
نوکرت را بغل کن واو را به سخن بگیر
به خدا حرف دلم همیشه این است
آیا میشود برای تو بمیرم؟اما چشمم آب نخورد
هم دستت زخمی است و هم سرت
هم خواهرت زخمی است و هم برادرت
ابر غمها آسمان زندگی خواهرت را گرفت
و داغ برادر خانه خرابش کرد
وقتی که آب خواستی،با سنگ جوابت را دادن
مگه بی کس و کار بودی که غارتت کردند؟
هرکس که آمد و رفت به تو زخمی زد
خواهرت برایت بمیرد که سه ساعت تمام آزار دیدی
AUD-20220902-WA0005.mp3
15.57M
آی.آی........بابا....باباااااا..
قلب تو از سنگه.
دست از سرم بردار.🙏🏻😭
کشتی من و پاتو.
از مجعرم بردار.🙏🏻😭
دستات چه سنگینه.
تا میزنی هر بار.
این قول و زنجیرو..
از گردنم بردار..🙏🏻😭
من مو سپیدم نزن. نزن🙏🏻🙏🏻
بچه شهیدم نزن نزن🙏🏻
اصلا میفهمی سه سالمه.؟ بابا ندارم نزن نزن🙏🏻🙏🏻😭
موهامو سوزوندی..
بستت نبود انگار😔😔🥹
دنبالم افتادی..
دست از سرم بردار🙏🏻🥹
چشمام نمیبینه 🥹
بس که هولم دادی🥹
گوشواره رو دیدم اون روز توی بازار🥹
عمه میبینه نزن. نزن🙏🏻 گریه اش میگیره نزن نزن🙏🏻😭
هر کی رد شد حتی. نگفت🥹
بچه میمیره نزن نزن
اون شب که خوابم برد. مردم من از دوری.
بابامو میخواستم ..
اما نه اینجوری🥹
سر غرق خون بود و.. دندونشم خونی🥹🥹
موهاشم انگار که. سوزونده بود خولی🥹
تو رو بازار زدن زدن
من رو تو انتظار زدن زدن
چشمات به من بود رو نیزه ها من رو که هربار زدن زدن🥹🥹
#امام_حسین_علیه_السلام
#دیر_راهب
ای جمال ملکوتی! که چنین زیبایی
تو مه چارده یا مهر جهانآرایی؟
ای مه منخسف! آیا ز شبستان که ای؟
کامشب از مهر و وفا، شاهد بزم مایی
پر زند فوج مَلَک تا به فلک از در دیر
ز پی عرض سلام تو؛ مگر عیسایی؟
سالها در طلبت، روزشماری کردم
به امیدی که شبی در بر من بازآیی
آمدی امشب و آن هم به سر امّا افسوس!
که مرا در خور شأنت نبُوَد مأوایی
خون مظلومیات از هر طرفی میجوشد
تو مگر، ای سر ببْریده! سر یحیایی؟
زآن چه در خواب نمودند مرا، دانستم
تو حسین بن علی، نور دل زهرایی!
من سرت را به یکی بدرهی زر، بسْتاندم
به خدا! کس نکند بهتر از این سودایی
از رُخت، پرتو اسلام به دل تافت، مرا
من مسلمان شدم و خود تو مرا مولایی
شویَم از اشک و دهم جای تو، در خانهی دل
چون مرا نیست جز این خانهی ویران، جایی
سر خونین تو را بر سر سجّاده نهم
که تو مجلای حق و قبلهگه دلهایی
دولت وصل تو، پاداش عبادات من است
وه! چه نیکو است، نمازی که تواَش معنایی!
لب خشک تو، حکایت کند از تشنگیات
ای که لبتشنه شهید از ستم اعدایی!
وحشت از عالم برزخ چو «مؤیّد» دارم
خوش بُوَد گر ز عنایت، غم ما بزْدایی
#امام_حسین_علیه_السلام
#دیر_راهب
کنارِ دِیر، شَبی اِزدحام را دیدم
وَ جِلوه گر، سَرِ ماهی تَمام را دیدم
میانِ بَزمِ شَرابی، در آن سیاهیِ شب
به روی نیزه سَرِ یک اِمام را دیدم
شَبیهِ حضرتِ عیسی اَگَر سُخَن می گُفت
وَلی تَفاوُتِ هَر دو کلام را دیدم
به پاره ی دِلِ پِیغمبَر اَز هَمین مَردُم
نَهایتِ اَدب و اِحترام را دیدم!
به دین و مَذهبِ خود هَم عمل نِمی کردَند
نَتیجه های غَذایِ حَرام را دیدم
وَ دَر اِزای سَری، هَستیِ خودم دادم
حَریص بودنِ این خاص و عام را دیدم
به لُطف و بَرکتِ این سَر، شُدَم شَهیدِ حُسِین
وَ روی "عِشق عَلیهِ السَّلام" را دیدم
Part01_حماسه حسینی.mp3
8.54M
حماسه حسینی مجموعه ای از سخنرانی ها و یادداشت های استاد شهید مرتضی مطهری درباره حادثه کربلا ...
#کتاب_صوتی
#حماسه_حسینی
#قسمت_یک
🌱🌱🌱🌱
Part02_حماسه حسینی.mp3
8.07M
حماسه حسینی مجموعه ای از سخنرانی ها و یادداشت های استاد شهید مرتضی مطهری درباره حادثه کربلا ....
#کتاب_صوتی
#حماسه_حسینی
#قسمت_دو
🌱🌱🌱🌱
نوحه #دو_دمه
واویلا.... (مداح)
واویلا.... (سینه زن)
من زاده ی پیغمبرم
واویلا
از خاندان حیدرم
واویلا
من زینب دلاورم
واویلا
با لاله های پرپرم
واویلا
با کشته های بی سرم
واویلا
آتش گرفته جگرم
واویلا
خم شده از غم کمرم
واویلا
چه ماتمی آمد سرم
واویلا
داغ علی اکبرم
واویلا
داغ علی اصغرم
واویلا
آن ساقی آب آورم
واویلا
آن قاسم نام آورم
واویلا
حسین عزیز مادرم
واویلا
حسین شهید بی سرم
واویلا
گشته بهار من خزان
واویلا
بر نیزه راس تشنگان
واویلا
از کودک و پیر و جوان
واویلا
از غم شدم قامت کمان
واویلا
شد تیره پیشم آسمان
واویلا
گشتم اسیر ساربان
واویلا
خوردم نهیب بی امان
واویلا
سیلی زدند بر کودکان
واویلا
روی لبم رسیده جان
واویلا
سالار و شاه کشتگان
واویلا
شد پاره لب با خیزران
واویلا
دست بریده دیده ام
واویلا
جسم تپیده دیده ام
واویلا
سرو تکیده دیده ام
واویلا
صید دریده دیده ام
واویلا
خون چکیده دیده ام
واویلا
قد خمیده دیده ام
واویلا
رنگ پریده دیده ام
واویلا
طفل شهیده دیده ام
واویلا
شد سینه ام از غم کباب
واویلا
ای وای از شام خراب
واویلا
چیزی ندیدم جز عذاب
واویلا
بر نیزه آل بوتراب
واویلا
راس حسین بزم شراب
واویلا
کردند کار ناثواب
واویلا
ناله کند با من رباب
واویلا
ششماهه ام ناخورده آب
واویلا
وای حسین پاره تن
واویلا
آن کشته ی دور از وطن
واویلا
روی زمین عریان بدن
واویلا
خاک پر از خون در دهن
واویلا
غارت شد از او پیرهن
واویلا
در خاک رفته بی کفن
واویلا
ای وای من ای وای من
واویلا
ای وای من ای وای من
واویلا
#هادی_همتی
#زینب_س #امام_حسین_ع #دو_دمه
یا ابتاه یا ابتاه یا حسین
یا ابتاه یا ابتاه یا حسین
عقب موندم از قافله
آبله دردسر بود
وقتی زمین می خوردم
برام یه جور خطر بود
یکی اومد، یه مرد نا نجیبی
که خشم شعله ور بود
می زد منو، کشون کشون می برد منو
ناله زدم گفتم نزن
گمون کنم که کر بود...
آبله دردسر بود...
تا که رسیدیم قافله
رسید کنار حرمله
اونم اومد سراغم
میخواست به قصد کشتن
بر بدنم بکوبه
اینجا دیگه، عمه جونم سپر بود
یا ابتاه یا ابتاه یا حسین
یا ابتاه یا ابتاه یا حسین
به جای همه، عمه جونم کتک خورده
خیلی عجیبه، که خواهرت هنوز نمرده
به جون خودت، من نتونستم راه برم
عمه زینب ، منو بغل کرده و برده
یا ابتاه یا ابتاه یا حسین
یا ابتاه یا ابتاه یا حسین
به آخر خط، اگر رسیده ام بابایی
از تو چه پنهون، دیگه بریده ام بابایی
میخوای بیایی، بیا که مهلتی نمونده
اخر امشب، دیگه شهیده ام بابایی
یا ابتاه یا ابتاه یا حسین
یا ابتاه یا ابتاه یا حسین
شوم فدایت، سر بریده آمدی تو
موی پریشون، سختی کشیده آمدی تو
بیا عزیزم، بیا در آغوش رقیه
چرا قشنگم، رنگ پریده آمدی تو
یا ابتاه یا ابتاه یا حسین
یا ابتاه یا ابتاه یا حسین
خوب کاری کردی، که اومدی سراغ دختر
خوب کاری کردی، که اومدی در شب آخر
همسفرم باش، بیا با هم بریم از اینجا
تا آسمونا، پر بکشیم مثل کبوتر
یا ابتاه یا ابتاه یا حسین
یا ابتاه یا ابتاه یا حسین
#هادی_همتی
#رقیه #شام #زمینه
نوحه ی حضرت رقیه س #زنجیرزنی #واحد
یتیمی درد جگر سوز و، درد بی درمان
یتیمی خون جگر خوردن، زاری دوران
اسیری درد نفس گیر و،سینه ی سوزان
اسیری یعنی زمین خوردن،با تن بی جان
کف پاها آبله داره، زخمی و خونه
کبوده پهلوی این دختر، بر لبش جونه
زمین گیر و خسته و عاجز، در شب تاریک
میخواد پاشه راه بره اما، آخ نمی تونه
آه و واویلا از یتیمی
آه و واویلا از غریبی
آه و واویلا از اسیری
یه گوشه با گریه و هق هق، با خودش گیره
چرا بابایم سراغی از، من نمی گیره
براش مهمون اومده امشب،وقت پروازه
یه کم لبخند رو لبش اومد، وقتی می میره
بیا بابا جان به قربانت، در کجا بودی
چرا بابا از من تنها، تو جدا بودی
بابا گفتن در سفر هستی، برمی گردی زود
ولی دیدم با عمو روی، نیزه ها بودی
آه و واویلا از یتیمی
آه و واویلا از غریبی
آه و واویلا از اسیری
سر خونین آمدی پیشم، آمدی بی پا
فقط بابا با تو می گویم عقده ی دل را
سرت را امشب مثه مادر،در بغل گیرم
نشد گر آغوش بگشایی، نازنین بابا
کتک خوردم بر زمین خوردم، آخ زانویم
ببین بابا زخمی دستم ، سوخته گیسویم
کف پاهایم پر از تاول، شد به صحراها
ببین بابا مثل زهرا شد ،زخم پهلویم
آه و واویلا از یتیمی
آه و واویلا از غریبی
آه و واویلا از اسیری
سه ساله دختر کتک خورده، آه و واویلا
رقیه از بی کسی مُرده، آه و واویلا
بابا امشب کنج ویرونه، آه و واویلا
اومد اون و با خودش برده، آه و واویلا
لالا لالا دختر بابا ، ای رقیه
لالا لالا دختر زیبا، ای رقیه
شدی راحت از غم دنیا، ای رقیه
لالا لا دختر تنها، ای رقیه
آه و واویلا از یتیمی
آه و واویلا از غریبی
آه و واویلا از اسیری
#هادی_همتی
#رقیه #خرابه #زنجیرزنی #واحد
2.08M
زبانحال زینب س با امام حسین ع
ایام اسارت، کربلا تا شام
واویلا وای حسین
منزلی به منزلی...
کوچه ای به کوچه ای
سنگ زدند به خواهرت
ز کربلا به کوفه ای
هر چه به کودکان زدند
رسید بر تنم همه
رسیده ایم به شهر شام
میان شور و همهمه
واویلا وای حسین
واوایلا وای حسین
راس تو روی نیزه و
یک زن خیره سری
پیش چشام روی سرت
ریخته خاکستری
سوختم از اهانت
سوختم از جسارت
حرف شد از کنیزی
سوختم از جنایت
واویلا وای حسین
واویلا وای حسین
همه اسیر بودیم و
بر سر بازار شدیم
شرم و مُروّتی نبود
پیر و جوون خوار شدیم
به دختر یتیم تو
طعنه زدند از پدرش
طفلی زبون بسته بود
داد زدند روی سرش
واویلا وای حسین
واویلا وای حسین
یه جا دیدم که صحبت از
قیمت گوشواره بود
یه جای بازار دیدم
فروش گهواره بود
به سینه می زند رباب
ز داغ شیر خواره اش
گریه کند زار زند
با جگر پاره اش
واویلا وای حسین
واویلا وای حسین
حسین من درد دلم
فقط برای آب نیست
جای سر سبط نبی
به مجلس شراب نیست
یزید بی حیا چرا
دست ز تو نمی کشد
با چوب خیزران چرا
روی لب تو می زند
واویلا وای حسین
واویلا وای حسین
برادرم حسین من
خودم رسول تو شدم
کلام نا تمام تو
به کوفه و شام زدم
دختر کرّارم از
کسی نمی ترسیدم
با سخن سوزنده
یزید را کوبیدم
شهید من تو زنده ای
حسین من نمرده ای
ثبت به تاریخ شَوَد
تو شکست نخورده ای
ننگ به قاتلین تو
تویی که پاینده ای
ظلم و ستم می میرد
تو تا ابد زنده ای
ای جانم یا حسین
ای جانم یا حسین
#هادی_همتی
#زینب #ایام_اسارت #زمینه
فرمانده کل کائنات است حسین
معنای نماز و صلوات است حسین
ای آنکه برات کربلا می خواهی
در دست کرامتش برات است حسین
نامش به زبان به چه گوارا باشد
در کام چو مزه ی نبات است حسین
خضر از دو لب عشقِ حسین مِی می زد
والله قسم آب حیات است حسین
غم می خوری از مشکل خویش ای انسان
والله کلید مشکلات است حسین
ذرات جهان ذکر حسین می گویند
زیر ید او کل کُرات است حسین
کن گریه ز داغ و الم و درد حسین
لب تشنه ی در پیش فرات است حسین
گر از گنه خویش شدی خسته بدان
نورانیت هر ظلمات است حسین
رو سوی خیام و هیئات آور دل
ذکر همه ی این هیئات است حسین
در وقت وفاتت که رسد بر دادت
والله که کشتی نجات است حسین
گر مهدی ز انفاس خودش نفحه زند
ذکر همه ی این نفحات است حسین
یک عمر حسین گفته ام ان شاء الله
ذکر لب من وقت وفات است حسین
ای مدعی عشق حسین این را دان
عامل به نماز و به زکات است حسین 🏴
.
#حضرت_زینب
#زار_میزنم
السلامعلیک یا امّ المصائب یا عقیله بنی هاشم
دارم میان هلهله ها زار می زنم
خود را میان کوچه و بازار می زنم
این خانواده و ملأ عام ، وای ِ من
از کودکان، شنیدن دشنام، وای ِ من
بر زخم کوچه های مدینه نمک زدند
بنگر تمام فاطمه ها را کتک زدند
بنگر که کار ما به کجاها رسیده است
رقّاصه وقت ناله ی ما کِل کشیده است
خولی به اشک قافله لبخند می زند
ما را به قصد قرب خداوند می زند
گویم چه از رقیه و از گوش پاره اش
دیده به گوش دخترکی گوشواره اش
دانی چرا سکینه به سختی مریض شد
وقتی میان قافله حرف از کنیز شد
باشیم بین سلسله ها تا به کی حسین
تا کی تویی مقابل من روی نی حسین
قرآن نخوان زمان جسارت به خواهرت
تا سنگ دیگری نشود قسمت سرت
قرآن نخوان عزیز دلم در گذر حسین
یک جای سالمی که نداری به سر حسین
با تیر و تیغ و چوب و عصا زخم خورده ای
از سنگ بام شام بلا زخم خورده ای
در بین رقص و هلهله و سبّ کوچه ها
ذکری به لب نشسته که ای منتقم بیا
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#محرم
.
20230807_101011-AudioConverter.mp3
1.09M
#ایام_اسارت
#شام
#ورود_به_شام
#تک_ضرب #سه_ضرب #زمزمه
▪️نوحه مصائب شهر شام
مردمِ شام این امام عالمین است
نور سرمد سبط احمد این حسین است
وامصیبت وامصیبت وامصیبت...
این سَرِ بر روی نیزه شاه دین است
نور چشمانِ امیرُالمؤمنین است
وامصیبت وامصیبت وامصیبت...
لُطفتان بود شامِلَش ای قوم کافر
سنگ کینه شد پذیرایی از این سر
وامصیبت وامصیبت وامصیبت...
نانَجیبانِ همه عالَم شمایید
خنده کم بر گریه عترت نمایید
وامصیبت وامصیبت وامصیبت...
زین مصائب شد روان اشک از دو دیده
رقص و آواز پای سرهای بریده
وامصیبت وامصیبت وامصیبت...
دستِ ما را ای حرامی ها نَبَندید
مادرش اینجا بُوَد کمتر بخندید
وامصیبت وامصیبت وامصیبت...
✍امیر عباسی
20230807_102958-AudioConverter.mp3
1.68M
#ایام_اسارت
#ورود_به_شام
#تک_ضرب #زمزمه
▪️نوحه مصائب شهر شام
به گریه ما دگر نخندید ای مردم شام
به روی زخمم نمک نپاشید ای مردم شام
جانم رسیده بر لبم
من زینبم من زینبم
از بار داغ هجده عزیزم پشتم شکسته
من زائر این سرهای پاکم با دست بسته
جانم رسیده بر لبم
من زینبم من زینبم
غمی ندارم گر بازویم را از کینه بستید
با سنگ از چه فرق حسین من را شکستید
جانم رسیده بر لبم
من زینبم من زینبم
روی کبود و اشک یتیمان دیدن ندارد
ای مردم شام ناموس یزدان دیدن ندارد
جانم رسیده بر لبم
من زینبم من زینبم
آتش زکینه بر بال و پرهای ما نریزید
خاکستر از بام بر روی سرهای ما نریزید
جانم رسیده بر لبم
من زینبم من زینبم
از هیچ ظلمی بر آل عصمت پروا ندارید
ای مردم شام شرم و حیا از زهرا ندارید
جانم رسیده بر لبم
من زینبم من زینبم
✍سید هاشم وفایی
20230807_100657-AudioConverter.mp3
2.03M
#ایام_اسارت
#ورود_به_شام
#تک_ضرب #سه_ضرب
▪️نوحه ورود کاروان اسرا به شام
در شام به عترت جفا شد
دیگر نگویم چه ها شد
دست زن و بچه بسته
قلب زینب شد شکسته
ای وای، ای وای ای وای ای وای...
دیدند مصیبت و آزار
آلِ حیدر سرِ بازار
زهرا گریان از این عزا
خون بر دیدهٔ مرتضیٰ
ای وای، ای وای ای وای ای وای...
آه از رنج بی حساب و
آه از مجلس شراب و
آه از گریهٔ بی امان
آه از ضربتِ خِیزران
ای وای، ای وای ای وای ای وای...
✍امیر عباسی
20230807_095730-AudioConverter.mp3
2.28M
#ایام_اسارت
#ورود_به_شام
#زمزمه #سنگین #تک_ضرب
▪️نوحه ورود کاروان اسرا به شام
بیایید و بخوانید کتیبه ها به دیوار
نوشته اند زینب رسیده سَرِ بازار
بیا بهرِ تماشا ببین یوسف زهرا
واویلا واویلا واویلا واویلا
ثواب دو زیارت به زائرت رسیده
یکی پیکر بی سر یکی سر بریده
تویی حاصل زینب امان از دل زینب
واویلا واویلا واویلا واویلا
✍حاج علی انسانی
20230807_105203-AudioConverter.mp3
1.38M
#ایام_اسارت
#ورود_به_شام
#تک_ضرب #واحد #زمزمه
▪️نوحه زبانحال امام سجاد علیه السلام در شهر شام
ورد زبان من شده الشام الشام
بلای جان من شده الشام الشام
افتاده ام همچون شیری اینک در دام
الشام الشام، الشام الشام، الشام الشام...
به شهر گردانده شدم با ارحامم
من هدف سنگ ز روی هر بامم
طعنه زده، شامی بر من،داده دشنام
الشام الشام، الشام الشام، الشام الشام...
ز دست داده ام توان و بیمارم
از غل و زنجیر خودم در آزارم
زخم شانه،بگرفته از،این تن آرام
الشام الشام، الشام الشام، الشام الشام...
تشت زر و راس پدر ای وای ای وای
عمه ی خم گشته کمر ای وای ای وای
خیزران و ضربه های مردی بدنام
الشام الشام، الشام الشام، الشام الشام...
✍اسماعیل تقوایی
.
#اربعین
کاروان اربعين
آنچه از من خواستي، با کاروان آوردهام
يک گلستان گل به رسم ارمغان آوردهام
از در و ديوار عالم فتنه ميباريد و من
بيپناهان را بدين دارالامان آوردهام
اندراين ره از جرس هم بانگ ياري برنخاست
کاروان را تا بدينجا با فغان آوردهام
بس که من منزل به منزل در غمت ناليدهام
همرهان خويش را چون خود به جان آوردهام
تا نگويي زين سفر با دست خالي آمدم
يک جهان درد و غم و سوز نهان آوردهام
قصهي ويرنهي شام ار نپرسي خوشتر است
چون از آن گلزار، پيغام خزان آوردهام
خرمني موي سپيد و دامني خون جگر
پيکري بيجان و جسمي ناتوان آوردهام
ديده بودم با يتيمان مهرباني ميکني
اين يتيمان را به سوي آستان آوردهام
ديده بود تشنگي از دل قرارت برده بود
از برايت دامني اشک روان آوردهام
تا به دشت نينوا بهرت عزاداري کنم
يک نيستان ناله و آه و فغان آوردهام
تا نثارت سازم و گردم بلاگردان تو
در کف خود از برايت نقد جان آوردهام
نقد جان را ارزشي نبود، ولي شادم چون مور
هديهيي سوي سليمان زمان آوردهام
تا دل مهر آفرينت را نرنجانم ز درد
گوشهيي از درد دل را بر زبان آوردهام
هاتفي «پروانه» را ميگفت کز اين مرثيت
در فغان، اهل زمين و آسمان آوردهام
.
#محمد_علي_مجاهدي «پروانه»
#حیاتنا_الحسین
.