۱۰
#نوحه
#هلال_محرم
#حاج_رضا_یعقوبیان
#سبک_دوباره_مرغ_روحم
ای شیعیان دوباره،هنگام ماتم آمد
ماه حسین زهرا،ماه محرم آمد
واویلتا واویلا۲
ای عاشقان دوباره،ماه غم حسین است
گریان تمام عالم،محرم حسین است
واویلتا واویلا۲
ماه غم حسین و،عالم به شور و شین است
در ارض و در سماوات،ذکر همه حسین است
واویلتا واویلا۲
ماهی که در غم یار،ریزد سرشک زینب
نام حسین زهرا،گردیده ذکر هر لب
واویلتا واویلا۲
ماه گلان پرپر،ماه علی اکبر
پر خون شود در این ماه،روی علی اصغر
واویلتا واویلا۲
ماهی که باشد حساس،ریزد ز دیده الماس
شود ز ظلم دشمن،جدا دو دست عباس
واویلتا واویلا۲
ماهی که از ستم ها،آتش زنند به خیمه
تن ها به روی خاک و،سرها رود به نیزه
واویلتا واویلا۲
#هلال_محرم
غزل مصیبت حضرت مسلم علیه السلام
وسط کوفه گرفتار شدم یار نیا
میهمانم که مرا داده غم آزار نیا
اوّل صبح همه جمع به دورم بودند
شب رسید و سر من ماند به دیوار نیا
آه حسرت کشم و دست زنم بر دستم
هر قدم ذکر لب من شده صد بار نیا
خسته ام زخمی ام و سخت به تو محتاجم
تو طبیب منی امّا سرِ بیمار نیا
خجلم بیشتر از تو ز روی مادر تو
که کشاندم ، گُلش را وسط خار نیا
هر چه از کوفه کشیده پدرت فهمیدم
شیر تنها شده در حلقهء کفتار نیار
بین گودال که با سر به زمین اُفتادم
یاد گودال تو اُفتادم و اشرار نیا
دست من بست کسی قافله آمد یادم
بُرد با چکمه مرا تا دَمِ دربار نیا
سنگ باران که شدم داد زدم یا زینب(س)
سنگ تیز است شود مقنعه گُلدار نیا
پایِ زینب برسد وای اگر در کوفه
می شود مضحکهء شهر به بازار نیا
روسری دزد در این شهر فراوان باشد
محض ناموس در این قوم بزه کار نیار
گیسویم را که کشیدند کشیدم ضجّه
مو بُلند است رقیّه زنم جار نیا
مجتبی صمدی شهاب محرم ۱۳۹۸
غزل اول جلسه ای شب دوم محرم
من آمدم که گریه کنم دست من بگیر
ترسم زمان رود شود این عرصه زود، دیر
قسمت نشد اگر که جوانمرگ تو شوم
لطفی نما شوم درِ این خانه پیرِ پیر
باشد مرا به نوکری خود مکن قبول
من داد میزنم که شمائی به من امیر
ماه محرّم است خودم که نیامدم !
زهرا(س) مرا کشانده دوباره به این مسیر
چونکه شفای تو اشک است، فاطمه(س)
بر گریه بر عزای تو کرده مرا اجیر
آخر شنیده ام به غمت خنده کرده اند
بر خشکی لبان تو در خشکی کویر
مثل زنی که مُرده جوانش شبانه روز
من زار میزنم به تن رفته در حصیر
مجتبی صمدی شهاب
غزل اول جلسه ای شب سوم محرم
خانه زادیم در این خانه که بیت النّور است
قبله گاه مَلَک و جنّ و پری و حور است
گریه کردیم و به ما اذن زیارت دادند
اشک ما را به حرم بُرد، حرم کِی دور است؟
اشک ارثی است به هر بی سر و پایی ندهند
طعم شیرینی محض است اگر چه شور است
مجلس روضه بساطی است که بر خادمی اش
از فرشته چِقَدَر دور و بَرش مأمور است
شب سوم که رسیدیم تأمّل کردیم
بین عُشّاق شب قدر شبی مشهور است
دست هر کَس که به دامان رقیّه نرسد
نوهء فاطمه چون مادر خود مستور است
چقَدَر بهر دفاع از حرمش جان دادند
هر که شد مُنکر آن بُقعه یقینا کور است
هر کسی خوب نداند که رقیّه چه کشید
روضه چیز دگری با نفس منصور* است
گفته منصور که مو شعله بگیرد سخت است
گره اش وا نشود سوختگی ناجور است
*حاج منصور ارضی(حفظه الله)
مجتبی صمدی شهاب محرم
غزل مصیبت ورودیه شب دوم
نگرانی من از چهرهء زردم پیداست
تو مگو خواهر من منزل آخر اینجاست
دلهُره کُشت مرا خواهر خود را دریاب
باورم نیست که این دشت همان کرب و بلاست
آیه میخوانی و ارکان تنم می لرزد
نیستی فکر من انگار دو چشمم دریاست
نگران توأم ای یار بیا برگردیم
با تو بودن همه اُمّید دلم بعد خداست
از بَرم دور مشو بَندِ دلم پاره شود
بازی اینگونه مگر با دل بیمار رواست؟
شانه ات را برسان تا که به آن سر بنهم
از نگاهم تو ببین درد دل من پیداست
به مدینه ببری کاش رُباب و طفلش
منّت آب از این کور دلان بی معناست
از سرت مویی اگر کم بشود می میرم
چه رسد تا که ببینم سرِ نعشت دعواست
من چگونه سرِ جسم تو به گودال آیم
تا ببینم تن تو بی زره و خود و عباست
نگرانم که نوک نیزه به حلقت برسد
یا ببینم به شکم خُفته تنت در صحراست
همهء دلخوشی ام مثل تو بر عبّاس است
بی ابالفضل شوم مُشکل من معجرهاست
حاضرم تا ابدالدّهر بسوزم امّا
من نبینم سرِ تو سایه ء من از بالاست
مجتبی صمدی
غزل اول جلسه ای شب چهارم محرم
حضرت حُرّ علیه السلام
حُرمت گذاشت هر که به زهرا(س) بزرگ شد
اندازهء تمام دو دنیا بزرگ شد
در وادی حسین(ع) هرآنکه قدم گذاشت
قطره ولی به وسعت دریا بزرگ شد
مجنون خلوص داشت اگر ماندگار ماند
مجنون بزرگ شد که لیلا بزرگ شد
اینجا ادب مسیر رسیدن به قُلّه هاست
سَر خَم نمود حضرت حُر تا بزرگ شد
او سجده کرد و قبلهء خود را عوض نمود
تیره نماند و چون شب یلدا بزرگ شد
آغوش وا نمود و پذیرفت توبه را
در پیش خلق بیشتر آقا بزرگ شد
حُرّ پیر وادی همهء اهل توبه است
بر اهل توبه مُرشد و بابا بزرگ شد
آزاده بود و رفت و به آزاده ها رسید
با یک نگاهِ بهتر از امضا بزرگ شد
ترسید اگر چه اهل حرم از اُبُهتش
کوچک شد و به اذن مسیحا بزرگ شد
امّا نبود تا که ببیند که کربلا
داغش برای زینب کبری بزرگ شد
گر چه سرش شکست ولی سر جُدا نشد
نیزه فرو که رفت گلوها بزرگ شد
در بین آن همه سرِ بر نیزه روضهء
نیزه به گوش رفتن سقّا بزرگ شد
مجتبی صمدی
۱۳
#نوحه
#زمزمه
#هلال_محرم
#حاج_رضا_یعقوبیان
شد محرم مه خون دوباره
شیعه گردیده محزون دوباره
یاد داغ حسین اشک زینب
ناله دارم دل خون دوباره
آه-موسم غم آمد
آه-فصل ماتم آمد
آه-باز محرم آمد
یا حسین یا مولی۳
شد محرم به شور و به شینم
یاد داغ شه عالمینم
سوزم و گریم و ناله دارم
یاد غم های مولی حسینم
آه-این بود پیمانم
آه-بر شه عطشانم
آه-دم به دم گریانم
یا حسین یا مولی۳
شد محرم مه داغ اکبر
مه شش ماهه ی گشته پرپر
شد محرم مه داغ قاسم
مه سر روی نی پاره پیکر
آه-ای حبیبم مولی
آه-غم نصیبم مولی
آه-بی شکیبم مولی
یا حسین یا مولی۳
شد محرم به تاب و تبم من
دل خونین و جان بر لبم من
لحظه لحظه بریزد سرشکم
یاد سوز غم زینبم من
آه-من ز غم لبریزم
آه-یاد تو برخیزم
آه-اشک غم می ریزم
یا حسین یا مولی۳
شد محرم مه کربلا شد
همه عالم ز غم در عزا شد
مهدی فاطمه سوزد از غم
زین مصیبت به لب این نوا شد
آه-شده چون شب روزم
آه-دم به دم می سوزم
آه-شعله می افروزم
یا حسین یا مولی۳
#هلال_محرم
#مشهد_مقدس
.
۱۴
#نوحه_سنتی
#طلیعه_محرم
#حاج_رضا_یعقوبیان
موسم غم شد،فصل ماتم شد
دیده ها گریان،چون محرم شد
یا حسین جانم۴
ماه خون ماه،اشک و آه آمد
ماه مظلوم،بی سپاه آمد
یا حسین جانم۴
موسم غم هاست،خون دل زهراست
بر حسین هر جا،بزم غم برپاست
یا حسین جانم۴
ماه اصغر ماه رباب آمد
بر همه عالم،این خطاب آمد
یا حسین جانم۴
ماه خون ماه،علی اکبر شد
از سوی دشمن،پاره پیکر شد
یا حسین جانم۴
عاشقان ماه،گل لیلا شد
پیکر پاکش،اربا اربا شد
یا حسین جانم۴
همه هم ناله،با بنی هاشم
می شود کشته،حضرت قاسم
یا حسین جانم۴
شیعیان ماه،اشجع الناس است
به فدای دین،دست عباس است
یا حسین جانم۴
عاشقان ماه،نور عین آمد
زینب کبری،با حسین آمد
یا حسین جانم۴
ماه عشق و نور،ماه مهر و شور
کربلا آید،قافله از دور
یا حسین جانم
ماه اشک و غم،خون شود دل ها
گریه ها دارد،حضرت زهرا
یا حسین جانم۴
می شود مولی،غرق خون پیکر
زینب کبری،می زند بر سر
یا حسین جانم۴
#زمزمه_نوحه_هلال_محرم
#مشهد_مقدس
.
۱۵
#نوحه
#ورود_به_ماه_محرم
#حاج_رضا_یعقوبیان
#سبک_همه_جا_بروم
موسم ماتم است،فصل سوز و غم است
عاشقان حسین،ماه محرم است
در غم و ماتم همه ی دل ها
سوزد و گرید در جنان زهرا
آه و واویلا۴
محرم آمده،بزم ماتم به پاست
سوزد هر دل ز غم،همه جا کربلاست
گشته آماده لشکر عدوان
تا برد از کینه سر مهمان
آه و واویلا۴
اربا اربا شود،پیکر اکبرش
خونجگر می شود،از غم پسرش
می نهد صورت بر گل لیلا
سوزد و گرید از غمش بابا
آه و واویلا۴
در همین ماه خون،شیرخوار اصغرش
با تیر حرمله،پاره شد حنجرش
بر روی دستش شیرخوار اصغر
حنجر خونین می زند پرپر
آه و واویلا۴
در همین ماه خون،قاسم در خون نشست
زیر سم ستور،استخوانش شکست
در غم قاسم صبر او کم شد
تا که دید او را قامتش خم شد
آه و واویلا۴
در همین ماه خون،گل ام البنین
با عمود آهن،شده نقش زمین
در همین مه از ستم دشمن
دست عباسش شد جدا از تن
آه و واویلا۴
محرم زد شرر،بر قلوب همه
بر لب عالم است،نام او زمزمه
فاطمه گوید نور عین من
غریب مادر ای حسین من
آه و واویلا۴
#زمزمه_هلال_محرم
#مشهد_مقدس