(مَتیٰ تَرانا وَ نَراكَ یابنَ الحسَن)
#مدح
#امام_زمان
#شعر_انتظار
#مهدی_موعود
(سلالهی طاها)
بر من بتاب، ای مَهِ زیبا ببینمت!
تا از ثریٰ ، به عرش ثریا ببینمت
در انتظار ماهِ رخت، با دلی پر آه...
عمری نشستهام به تماشا، ببینمت
چشمم سپید شد همه شب در غیاب تو
ای ماه شب فروز...! بیا تا ببینمت
صد سلسله بشوق تو در خواب رفته است
برخیز، ای سلاله ی طاها ببینمت!
هر جمعه بیتو آمد و بیتو غروب کرد
آیا شود به جمعه ی فردا ببینمت ؟
جانم به لب رسید و نفس در گلو شکست
بر من بِدم، مراد مسیحا...! ببینمت
بس بیتها به شوق غزال نگاه تو
گفتم که تا میان غزل ها ببینمت
دلخستهام ز خویش و ز خویشان رمیدهام
مشتاقِ دیدنم به تمنّا ببینمت
در این کویر تبزده عمرم به سر رسید
شاید به بیکرانهی دریا ببینمت
لب تشنهی وصالم و در ساغر خیال
خواهم که ای شراب گوارا ببینمت
تا چشم بد نظر نکند بر جمال تو
تنها رها نموده که تنها ببینمت
لیلای من! بیا که درین دشت پرملال
مجنونصفت به دامن صحرا ببینمت
اصلاً بگو که یوسف زهرا چهسان کجا؟
شیداتر از هزار زلیخا ببینمت
گر نیستی موافق کیش و مرام ما
گو تا به دِیر، یا به کِلیسا ببینمت؟
هرچند شد خزان گل عمرم درین فراق
خواهم که تا همیشه شکوفا ببینمت
در انتظار روی تو مویم سپید شد
امّا نشد به دیدهی بینا ببینمت
چشمی نمانده است ببینم اگر تورا
لَختی بیا به دیدهی معنا ببینمت
شاید که نیست دیدن رویت نصیب من
پس لااقل بیا که به عقبا ببینمت
(ساقی)! بریز بادهای از ساغر وصال
تا مِی کشان و مست، به دنیا ببینمت.
سید محمدرضا شمس (ساقی)
#شمس_ساقی🌹🌹🌹🦋🦋🦋🦋
(مَتیٰ تَرانا وَ نَراكَ یابنَ الحسَن)
#مدح
#امام_زمان
#شعر_انتظار
#مهدی_موعود
(سلالهی طاها)
بر من بتاب، ای مَهِ زیبا ببینمت!
تا از ثریٰ ، به عرش ثریا ببینمت
در انتظار ماهِ رخت، با دلی پر آه...
عمری نشستهام به تماشا، ببینمت
چشمم سپید شد همه شب در غیاب تو
ای ماه شب فروز...! بیا تا ببینمت
صد سلسله بشوق تو در خواب رفته است
برخیز، ای سلاله ی طاها ببینمت!
هر جمعه بیتو آمد و بیتو غروب کرد
آیا شود به جمعه ی فردا ببینمت ؟
جانم به لب رسید و نفس در گلو شکست
بر من بِدم، مراد مسیحا...! ببینمت
بس بیتها به شوق غزال نگاه تو
گفتم که تا میان غزل ها ببینمت
دلخستهام ز خویش و ز خویشان رمیدهام
مشتاقِ دیدنم به تمنّا ببینمت
در این کویر تبزده عمرم به سر رسید
شاید به بیکرانهی دریا ببینمت
لب تشنهی وصالم و در ساغر خیال
خواهم که ای شراب گوارا ببینمت
تا چشم بد نظر نکند بر جمال تو
تنها رها نموده که تنها ببینمت
لیلای من! بیا که درین دشت پرملال
مجنونصفت به دامن صحرا ببینمت
اصلاً بگو که یوسف زهرا چهسان کجا؟
شیداتر از هزار زلیخا ببینمت
گر نیستی موافق کیش و مرام ما
گو تا به دِیر، یا به کِلیسا ببینمت؟
هرچند شد خزان گل عمرم درین فراق
خواهم که تا همیشه شکوفا ببینمت
در انتظار روی تو مویم سپید شد
امّا نشد به دیدهی بینا ببینمت
چشمی نمانده است ببینم اگر تورا
لَختی بیا به دیدهی معنا ببینمت
شاید که نیست دیدن رویت نصیب من
پس لااقل بیا که به عقبا ببینمت
(ساقی)! بریز بادهای از ساغر وصال
تا مِی کشان و مست، به دنیا ببینمت.
سید محمدرضا شمس (ساقی)
#شمس_ساقی🌹🌹🌹🦋🦋🦋🦋