#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
بکش به روی سرم دست مهربانت را
که باز حس کنم آن لطف بیکرانت را
عجیب نیست از این "چشمِ هرچه را دیده"
ندیده است اگر جلوهی عیانت را
غریبه راه ندارد به خلوتت اما
به روضه یافتهام بارها مکانت را
"رواق منظر چشم من آشیانهی توست"
کرم نما و نگاهی کن آشیانت را
به این امید که باشم اسیر دستانت
کبوترانه رها بودم آسمانت را
هزار جاده مرا میرسانَدَم تا عشق
اگر که گم نکنم راه جمکرانت را
به زیر سایهی الطاف تو بزرگ شدم
مگیر از منِ کوچک، تو سایهبانت را
**
بگو حسین و درآور دوباره اشک مرا
که سیر گریه کنم چشم روضهخوانت را
✍ #محمدحسن_بیات_لو
السلام علی العباس
#تاسوعا
عطش کودک تو آبم کرد
لب خشک علی کبابم کرد
مشک پاره ؛ نگاه اهل حرم
به خدا از خجالت آبم کرد
ای برادر بیا مرا دریاب
مادر تو پسر خطابم کرد
رویم آیینه ی جمال تو بود
حرمله با سه شعبه قابم کرد
قمر خون گرفته ی حرمم
طلعت رویت آفتابم کرد
گفتم ای مشک تا خیام بیا
قطره قطره ولی جوابم کرد
پس بریده بریده می گویم
آب شرمنده ی ربابم کرد
از دعای مجیب پر بودم
دستم افتاد و مستجابم کرد
شدت تیرها و ضرب عمود
بر نگین زمین رکابم کرد
آمدی و نشد که برخیزم
نه تکانم نده که می ریزم
#محمدحسن_بیات_لو
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
دستی از راه رسید و به رخت جا انداخت
پایی از راه رسید و جلویت پا انداخت
یکنفر که دلش از بغض علی میجوشید
ضربهای زد به در خانه و در را انداخت
آتشی را به در خانهی آب آورد و
بین دیوار و در سوخته دعوا انداخت
ضربهی پای در و بی ادبیهای غلاف
بازویت را دو سه ماهی ز تقلّا انداخت
گره انداخت به کار همه دنیا؛ آنکه
ریسمان گردن مولای دو دنیا انداخت
در قیامت جلوی چشم همه میاُفتد
آنکه در کوچه تورا بین تماشا انداخت
✍ #محمدحسن_بیات_لو
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#ورود_به_ماه_محرم
با دلِ نامحرمم در روضه مَحرم میشوم
با سیاهی مُحرِم ماه محرّم میشوم
من پس از گریه برای تو فقط حالم خوش است
حق بده خوشحالم از اینکه پر از غم میشوم
شد قبولِ حضرت حق توبهام با نام تو
با تو باشم مطمئن هستم که آدم میشوم
هرچه از تو دور باشم، میروم سمت گناه
بندهی دنیا که باشم، اهل دِرهم میشوم
دستگیری کن مرا، دستم به جایی بند نیست
تا بمانم پای تو، پابند پرچم میشوم
فیضها بردم زمان بردن نام "حسین"
وقت مردن هم دخیل اسم اعظم میشوم
هرچه دارم را بگیر و گریههایم را نگیر
با همین اشکم، روی زخم تو، مرهم میشوم
سینهام خاک حسینیهست، عین مقتلم
روضه روضه، یا لهوفم یا مُقَرَّم میشوم
قتلگاه و یک هزار و نهصد و پنجاه زخم
در سرودن از تنت چندین هجا، کم میشوم
ای سرت از روی نی افتاده زیر دست و پا
مثل مویت عاقبت خاکی و دَرهم میشوم
✍ #محمدحسن_بیات_لو