@nohe_sonatiشب دوم محرم.mp3
زمان:
حجم:
1.81M
#شب_دوم_محرم
#ورود_به_کربلا
#تک_ضرب
#سینه_زنی
▪️نوحه شب دوم محرم
دل پریشانم ای سایه سارم
در دلم بس که دلشوره دارم
قطره قطره می چکد اشکم به دامان
تو تمام هستی ام هستی حسین جان
ای وای...
می رسد بوی جدایی بر مشامم
ای وای...
فکر آن گودال و فکر ازدحامم
ای وای...
دیدن تو التیامم
ای کَس و کارم سالارم...
بین چشمانت این نکته پیداست
مثل من در دلت شور و غوغاست
جان من نه ، جان این عالم فدایت
وای اگر خاری رَوَد اینجا به پایت!
ای وای...
از من و تنگ غروب و اشک اطفال
ای وای...
از تنت که می شود اینجا لگدمال
ای وای...
از هجوم و قعر گودال
ای کَس و کارم سالارم...
✍ بهمن عظیمی
@nohe_sonatiزمزمه شب دوم محرم.mp3
زمان:
حجم:
2.18M
#شب_دوم_محرم
#ورود_به_کربلا
#زمزمه
▪️زمزمه شب دوم محرم
دلشوره داره خواهرت ای وای
داره میلرزه دخترت ای وای
رسیده بوی مادرت ای وای
عزیز زهرا
اینجا کجاست بیا تا برگردیم
داداش بیا از اینجا برگردیم
بجون زهرا بیا برگردیم
عزیز زهرا
بگو چرا ای زاده ی زهرا
تو گودی خیممو زدی آقا
ترسم اینه ببینمت اینجا
بیفتی از مرکب روی خاکا
کاشکی نبینم تورو زیر پا
عزیز زهرا
دلم شده بی تاب پهلویت
ترسم به هم بریزه ابرویت
ایکاش نبینم روی خاک رویت
عزیز زهرا
انگار دارم می بینم ای دلدار
سر تورو به دست نیزه دار
✍محمود اسدی (شائق)
@nohe_sonatiزمزمه شب دوم.mp3
زمان:
حجم:
963.1K
#شب_دوم_محرم
#ورود_به_کربلا
#تک_ضرب #زمزمه
▪️نوحه شب دوم محرم
کجا باشد اینجا، حسین ای برادر
که دلشوره دارم، بسی جان خواهر
حسین جان حسین جان...
چرا خاک اینجا، دهد بوی هجران
ببر ای برادر، مرا جای دیگر
حسین جان حسین جان...
رسیدیم زینب، به کرببلایم
همانجا که روزی، مراگفته حیدر
از اینجا گریزی برایم نباشد
در این دشت ما را، سفر آید آخر
حسین جان حسین جان...
صبوری نماتو، بباید تحمل
شود بر تو جانا، مصایب مقدر
به جنگم بیاید، سپاه یزیدی
زخون شهیدان، شود این زمین تر
حسین جان حسین جان...
به یک روز گردی، تو ام المصایب
زداغ عزیزان، شوی زار ومضطر
چه گلها که گردد، ز گلزار پرپر
علی اکبر از من، ز تو عون و جعفر
حسین جان حسین جان...
گلوی صغیرم،شود غرق درخون
علمدار خوبم، شود پاره پیکر
ببینی تنم را، که افتاده عریان
شوی بی معین ای، معین برادر
حسین جان حسین جان...
امان از غریبی،امان از اسیری
اسیری کجاو، عیالات حیدر
صبوری نما ای،عزیز دل من
که صبرت نماید جهانی مسخر
حسین جان حسین جان...
✍اسماعیل تقوایی
@nohe_sonatiشب دوم محرم ٢.mp3
زمان:
حجم:
1.29M
#شب_دوم_محرم
#ورود_به_کربلا
#واحد #تک_ضرب #سه_ضرب
#سینه_زنی #زنجیرزنی
▪️نوحه شب دوم محرم
رسیده کاروان امشب به دشت کربلا
به لبهای حسین باشد پناه بر خدا
حسین جانم حسین جانم حسین جانم حسین...
خدایا پس چرا زینب شده دل ناگران
چرا در صورتش باشد ز رنج وغم نشان
حسین جانم حسین جانم حسین جانم حسین...
از این خاک بلا زینب بسی دارد هراس
برای رفتن از آنجا کند او التماس
حسین جانم حسین جانم حسین جانم حسین...
مزن خیمه برادر جان بیا زینجا رویم
دوباره راهی شهر پیمبر ما شویم
حسین جانم حسین جانم حسین جانم حسین...
بگوید زینبش را آن، به زهرا نور عین
مده صبرت ز کف خواهر، تو را جان حسین
دگر این منزلِ آخر برای ما بوَد
شهادت سهم من جانا در این صحرا بود
حسین جانم حسین جانم حسین جانم حسین...
سر من می شود خواهر در این وادی جدا
شود از خون ما رنگین زمین کربلا
حسین جانم حسین جانم حسین جانم حسین...
✍اسماعیل تقوایی
@nohe_sonatiشب دوم محرم ۴.mp3
زمان:
حجم:
1.59M
#شب_دوم_محرم
#ورود_به_کربلا
#دم #تک_ضرب #سه_ضرب
#سینه_زنی #زنجیرزنی
▪️نوحه شب دوم محرم
گشته دارُ العزا،همه ی عالمین
کربلایی شده،کاروان حسین
یا حسین یا حسین...
با دلی غمزده،بهر این کاروان
قل هوالله و هَم،فَدخُلوها بخوان
یا حسین یا حسین...
زینب اینجا شود،مضطر و نیمه جان
آه از مَقتل و،چَشم نا مَحرمان
یا حسین یا حسین...
روزی اینجا شود،شور محشر به پا
سر قرآن رود،به روی نیزه ها
یا حسین یا حسین...
بین گودال خون، با غمی بی کران
میشود مادری، زین عزا نوحه خوان
یا حسین یا حسین...
✍امیر عباسی
@nohe_sonatiدوم محرم..mp3
زمان:
حجم:
1.16M
#شب_دوم_محرم
#ورود_به_کربلا
#تک_ضرب #سه_ضرب
#سینه_زنی #زنجیرزنی
▪️نوحه شب دوم محرم
آمده قافله ی آل خدا، کرببلا
بر لب پاک حسین فاطمه، گشته نوا
اعوذ بالله من الکرببلا...
گفت زینب به حسینش، که این خاک کجاست
شور وغوغای بدی در دل زینب بر پاست
اعوذ بالله من الکرببلا...
زینب تو نگران است، بیا برگردیم
بین که اشکم روانست، بیا برگردیم
روبرو دشمن غدار، فراوان باشد
اکبره تازه جوانست، بیا برگردیم
اعوذ بالله من الکرببلا...
زینبم کرببلا، منزل آخر باشد
جنگ در راه خدا، سهم برادر باشد
خواهرم صبر نما پیشه در این خاک بلا
که برایم شهادت، مقدر باشد
اعوذ بالله من الکرببلا...
ارباًاربا بشود اکبر من، تازه جوان
شود عباس فدا در ره دین وقرآن
حلق اصغر بشود پاره به تیر دشمن
قتلگاه آید وناله بزند مادرمان
اعوذ بالله من الکرببلا...
✍اسماعیل تقوایی
1. کاروان خون خدا.mp3
زمان:
حجم:
5.56M
#ورودیه
#نوحه_امام_حسین
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
کاروان خونِ خدا ،
می آید با شور و نوا
منزلگاه موعودِ عشق
السلام ای کربُ بلا
#ملودی_دوم
سلام ای
دیارِ شهیدان عاشق
سلام ای دیار شُکوهِ حقایق
دیار تجلی قرآن ناطق
( کربلا ،
واویلا واویلا واویلا ) تکرار
#بند_دوم
اعوذُ بالله مِنَ
الکربِ و البلا بر لبش
از دلواپسی آمده
بر لب ها جانِ زینبش
#ملودی_دوم
وزیده به صحرا
عجب بوی سیلی
وزیده زِ هر سو
شمیم غریبی
نصیبِ دلِ خواهرش ، بی شکیبی
( کربلا ،
واویلا واویلا واویلا ) تکرار
#هیئت_ثارالله1396
#شب_دوم_محرم
1. بسم رب.mp3
زمان:
حجم:
5.04M
#ورودیه
#نوحه_امام_حسین
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
بسم رب الزهرا ،
السلامُ علی
شاهِ دشت بلا ،
ثارالله ثارالله
می شود دل حزین ،
خاک این سرزمین
گشته با غم عجین ،
گشته با غم عجین
( یا حسین یاحسین ... ) تکرار
#بند_دوم
دیده ابر بهار ،
بُرده از دل قرار
این همه نیزه دار ،
( یا حسین یاحسین ... ) تکرار
#بند_سوم
شد دلم بی شکیب ،
ذکر امن بجیب
ای امام غریب ،
( یا حسین یاحسین ... ) تکرار
#بند_چهارم_با_سرعت_بیشتر
هر که دارد هوسِ
کربُ بلا بسم الله
السلام علیکَ یا
ابا عبدالله ...
( یا حسین یاحسین ... ) تکرار
#حرم_حضرت_معصومه
( سلام الله علیها )
#شب_دوم_محرم
14/7/1395
#امام_زمان_عج
#شب_دوم_محرم
#اشعار_محرم
#حماسی
#غزل
دوباره چشم ترت میهمان باران است
فدای سینهی تنگت که داغ مهمان است
حسین چشم تو را زخم کرده میبینم
هزار سال گذشت و هنوز گریان است
مریز روی سرت خاک، خاک بر سرِ ما
شبیه گیسوی تو، حالِ ما پریشان است
میان گریه نفَسکش، به هق هق اُفتادی
هنوز اول ماه است و غم فراوان است
غمِ حسین کشیدیم اگر که جان سختیم
اگر به مردم ما حرف مرگ آسان است
غمِ حسین کشیدیم اگر که فهمیدیم
که مرگِ سرخ بِه از ننگِ نقض پیمان است
کسی که پیراهن مشکیاش به تن نکند
به صد کفن اگر آید به حشر عریان است*
تو هم کنار رُبابی تمام سال آنجا..
..که سایبان سرش آفتاب سوزان است
اگر که سر به بیابان گذاشت حق بدهید
که دید گریه کُنش وحشی بیابان است
سری به نیزه بلند است در برابر زینب
سری که شانه زنش مادری پریشان است
*این مصرع از استاد احد ده بزرگی میباشد
#حسن_لطفی
#حضرت_زینب_زهرا_سلام_الله_علیها
#شب_دوم_محرم
#مسمط
ای تو بشکوهترین سرو تناور زینب
ای تو در اوجترین قلهی باور زینب
ای نفسگیرترین جلوهی حیدر زینب
ای جگردارترین تیغِ دو پیکر زینب
همه رفتند و تویی اول و آخر زینب
درس دادی تو به ما کوه دماوند شویم
ریشه در خاک زده هیبت الوند شویم
آنچه از سیرهی تو گفته و گفتند شویم
همه یکجان همه یکتن به تو مانند شویم
تا بگوییم همه یکدل و یکسر زینب
تو نشان دادهای از دشمن سفاک چه باک
تا که هستیم در این سلسلهی پاک چه باک
تا که داریم سرِ سجده بر این خاک چه باک
تا خدا هست و علی هست در ادراک چه باک
شده ایرانِ علی از تو دلاور زینب
ایستادیم اگر، شیوهی پیکار تو بود
خیره کردیم جهان را، دَمِ کرارِ تو بود
ما شکستیم اگر هیمنه را، کارِ تو بود
فاتحانیم اگر، تیغِ جگردار تو بود
از تو هستیم اگر سید و سرور زینب
سرِ یک قافله پایین که تو بالا باشی
آمدی تا عَلَمِ روزِ مبادا باشی
به وقار و سکناتت خود زهرا باشی
آمدی پشت امامت همهجا تا باشی
کیست در پیشِ خدا با تو برابر زینب
پرده دارِ حرمت اکبر لیلا خانوم
قاسم اینجاست تو را غرقِ تماشا خانوم
همه هستند همه دورِ تو حالا خانوم
خم شده زانوی عباس بفرما خانوم
چشم نامحرم و تو؟ نیست مصور زینب
آه دلواپس این جمع کجا آمدهای
خانهی مادریات نیست چرا آمدهای
بعدِ ششماه سفر کرببلا آمدهای
به بلا و به بلا و به بلا آمدهای
پای دلشورهی تو مُرد برادر زینب
تو رسیدی و حسن پشت سرت آه کشید
فاطمه از غم تو از جگرت آه کشید
علی از حالِ دلِ دربهدرت آه کشید
دور شد تا که حسین از نظرت آه کشید
همه دلواپسِ آن داغِ مقدر زینب
ترس داری نکند روزِ دهم سر برسد
ترس داری نکند کار به آخر برسد
به همانجا که زدی، بوسهی خنجر برسد
شمر آن لحظه که زانو زده، مادر برسد
مشو درگیر تو با قاتل و خنجر زینب
#حسن_لطفی
#امام_حسین_علیه_السلام
#اشعار_محرم
#شب_دوم_محرم
#ورودیه
بیابان با وجود تو برای ما بیابان نیست
کسی که با تو می آید سفر دیگر پریشان نیست
کنارِ تو کسی دلواپسِ خار مغیلان نیست
بیابان گَردمان کردی، ولی زینب پریشان نیست
اگر در به درِ کوه و بیابانم کنی عشقست
اگر زخمیِ صد خارِ مغیلانم کنی عشق است
پریشانم کنی عشق است،حیرانم کنی عشق است
اگر دنبال معشوق است دل،دنبالِ سامان نیست
بپرسی جای جای کربلا را شرح خواهم داد
بپرسی مو به موی ماجرا را شرح خواهم داد
مسیر کوفه تا شامِ بلا را شرح خواهم داد
هر آنچه از تو پنهان نیست،از من نیز پنهان نیست
برادر جان تو ثارالله، ثارالله دیگر من
حسینِ قبلِ خنجر تو،حسینِ بعدِ خنجر من
تجلی میکنم در تو،تجلی میکنی در من
شهادت یا اسارت هر دو آغاز است،پایان نیست
بنه پا بر زمین،این خاک ها مشتاقُ لبریزند
تمام دختران یک یک مُژه بر پات میریزند
نباید هم به مهمان داریت این قوم برخیزند
چرا که خلق میدانند صاحبِ خانه مهمان نیست
میانِ کاروانِ تو ندیدم غیر زیبایی
جوانان رشید و نونهالانِ تماشایی
به همره بارِ گل اورده ام آن هم چه گل هایی
غلط گفته هرآنکه گفته که این صحرا گلستان نیست
نقاب افکن مرا با مظهر حق رو به رو گردان
طنابی گردنِ زینب ببند و کو به کو گردان
همان گونه که مردی از شهادت نیست رو گردان
به پای تو زنی هم از اسارت روی گردان نیست
محال است از میانِ خیمه آهِ سرد برخیزد
ز کوهِ صبرِ من حتی نشان درد برخیزد
اگر زن شیر زن باشد،به جنگ مرد برخیزد
بجنگم با سنان؟ هرگز سنان که جزوِ مردان نیست
به زیر سایبانِ قد و بالای تو می خوابيم
من و این کاروان از چشمه ي فیض تو سیرابیم
نه اینکه دست ما دور است از آب و پیِ آبیم
فراتِ بی لیاقت لایقِ لبهای طفلان نیست
چه خوشبخت ست طفلی که به حلقومش نگات اُفتد
چه خوشبخت ست آنكس كه روی نعشش عبات اُفتد
یکی با لب، یکی با دل، یکی با سر به پات اُفتد
دلِ سلطانِ عالم را بدست آوردن آسان نیست
به طفلانِ تو گریه بر پدر کردن نمی آید
به زینب معجرِ پاره به سر کردن نمی آید
برادر جان به ما اصلاً سفر کردن نمی آید
کسی در خیمه های ما به جز شش ماه خندان نیست
صدا زد:آی مَردم! این شهید ما مسلمان است
بزرگِ خاندانم را نمی بینید عریان است
جوابِ قاریِ قرآنِ زینب بوسه باران است
جوابِ قاریِ قرآنِ زینب سنگ باران نیست
#علی_اکبر_لطیفیان
#امام_حسین_علیه_السلام
#شب_دوم_محرم
#غزل
با رباب و زینب و عباس و اکبر آمدم
کعبه را بوسیدم و از راهِ مشعر آمدم
تا به مقصد بیشتر میشد غمش در هر قدم
پا به پای بیقراری هایِ خواهر آمدم
نامه های کوفیان با کینه شد آمیخته
شک ندارم که به مهمانیِ خنجر آمدم
با خودم آورده ام اهل و عیالم را؛ ببین...
با عزیزانم به این صحرایِ محشر آمدم
قاضریه! نینوا! ای کربلایِ پُر بلا
دیدی آخر رأس ِ تاریخِ مقرّر آمدم
من حسینم(ع) کشتهٔ عطشانِ سالِ شصت و یک
تا که حق برپا شود با خونِ حنجر آمدم
رختِ إحرام ِ تنم پیراهنی کهنه شده
حج رها کردم! به قربانگاه؛ با "سر" آمدم
از بلاهایِ پیاپی بر خدا بردم پناه
ای فرات این را بدان که با برادر آمدم
تیرها بد زخمی ام کردند اما باز هم
با همین پیکر به منزلگاهِ آخر آمدم
بر تنم هر بار در گودال؛ نیزه میزنند
مادرم هم میزند فریاد: مادر... آمدم...
میرسد با چادرِ خاکی و با رویِ کبود
ساعتی که خیره سمتِ خیمه؛ مضطر آمدم
چند روزِ بعد در ویرانه، با "سر"؛ نیمه شب-
تا که آرامش بگیرد قلبِ دختر...آمدم
#مرضیه_عاطفی