#زمینه
#حضرت_رقیه_س
(من خرابه نشین شدم سرت به دامانم)4
سرت به دامانم...
بنداول
روی نیزه سر بابام2توی راه کوفه وشام2
دست بسته میدویدم2خون میومددیگه ازپام2
کتکم زدن باباجون2بدنم شده پراز خون2
باباجون ببین سه سالت2شده جسمش دیگه بی جون2
من خرابه نشین شدم...
بنددوم
چشمای توچرا بستس2پیشونیت چراشکستس2
چرا حرف نمیزنی با2دخترت که خیلی خستس2
من به حال اشک وزاری2بچه های شام به خواری2
میزدن وهی میگفتن2 تو دیگه بابانداری2
من خرابه نشین شدم...
بندسوم
حالاکه اومدی بابا2قسمت میدم به زهرا2
اگه خواستی باز بری تو2ببری سه ساله ات را2
طاقت سه ساله دختر2توبگو چقدر مگر2
که ببینه سر باباش2بریده شده با خنجر2
(من خرابه نشین شدم سرت به دامانم)4
سرت به دامانم...
#داود_تيموري_عاصی
زمان:
حجم:
998.9K
عمه نگاه کن و ببین
این گوش زخم و پاره رو
چه جوری طاقت بیارم
یه سیلی دوباره رو
می سوزم از تشنه لبی
کسی بهم آب نمیده
لگد دشمنا بهم
یه فرصت خواب نمیده
عمه بگو بابام کجاست؟
که ما از او بی خبریم
چرا به جای عمو جون
با حرمله همسفریم؟
واویلا...ای بابا...کجایی؟
امون از این جدایی...
پس کی می آیی؟،بابایی
بابایی... بابایی... بابایی...
پاهای پر آبله ام
تَرَک تَرَک غرق به خون
نمی تونم که راه برم
منو بغل کن عمه جون
پهلوی من درد می کنه
بس که بهم لگد زدند
دل کسی برام نسوخت
تموم شامی ها بدند
یه دست سنگینی اومد
به روی صورتم نشست
چشمام سیاه شد عمه جون
دندون شیری ام شکست
واویلا...ای بابا...کجایی؟
امون از این جدایی...
پس کی می آیی؟،بابایی
بابایی... بابایی... بابایی...
#هادی_همتی
#حضرت_رقیه_س #شور
باز یاد تو رقیه کرده ام
دست خالی سوی تو آورده ام
باز امشب یاد تو کرده دلم
روشن از نور تو گشته محفلم
از کرامات تو و احسان تو
یا رقیه گشته ام مهمان تو
نام تو زینت فضای عالم است
ریزه خوار سفره ی تو حاتم است
جود و احسان و کرم زیبنده ات
مهربانی تا ابد شرمنده ات
یا رقیه عالمی حیران توست
ریزه خوار سفره ی احسان توست
دخت مولانا حسینی، بی قرین
شیعیانت را تویی حبل المتین
شیعه تا روز جزا مدیون توست
یاری دین خدا قانون توست
در نایابی تو در بحر شرف
جد تو باشد علی شاه نجف
در کرامت تو شدی زهرا خصال
همچو زینب در جلال و در کمال
رنج ها را تو تحمل کردهای
بر خدایت تو توکل کرده ای
بر تو ای نور خداوندی سلام
لطف تو باشد بر این عالم مدام
ای سه ساله دختر زهرا نشان
صحن و ایوانت بود دارالامان
صحن و ایوانت حریم کبریاست
هرکه آید سوی تو حاجت رواست
از همه مشکل گشایی می کنی
هر دلی را کربلایی می کنی
شیعیان را تو شدی یار و حبیب
ما سراپا درد و تو هستی طبیب
گرد شمع تو چنان پروانه ایم
عمریه ما سائل این خانه ایم
شامل لطف فراوان تو ایم
یا رقیه ما مسلمان تو ایم
ای که هستی یا رقیه هست من
آمدم تا که بگیری دست من
گرچه بد هستم خریدار تو ام
از طفولیت گرفتار توام
گرچه بر درگاه تو بیمایه ام
حب و مهر تو بود سرمایه ام
یا رقیه آمدم بر تو پناه
بر گدای خود نما امشب نگاه
گرچه با دستان خالی آمدم
سوی تو مولی الموالی آمدم
ای سه ساله دختر خون خدا
درد من را از کرم بنما دوا
نور ایمان را بر این مسکن بده
از کرامت درد من تسکین بده
ای که چون زهرا تویی خیر کثیر
یا رقیه از کرم دستم بگیر
من (رضا) هستم غلام کوی تو
کن دعا تا که بگیرم بوی تو
#رضا_یعقوبیان
#حضرت_رقیه_س
دخت حسینبنعلی رقیه
نور تو نور منجلی رقیه
فاطمه را رقیه نور عینی
تو دختر سه ساله ی حسینی
تو صاحب جود و کرامت هستی
در کرم و جود قیامت هستی
آمده مهمان توام رقیه
ریزه خور خوان توام رقیه
آمده ام با دل بشکسته ام
کنار سفره ی تو بنشسته ام
آمده ام رقیه بر تو پناه
به جمع ما ز مرحمت کن نگاه
تو گل گلشنی و من خار تو
سائلم و سائل دربار تو
آمده ام بر در تو با امید
نما مرا رقیه جان رو سپید
آمده ام مرا دعایم کنی
ز درد و رنج و غم رهایم کنی
روسیهم روسیهم رو سیاه
آمده بر در تو با اشک و آه
زین همه درد و رنج و غم خسته ام
دل به تو و لطف شما بسته ام
فدای جود و رحمتت جان من
مریضم و تویی تو درمان من
رقیه جان روح و روانم تویی
مایه ی آرامش جانم تویی
به حق بابای غریبت قسم
بدون تو رقیه جان بی کسم
رقیه جان تویی همه هست من
بگیر از لطف و کرم دست من
گرچه به درگاه تو ناقابلم
با نگهی تو حل نما مشکلم
کبوتر دلم روی بام توست
کلید حل مشکلم نام توست
ز کودکی خود گدایت شدم
ریزه خور خوان عطایت شدم
به سینه ام مهر و تولای توست
دیده ی من محو تجلای توست
به اذن حق گرهگشایی نما
این دل ما کرب و بلایی نما
درد مرا ز مرحمت کن دوا
حاجت جمع ما نما تو روا
#رضا_یعقوبیان
#حضرت_رقیه_س
حرمت کعبه ی دل هاست رقیه مددی
نام تو دافع غم هاست رقیه مددی
مهرت از روز ازل در دل شیعه شد نقش
مهرت از عالم بالاست رقیه مددی
تو همه نور ولایی به دل خسته ی ما
حب تو نور دل ماست رقیه مددی
جده ات فاطمه و جد علی و باب حسین
عمه ات زینب کبراست رقیه مددی
در همه صبح و مسا، هم به حیات و به ممات
نام تو ذکر لب ماست رقیه مددی
با نگاه تو رقیه همه ی کوی بهشت
شامل شیعه ی طاهاست رقیه مددی
نه فقط لطف تو شد شامل شیعه به جهان
لطف تو شامل دنیا است رقیه مددی
دست از دامن لطف تو نگیرم هرگز
حب تو شافع فرداست رقیه مددی
یک نظر دیدن کوی تو به جنت ندهم
کوی تو جنة العلاست رقیه مددی
هر محبت که کند گریه برایت امروز
دستگیرش خود زهراست رقیه مددی
هرکه در محفل تو سوزد و گرید از غم
شافعش مهدی زهراست رقیه مددی
هر دم افتد دل من یاد خرابه گریم
ماتمت سوز غم ماست رقیه مددی
یاد آن لحظه که رأس پدرت وارد شد
عمه گفت این سر باباست رقیه مددی
تا نگاهت به سر خونی بابا افتاد
ناله از نای تو برخاست رقیه مددی
من(رضایم) که گدای سر کویت هستم
هدیه ام از تو تولاست رقیه مددی
#رضا_یعقوبیان
#حضرت_رقیه_س
دخت حسینبنعلی رقیه
نور تو نور منجلی رقیه
فاطمه را رقیه نور عینی
تو دختر سه ساله ی حسینی
تو صاحب جود و کرامت هستی
در کرم و جود قیامت هستی
آمده مهمان توام رقیه
ریزه خور خوان توام رقیه
آمده ام با دل بشکسته ام
کنار سفره ی تو بنشسته ام
آمده ام رقیه بر تو پناه
به جمع ما ز مرحمت کن نگاه
تو گل گلشنی و من خار تو
سائلم و سائل دربار تو
آمده ام بر در تو با امید
نما مرا رقیه جان رو سپید
آمده ام مرا دعایم کنی
ز درد و رنج و غم رهایم کنی
روسیهم روسیهم رو سیاه
آمده بر در تو با اشک و آه
زین همه درد و رنج و غم خسته ام
دل به تو و لطف شما بسته ام
فدای جود و رحمتت جان من
مریضم و تویی تو درمان من
رقیه جان روح و روانم تویی
مایه ی آرامش جانم تویی
به حق بابای غریبت قسم
بدون تو رقیه جان بی کسم
رقیه جان تویی همه هست من
بگیر از لطف و کرم دست من
گرچه به درگاه تو ناقابلم
با نگهی تو حل نما مشکلم
کبوتر دلم روی بام توست
کلید حل مشکلم نام توست
ز کودکی خود گدایت شدم
ریزه خور خوان عطایت شدم
به سینه ام مهر و تولای توست
دیده ی من محو تجلای توست
به اذن حق گرهگشایی نما
این دل ما کرب و بلایی نما
درد مرا ز مرحمت کن دوا
حاجت جمع ما نما تو روا
#رضا_یعقوبیان
#حضرت_رقیه_س
نوحه سفره حضرت رقیه(س)
#پنجم_صفر_شهادت
#حضرت_رقیه_س🏴
الهی به رقیه ، الهی به رقیه(۲)
الهی به رُخ نیلیِ زهرای سه ساله
که با شیون و با گریه و ناله
الهی به رقیه، الهی به رقیه(۲)
هر اهل دلی یافته راهی به رقیه
پس رو زده با کوه گناهی به رقیه
الهی به رقیه، الهی به رقیه(۲)
هر جا سخن از راهِ رسیدن به خدا شد
داده دلِ ما زود گواهی به رقیه
الهی به رقیه، الهی به رقیه(۲)
هرکس که امیدش شده از کُلِ جهان قطع
انداخته با گریه نگاهی به رقیه
الهی به رقیه، الهی به رقیه(۲)
وا شد گره از مشکل ما تا که شبِ قدر
ده مرتبه گفتیم الهی به رقیه
الهی به رقیه، الهی به رقیه(۲)
مدیونِ حسینیم که داده دلِ ما را
گاهی به علی اصغر و گاهی به رقیه
الهی به رقیه ، الهی به رقیه(۲)
تا روزِ ابد در دلِ ما کینه ی شام است
وقتی که ندادند پناهی به رقیه
الهی به رقیه، الهی به رقیه(۲)
هرجا که زمین خورده درآن شب سرِعباس
انداخته از نیزه نگاهی به رقیه
الهی به رقیه، الهی به رقیه(۲)
تو بابِ مُرادی بده حاجت ما را
تاهر دم وهر لحظه بگوئیم الهی به رقیه
الهی به رقیه، الهی به رقیه(۲
۱۵
#نوحه
#حضرت_رقیه
#شب_سوم_محرم
#حاج_رضا_یعقوبیان
#سبک_به_تماشابیا_ای_پسرفاطمه
یا رقیه تویی گل گلستان دین
شیعیان علی را تویی حبل المتین
همه بر تو پناه
مستمند نگاه
یا رقیه۲
یا رقیه تویی آینه ی فاطمه
تویی از لطف حق گره گشای همه
گل باغ ولا
حاجتم کن روا
یا رقیه۲
ما همه ذره و تویی چنان آفتاب
به حق عمه جانت تو به دل ها بتاب
تویی خیر کثیر
دست ما را بگیر
یا رقیه۲
مونس و همدم حضرت زینب تویی
مرهم و محرم حضرت زینب تویی
تویی بنت الحسین
بر همه نور عین
یا رقیه۲
کربلا و کوفه رنج و محن دیده ای
پدرت سر بریده بی کفن دیده ای
بر حسین دختری
تالی کوثری
یا رقیه۲
چه ستم ها که در شام بلا دیده ای
سر پاک پدر به نیزه ها دیده ای
با دل پر شرر
شده ای خونجگر
یا رقیه۲
در خرابه ی شام سر پدر دیده ای
گل بوسه ز لب های پدر چیده ای
بر غم تو فزود
لب بابا کبود
یا رقیه۲
این سخن گفته ای رقیه با چشم تر
پدر مهربان مرا به همره ببر
تو فتادی ز پا
جان تو شد فدا
یا رقیه۲
#زنجیرزنی #زنجیر_زنی
#دستگاه_آواز_افشاری
#حضرت_رقیه_س
۱۷
#نوحه
#حضرت_رقیه
#شب_سوم_محرم
#حاج_رضا_یعقوبیان
مظهر پاکی و عصمت،رقیه مددی
صاحب عزت و شوکت،رقیه مددی
همه جان ها به فدای تو رقیه جانم
سینه لبریز ولای تو رقیه جانم
گشتم از لطف گدای تو رقیه جانم
بر همه داری عنایت،رقیه مددی
مظهر پاکی و عصمت،رقیه مددی
ما همه خاک کف پای توایم مولاتی
شکر حق غرق تولای توایم مولاتی
همه محتاج مداوای توایم مولاتی
مهر تو بر همه نعمت،رقیه مددی
مظهر پاکی و عصمت،رقیه مددی
تا به سر آینه ی فاطمه ای مولاتی
روز محشر تو امید همه ای مولاتی
بر لب اهل ولا زمزمه ای مولاتی
روح تقوا و طهارت،رقیه مددی
مظهر پاکی و عصمت،رقیه مددی
همه شرمنده ی لطف تو و احسان تواند
جمله خوبان جهان ریزه خور خوان تواند
ریزه خواران حسین یکسره مهمان تواند
جمع ما را کن شفاعت،رقیه مددی
مظهر پاکی و عصمت،رقیه مددی
ز کرامات خدا لطف تو شد شامل ما
مهر و حب تو عجین گشته به آب و گل ما
یا رقیه نظری کن ز کرم بر دل ما
به تو داریم ارادت،رقیه مددی
مظهر پاکی و عصمت،رقیه مددی
کی شود آیم و بینم حرمت مولاتی
شامل من شده عمری کرمت مولاتی
تا کنم گریه ز داغ و المت مولاتی
ای سراپا غم و محنت،رقیه مددی
مظهر پاکی و عصمت،رقیه مددی
یا رقیه به خدا کودک آزاده تویی
فاطمه عزتی و مرتضوی زاده تویی
آن که از ظلم و ستم از نفس افتاده تویی
شد به تو از چه جسارت،رقیه مددی
مظهر پاکی و عصمت،رقیه مددی
تا صف حشر رقیه به خدا جاویدی
حال بابای خود از عمه ی خود پرسیدی
در کنار طبق رأس پدر نالیدی
این چنین گشته روایت،رقیه مددی
مظهر پاکی و عصمت،رقیه مددی
گل بستان ولا را همه چیده دیدی
حنجر پاک پدر را تو بریده دیدی
قامت عمه ی خود را تو خمیده دیدی
کوه صبر و استقامت،رقیه مددی
مظهر پاکی و عصمت،رقیه مددی
#سبک_کربلا_منتظرماست_بیاتابرویم
#حضرت_رقیه_س
#عمه_جان_از_این_همه_بی_خبری
#حضرت_رقیه_س
#نوحه_حضرت_رقیه_مازنی
🥀😭🥀😭🥀😭🥀😭
عمه جان ازاین همه بی خبری«۲»
بَوین باسر بِموعه مه سفری
جان پِره وِسّه چِش داشتمه راه«۲»
بَدی جواب هِدا چشم انتظاری
🥀😭🥀😭🥀😭🥀😭
عمه حاجت روا بَهیمه دیگه
شِه جان بابا ره بَدیمه دیگه
وِنه قشنگ سر و صورت جا
گــل آرزو ره بَچیـمه دیــگه
نَدومّه خو دَرمِه یا که بیداری«۲»
بَوین با سر بِموعه مِه سفری
🌴 🌴 🌴 🌴
من فدای شاه عالم بَهووم
شِه بابا ره از کِمین غم بَهووم
جان پِره دل پُر از خون و غمه
وِره از کِمینـتا مــاتم بَهــووم
مِره که بَکوشته ای درد دوری«۲»
بَوین با سر بِموعه مِه سفری
🌴 🌴 🌴 🌴
عمه مِه بابای تِک چه خون اِنه؟
بَمیـرم خـون از وِنــه دِهون اِنـه
عمـه جان یـاد اِنـه زونـه بابا ره؟
خـون از جـای زخم خیزرون اِنـه
مگـه خیـزرون بُـونه مِـزد قـاری«۲»
بَوین با سر بموعه مه سفری
🌴 🌴 🌴 🌴
اَنّـه چو بَخِنّه تـن تَش. شنه
درد پهـلـو دَره مــره کِشـنه
عمه جان دعا هاکن که بَمیرم
بَمونّـم مِـه درد و بـلا تِشِنه
عمه هاکری مِه وسّه مادری«۲»
بَوین با سر بِموعه مِـه سفری
🌴 🌴 🌴 🌴
عمه بـابـا ره گِمه بی بَهوونه
همیشه مِه خاطری تِره زونه
دیگـه تِوسّه بَهیمه درد سـر
مِره شِه همراه بَوِر اَگه بونه
جان بـابای فـداعه دِتِـری«۲»
بَوین باسر بموعه مه سفری
🌴 🌴 🌴 🌴
حلال هاکن عمه ته غم مه سینه
خدا حافظ جان خواهر سکینه
خرابه جان هداعن مه تقدیره
غـم و غصـه یتیـمِ همنشـینه
مه غمه خوندنه«مداح»به زاری«۲»
بَوین با سر بموعه مه سفری
🥀😭🥀😭🥀😭🥀😭
#شعر_علی_اکبر_اسفندیار_مداح
دوبیتی
رباعی
من رقیه همنشین زینبم
گوشه ی ویرانه در تاب و تبم
قامت خم، با رخ نیلی شده
از غم داغ پدر جان بر لبم
▪️
سه ساله دختر خون خدایم
به سیرت فاطمه خیرالنسایم
مسیر کوفه و شام و خرابه
عزادار حسین سرجدایم
▪️
نگر بر آه شبگیرم پدرجان
در این گوشه زمین گیرم پدرجان
دعا کن در کنار تو بمیرم
که از این زندگی سیرم پدرجان
▪️
گلی از گلشن زهرا رقیه
چو زینب کعبه ی دل ها رقیه
سه ساله دخت سالار شهیدان
شفیع روز وا نفسا رقیه
▪️
ای گل زهرا چراغ خانه ام
آمدی با سر در این کاشانه ام
ای غریب فاطمه خوش آمدی
روشن از نور تو شد ویرانه ام
▪️
ای پدرجان من به تو دل بسته ام
کن نگه بر این دل بشکسته ام
یوسف زهرا مرا با خود ببر
دیگر از این زندگانی خسته ام
▪️
از روز ازل دل به تو بستیم رقیه
ما سائل درگاه تو هستیم رقیه
بنما نظری از کرم و لطف ز رحمت
در بزم عزای تو نشستیم رقیه
#رضا_یعقوبیان
#حضرت_رقیه_س
صَلَّ اللهُ عَلَیکِ یٰا عَمَّةَالمَهدي (س)
سرِ نی دیدمت ای سر ، که مشغول دعا بودی
بدون دست و پا هم پیش چشمم آشنا بودی
زعمّه خواستم هر دم نشانیِ تو را گیرم
ز پاسخهاش فهمیدم که تو پیش خدا بودی
ز عطر گیسوان پیچ در پیچ تو فهمیدم
که پیش از من به روی سینۀ خَیرِالنِّسا بودی
رُخم را عمّه پنهان کرد از این صحنه امّا من
ز پشت چادرش دیدم که در طشت طلا بودی
به آنی گشت گیسویم سپید از غصّه،تا دیدم
تنِ صدچاک ، بابا روی رمل و ماسه ها بودی
اگرچه زخمهایت بیشمار و یاورت اندک
دلم خوش بود اینکه لا أقل همراه ما بودی
خودم همراه عمّه دیدم آن ده نعل یاغی را
خودم دیدم در آن صحنه به زیر دست و پا بودی
مرا باخود ببر تا گویمت بی تو چه ها دیدم
از آن وقتی که بر نی ، رفـتی و از ما جدا بودی
ز سنگینی دست دشمنت گوشم پر از خون شد
خدای غیرتِ زینب کجا بودی؟ کجا بودی؟
✍🏻مجتبی تاجیک «ساده»
#حضرت_رقیّه_س