eitaa logo
نوحه و روضه مداح دلسوخته(عرشیان عشق)
6.4هزار دنبال‌کننده
552 عکس
755 ویدیو
128 فایل
لینک های کانال های مداح دلسوخته : کانال مداح اهل بیت (ع) حاج یوسف ارجونی http://eitaa.com/yousofarjo مولودی و عروسی @MadahanKhoorshed نوحه و روضه @Arsheyan_Eshgh روضه دفتری @Taranom_Noor ختم خوانی https://eitaa.com/joinchat/4272554106C86c6a6b80a
مشاهده در ایتا
دانلود
پایانِ دورانِ خوشِ دشمن می آید تا وارث مولای شیر افکن می آید مظلوم ها ، این وعده ی حقِ الهی است آنکس که ظالم را زَنَد گردن ، می آید ظلمت اگر پُر کرده دنیا را ، مخور غم نوری که عالم را کند روشن ، می آید باید فرج را در عزای فاطمه خواست مهدی به خونخواهی او حتماً می آید در روضه زهرا نشستم چون که آخر آقا برای مرثیه خواندن ، می آید سروده :   (یونس)
مدتی هست که از منتقم اخباری نیست نکند تا دم مرگ اذن به دیداری نیست ‌؟ (آن قَدَر مَرد نبودیم که یارش باشیم) شده تنها پسر فاطمه و یاری نیست ما به دنبال هوا و هوس و شهوتِ خود ... مست دنیا شده ایم عمری و هشیاری نیست ما فراموش نمودیم که صاحب داریم خواب غلفت همه را برده و بیداری نیست رونق افتاده به بازارِ منافق ها که ...‌ بین بازار فرج هیچ خریداری نیست ‌کاش ای کاش که این را همه میفهمیدند تا که مضطر نشویم از فرج آثاری نیست باید این را بنماییم به گوش آویزان وادی نوکری اش جای طلبکاری نیست نوکرِ واقعیِ یار بدان ای(یونس) اهل نیرنگ و ریا و پی هرکاری نیست ! سروده : 
به گوش میرسد آری ندای فاطمیه دوباره آمده‌ وقتِ عزای فاطمیه سلام صاحب عزا ، صاحب الزمان آقا ببخش این که نمردم برای فاطمیه گرفتم از دهه ی فاطمیه رزق خودم منم که نام گرفتم گدای فاطمیه سرم فدای غدیر و تنم فدای حسین تمام دار و ندارم فدای فاطمیه خوشا به حال کسی که ز دست صدیقه گرفته کرببلا انتهای فاطمیه اگر نیاز شود شک نکن دهم سر را برای حفظ و برای بقای فاطمیه سروده :  یونس وصالی
میخوانم از شاهی که از حالم خبر دارد تا کوه غم را شاید از این سینه بر دارد ای کاش میشد قسمت و روزیِ من گردد از آن اشاراتی که با اهلِ سحر دارد در فاطمیه روضه گردی میکنم ، زیرا... مهدی به بزم روضه مادر نظر دارد شکی ندارم که می آید زیر این خیمه آری پسر بر مجلس مادر گذر دارد در فاطمیه از خدا باید فرج را خواست در روضه زهرا دعا کردن اثر دارد مادر تحمل کرد دردِ پهلوی خود را زیرا که ایمان بر قیامِ این پسر دارد والله ، زهرا تا قیامت نفرتی بی حد در سینه خود از ابوبکر و عُمَر دارد سروده :  یونس وصالی
میخوانم از شاهی که از حالم خبر دارد تا کوه غم را شاید از این سینه بر دارد ای کاش میشد قسمت و روزیِ من گردد از آن اشاراتی که با اهلِ سحر دارد در فاطمیه روضه گردی میکنم ، زیرا... مهدی به بزم روضه مادر نظر دارد شکی ندارم که می آید زیر این خیمه آری پسر بر مجلس مادر گذر دارد در فاطمیه از خدا باید فرج را خواست در روضه زهرا دعا کردن اثر دارد مادر تحمل کرد دردِ پهلوی خود را زیرا که ایمان بر قیامِ این پسر دارد والله ، زهرا تا قیامت نفرتی بی حد در سینه خود از ابوبکر و عُمَر دارد سروده :  یونس وصالی
عجیب بعد پیمبر ، علی مصیبت داشت میان اهل مدینه چقدر غربت داشت تمام غربت و غم های بیشمارِ علی از انحرافِ درونِ سقیفه نشأت داشت خیانتی که نمودند اهل ظلم به او به ذات اقدس حق ریشه در حسادت داشت اگر به صبر نبود آن یل عرب ملزم کسی برای ورود به خانه جرئت داشت؟ ببین چگونه زند نعره پشت در آن کس که در فرار ز میدان ، فقط مهارت داشت ! به پاک طینت عالم لگد زده آن که ... به استناد روایات ، خبث طینت داشت قسم به ذات خداوند ، فاطمه هر بار پس از نماز از آن دو نفر برائت داشت وَ روح فاطمه درحالی از تنش پر زد که از سقیفه و اهل سقیفه نفرت داشت علی به خاک سپرد آن امانتی را که نشانِ ضربه ی سیلی به روی صورت داشت سروده :  (یونس)
  ما را ببخش بس که پی نام‌ و شهرت ایم در بند باند بازی و دنبال کِسوَت ایم ... ما را ببخش از تو جدا گشته ایم و هِی... با دوستان تو همه جا در رقابت ایم ... شاید حرام در دل ما جا گرفته که ... عمری فراری از سخنِ ناب و حکمت ایم در جمع مان که نیست سخن از تو و فقط مشغوِل تهمت ایم ، و یا گرمِ غیبت ایم ما آنچنان که میل تو باشد نبوده ایم ... از بس که کینه توز و سراسر حسادت ایم یک عده ای تجارتشان هم ولایی است ما هم که با ولای شما در تجارت ایم ... ! یک عده اند در پی دیدار روی تو ما هم که گرمِ بزم و بساطِ سیاحت ایم یک شب نشد ز دوری تو خواب ما خراب ... عمری است بی خیالِ تو در خواب غفلت ایم یک صبح جمعه از ته دل داد زد کسی... آقا بیا که بی تو در اوج مصیبت ایم؟ اصلا قرار بود که زینت شویم ما ... ما را ببخش مایه ننگِ شریعت ایم ... سروده :