#نوحه
#حضرت_رقیه
#شب_سوم_محرم
من رقیه گل باغ دینم
روح تقوا و حق الیقینم
تا به محشر ز لطف خداوند
فخر بابا و حبل المتینم
من-نجل طاها هستم
من-گل زهرا هستم
من-جان بابا هستم
مددی رقیه۳
کودک اما چو زینب دلیرم
چون حسین بر شما من امیرم
عاشقان ولایت به محشر
دست تان را ز لطفم بگیرم
من-نوه ی مولایم
من-شبیه زهرایم
من-شافع عقبایم
مددی رقیه۳
سر خونین تو رو به رویم
با تو باشد پدر گفت و گویم
در کنار طبق دیده ی تر
با تو شرح سفر را بگویم
وای-بنگر بر حالم
وای-بشکسته بالم
وای-از غمت می نالم
ابتا یا مولی۳
کس چو من ای پدر غم ندیده
دیده ام داغ گل های چیده
کن نگاهم الا نور دیده
قامتم زین همه غم خمیده
وای-بنگر فریادم
وای-بنما امدادم
وای-کن ز غم آزادم
ابتا یا مولی۳
کنج ویرانه ی شام اسیرم
داغ تو ای پدر کرده پیرم
ای سر بی بدن غرقه در خون
کن دعا تا کنارت بمیرم
وای-بی تو بابا مردم
وای-همچو گل پژمردم
وای-غم و غصه خوردم
ابتا یا مولی۳
گرچه این دل ز غصه کبابه
روشن از تو شده این خرابه
کنج ویرانه ای نور دیده
همدمم گریه های ربابه
وای-من به تاب و در تب
وای-جانم آمد بر لب
وای-کمکم کن زینب
ابتا یا مولی۳
بعد تو خون شد از غم دل ما
زد شرر داغ تو حاصل ما
شده در کربلا کوفه و شام
سوز هجرت پدر مشکل ما
وای-غربتت را دیدند
وای-سر تو ببریدند
وای-غنچه هایت چیدند
ابتا یا مولی۳
صبر من ای پدرجان محک خورد
زخم ما لحظه لحظه نمک خورد
همچو اهل حرم ای پدرجان
از عدو دختر تو کتک خورد
وای-رخ ما شد کبود
وای-اگر عمه نبود
وای-دخترت مرده بود
ابتا یا مولی۳
زجر نامرد چه گویم چه ها کرد
بر سه ساله گل تو جفا کرد
با لگد می زد از کینه بر من
ظلم و کین بدتر از کربلا کرد
وای-او به هیچ دلیلی
وای-زد مرا با سیلی
وای-صورتم شد نیلی
ابتا یا مولی۳
یا حسین ای شه بی قرینه
گریه می کرد به حالم سکینه
تا مرا زجر بی دین کتک زد
من فتادم به یاد مدینه
وای-تا دوید سوی من
وای-شد کبود روی من
وای-می کشید موی من
ابتا یا مولی۳
#زنجیرزنی #زنجیر_زنی
#شهادت_حضرت_رقیه_س
#مشهد_مقدس
#نوحه
#حضرت_رقیه
#شب_سوم_محرم
من رقیه گل باغ دینم
روح تقوا و حق الیقینم
تا به محشر ز لطف خداوند
فخر بابا و حبل المتینم
من-نجل طاها هستم
من-گل زهرا هستم
من-جان بابا هستم
مددی رقیه۳
کودک اما چو زینب دلیرم
چون حسین بر شما من امیرم
عاشقان ولایت به محشر
دست تان را ز لطفم بگیرم
من-نوه ی مولایم
من-شبیه زهرایم
من-شافع عقبایم
مددی رقیه۳
سر خونین تو رو به رویم
با تو باشد پدر گفت و گویم
در کنار طبق دیده ی تر
با تو شرح سفر را بگویم
وای-بنگر بر حالم
وای-بشکسته بالم
وای-از غمت می نالم
ابتا یا مولی۳
کس چو من ای پدر غم ندیده
دیده ام داغ گل های چیده
کن نگاهم الا نور دیده
قامتم زین همه غم خمیده
وای-بنگر فریادم
وای-بنما امدادم
وای-کن ز غم آزادم
ابتا یا مولی۳
کنج ویرانه ی شام اسیرم
داغ تو ای پدر کرده پیرم
ای سر بی بدن غرقه در خون
کن دعا تا کنارت بمیرم
وای-بی تو بابا مردم
وای-همچو گل پژمردم
وای-غم و غصه خوردم
ابتا یا مولی۳
گرچه این دل ز غصه کبابه
روشن از تو شده این خرابه
کنج ویرانه ای نور دیده
همدمم گریه های ربابه
وای-من به تاب و در تب
وای-جانم آمد بر لب
وای-کمکم کن زینب
ابتا یا مولی۳
بعد تو خون شد از غم دل ما
زد شرر داغ تو حاصل ما
شده در کربلا کوفه و شام
سوز هجرت پدر مشکل ما
وای-غربتت را دیدند
وای-سر تو ببریدند
وای-غنچه هایت چیدند
ابتا یا مولی۳
صبر من ای پدرجان محک خورد
زخم ما لحظه لحظه نمک خورد
همچو اهل حرم ای پدرجان
از عدو دختر تو کتک خورد
وای-رخ ما شد کبود
وای-اگر عمه نبود
وای-دخترت مرده بود
ابتا یا مولی۳
زجر نامرد چه گویم چه ها کرد
بر سه ساله گل تو جفا کرد
با لگد می زد از کینه بر من
ظلم و کین بدتر از کربلا کرد
وای-او به هیچ دلیلی
وای-زد مرا با سیلی
وای-صورتم شد نیلی
ابتا یا مولی۳
یا حسین ای شه بی قرینه
گریه می کرد به حالم سکینه
تا مرا زجر بی دین کتک زد
من فتادم به یاد مدینه
وای-تا دوید سوی من
وای-شد کبود روی من
وای-می کشید موی من
ابتا یا مولی۳
#زنجیرزنی #زنجیر_زنی
#شهادت_حضرت_رقیه_س
#مشهد_مقدس
۲۴
#نوحه
#حضرت_رقیه
#شب_سوم_محرم
#حاج_رضا_یعقوبیان
ای که هستی غنچه ی گل از تبار آل عصمت
یا رقیه بر تو حی کبریایی داده عزت
تو ز نسل مصطفایی،نوه ی خیر النسایی
از همه با دست کوچک،می کنی مشکل گشایی
یا رقیه یا رقیه۴
تو گل گلزار دینی خاتم دین را نگینی
تالی زهرای اطهر شیعه را حبل المتینی
بس که خوب و مهربانی،بر همه دارالامانی
تو صفابخش قلوب و،بر حسین روح و روانی
یا رقیه یا رقیه۴
در خرابه یا رقیه پدرت از سفر آمد
در طبق با رخ گلگون آمد اما با سر آمد
یا رقیه در خرابه،بهر بابا بی قراری
تا که دیدی سر بابا،اشک تو گردیده جاری
یا رقیه یا رقیه۴
گفته ای با اشک دیده کی سر پاکت بریده
با نگاهی بر تو گشته دخترت قامت خمیده
ای امام بی قرینه،ماه رخشان مدینه
ای پدر بنگر به حالم،دخترت بی تو حزینه
یا رقیه یا رقیه۴
دیدن رخسار خونین بر دل و جانش شرر زد
بوسه ها بر روی بابا با دل خون چشم تر زد
گشته از هجر تو بیمار،دست می گیرم به دیوار
بس که خوردم تازیانه،راه رفتن گشته دشوار
یا رقیه یا رقیه۴
#شهادت_حضرت_رقیه_س
.