#اخلاقی_و_اندرز
#امام_زمان_عج_مناجات
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
باید که فقط یوسف زهرا بپسندد
مارا چه نیازیست که دنیا بپسندد
قنبر شدن این است که هر لحظه بگویی
من راضیام آنگونه که مولا بپسندد
مجنون دمی از سرزنش خلق نرنجید
دیوانه شد آنقدر که لیلا بپسندد
از قافله دوریم؛ ولی کاش از آن دور
یک ثانیه برگردد و مارا بپسندد
یک عمر نشستیم که در باز کند؟؟ نه_
_یک بار بیاید به تماشا.... بپسندد
ما دغدغه داریم که ارباب ببیند
ما دغدغه داریم که سقا بپسندد
نه فکر حسابیم، نه دنبال ثوابیم
ما آمدهایم اُمّ ابیها بپسندد
بگذار بخندند به این زار زدنها...
میارزد اگر زینب کبری بپسندد
#مجید_تال
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
تا گریه بر حسین تمنای خلقت است
بین من و تمام ملائک رقابت است
نزدیک میکند دل ما را به هم، حسین
این اشک روضه نیست، که عقد اُخُوَّت است
مقبول اگر شدهست نمازی که خواندهایم
مهر قبولیاش به خدا مُهر تربت است
ما از غدیر سینه زن کربلا شدیم
این دستهای رو به خدا دست بیعت است
پیدا شدیم هرچه در این راه گم شدیم
یعنی فقط حسین چراغ هدایت است
از دخلِ آبروی حسین است خرج ما
نوكر برای صاحبش اسباب زحمت است
قرآن و منبر و دوسه خط روضهی عطش
ساعات خوب هفته همین چند ساعت است
حالا كه بُغض بسته به من راه حرف را
مقتل بخوان كه موقع ذكر مصیبت است
**
افتاده بود روی زمین زیر دست و پا
شعرم تمام میشود اینجا روایت است
"نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
نه سیدالشهدا بر جدال طاقت داشت
هوا ز باد مخالف چو قیرگون گردید
عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید
بلند مرتبه شاهی زصدر زین افتاد
اگر غلط نكنم عرش بر زمین افتاد"
#سعید_پاشازاده
بسمالله الرحمن الرحیم
#محرم_امام_زمان_عجلالله
پَر میزنیم سر به هوای شما شویم
تا خرجِ روضههایِ عزای شما شویم
ما را دوباره مادرِ سادات خوانده است
تا یاکریمِ کرببلای شما شویم
تقصیر ما نبود گرفتارتان شدیم
زهرا نوشته است برای شما شویم
میخواست روز قیامت کنارِ هم
سینهزنان زیرِ لوایِ شما شویم
ما را بلندی علمت سربلند کرد
شاهیم اگر گدایِ گدای شما شویم
حجات قبول کاش که وقت طوافتان
قربانیانِ کویِ منای شما شویم
در بینِ حلقهای عزا میرسیم تا
مشمول دستهای دعای شما شویم
(حسن لطفی)
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
یک لحظه بی حسین، جهان دلپذیر نیست
بیچاره آن کسی که به عشقت اسیر نیست
شکر خدا که چشم من از کودکی حسین
چون چشمه در عزای تو بود و فقیر نیست
از برکت دو چشم پر از زمزم است که
فردای حشر، نوکر تو سربهزیر نیست
ای دستگیر آدم و نوح و خلیلها!
چیزی شبیه روضهی تو، دستگیر نیست
در روزهای سخت نگاهت گره گشاست
ای آنکه غیر نام تو نعم الامیر نیست
خیری ندیده است، نه دنیا، نه آخرت
هر کس مسیر زندگیاش این مسیر نیست
گفتی به روی باز و گلِ خندهات به حُر
هرگز برای توبه درْ این خانه، دیر نیست
در آسمان شهر دلم گر چه ماه هست
جز چشم ماهِ علقمه، ماهِ منیر نیست
من در تمام عمر تو را گریه میکنم
ای عشق بی کفن! دلم از گریه سیر نیست
**
آه ای ذبیحِ فاطمه! در هیچ مذهبی
تیر سه شعبه تشنهی طفلِ صغیر نیست
لا یَوم مِثلُ یَومِکَ، ای پاره پاره تن
در کربلا مگر کفنی جز حصیر نیست؟
قاریِ لحظههای غم انگیز زینبی
شاهی به جز تو، نیزه برایش سریر نیست
"ای کشتهی فتاده به هامون" غم تو را
در هفت آسمانِ خدا یک نظیر نیست
"یَومُ الوُرود" میشود و چشم نوکرت
چشم انتظار هیچ کسی جز امیر نیست
#حسن_کردی
#امام_حسین_شور
تشنه لب کربلا وای حسین
کشته ی سرنیزه ها وای حسین
مرمل بالدما وای حسین
ای که نگاهت شرف داده به این زندگی
گریه برای حسین رونق هر بندگی
کار منه نوکری عشقمه دیوونگیت
عزتمه یا حسین نوکریه خونگیت
سوختن از عشق تو نافله ی عاشقاست
ذوب شد توو غمت طواف ما نوکراست
اشک عزای حسین هدیه ی مادر به ماست
هروله توو مجلست جلوه ی سعی و صفاست
ناز کن و ناز بده مشتری نازتم
از جوونی تا پیری ام همیشه سربازتم
منتظرم امر کنی تا که فدات بشم حسین
ایشالا توی روضه هات شهید برات بشم حسین
ای که کفن برا تو جز کهنه حصیری نبود
سزای زینب علی والله اسیری نبود
ای سر روی نیزه ها قاری لب شکسته ام
چشاتو واکنه و ببین اسیر دست بسته ام
#حسن_کردی
.
#طلیعه_محرم
الا که ماه عزاداری و غم است محرم
بگو به مردم عالم محرم است محرم
فرشته ها همه گریان، خلایق اند پریشان
که حال عالم و آدم چه درهم است محرم
خلیل و موسی و عیسی و نوح نوحه کنانند
عزای اشرف اولاد آدم است محرم
خدا به حق حسینش گناه خلق ببخشد
بساط توبه دوباره فراهم است محرم
تمام سال برای غم تو گریه نمودم
که در مقابل زخمان تو کم است محرم
#عاصی_خراسانی
#علی_مقدم ✍
#استقبال_محرم
.
.
#محرم
حالا که رزق ماهِ ماتم را گرفتم
از خانه ات این دیده ی نم را گرفتم
من آمدم تا که به پای تو بسوزم
با این گدایی ، جاهِ عالم را گرفتم
آقا مرا در یاد داری؟ بچگی ها
با گریه هایم ، پول پرچم را گرفتم
با مادرم رفتم به بازار محله
پیراهن و شالِ محرم را گرفتم
مداح هیات ناله می زد :یا حسین و
یادش بخیر ، من هم همین دم را گرفتم
بیمارم و هر دفعه که اینجا رسیدم...
با روضه های تو، علاجم را گرفتم
حالا مرا کرب وبلایی کن دوباره
تا که بگویم مزدِ این غم را گرفتم
جان رقیه که در آن ویرانه می گفت:
ای سر...دوای زخم و دردم را گرفتم
#مرتضی_عابدینی✍
#امام_حسین
.
#ورود_کاروان_به_کربلا
گلهای اهل بیت به گلزار می رسند
موعودیان به موعد دیدار می رسند
اینجا زمان وصل چه نزدیک حس شود
دلدادگان وصل به دلدار می رسند
این حاجیان که نیمه شب از کعبه آمدند
آخر همه به کوچه و بازار می رسند
این کاروان به قافله سالاریِ حسین
دارند با امیر و علمدار می رسند
گاهی دم از شریعه و گودال می زنند
گاهی به تلّ خاکی و هموار می رسند
ناگاه با برادر خود گفت خواهری
این نخل ها به دیدۀ من تار می رسند
این باغهای کوفه چرا نیزه داده اند
این میوه ها چه زود سرِ بار می رسند
یک دختر جلیله به بابا خطاب کرد
این نامه ها که از در و دیوار می رسند
آن هیجده هزار نفر که نوشته اند
آقا بیا، کجا به تو ای یار می رسند
یک مادری به نغمه لالایی اش سرود
حتماً به داد کودک گهوار می رسند
ناگه سه ساله بر سرِ دوش عمو گریست
این خارها به پای من انگار می رسند
حالا حسین یک یکشان را جواب داد
اینجا به هم حقایق و اسرار می رسند
اینجا زمین قاضریه، دشت کربلاست
جایی که تیرهای هدف دار می رسند
اینجا به غیر نیزه تعارف نمی کنند
از شام و کوفه لشگر جرار می رسند
سر نیزه ها به پیکر من بوسه می زنند
شمشیرهای تشنه و قدار می رسند
ذبح عظیم پیش تماشای زینب است
شمر و سنان به قهقهه این بار می رسند
حلق علی و قلب من و سینة یتیم
این نقطه ها به حرمله انگار می رسند
اینجا ترحمی به یتیمان نمی شود
زیور فروش های تبه کار می رسند
سرهایتان به سنگ، همه آشنا شود
بس هدیه ها که از در و دیوار می رسند
جمعی برای بردن خلخال و گوشوار
جمعی برای غارت گهوار می رسند
(محمود ژولیده)
نبت تالرپبف.mp3
2.47M
🏴 هلال محرم
▫️شده آسمان خيمه غم
▪️زمين و زمان غرق ماتم
▫️دوباره افق رنگ خون است
▪️سلام ای هلال محرم
▫️دوباره محرم رسيدُ
▪️حسينيه شد سينه هامان
▫️دل اهل دل سينه زن شد
▪️نفسهايمان مرثيه خوان
▫️به هر خط مقتل
▪️بيا خون بگرييم
▫️كه منزل به منزل
▪️چو مجنون بگرييم
▫️يا حسين؛ يا بن الزهرا ...
📝 شاعر: مهد سيار
🎤 مداح: حاج میثم مطیعی
🚩 حلول ماه محرم و ایام
سوگواری سرور و سالار شهیدان؛
حضرت امام حسین(ع) و یاران
باوفای ایشان را تسلیت و تعزیت
عرض میکنیم.
ـ ـ ـ ـــــــــــــــ❁ــــــــــــــــ ـ ـ ـ
"يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِين"
محتشم بخوان روضه، اول محرم شد
نوحه سر بده مقبل، وقت نوحه و دم شد
پيراهنِ كهنه بر بام عرش پرچم شد
پيش ديده ي زهرا قتلگاه مجسم شد
صد شكر كه با زهرا همه ناله و همراهيم
ما اذن عزاداري از فاطمه مي خواهيم
گوشه گوشه ي عالم خيمه ي عزا برپاست
بهترين عمل گريه بر غريبِ عاشوراست
آقايي عالم در نوكريِ اين آقاست
رزق نوكريِ ما دستِ حضرتِ زهراست
ما حلقه گوشانِ اين خيمه و خرگاهيم
ما اذن عزاداري از فاطمه مي خواهيم
مجلس عزا دارند انبيا همه با هم
موسي شده دربان و خضر ميزند پرچم
نوح نوحه ميخواهد، گريه ميكند آدم
ميزند به سر يحيي، ميزند مسيحا دَم
آماده ي قرباني شد ذبيحِ ابراهيم
ما اذن عزاداري از فاطمه مي خواهيم
*صاحب عزاي اين مجالس مادرِ، اذن اشك و ناله رو از بي بي بخواهيم، ان شالله به عاشورا برسيم، ان شالله به اربعين برسيم، همه ي ما نگرانيم، هر كسي يه جوري نگرانِ حسينِ، جنس اين نگراني برا هر كسي فرق ميكنه، پيغمبر دَمِ جون دادن ديد حسين اومده بغلش، خودش رو انداخت ابي عبدالله تو آغوش پيغمبر، تا اميرالمؤمنين اومد حسين رو برداره پيغمبر گفت: نه علي جان! بذار باشه تو بغلم، من با حسين راحتم، پيغمبر نگرانِ حسينش بود، هي با خودش ميگفت: "مالي و ليزيد؟ لا بارك الله فيه، اللهم العن يزيد" ما رو به یزید چه کار؟ لعنت کرد پیغمبر قاتلین ابی عبدالله رو، اميرالمؤمنين شب آخري نگران حسين بود، اگه نگران نبود عباسش رو صدا نمي كرد، نمي گفت: عباس! بيا دست حسين رو توي دستت بذارم، يادت باشه من نيستم حسين تنها نمونه، داداش حسنش نگرانش بود، اون لحظه هاي آخري هي چشماش رو نيمه باز مي كرد، هي ميگفت:" لَا یَوْمَ کَیَوْمِکَ یَا اَبا عَبْدِالله" اما همه نگراني ها يه طرف، نگرانيِ مادرش زهرا يه طرف، اون شب آخري كفن هارو داد دستِ زينب، هر كدوم از بچه هاش رو يه جور سفارش كرد، اما تا به حسين رسيد، گفت: علي!" أبكنى وابك لليتامى، و لا تنس قتيل العدى بطف العراق"...
اي تشنه لب حسين! عشق زينب حسين!
اي بي كفن حسين! عريان بدن حسين!
*امشب شب مسلمِ، شب اون آقايي كه اون هم نگرانِ حسين بود، اصلاً نگران جون داد، از پله هاي درالاماره كه بالا مي رفت، نگران بود، هي بهش ميگفتن: ترسيدي؟ تو كه تويِ كوچه هاي كوفه رجز ميخوندي، چي شد؟ فهميدي ميخوان بكُشنت جا زدي؟ گفت: نه!" اَبكي عَلَي الحُسين و آلِ الحسين" گريه ام برا آقام حسينِ، آخه دست زن و بچه اش رو گرفته داره مياد...
چند تا شباهت بين مسلم و سيدالشهدا بود، از نگرانيش گفتم، لحظه ي آخر ابي عبدالله هم نگران بود، هر دو غريب بودن، هر دو تنها شدن، هر دو سنگ خوردن، هر دو نيزه خوردن، هر دو تيرباران شدن، هر دو مورد هجومِ سراسري قرار گرفتن، يعني چند نفر به يه نفر، هر دو تشنه بودن، آب نخوردن، هر دو برهنه و عريان شدن، اما يه فرق با هم دارن، يه تفاوت رو بگم، بدن مسلم رو از بالاي دارالاماره پرت كردن پايين، به بدن جسارت كرد، به اسب بستن، اما همين و تمام، اما كربلا ده نفر سوارِ اسب شدن" نَحنُ رَضَضنَا الصَّدرَ" روي بدن ابي عبدالله تاختن، بدن جوري شده بود كه خواهرش نمي شناخت برادر رو، هي ميگفت: آيا تويي برادر من؟ آيا تو حسينِ مني؟... بيار دستت رو بالا، بالحسينِ الهي العفو....
▪️▪️▪️▪️▪️▪️