1. پای برهنه.mp3
زمان:
حجم:
10.2M
#روضه_امام_صادق
( علیه السلام ) گریز به
#روضه_امام_حسین
( علیه السلام )
#حاج_محمد_رضا_طاهری
پای برهنه و بی عبا
توو کوچه ها می برنم
توجهی نمی کنن
به حال پر پر زدنم
با هر نفس که می کِشم
داره می لرزه بدنم
افتادم روی خاک و
هستم من غرق ناله
پشت مِرکب هنوزم
این واسه من سواله
چه کرده تازیونه
با دختر سه ساله
ای وای از این غریبی ..
یه دختره یتیمُ
هی غریبونه نمیزنن
اگه بهونه بگیره
بی بهونه نمیزنن
مَرکب که راه نرفت بهش
تازیونه نمیزنن
سخته دختر ، توو غربت
بی بابا میشه تحقیر
سخته همراهی با
این دختره زمینگیر
سخته پهلو شکسته
باشی در بند زنجیر
ای وای از این غریبی ..
کُشته شدی ولی تنت ،
توو صحراها رها نبود
سرت به روی نیزهها
از پیکرت جدا نبود
گریز روضههای تو
به غیر کربلا نبود
مگر به کربلا کفن
به غیر بوریا نبود
مگر حسین تشنه لب
عزیز مصطفی نبود
مگر کسی که کشته شد
تنش برهنه می کنند
مگر که پاره پیرهن
به پیکرش روا نبود
هیچ کس دیگه توو دنیا
اینطور غارت نمیشه
ذبحی با خنجر کُند
اینطور راحت نمیشه
هیچ مظلومی با این وضع
هتک حرمت نمیشه
ای بی کفن حسین جان
صد پاره تن حسین جان
1. هر گرفتاری.mp3
زمان:
حجم:
10.63M
#روضه_حضرت_اباالفضل
( علیه السلام )
#حاج_محمد_رضا_طاهری
هر گرفتاری
سراغ آستانش را گرفت
رزق و روزیِ
تمام خاندانش را گرفت
خوش بهحالِ سائلی
که سائلِ عباس شد
خوش بهحال آن که از
عباس نانش را گرفت
روزِ محشر ، دستهايش
دستگيري ميكند
دستِ خود را داد ،
دستِ دوستانش را گرفت
هيچ كس اندازهي عباس
شرمنده نشد
كربلا ، بدجور از او
امتحانش را گرفت
از خجالت آب شد ،
آب آورِ كرب و بلا
عصرِ تاسوعا
اماننامه ، امانش را گرفت
چشمهايش ، پاسبانهايِ
بَناتِ خيمه بود
حرمله با تير ،
چشمِ پاسبانش را گرفت
#روضه_شب_نهم_محرم
1. نظر به روی.mp3
زمان:
حجم:
4.49M
#مناجات_امام_زمان
( عجل الله تعالی فرجه )
#حاج_محمد_رضا_طاهری
#دستگاه_ماهور
نظر به رویِ تو شد
قبلگاهِ آمالم
تَرَحُمی بنما
کن نظر به احوالم
من آن کبوترِ بامم
که هرکجا رفتم
به سنگِ تهمتِ مردم
شکسته شد بالم
فقط ضمانت تو
گشته مُهرِ تمدیدی
به توبه نامه یِ
بی اعتبارِ هرسالَم
نه پایِ رفتنی هست و
نه رویِ آمدنی
بگو چه چاره کنم
من زدستِ اعمالم ؟
#آقا_جانم
( قسم ها خودش ، یه دریا روضه است ... ؟ )
قسم به مویِ پریشانِ
عمه جانِ شما
به گریه ، دلنگرانِ
حسین و گودالم
صدازد از تَهِ گودال :
خواهرم برگرد ...
مگر نگفتم عزیزم
نیا به دنبالم ... ؟
برو به خیمه
نبینی ، بریدنِ سر را
وگرنه پیر شوی
پایِ جسمِ پامالم ...
1399
#شاعر_قاسم_نعمتی
#شعرخوانی_ماهور
1. هر گرفتاری.mp3
زمان:
حجم:
10.63M
#روضه_حضرت_اباالفضل
( علیه السلام )
#حاج_محمد_رضا_طاهری
هر گرفتاری
سراغ آستانش را گرفت
رزق و روزیِ
تمام خاندانش را گرفت
خوش بهحالِ سائلی
که سائلِ عباس شد
خوش بهحال آن که از
عباس نانش را گرفت
روزِ محشر ، دستهايش
دستگيري ميكند
دستِ خود را داد ،
دستِ دوستانش را گرفت
هيچ كس اندازهي عباس
شرمنده نشد
كربلا ، بدجور از او
امتحانش را گرفت
از خجالت آب شد ،
آب آورِ كرب و بلا
عصرِ تاسوعا
اماننامه ، امانش را گرفت
چشمهايش ، پاسبانهايِ
بَناتِ خيمه بود
حرمله با تير ،
چشمِ پاسبانش را گرفت
#روضه_شب_نهم_محرم
قسمت اول :
#مناجات_امام_زمان
( عجل الله تعالی فرجه )
#روضه_امام_سجاد
( علیه السلام )
#حاج_محمد_رضا_طاهری
هر لحظه در سکوت
غمت داد می زند
بغضی که از فراق تو
فریاد می زند
کاشکی قدر بدونیم این گریه کردن ها رو، ناله زدن ها رو، باید لذت ببریم از این منبرها ، اشک ریختن ها ، بی خود نیست به حبیب بن مظاهر میگن : چه آرزویی داری ؟ میگه " :آرزو دارم بیام توی دنیا بشینم تو روضه ی امام حسین گریه کنم ، گفتند : حبیب با این همه مقامات ، اون جایگاه کنار حرم امام حسین ، می فرماید : نمی دونید اینجا خدا با گریه کن های حسین چه معامله ای میکنه." تازه ماها نمی دونیم ، چیزی نمی دونیم ، چیزی نفهمیدیم ، نمی دونید مادرش حضرت زهرا چیکار میکنه براتون
این که تو نیستی و
به ما طعنه می زنند
( خیلی ها مارو مسخره می کنند ، میگن : پس کجاست آقاتون ؟ )
این که تو نیستی و
به ما طعنه می زنند
بر آتش نبودن تو ،
باد می زند
وقتی که صید دائمی ِ
چشم توست دل
کی دست رد
به سینه ی صیاد می زند
قلبم اگر که
با تو نباشد ، نمی تپد
نبضم دمی که
از تو کنم یاد ، می زند
دیریست خنده نیست
به رخسار پُر غمت
چشم تو حرف از
دل ناشاد می زند
امشب نگاه ابری ِ تو
با زبان اشک
دم از عزایِ
حضرت سجاد می زند
سی سال ِ آزگار
به هر جا نشسته است
حرف از غمی که
بر دلش افتاد می زند
( اما بالاترین غم امام سجاد ،که فرمود : الشام ، الشام ، الشام )
با یاد شام و بزم شراب
اون عالم نشته بود ، مداح رفت بالا منبر گفت : دخلت زینب علیها سلام علی ابن زیاد. ( هنگامی که زینب به مجلس پسر زیاد در آمد ( تا این جمله رو گفت : دیدن اون عالم عمامه از سر برداشت،گفت : دیگه بس ِ، دیگه نگو...
با یاد شام و بزم شراب
اشک ریزد
با یاد جسم غرق به خون
داد می زند ...
#شاعرمحمدعلی_بیابانی
امشب باید ناله بزنی ، ضجه بزنی ، « وَ یَضِجَّ الضّاجُّونَ » اونایی که میتونند ضجه بزنند « وَ یَعِجَّ الْعاجُّونَ » حسین ...
🚩نوحه و روضه مداح دلسوخته
↙️عرشیان عشق↙️
@Arsheyan_Eshgh
2. دوری این راه.mp3
زمان:
حجم:
8.88M
قسمت دوم :
#روضه_امام_سجاد
( علیه السلام )
#حاج_محمد_رضا_طاهری
دوری ِ این راه
ترتیب نمازم را شکست
که شکستن پشتش
از اندوه و درد ِ ما شکست
ما راَیت و فی البلا
الا جمیلا گفته ایم
یک جهان حرف است
از پیروزی ما تا شکست
سر شکستن ،
ارث ِ فامیلی ِ ما از کوفه است
زینبی سر زد به محمل
تا سرِ سقا شکست
قلب مجنون می شکست
از دوری لیلای خود
کار بر عکس است در اینجا
دل لیلا شکست
روزگاری هم دری
با تخته ای جور آمد و
قلب بابامان علی را ،
پهلوی زهرا شکست
مادر، مادر، مادر... اصلاً همه ی دعواها سر این اسم بوده ، مادر، مادر... امام سجاد داره میگه :
گفتم ای مردم
منم مکه ، منا
گفتم ای مردم
منم سعی و صفا
گفتم ای مردم ، عزیز حیدرم
مصطفی از من ، من ازپیغمبرم
لیک آتش بر دل تنگم زدند
نام زهرا بردم و سنگم زدند
حضرت رقیه خواهر امام سجاد هم گوشه ی خرابه می گفت :
گمانم جُرم باشد ،
هر که شکل فاطمه باشد
که با شلاق و با سیلی ،
شده از من پذیرایی
دست من بسته شد و
ذکر قنوتم حیدر است
قد من خم شد از آنکه
سجده ام چون مادر است
حکم از بالا برایم آمده
تب داشتن
کاسه ی چشمی پُر و
اشکِ لبالب داشتن
مصحفی دارم ، ورق ها دل٬
زبانم هم قلم
اشک من جاری ست
از باب مُرکّب داشتن
روضه و اشک است کارم
روز و شب در کاروان
روضه ها را روز دیدن
اشک را شب داشتن
پای دل تاول زد اما
می دوم دنبال او
در خیالم هم ندارم
فکر مَرکب داشتن ...
سهم هر کس در میان کربلا
تقسیم شد
سهم من از کربلا این است
زینب داشتن
#شاعرشهاب_الدین_خالقی
🚩نوحه و روضه مداح دلسوخته
↙️عرشیان عشق↙️
@Arsheyan_Eshgh
قسمت سوم :
#روضه_امام_سجاد
( علیه السلام )
#حاج_محمد_رضا_طاهری
با سوز قلب پاره پاره
گریه می کردی
با چشم های پُر ستاره
گریه می کردی
دل های نزدیکانتان
که جای خود دارد
که آب می شد سنگ خاره
گریه می کردی
یه شب غلام امام سجاد وقتی ظرف آب رو برای امام آورد دیگه شروع کرد اعتراض کردن ، گفت : آقا ، نزدیک به سی و پنج سال ِ، هر موقع برات آب میآرم وضو بگیری ، چشمت به آب می افته گریه میکنی ، هر موقع یه بچه ی شیرخواره می بینی ، گریه می کنی ، هر موقع یه بچه ی سه چهار ساله می بینی ، گریه میکنی ،آقا بس نشده این همه گریه کردن ؟ آقا فرمود : غلام از تو انتظار نداشتم این حرف رو بزنی ، فرمود : غلام مگه تو قرآن نخوندی ؟ گفت : آقاجان ، بله خوندم . مگه سوره ی یوسف رو این همه نخوندی ؟ بله آقا جان فدات بشم خوندم. فرمود: یعقوب یه یوسفش رو ازش دور کردن ، با علم پیامبری می دونه یوسفش زنده است برمیگرده ، فقط یه پیراهن خون آلود براش آوردند ، اینقدر گریه کرد دیگه چشماش جایی رو نمی دید ، من جلوی خودم هجده یوسفم رو سر بریدند ... آقا :
در وقت تجدید وضو
تا آخر عمرت
تا آب می دیدی
دوباره گریه می کردی
ذبحی اگر پیش نگاهت
دست و پا می زد
آقا می گفت : دست نگه دار به اون قصاب ، می گفت : بگو ببینم این گوسفند رو داری میکُشی آب بهش دادی یانه ؟ می گفت : آقا جان ، این چه حرفی است که می زنید ؟ این دستورات رو ما از خود شما گرفتیم ، مگه میشه ، دستور دین ِ، ذبح و باید آب داد ، رو به قبله ... یه وقت می دیدند امام سجاد سر به دیوار گذاشته داره ناله میزنه ، صدا میزنه : بخدا بابامو با لب تشنه کُشتند ، هرچی می گفت :آه جیگرم ، می اومدند دور گودال ، آب ها رو می ریختند ، می گفتند : حسین به تو آب نمی دهیم ... حسین ...
ذبحی اگر پیش نگاهت
دست و پا می زد
تا صبح چون ابر بهاره
گریه می کردی
با یاد اکبر،
تا که می آمد به گوش تو
بانگ اذان از هر مناره
گریه می کردی
در کوچه و بازار
می دیدی اگر بین ِ
جایی که ننوشته است
اما خوب می دانم
با دیدن هر گوشواره
گریه می کردی
#شاعر_محمد_رسولي
وقتی از امام سجاد سئوال کردند : آقا جان کجا بیشتر به شما سخت گذشت ؟ امام فرمودند : الشام ، الشام ، الشام ...آی مردم اگه ناموس ما گوشه ی خیابون بایست ِ، چند لحظه سریع هول میشی ، سریع ماشین میآری ، سوار شو، یه وقت کسی قد و بالات رو نبینه ، همه نوامیس ما فدای ناموس خدا ، زینب کبری ، ناله های امام سجاد برا اون ساعتی است که این زن و بچه رو با اون وضع وارد شهر شام کردن ، این روایت رو خود امام نقل میکنند ،آقا می فرمایند : میون این کسانی که دور تا دور ما ایستاده بودند ، یه مرد سرخ رو با چشم های کبود جلو اومد ، یه نگاه به این زن و بچه کرد ، یه نفر رو با انگشت نشون داد ، یه وقت دیدم عمه ام هول شد فرمود : دهانت بشکنه ، این ها بچه های پیغمبرند ...
همسر یزید ملعون وارد شد از خواب بیدار شد ، شنید بچه های پیغمبر رو آوردند وارد کاخ کردن ، میگن : بدون چادر ، بودن روپوش ، وارد شد ، یه وقت یزید ملعون، هول شد از جا بلند شد ، عباشو رو سر همسرش انداخت ، دیدن همسرش عبا رو پس می زنه ، میگه : نانجیب دلت برا زن خودت می تپه ، ن می خوای نامحرم ببینه ،آخه اینها ناموس پیغمبرند ، ببین صورت هاشون رو با آستین پوشیدند ، ای حسین ....
3. با سوز قلب.mp3
زمان:
حجم:
11.23M
قسمت سوم :
#روضه_امام_سجاد
( علیه السلام )
#حاج_محمد_رضا_طاهری
با سوز قلب پاره پاره
گریه می کردی ...
🚩نوحه و روضه مداح دلسوخته
↙️عرشیان عشق↙️
@Arsheyan_Eshgh