eitaa logo
نوحه و روضه مداح دلسوخته(عرشیان عشق)
6.4هزار دنبال‌کننده
551 عکس
745 ویدیو
128 فایل
لینک های کانال های مداح دلسوخته : کانال مداح اهل بیت (ع) حاج یوسف ارجونی http://eitaa.com/yousofarjo مولودی و عروسی @MadahanKhoorshed نوحه و روضه @Arsheyan_Eshgh روضه دفتری @Taranom_Noor ختم خوانی https://eitaa.com/joinchat/4272554106C86c6a6b80a
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم رب النور، رب العشق، رب العالمین بسم احمد، بسم زهرا و امیرالمؤمنین بسم رب الجود، بسم مجتبی، بسم الکریم بسم ثارالله، بسم الله رحمن الرحیم باز هم فصل بهارِ گریه و آهم رسید شکر می‌گویم دوباره ماه دلخواهم رسید السلام ای بهترین ماه! ای محرم السلام! السلام ای بهترین ارباب عالم! السلام از تو ممنونم که از غم راحتم کردی حسین با تمام روسیاهی دعوتم کردی حسین تو مسیحای منی و روضه‌ات دارالشفاست گریه بر داغ تو بر هر درد بی درمان دواست قطره‌ی اشکی سبب شد کور بینا بازگشت با عصا آمد به سوی روضه با پا بازگشت هست مدیون تو سر تا پا وجودم یا حسین بی نگاهت صد کفن پوسانده بودم یا حسین حرف پیر زیرکی همواره در یاد من است مثل او این حرف در طوفان فریاد من است «هر که هستم، هر چه هستم، بر کسی مربوط نیست» جود اربابم حسین بن علی مشروط نیست پیرهن مشکی به تن کردن عبادت کردن است یا حسینِ ما همان قرآن تلاوت کردن است گر چه دور افتاده‌ایم از کربلا، هیئت که هست دست ما کوتاه مانده از حرم، تربت که هست چادر زهرای اطهر سایبان روضه‌هاست بانوی پهلو شکسته، میزبان روضه‌هاست روضه‌ای را که به پا کرده در این دنیا خودش اختیارش نیست دست هیچکس الا خودش بی اراده، غرق ناله، بی امان، بی اختیار گریه باید کرد مثل مادران داغدار گریه‌های مادرانه یادگار فاطمه‌ست روضه خواندن کار ماها نیست، کار فاطمه‌ست سوختی در آتش صحرا بُنَیّ، سوختم رفت غارت آن لباسی که برایت دوختم کاش در گودالِ خون عطشان نبودی لااقل پیش چشم این و آن عریان نبودی لااقل ✍
طفل بودم که شدم من با محرم آشنا من اگر اینجا نشستم مادرم کرده دعا لقمۀ پاک پدر بوده اگر شکر خدا رشتۀ عمرم گره‌ خورده به زلف روضه‌ها بر مشامم می‌رسد هرلحظه بوی کربلا شد محرم! آتشی در سینۀ ما ریختند در دل ما نور و شور عشق را آمیختند بلکه در عرش خدا پیراهنی آویختند کاین چنین هر جای عالم شور محشر شد به پا بر مشامم می‌رسد هرلحظه بوی کربلا باز می‌بینی به رنگ خون، هلال ماه را در میان هر محله چند خیمه‌گاه را پرچم سبز و سیاه و سرخ ثارالله را راه افتادند با شوری دوباره دسته‌ها بر مشامم می‌رسد هرلحظه بوی کربلا جای دارد سردرِ هر خانه باشد پرچمی خیس گردد گونۀ دنیا به اشک نم نمی آید از هر گوشه‌ای بر گوش آوای غمی در عزای جان‌گداز خامس آل عبا بر مشامم می‌رسد هرلحظه بوی کربلا کربلا بسیار ابعاد وسیعی داشته در مقام درس کُرسیِّ رفیعی داشته در اطاعت از ولی جمع مطیعی داشته عون و جون و سعد و عامر، ذوب در خون خدا بر مشامم می‌رسد هرلحظه بوی کربلا می‌شود درس وفا از ساقی لشگر گرفت درس غیرت از جوانی چون علی‌اکبر گرفت درس عفت را ز شخص دختر حیدر گرفت درس تقوا را ز اولاد امام مجتبی بر مشامم می‌رسد هرلحظه بوی کربلا باید احیا کرد فصلِ روضه‌های خانگی روضه بر پا کرد حتی باوجود سادگی کرد تبیین معنی زن زندگی آزادگی زینبش الگوی دوران است در حجب و حیا بر مشامم می‌رسد هرلحظه بوی کربلا صوت " هَل مِن ناصرت" وقتی طنین‌انداز شد پای نامحرم که کم‌کم سمت خیمه باز شد گریۀ اهل حرم بر غربتت آغاز شد از حرم برخاست آنجا نالۀ واغربتا بر مشامم می‌رسد هرلحظه بوی کربلا بر تمام روضه‌ها و سفره‌ها برکت بده مثل حُرّ و عابس و مسلم مرا عزت بده تشنۀ آب فراتم ای اجل مهلت بده تا بگیرم در بغل قبر شهید نینوا بر مشامم می‌رسد هرلحظه بوی کربلا ✍️
الا که ماه عزاداری و غم است محرم بگو به‌ مردم‌ عالم محرم است محرم فرشته‌ها همه گریان، خلایق‌اند پریشان که حال عالم و آدم چه درهم است محرم خلیل و موسی و عیسی و نوح‌، نوحه‌کنان‌اند عزای اشرف اولاد آدم است محرم خدا به‌حق حسینش گناه خلق ببخشد بساط توبه دوباره فراهم است محرم تمام سال برای غم تو گریه نمودم که در مقابل زخمان تو کم است محرم ✍️
ماه ذی‌حجه رفت و ما حالا به شب و روز و ماه می‌بالیم جامه‌ی ما لباس احرام است حاجی در طواف گودالیم ما رسیدیم نوکرت باشیم السلام علیک یا مظلوم اشک ما را بخر برای خودت ای که از آب هم شدی محروم آسمان را ببین که با حسرت به رخش اَبروی خم آورده اول شب زمان استهلال خبر از ماه ماتم آورده خبر از درد و داغ آل الله که در این ماه رو به تفسیر است خبر از قامت خم زینب که پس‌ازاین میان زنجیر است خبر از گریه‌های دخترکی که خودش را به این در آن در زد تا پدر را ببیند و آخر بوسه بر زخم زیر خنجر زد از محرم بپرس آهسته که غمت تا کجا و تا چند است؟ راستی که گلوی شش‌ماهه نه که بر استخوان به مو بند است قصه را می‌برم شب هشتم ... پدری داغ یک جوان دیده مثل تسبیح پاره‌ای پخش است بدنی که به دشت پاشیده باید امشب میان این روضه یک سری هم به علقمه بزنیم تا که سقا به روي خاک افتاد ناله همراه فاطمه بزنیم نوبتی هم که باشد آخر سر پیکری در میان گودال است خواهری میزند به سر اما نیزه‌داری چقدر خوشحال است آسمان بود و روی خاک افتاد زخم‌ها بر تنش ستاره شدند آن‌قدر نقطه‌نقطه‌اش کردند هم زره، هم لباس پاره شدند و سرش را به نیزه‌ای بردند همه دیدند که چه نوری داشت سر از تن جدا شده یک‌شب بوي خاکستر تنوری داشت ✍️
در غُصه و غم، پناه دادی ما را در ظلمتِ شب، پگاه دادی ما را در مجلس روضه‌ یا اباعبدالله... ممنونم از اینکه راه دادی ما را
ای دلم! طاقت بیاور! آتش غم می‌رسد بر مشامم بوی اسپند محرم می‌رسد
دوباره لوحِ دلم در طواف ماتم شد دوباره رختِ عزا بر تمام عالم شد فلک به شانه‌ی تقدیر می‌کشد ما را که عکس روی دل آرام او مجسم شد چه ماتمی است که هرآینه نوا دارد چه شورشی است که هر روزمان محرم شد ببین که ولوله بر جان عرشیان افتاد چو از برای سری نیزه‌ای فراهم شد صدای کیست که هر دم بُنَیَّ می‌گوید نوای کیست که با این زمانه توأم شد سری به نیزه بلند و زنی کمان قامت تمام عرش به سوگ عزای اعظم شد قسم به مادرِ آب و به مِهرِ او سوگند خجل ز تشنگی تو فرات و زمزم شد خمیرمایه‌ی قلبم به کوره‌ی عشقش ز آتشِ جگرِ او بسوخت تا جَم شد به عزت و شرفش بس همین‌که در عالم میان نوحه کنانش خدا مقدم شد ✍️
لطف مولاست نوکرش باشم و برایش نفس‌نفس بزنم پدرم کرده وقف روضه مرا هم غلام حسین، هم حسنم کودکی بیشتر نبودم که مادرم بین روضه شیرم داد مادرم اشک بین شیرم کرد برکت حق بر این معامله باد زلف من را گره به زلف زدند پای در بند این کمند شدم تا قدم از قدم گذارم پیش یا علی گفتم و بلند شدم ماه‌ها پشت‌هم گذشت و گذشت و دل‌آشوب و خانه‌ی غم شد پدر آهسته گفت در گوشم که عزیز دلم محرم شد مادرم گفت روز تاسوعا که سپردم تو را به دست عمو پدرم بین نوحه‌خوانی گفت جان بابا بگو حسین... بگو مادرم گریه کرد و گفت رباب پدرم روضه خواند در گوشم و از آن روز در غم ارباب هر محرم سیاه می‌پوشم در لباس سیاه هیئتی‌ام گوئیا چیز دیگری می‌دید بأبی أنتَ را که می‌خواندم پدرم بین گریه می‌خندید من نفهمیدم آنچه شیری بود که برای حسین دربه‌درم سال‌ها رفت و ماند پرسش من... خنده‌ی بین گریه‌ی پدرم سال‌ها بعد، بعدازآن دوران کلبه‌ی کوچکی منور شد و به لطف و نگاه مولا بود همسر مؤمنی که مادر شد ماه‌ها پشت‌هم گذشت و شدیم مثل هرسال جرعه نوش حسین و محرم رسید از راه و... پسرم شد سیاه‌پوش حسین در دل مجلس عزای حسین من جواب سؤال را دیدم با نگاهی به اشک فرزندم وسط اشک و روضه خندیدم نور و رحمت به شیر مادرم و... لقمه‌ی پاک سفره‌ی پدرم لطف مولا همیشه همرهشان و دو جمله برای تو پسرم: نذر کردم که نوکرش باشی و برایش نفس‌نفس بزنی پسرم وقف روضه‌ات کردم هم غلام حسین، هم حسنی ✍️
چقدر ریخته هر گوشه و کنار، غم اینجا نشسته روی دو زانو امام، هر قدم اینجا ندا رسید که باز این چه شورش است در عالم خبر رسید: به آل علی شده ستم اینجا درست پای همین نخلِ راست‌قامت رعنا امام بر سر نعش کسی شده‌ست خم اینجا... سری هنوز به این سمت مانده، این‌سوی میدان اگر غلط نکنم خورده بر زمین علم اینجا نمانده فاصله‌ای در میان این دو برادر اگرچه یک حرم آنجا... اگرچه یک حرم اینجا... چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است دوباره که باز سینه‌زنان! محتشم گرفته دم اینجا عزای اشرف اولاد آدم است دریغا همیشه قصۀ ما ختم می‌شود به همین‌جا... ✍️
کجا شیرین‌تر از این‌غم به‌عالم می‌شود پیدا؟ که شادی‌های عالم در همین غم می‌شود پیدا خدا مرثیه‌خوان است و ملائک مستمع هستند در آن بزمی که حتی مثل آن کم می‌شود پیدا هوای شهر رنگ عشق می‌گیرد به خود، وقتی که روی سردر هر خانه پرچم می‌شود پیدا گناهان تمام عمر او بخشیده خواهد شد همین که کنج چشمی اشک نم‌نم می‌شود پیدا حسین بن علی فیض وسیع حضرت حق است که در اطراف او هرجور آدم می‌شود پیدا مگر اعجاز جز این است که با نام این آقا میان چشم‌های ما دو زمزم می‌شود پیدا هوای گریه کردن دارم و دل‌تنگ بارانم مسیر روضه از این بین کم‌کم می‌شود پیدا غمی کهنه دلم را می‌فشارد هر زمانی که هلال تازه‌ی ماه محرم می‌شود پیدا... ✍
طنین غم، ضربان عزا، حسین حسین نوای ما، دم ما، شور ما، حسین حسین محرم از سفر آمد، به گوش جان بشنو شنیده می‌شود از هرکجا حسین حسین محرم از سفر آمد، دوباره پخش شده شبیه عطر خوشی در هوا حسین حسین کتیبه سینه‌زن و باد نوحه‌خوان شده است نوای شرجی دمام‌ها حسین حسین به رغم این همه تکرار، تازه است این غم غم مقدس خون خدا؛ حسین، حسین حسین آنکه به یمن ولادتش، فطرس گشوده باز پر و بال با حسین حسین حسین آنکه به شوق شفاعتش در حشر برآید از همگان این ندا: حسین! حسین! قبول توبه‌ی آدم، نجات کشتی نوح گره‌گشای همه انبیا حسین حسین ملک نشانی خون خدا گرفت ز خاک صدا بلند شد از کربلا: حسین! حسین! خراب عرش حسینیه‌ام، که کرد آباد همه حسینیه‌ی عرش را حسین حسین همه اهالی یک ملتند سینه‌زنان سرود ملی اهل ولا حسین حسین یکی شدند سیاه و سپید در بزمش دلیل وحدت شاه و گدا حسین حسین مقام جامه‌دران حال سینه‌سرخان است که خوانده‌اند در این نی‌نوا حسین حسین به نوحه‌ای دودمه زنده می‌شود عالم زلال آب حیات است یا حسین حسین؟ علی علی‌ست نوای جنون و مستی ما ولی دم غم ما ذکر وا حسین حسین غلام را به جز ارباب تکیه‌گاهی نیست غریبه‌ایم و فقط آشنا حسین حسین خوشا به پیرغلامان که مو سفید شدند در آسیاب حسینیه با حسین حسین خوشا به بزم عزایش که یک‌صدا گویند از ابتدا همه تا انتها حسین حسین فدای سوز و گدازی که هست در نامش که کرده یک‌سره آتش به پا حسین حسین جدا فتاد ز هم حا و سین و یا و نون جدا حسین حسین و جدا حسین حسین چگونه رفت به میدان؟ دمی که از عباس شنید ناله‌ی ادرک اخا! حسین! حسین! چگونه کند دل از خواهرش دم آخر؟ صدای فاطمه آمد: بیا حسین! حسین! سرش شکسته به سنگ و تنش گسسته ز تیغ به روی نیزه و در بوریا، حسین، حسین به شهریار دو عالم نگر که مدفون شد به دست خالی اهل قرا، حسین... حسین! ز لطف اوست کزو نام می‌برم، ور نه من خراب کجا و کجا حسین حسین؟ گریست دیدهٔ ناپاک من هم از داغش از آن‌که زنده کند مرده را حسین حسین هرآنچه شد فقط ای کاش تا دم آخر نیفتد از لب من ذکر یا حسین، حسین! ✍
با دلِ نامحرمم در روضه مَحرم می‌شوم با سیاهی مُحرِم ماه محرّم می‌شوم من پس از گریه برای تو فقط حالم خوش است حق بده خوشحالم از اینکه پر از غم می‌شوم شد قبولِ حضرت حق توبه‌ام با نام تو با تو باشم مطمئن هستم که آدم می‌شوم هرچه از تو دور باشم، می‌روم سمت گناه بنده‌ی دنیا که باشم، اهل دِرهم می‌شوم دستگیری کن مرا، دستم به جایی بند نیست تا بمانم پای تو، پابند پرچم می‌شوم فیض‌ها بردم زمان بردن نام "حسین" وقت مردن هم دخیل اسم اعظم می‌شوم هرچه دارم‌ را بگیر و گریه‌هایم را نگیر با همین اشکم، روی زخم تو، مرهم می‌شوم سینه‌ام خاک حسینیه‌ست، عین مقتلم روضه روضه، یا لهوفم یا مُقَرَّم می‌شوم قتلگاه و یک هزار و نهصد و پنجاه زخم در سرودن از تنت چندین هجا، کم می‌شوم ای سرت از روی نی افتاده زیر دست و پا مثل مویت عاقبت خاکی و دَرهم می‌شوم ✍