زمزمه فراق کربلا..
(سبک:بهسمت گودال از..)
بازم دلم تنگه... برای تو آقا
حرم میخوام از تو ببر منو حالا
ببین چه آشوبم آرامشِ من باش
کنار این نوکر.. بشین پای حرفاش
با یه امیدی باز تو هیئتت هستم
نشستم اینجا تا بگیری تو دستم
تموم دنیامی فقط تو آقامی
مخاطبِ خاصّ تموم حرفامی
ببین حرم میخوام تا قلبم آروم شه
کاش واسطم پیشت رقیه خانوم شه
من از همه خستم از نارفیقی ها
بیا رفیقم باش.. ای با وفا آقا..
حسین آقام آقام..
هنوز نرفته از یادم که اون سال ها
من اومدم پیشت ضریح و پایین پا
دوتا حرم بود و.. خیابونی زیبا
خاطره ها دارم از حرمِ سقا
نمیره از یادم اون شب جمعه اش رو
چه خلوتی داشتم دم ضریح با تو..
هنوز یه آوایی.. تو گوش های من هست
صدای زهرا بود.. میگفت حسین تشنه است
میگفت حسین من نداره سر در تَن
عریانه، حتی اون.. پیرهَنِشو بُردَن
ده تا سوار آخر رو پیکرش تاختن
زینب و تو گودال از نفس اَنداختن
حسین آقام آقام..
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
#زمزمه_شب_جمعه
#امام_حسین_ع
@Arsheyan_Eshgh
زمزمه فراق کربلا..
(سبک:بهسمت گودال از..)
بازم دلم تنگه... برای تو آقا
حرم میخوام از تو ببر منو حالا
ببین چه آشوبم آرامشِ من باش
کنار این نوکر.. بشین پای حرفاش
با یه امیدی باز تو هیئتت هستم
نشستم اینجا تا بگیری تو دستم
تموم دنیامی فقط تو آقامی
مخاطبِ خاصّ تموم حرفامی
ببین حرم میخوام تا قلبم آروم شه
کاش واسطم پیشت رقیه خانوم شه
من از همه خستم از نارفیقی ها
بیا رفیقم باش.. ای با وفا آقا..
حسین آقام آقام..
هنوز نرفته از یادم که اون سال ها
من اومدم پیشت ضریح و پایین پا
دوتا حرم بود و.. خیابونی زیبا
خاطره ها دارم از حرمِ سقا
نمیره از یادم اون شب جمعه اش رو
چه خلوتی داشتم دم ضریح با تو..
هنوز یه آوایی.. تو گوش های من هست
صدای زهرا بود.. میگفت حسین تشنه است
میگفت حسین من نداره سر در تَن
عریانه، حتی اون.. پیرهَنِشو بُردَن
ده تا سوار آخر رو پیکرش تاختن
زینب و تو گودال از نفس اَنداختن
حسین آقام آقام..
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
#زمزمه_شب_جمعه
#امام_حسین_ع
#زمزمه_شب_جمعه
مداح: #نریمان_پناهی
🖤═✾♡🥀♡✾═🖤
مرهم واسه چشم ترم میخوام؛ حال دلم بده حرم میخوام!
حال دلم خیلی بده! جا موندم از قافله بازم…
کرب و بلای تو شده؛ تو این روزا همه نیازم
چاره ندارم میدونم باید بسوزم و بسازم! جانم حسین…
رحمی بکن به چشم های زارم؛ خیلی بدم اما دوست دارم!
تا کی تحمل بکنم؛ تلخی و درد روزگار رو
بهم بگو که تا به کی؛ باید نبینم کربلا رو
آخر میمیرم از غمت؛ کی میشه دعوت کنی مارو؟ جانم حسین!
معلومه کاری نداری با من؛ وقتی همه اومدن الا من
همه شدن زائر تو؛ به غیر من که رو سیاهم
از دوری حرم؛ ببین لبریز اشک و سوز و آهم…
آقا جان رقیه بطلب عمریه؛ آقا چشم به راهم… جانم حسین!
🖤
1. شب های جمعه.mp3
زمان:
حجم:
5.07M
#زمزمه_امام_حسین
( علیه السلام )
#حاج_میثم_مطیعی
شبهای جمعه ، فاطمه
با اضطراب و واهمه
آید به دشتِ کربلا
آید به دشتِ نینوا ...
گوید حسین من چه شد ؟
نورِ دو عینِ من چه شد ...
یه دختری رُو مَحملا
خواب اسیری میبینه
خواب میبینه رُو صورتش
گَردِ یتیمی میشینه ...
#زمزمه_حضرت_علی_اصغر
#علیه_السلام
رباب لالایی میخونه
الهی اصغر نمیره ...
( آی ی ی ... مادرت خیلی امید داشت ، اما بِهت آب ندادند ... )
لا ، لا ، لا ، لا
یه کم دیگه دَووم بیار
یه کم دیگه
دندون روی جیگر بزار
#پسرم
مَشک رو یکی بُرده
که بر میگرده زود
وقتی میرفت
همش به فکر خیمه بود
#پسرم_علی_اصغرم
نده با اشک
زندگیمو به باد
آب میرسه اگه خدا بخواد
عمو رسید کنار علقمه
صدای تکبیرش میاد
لالایی ، عموش رفته آب بیاره
( آخ بمیرم ... یه وقت امید مادرش ناامید شد ، سقا دیگه برنمیگرده ، لحنش عوض شد ... )
لالایی ، الهی بارون بباره
#زمزمه_شب_جمعه