#حضرت_ام_البنین_س_مدح_و_مصائب
#غزل_مثنوی
با نور استجابت و ایمان عجین شدی
وقتی که با ولی خدا همنشین شدی
عطر بهشت در نفست موج میزند
حالا دگر تو بانوی خُلدبرین شدی
زهرا که رفت دلخوشی از خانه رفته بود
تو آمدی و این همه شورآفرین شدی
بیشک برای مادری زینب و حسین
شایستهای که فاطمهٔ دومین شدی...
با خود دوباره خاطرهها را مرور کن
از روزهای خوب مدینه عبور کن
این روزها که خاطرهها همدمت شدند
تنها انیس قلب پر از ماتمت شدند
چندیست پارههای دلت رفتهاند آه
تو ماندهای و نمنم این اشک گاهگاه
با قلب تو حکایت هجران چهها نکرد
یک لحظه هم تو را غم و غربت رها نکرد
تنگ غروب بود و دلت ناگهان گرفت
مانند چشم ابری تو آسمان گرفت
پر شد ز عطر سیب غریبی هوای شهر
پیچید بوی پیرهنی در فضای شهر
مثل نسیم کوچه به کوچه خبر وزید:
مادر بیا که قافلهٔ کربلا رسید
یک شهر چشم منتظر و اشک بیامان
برگشته است از سفر عشق کاروان
برگشته با تلاطم اشک و خروش آه
دارد هزار خاطره از دشت و خیمهگاه
تو میرسی و روضه هم آغاز میشود
بغض از گلوی خاطرهها باز میشود
هرکس نشسته گوشهای و روضهخوان شده
اما سکینه با دل تو همزبان شده
همناله با دو چشم ترت، حرف میزند
از جای خالی پسرت حرف میزند:
یادش بخیر لحظهٔ شیرین گفتگو
یادش بخیر زمزمههای عمو عمو
یادش بخیر دیدهٔ بیدار کربلا
شبها صدای پای علمدار کربلا
یادش بخیر مشک و علم در دو دست او
آرامش تمام حرم در دو دست او
سقای عشق و آب و ادب بود ماه تو
نامآور تمام عرب بود ماه تو
داغ تو تازهتر شده با حرفهای او
وقتش شده تو روضه بخوانی برای او
رو میکنی به او که فدایت سکینه جان
جانم فدای حُجب و حیایت سکینه جان
شاید نگاه توست به قدّ خمیدهام
یا اینکه شرم میکنی از اشک دیدهام
دیگر شکسته قامت امالبنین، بخوان
از روضههای ماه من ای نازنین، بخوان
نامآوران به شوکت او بُردهاند رشک
در علقمه چه شد که به دندان گرفت مشک؟
از چشم خون گرفته برایم سخن بگو
از ماجرای تیر سه شعبه به من بگو
آخر چگونه بر سر ماهم عمود؟... آه
دستی مگر به پیکر سقا نبود؟... آه
شرمندهام ز روی تو و مادرت رباب
شرمندهام اگر نرسیده به خیمه آب
قلب مرا بیا تو رها از ملال کن
آرام جان من! پسرم را حلال کن
✍ #یوسف_رحیمی
#حضرت_ام_البنین_س_مدح_و_مصائب
#حضرت_عباس_ع_شهادت
ای بــه بنیــن تــو درود همـه
فاطمـه یا فاطمـه یا فاطمـه
بانوی دین، مظهر عشق و وفا
ام بنین، مادر صدق و صفا
بــاغ گــل یــاس! سـلامٌ علیک
مـــادر عبــاس! ســلامٌ عـلیک
سُفرهی جود و کرمت با حسین
اذن دخـول حــرمت یا حسین
فـــاطمهی دوم حیــدر شــدی
مادر یک ماه و سه اختر شدی
ماه تو از ماهِ فلک خوبتر
پیش علی از همه محبوبتر
ستارگانت همه خورشیدِ نور
چشم بد از جمالشان باد دور
جز تو کـه بـر شیـرخدا شیـر زاد؟
جز تو کـه بـر شیـر علی شیر داد؟
جز تو که در کرب و بلای حسین
چـار پسـر کــرده فـدای حسین؟
تو بانوی بیت ولی گشتهای
دور حسین ابن علی گشتهای
تا که در آن بیت مقرّب شدی
از دل و جان عاشق زینب شدی
حق به تو یک بهشت احساس داد
دسته گلی به نام عبّاس داد
سزد که ناموس خدا خوانمت
مادر کلّ شهدا خوانمت
معرفتت زبانزد عالَم است
مِدحت عالَم به ثنایت کم است
در بغلت بُوَد گل یاس تو
یعنی قندانۀ عبّاس تو
بود چو خورشید رخش منجلی
خواستیاش دهی به دست علی
مشام تو شنید بوی حسین
چشم تو افتاد به روی حسین
فدایی خون خدا خواندیاش
دور سر حسین گرداندیاش...
دلم گرفته ذکر امّن یجیب
زیارت مدینهام کن نصیب
که گریم از برای تو در بقیع
به یاد گریههای تو در بقیع
بقیع از اشک تو آمد به جوش
صدای گریۀ تو آید به گوش
کرده به داغ چار فرزند صبر
کشیدهای چهار تصویر قبر
اشک مصیبت ز بصر ریختی
به یادشان خونِ جگر ریختی
چشم تو از بس که فراوان گریست
به گریۀ تو چشم مروان گریست
تو نالۀ وا ولدا میزدی
اهل مدینه را صدا میزدی
بدین سخن فکند آهت طنین
که کس نگوید به من امّ البنین
چار گلم به تیغ، پرپر شدند
چار مَهام به خون شناور شدند
امّ بنین باغ گل یاس داشت
دسته گلی سرخ چو عبّاس داشت
* *
ای ثمر دل، گل احساس من
ساقی اهل بیت، عبّاس من
شنیدهام دست تو از تن زدند
به فرق تو عمود آهن زدند
شنیدهام تا تنت از هم گسست
پشت حسین ابن علی هم شکست
شنیدهام که جای من فاطمه
به دیدنت آمده در علقمه
شنیدهام شعله به خشمت زدند
شنیدهام تیر به چشمت زدند
شنیدهام سکینه بی تاب بود
به خیمهها منتظر آب بود
شنیدهام که دشمنان صف زدند
کنار جسم بی سرت کف زدند
شنیدهام که شد ز شمشیر تیز
پیکر تو، چو برگِ گل ریز ریز
گریه کنم روز و شب ای نور عین
بر تو نه، بلکه در عزای حسین
تو در مدینه مادری داشتی
مادر خونینجگری داشتی
اگر که پاره پاره شد پیکرت
بود به دامانِ برادر سرت
حسین فاطمه برادر نداشت
کشته شد و مثل تو مادر نداشت...
* *
چار پسر دادی و زین افتخار
شــد حرم چار امامت مزار
پــاسخ آن وفــا و احســاس تـو
فاطمــه شــد مادر عباس تـو
تو را فراق اشجع النّاس کشت
داغ حسین و داغ عبّاس کشت
گریهی تو به جز عبادت نبود
وفات تو غیر شهادت نبود
دگر تنت دفن نشد شبانه
تنت نداشت جای تازیانه
بـر در بیـت تـو شـرارت نشد
بر گل روی تـو جسـارت نشد
ضربــه بـه بـازوت نزد هیچکس
لگـد بـه پهلـوت نـزد هیچکس....
✍ #غلامرضا_سازگار
#حضرت_ام_البنین_س_مدح
این زن که میبینی نگاهی خاص دارد
در چشمهایش معدن الماس دارد
او عاشق شاهیست که جای زر و سیم
تنها دو تا پیراهن کرباس دارد
هنگام گندم آرد کردن، گفتگوها
با خاطراتِ نیلیِ دستاس دارد
با بچههای فاطمه چون همنشین است
بر دامنش عطر گلاب و یاس دارد
فانوس حاجات جهانی روشن است از
لطفی که نور چشم او «عباس» دارد...
✍ #اعظم_سعادتمند
#حضرت_ام_البنین_س_مدح
#حضرت_ام_البنین_س_مصائب
امّ البنین شدم که شوم یاور حسین
تا گل بیاورم بشود پرپر حسین
قصدم نبود اینکه شوم مادر حسین
هستند دختران علی در بر حسین
هستند مثل مادرشان مضطر حسین
شد شاملم دعای سحرهای فاطمه
روشن شدم به نور قمرهای فاطمه
تاج سر منند گهرهای فاطمه
اولاد من کجا و پسرهای فاطمه
هستند هر چهار پسر نوکر حسین
شرمندهام نشد سپر مجتبی شوند
قسمت نبود زودتر از این فدا شوند
حالا بناست راهی دشت بلا شوند
حتی اگر که تکتکشان سرجدا شوند
جای گلایه نیست، فدای سر حسین
جریان گرفتهاند کنار ابوتراب
از آلِ هاشماند نه قوم بنی کلاب
اصلاً نیاز نیست به ترس و به اضطراب
عباس من شده به علمداری انتصاب
او هست یک تنه همهی لشکر حسین
عهدیست بین ام بنین و خدای خود
غیر از رضای دوست نخواهم برای خود
من دل نبستهام به دل بچههای خود
اصلاً حسین و زینب و کلثوم جای خود
عباس من فدای علی اصغر حسین
* *
هرچند او دگر پسر خویش را ندید
اما غمین نبود که عباس شد شهید
دق کرد بعد از آنکه به او این خبر رسید:
بودند دیو و دد همه سیراب و میمکید
خاتم ز قحط آب، لب انور حسین
کارش دگر نشستن در آفتاب شد
آب زلال در نظر او مذاب شد
شرمندهی نگاه غریب رباب شد
از اینکه همقبیلهی شمر است، آب شد
رو میگرفت نزد دو تا خواهر حسین...
✍ #علی_ذوالقدر
۱۷
(حضرت ام البنین س)
تو همسر مولایی(تو مادر عباسی)۲
چون فاطمه ی زهرا(خوشبو چو گل یاسی)۲
همسر حیدر و ام البنینی
با فرزندان خود حامی دینی
یا حیدر یا حیدر آجرک الله۲
در خانه ی خیر الناس(گفتی که کنیز هستی)۲
در نزد گل احمد(فردا تو عزیز هستی)۲
با امیرالمؤمنین همنشینی
چون زهرا بر شیعه حبل المتینی
یا حیدر یا حیدر آجرک الله۲
ای نور دل حیدر(ای همسر خیر الناس)۲
در راه خدا دادی(گل هایی چنان عباس)۲
با گل هایت دین را یاری نمودی
اشک از دیدگانت جاری نمودی
یا حیدر یا حیدر آجرک الله۲
ای نور دل حیدر(قبرت به بقیع باشد)۲
چون فاطمه ی اطهر(قدر تو رفیع باشد)۲
از قبر خاکی ات غربتت معلوم
هستی چون فاطمه بانو تو مظلوم
یا حیدر یا حیدر آجرک الله۲
با یاد گل زهرا(از غصه تو پژمردی)۲
از داغ عزیزانت(چه خون دلی خوردی)۲
با داغ گلانت ام الشهیدی
فردا نزد زهرا تو روسپیدی
یا حیدر یا حیدر آجرک الله۲
با سوز دلت بانو(ای مادر با تقوا)۲
رفتی به سوی جنت(راحت شدی از غم ها)۲
مدینه در غمت ماتمسرا شد
از سوز داغ تو کرب و بلا شد
یا حیدر یا حیدر آجرک الله۲
بشنیده ای از زینب(افتاده علی بر خاک)۲
از روی فرس افتاد(شد نقش زمین صد چاک)۲
تا که شد با تن اکبر رو به رو
آمد بابایش با کنده ی زانو
یا حیدر یا حیدر آجرک الله۲
بشنیده ای عباست(سر لشکر آزاده)۲
با دست جدا گشته(در علقمه جان داده)۲
قامت حسین از داغ او خم شد
در کنار بدن صبر او کم شد
یا حیدر یا حیدر آجرک الله۲
بشنیده ای عباست(داده همه هستش را)۲
در راه خدا داده(چشم و سر و دستش را)۲
تا که عباست در علقمه افتاد
چشم پر خونش بر فاطمه افتاد
یا حیدر یا حیدر آجرک الله۲
در کرب و بلا بانو(گل های تو را چیدند)۲
بر اشک حسین بانو(از کین همه خندیدند)۲
از داغ عباست خون شد جگرش
در کنار بدن خم شد کمرش
یا حیدر یا حیدر آجرک الله۲
بشنیده ای از زینب(سوز غم آل الله)۲
در کرب و بلای خون(جان دادن ثار الله)۲
بشنیدی حرمت او را دریدند
سر پاکش را از قفا بریدند
یا حیدر یا حیدر آجرک الله۲
بشنیده ای از زینب(شمر لعین از کینه)۲
با چکمه ی خود نامرد(بنشسته روی سینه)۲
نانجیب از ستم خنجر کشیده
رأس فرزند زهرا را بریده
یا حیدر یا حیدر آجرک الله۲
بشنیدی عدو از کین(آتش زده بر خیمه)۲
در پیش روی زینب(سر را زده بر نیزه)۲
شنیدی یتیمان را ظالمانه
بعد از حسین زدند با تازیانه
یا حیدر یا حیدر آجرک الله۲
#رضا_یعقوبیان
#سبک_زینب_زینب_زینب
#حضرت_ام_البنین_س
278.4K
#سه_ضرب
#حضرت_ام_البنین
🎤کربلایی پرندوش
.
#زمینه #شور
#حضرت_ام_البنین
ننه ام البنین به چادرت ؛ گرفتارم
بند اول
همه ی دنیا خوشن انگار
من یکی غریبم این وسط
حرف بچه نداره قیمت
جز برای مادرش فقط
ننه امالبنین به چادرت ؛ گرفتارم
دارم از غصه میمیرم و به رو خودم نمیارم
تو هوامو داشته باش که من توی آشفته بازارم
خیلی بیچارم
ننه ام البنین یه درده توی این سینه
دنیا چشم نداره که خوشی های ماها رو ببینه
شمر این دلم رو سینه م داره می شینه
درد من اینه
آبرو بردم
تو که عباست زمین خورده ببین؛ من زمین خوردم
آخه دیگه چطوری بگم بهت من کم آوردم
من کم آوردم
من کم اوردم
بند دوم
این همه صدات زدم مادر
یه دفه پسر صدام کن خب
کشتم امشب خودمو دیگه
لااقل یه بار نگام کن خب
ننه ام البنین دلم از زندگی سیره
دنیا حالو روز من رو داره به مسخره میگیره
نندازی آبرومو به دست مردم آبروم میره!
آبروم میره
ننه ام البنین جلوی همه شرمندم
کل زندگیم غمه جون خودم؛ مجبوری میخندم
من با دستای خودم گور خودم رو چه عمیق کندم
خیلی شرمندم
آبرو بردم
تو که عباست زمین خورده ببین؛ من زمین خوردم
آخه دیگه چطوری بگم بهت من کم آوردم
من کم آوردم
من کم اوردم
📝 : کربلایی #حسین_عیدی ✍
زمینه؛ روضهخون مدینه.mp3
4.84M
#حضرت_ام_البنین علیهاالسلام
#زمینه
🔹روضهخونِ مدینه🔹
هر تپش صدای پای کاروونه
آخرین وداع ماه از آسمونه
پشت سر دعا و اشک مادرونه
با گریهٔ امالبنین مدینه گفت
صدا چه آشناست، صدای فاطمهست
راهی شدن چار تا دلاورش ولی
دلنگران بچههای فاطمهست
چشم اباالفضلو با چشم تر نگا کرد
واسه دل صبور زینبش دعا کرد
سفارش حسینشو به بچهها کرد
«بارونی میشه، چشم مدینه
که روضهخونش، امالبنینه»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از سفر رسیدن با دلای مضطر
کاروان بیدست کاروان بیسر
بی حسین و عباس، بی علیِ اکبر
رسیده زینب از سفر چه زینبی
باغ گل یاس اومده ولی کبود
رقیه که کنج خرابه پر کشید
تو بغل رباب دیگه علی نبود
مادر چیزی نپرسید از چار تا شهیدش
این که چی اومد سر عباس رشیدش
از مشک خالی و نگاه ناامیدش
«بارونی میشه، چشم مدینه
که روضهخونش، امالبنینه»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
روضه بیشماره روز و شب میباره
داغ دست سقا داغ موندگاره
گریه میشه مرهم دل که بیقراره
از تو بقیع میرفت کنار قتلگاه
همین که تربت حسینو بو میکرد
امالبنین همون که مثل فاطمه
مدینه رو با گریه زیر و رو میکرد
گریه میکرد برا حسین برا اباالفضل
زبون گرفته یا حسین و یا اباالفضل
تو نفسای آخرم بیا اباالفضل
«بارونی میشه، چشم مدینه
که روضهخونش، امالبنینه»
شاعر: #حسین_عباسپور
نغمهپرداز: #سیدعلیاکبر_حسینپور
4_5782785443833579827.mp3
1.02M
❣﷽❣
🖤#سینه_زنی_حضرت_ام_البنین_س
💔#سنتی
عالمی را غم گرفته
هر دلی ماتم گرفته
ای خدا گشته پرپر گل یاس
رفته از این جهان مام عباس
🖤 تسلیت تسلیت یا ابوالفضل
شهر یثرب در عزا شد
شور عاشورا به پا شد
زین جهان همسر مرتضی رفت
ناله ی شیعیان بر سما رفت
🖤 تسلیت تسلیت یا ابوالفضل
همسر ساقی کوثر
تالی زهرای اطهر
گرچه بانو تو ام البنینی
باب حاجات اهل زمینی
🖤تسلیت تسلیت یا ابوالفضل
روح جسم و جان دلها
رفته از این دار دنیا
گلبن فاطمی گشته پرپر
در جنان سوزد و گریدحیدر
🖤 تسلیت تسلیت یا ابوالفضل
یا ابوالفضل بیقرارم
حال اشک و ناله دارم
ای مه هاشمی پورحیدر
تسلیت گویم از داغ مادر
🖤 تسلیت تسلیت یا ابوالفضل
تو امید عالمینی
تو علمدار حسینی
کربلا با تو کرب و بلا شد
من بمیرم دو دستت جدا شد
🖤 تسلیت تسلیت یا ابوالفضل
مداحی آنلاین - نماهنگ شنبه های ام البنینی - مهدی رعنایی.mp3
3.25M
✅ بند اول
تو هر گرفتاری ،دل که حزین میشه
دستم دخیل سفره ی ام البنین میشه
من که به لطف این ، بانو یقین دارم
هر چی که دارم از بیبی ام البنین دارم
تو باب الحوائجی ، مادر باب الحوائجی
تو دریای عشقی و ، آخر باب الحوائجی
یا ام الکرم ، ام السخا یا ام البنین
یا ام الادب ام الوفا یا ام البنین
یا ام البنین...
✅ بند دوم
عالم رو میگیره ، یک روزی میبینی
این سفره های شنبه های امالبنینی
صد مرده شد زنده ، این اعتقاد ماس
تنها با یک گوشه نگاه مادر عباس
بانوی جلیله ای ، مادر ماه قبیله ای
الگوی رقیه و ، محرم راز عقیله ای
یا ام الشهید ، ام الحیا یا ام البنین
یا ام الادب ، ام الوفا یا ام البنین
یا ام البنین...
✍ #ابراهیم_واعظی
#حضرت_ام_البنین_عزاداری
#زمزمه #تک_ضرب
▪️نوحه وفات حضرت ام البنین
جان جهان حضرت ام البنینی
مونس و یار امیرالمؤمنینی
یا امیرالمؤمنین آجرک الله۲
تو گل گلشن خانه ی حیدری
بر علی مرتضی یار و همسری
یا امیرالمؤمنین آجرک الله۲
بر تو می نازد روز محشر فاطمه
نامت گشاید گره از کار همه
یا امیرالمؤمنین آجرک الله۲
شامل تو گردیده لطف خاص رب
مادری کرده ای بر حسین و زینب
یا امیرالمؤمنین آجرک الله۲
لطف خدا را نموده ای تو احساس
تا که آمد به دنیا فرزندت عباس
یا امیرالمؤمنین آجرک الله۲
با نثار گل هایت ام الشهیدی
در نزد زهرای اطهر روسپیدی
یا امیرالمؤمنین آجرک الله۲
بعد از کربلا عمری در شور و شینی
یاد سوز داغ عباس و حسینی
یا امیرالمؤمنین آجرک الله۲
شنیده ای پیکری شد اربا اربا
ندیده ای قامت خم آمد بابا
یا امیرالمؤمنین آجرک الله۲
شنیده ای غرق خون گردیده اصغر
ندیده ای بریده تیر کین حنجر
یا امیرالمؤمنین آجرک الله۲
شنیده ای دست عباست جدا شد
ندیده ای فرقش از کینه دو تا شد
یا امیرالمؤمنین آجرک الله۲
شنیده ای کشته شد ماه علقمه
ندیده ای خون شد جگر فاطمه
یا امیرالمؤمنین آجرک الله۲
شنیده ای پیکری در خون تپیده
ندیده ای غرق خون سر بریده
یا امیرالمؤمنین آجرک الله۲
شنیده ای آتش زدند بر خیمه ها
ندیده ای سرها بر روی نیزه ها
یا امیرالمؤمنین آجرک الله۲
شنیده ای شد رخسار طفلان نیلی
ندیده ای خوردند از دشمنان سیلی
یا امیرالمؤمنین آجرک الله۲
شنیده ای زخم زینبت نمک خورد
ندیده ای رقیه از کین کتک خورد
یا امیرالمؤمنین آجرک الله۲
شنیده ای ظلم و کین کوفه و شام
ندیده ای سنگ می زدند از روی بام
یا امیرالمؤمنین آجرک الله۲
شنیده ای گردیده خون دل زینب
ندیده ای خرابه منزل زینب
یا امیرالمؤمنین آجرک الله۲
شنیده ای تشت زر قاری قرآن
ندیده ای بر لب زد با چوب خزران
یا امیرالمؤمنین آجرک الله۲
از بس که یاد کربلا غصه خوردی
در غربت و تنهایی چون گل پژمردی
یا امیرالمؤمنین آجرک الله۲
ای بانوی پاک بی مثل و قرینه
از داغت خون شد دل اهل مدینه
یا امیرالمؤمنین آجرک الله۲
ای بانویی که مقام تو رفیع است
قبر تو در گوشه ی خاک بقیع است
یا امیرالمؤمنین آجرک الله۲
✍حاج رضا یعقوبیان