#نوحه_حضرت_علی_اصغر ( علیه السلام ) #حاج_سید_مجید_بنی_فاطمه #آواز_دشتی شب تا صبح میخونم برات لالایی من پای این نیزه تو اون بالایی ... آروم جون رباب با لالایی مادر بخواب ببین به یاد توئه هر کی بنوشه یک قطره آب ... بخواب کنار عمو خواب فرات و ببین منم دعات میکنم سرت نیوفته زمین #دستگاه_همایون #گوشه_بختیاری لالا لالا گلِ عطشان و خسته سرت رو ، نیزه دار رو نیزه بسته ... دشمن پیش چشمِ من آب می نوشه گهوارت رو دیدم داره می فروشه ... امون از این قافله همسفره با من حرمله به من نشونت میده راس تو رو از این فاصله من از گهواره ی تو محاله دل ببرم دیگه آروم نمیشم محالِ آب بخورم #دستگاه_همایون #گوشه_بختیاری لالا لالا عزیز خفته رو « نی » چه بزرگه برای این گلو « نی » لالا لالا گلِ عطشان و خسته سرت رو ، نیزه دار رو نیزه بسته ... ( تکراربند اول ) چشای باز عمو دوخته شده به زخم گلو به نیزه دارت میگم بابات و بیاره روبه روت لبات تکون میخوره داری صدام میکنی وقتی زمین میخورم داری نیگام میکنی #دستگاه_همایون #گوشه_بختیاری لالا لالا گلُم آروم میگیره روی گلوی بریده اش آخ جای تیره لالا لالا گلِ عطشان و خسته سرت رو ، نیزه دار رو نیزه بسته ...