3. مناجات.mp3
7.84M
#مناجات_با_خداوند
#حاج_سید_رضا_نریمانی
تو باز مرا خواندهای
امّا نگرانم
از فیض مناجات سحر
باز بمانم
من چند صباحیست
که در غفلت محضم
بیدار کن ای دوست
از این خواب گِرانم
شعبان و رجب را
به بطالت گذارندم
با دست تُهی
راهی شَهرُ الرَّمَضانم
این فکر که از چشم تو
یک روز بیفتم
دَردیست که مِثلِخُوره
اُفتاده به جانم
توفیق بده
تا که در این ماه مبارک
جز ذکر تو
چیزی نشود ورد زبانم
سوگند
به قاری سر نیزه ؛ الهی
سی وعده
سر سفرهی قرآن بنشانم
بگذار که با یاد
لب تشنهی آن شاه
در بین مناجات
کمی روضه بخوانم
با یاد تن بیرمقش
موقع مغرب
خوب است که از کف برود
تاب و توانم
بَرداً وَ سَلام است
به من آتش دوزخ
چون سوختهدل
از غم آن سوختهجانم
من آرزویم کرببلا
در شب قدر است
بگذار خودم را
به ضریحش برسانم
« ای حسینم، ای حسینم
ای ضیاء هر دو عینم »
راس تو میرود
بالای نیزهها
من زار میزنم
در پای نیزهها
آه ای ستاره ی
دنبالهدار من
زخمیترین
سرِ نیزه سوار من
با گریه آمدم،
اطراف قتلگاه
گفتی که خواهرم
برگرد خیمهگاه
بعد از دقایقی
دیدم که پیکرت
در خون فتاده و
بر نیزهها سرت ...
#شاعر_محمد_قاسمی
1. کاش جانم.mp3
3.21M
#نوحه_امام_حسین
( علیه السلام )
#حاج_سید_رضا_نریمانی
کاش جانم بود قابل
تا فدایت می شدم
کاش دستم می گرفتی
خاکِ پایت می شدم
کاش بودم گَردِ ره
تا می نشستم در بَرَت
کاش بودم خاک ،
تا خاک سرایت می شدم
کاش مُلکِ عالم
از من بود و می کردم رها
ناز می کردم به شاهان و
گدایت می شدم
کاش جسمم دفن می شد
در زمینِ کربلا
خاک زوآرِ حریمِ
با صفایت می شدم
کاش خاکم را
قضا می ریخت گِردِ قتلگاه
تا به وقتِ سجده
مُهرِ کربلایت می شدم
#شاعر_استاد_سازگار
#شعر_دوم
ای که به عشقت اسیر
خِیلِ بنی آدمند
سوختگانِ غمت
با غمِ دل خُرَّمند
هر که غمت را خرید
عِشرت عالم فروخت
با خبرانِ غمت
بی خبر از عالَمند
یوسفِ مصرِ بقا
در همه عالَم تویی
در طلبت مرد و زن
آمده با دِرهمند
تاجِ سرِ بوالبشر
خاکِ شهیدانِ توست
کاین شهدا تا ابد
فخرِ بنی آدمند
#شاعر_فواد_کرمانی
#ذکر_پایان
بر مشامم میرسد
هر لحظه بوی کربلا
بر دلم ترسم بماند
آرزوی کربلا ...
تشنه یِ عشقِ حسین
ای اجل مهلت بده
تا بگیرم در بغل
قبرِ شهید کربلا ...
1. کاش جانم.mp3
3.21M
#نوحه_امام_حسین
( علیه السلام )
#حاج_سید_رضا_نریمانی
کاش جانم بود قابل
تا فدایت می شدم
کاش دستم می گرفتی
خاکِ پایت می شدم
کاش بودم گَردِ ره
تا می نشستم در بَرَت
کاش بودم خاک ،
تا خاک سرایت می شدم
کاش مُلکِ عالم
از من بود و می کردم رها
ناز می کردم به شاهان و
گدایت می شدم
کاش جسمم دفن می شد
در زمینِ کربلا
خاک زوآرِ حریمِ
با صفایت می شدم
کاش خاکم را
قضا می ریخت گِردِ قتلگاه
تا به وقتِ سجده
مُهرِ کربلایت می شدم
#شاعر_استاد_سازگار
#شعر_دوم
ای که به عشقت اسیر
خِیلِ بنی آدمند
سوختگانِ غمت
با غمِ دل خُرَّمند
هر که غمت را خرید
عِشرت عالم فروخت
با خبرانِ غمت
بی خبر از عالَمند
یوسفِ مصرِ بقا
در همه عالَم تویی
در طلبت مرد و زن
آمده با دِرهمند
تاجِ سرِ بوالبشر
خاکِ شهیدانِ توست
کاین شهدا تا ابد
فخرِ بنی آدمند
#شاعر_فواد_کرمانی
#ذکر_پایان
بر مشامم میرسد
هر لحظه بوی کربلا
بر دلم ترسم بماند
آرزوی کربلا ...
تشنه یِ عشقِ حسین
ای اجل مهلت بده
تا بگیرم در بغل
قبرِ شهید کربلا ...
1397
2. هر زمانی در دیارم.mp3
3.81M
#مدح_امام_رضا
#نوحه_امام_رضا
( علیه السلام )
#حاج_سید_رضا_نریمانی
هر زمانی در دیارم
حس غربت میکنم
میروم مشهد
سه روزی استراحت میکنم
ای علی موسی الرضا
هر دفعه میایم حرم
تا دو ساعت با کبوتر هات
صحبت میکنم
جای زائرهای تو
بر روی چشمان من است
من به عشق تو
به زائر ها محبت میکنم
من همیشه
گوشه ی باب الجوادت ساکنم
من به این باب الجوادت
دارم عادت میکنم
#خودم_رو_میگم
من کلاغم
جای من صحن و سرایت نیست که
من به کفترهای تو
خیلی حسادت میکنم
وقت نقاره زدن
داد و هوار عاشقی ست
یعنی آقا جان ببین
دارم صدایت میکنم
کربلای من تویی
حج ام تویی
انگار که کربلا را
در خراسانت زیارت میکنم
#روضه_حضرت_ام_کلثوم
( سلام الله علیها )
#حاج_سید_رضا_نریمانی
مینویسم برای آن بانو
که زند صبر پیش او زانو
بانویی که بهراهِ زینب بود
شاهدِ اشک و آه زینب بود
بانویی که شکسته شد بالش
و نگفتند شرحی از حالش
دخترِ فاطمهست این خانوم
نام او هست ، حضرتِ کلثوم
( امشب دوست دارم برا این خانم بلند بلند گریه کنید ...به خدا غصه هاش کم از زینب نبود ...)
مثل زهرا شریف و با عزّت
مثل حیدر غیور و با غیرت
خلق و خویش به مرتضی رفته
غربتش هم به مجتبی رفته
با برادر به کربلا رفتُ
قاضریه به نینوا رفتُ
شد علمدارِ خواهرش زینب
سپر و یار خواهرش زینب
کربلا پابهپایِ زینب بود
گریههایش برایِ زینب بود
روضههایی عجیب را دیده
بدنی را هجا هجا دیده ...
بدنِ پارهپارهای را دید
رویِ نیزه ستارهای را دید
شاهد کشتنِ برادر بود
شاهد نالههایِ خواهر بود
کعبه نی خورده او
بهجایِ همه
ضربه هی خورده او
بهجایِ همه
چادرش چنگ خورده
چندین بار
بهسرش سنگ خورده
چندین بار
بعد روزِ دهم اسارت رفت
زیور آلاتِ او به غارت رفت
بر سر و روش بیامان میزد
دست او بسته و سنان میزد
سر بازار بردنش ای وای
بینِ اغیار بردنش ای وای
شمر و خولی تمسخرش کردند
بسکه پست و کثیف و نامردند
#شاعر_ابراهیم_لآلی
امام باقر علیه السلام فرمودن جدِ غریبِ ما رو با پنج حربه و وسله به شهادت رسوندن .. نیزه دار با نیزه میزد .. شمشیر دار با شمشیر میزد .. بعضی ها با چوب میزدن .. بعضیا از دور با سنگ میزدن .. اما پنجمی بیچاره میکنه ، بعضیا از دور بی ادبی میکردن .. ناسزا میگفتن ...حسین ...
1. مینویسم برای.mp3
6.6M
#روضه_حضرت_ام_کلثوم
( سلام الله علیها )
#حاج_سید_رضا_نریمانی
مینویسم برای آن بانو
که زند صبر پیش او زانو
1. دارم آب میشم.mp3
6.32M
#نوحه
#امام_کاظم( علیه السلام )
#حاج_سید_رضا_نریمانی✍
دارم آروم آروم آب میشم
آخه اجلم نزدیکه
شب و روزا بیتاب میشم
شب و روز من تاریکه
#ملودی_دوم
باهر آهِ من ، مهتاب
ناله میزنه
به حال دلم ، دل سیر
گریه میکنه
شبایی که من دارم
سجده میکنم
روی گردنم زنجیر
گریه میکنه ...
#ملودی_سوم
دیگه نفسم ، بند اومد
آخه جیگر من ، خونه
توی نفسای آخر
قتلگاه من ، زندونه
( وای از غربت ... ) تکرار
#بند_دوم
چهجوری بگم دردامو
به خدا سراپا دردم
با چشای تارم دارم
دنبال عصا میگردم
#ملودی_دوم
تازیونه وقتی رو
بال من نشست
فهمیدم چرا دستِ
مادرم شکست
سرخه گونههام ، مثلِ
مادرم شدم
آخه دست سنگینی
چشم من رو بست
#ملودی_سوم
دمِ آخری دلتنگم
حال و روز من معلومه
چی میشه دم جون دادن
باشه کنارم معصومه
( وای از غربت ... ) تکرار
#بند_سوم
صورتمو که ، میذارم
غریبونه روی خاکا
غروبا میخونم من از
دم غروب عاشورا
#ملودی_دوم
ذکر عمه جانم شد وامحمدا
وقتی بچهها بودن
زیر دست و پا ...
من فدای اون شاهِ
بیسپاهی که
رأسشو زده دشمن
روی نیزهها
#ملودی_سوم
چهجوری بگم میبردن
سرِ آقا رو نامردا
جلوی چشای زینب
کوچه به کوچه واویلا
دیگه نفسم ، بند اومد
آخه جیگر من ، خونه
توی نفسای آخر
قتلگاه من ، زندونه
( وای از غربت ... ) تکرار
#شهادت_امام_کاظم
Fadaeian_Shab09Moharam1402_04.mp3
16.8M
#زمینه
#شب_نهم_محرم_۱۴۰۲
#حاج_سید_رضا_نریمانی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
دستی برام نمونده تا دستتو بگیرم
پشت و پناه من ای سردارِ بینظیرم
عباس چشاتو وا کن پاشو دارم میمیرم
چه کنم با رنگ پریده
چه کنم با قد خمیده
چه کنم با مَشک دریده و دست بریده
اباالفضل اباالفضل.....
باور نمیکنم پیکر که رو زمینه
این جسم قطعه قطعه ماه اُمُّالبنینه
خوبه که زینبم نیست وضع تو رو ببینه
چه کنم با ماه مدینه
چه کنم با داغ رو سینه
چه کنم با حال و رباب و اشک سکینه
چه کنم با رنگ پریده
چه کنم با قد خمیده
چه کنم با مَشک دریده و دست بریده
مبهم شدی عزیزم، این تن شبیه رازه
با هر نفس میاد از چشم تو خون تازه
واسه رسوندنت تا خیمه عبا نیازه
چه کنم با تیر تو چشمات
چه کنم با گریهی زهرا
چه کنم با اشک رقیه و قُوت زهرا
چه کنم با رنگ پریده
چه کنم با قد خمیده
چه کنم با مَشک دریده و دست بریده
بعد از تو ای علمدار خیلی سرم شلوغی
دور و برت شلوغی دور و برم شلوغی
میبینی غیرت الله دور حرم شلوغی
چه کنم با غربت خیمه
چه کنم با حرمت خیمه
چه کنم با سیلی دشمن و غارت خیمه
چه کنم با رنگ پریده
چه کنم با قد خمیده
چه کنم با مَشک دریده و دست بریده
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️