ای یار وفادار علی میثم تمار
نازد به تو در هر دو جهان حیدر کرار
در حشر به پاس زحمات تو در عالم
دست تو بگیرد ز کرم احمد مختار
با این همه ایثار و فداکاری آن گل
راضی بود از کار شما خالق دادار
تا حشر کند فخر به تو شیعه ی مولا
از بس که نمودی به ره دین حق ایثار
بگذشته ای از جان و تنت در ره اسلام
دیدی به ره دین تو بسی از عدو آزار
ای همدم و همسنگر و ای یاور مولا
داری ز کرامات خدا زائر بسیار
در راه ولایت تو گذشتی ز سر و جان
تسلیم نمودی به خدا جان به سرِ دار
من نوکر نالایق درگاه (رضایم)
بنما نظری از کرم خود به من زار
#رضا_یعقوبیان
#میثم_تمار
#زمزمه_قبل_از_زیارت_عاشورا
*بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا(۲)*😭
*بر دلم یارب نماند آرزوی کربلا* 😭
*کربلا یا کربلا (۲)*
*تشنه ی آبِ فُراتم ای اَجل مهلت بده (۲)😭*
*تا بگیرم در بغل قبرِ شهیدِ کربلا😭*
*یا حسیـــــن بنِ علی جانِ تو وُ جانِ علی (۲)*😭
*یک دعایی کن بیایم سوی بارگاهِ علی*
*کربلا یا کربلا*
*بار الها کن نصیبم تربتِ کوی حسیـــــن (۲)😭*
*تُربتِ پاکت بُود داروشِفایت یا حسیـــــن (۲)😭*
*کربلا یا کربلا*
*ای دلِ غافل دِوا کن دَردِ خود از نام او😭*
*هر کسی را درد باشد رو کند سوی حسیـــــن😭*
*از برای دردِ بی درمان دوا دارد حسیـــــن (۲)😭*
*آقا جان من گِدای خونتم😭*
*نکنه رَدم کنی*😭
*آقا جان امروز اومدم درِ خونت گِدایی یا حسیـــــن😭*
*آنقدر میگم حسیـــــن تا دردمو دوا کنی (۲)😭*
*کربلا یا کربلا*
*آرزو دارم به دِل*
*کن در دَمِ جان دادنم (۲)😭*
*لحظه ی آخر گشایم دیده بر روی حسیـــــن(۲)😭*
*آقا جان یا اباعبدالله همه ی ما موقع جان دادن موقع احتضار چشم انتظاریم چشم امیدمون به توست یا حسیـــــن😭*
*یا حسیـــــن وُ یا حسیـــــن وُ حسیـــــن(۲)😭
#التماس_دعا
💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚
#میثم_تمار_علیه_السلام
#غزل
مرد خرمافروش در زندان، راوی سرنوشت مختار است
حرفهایی شنیدنی دارد، سخنانش کلید اسرار است
رطبش طعم نیشکر دارد، تا خدا نیت سفر دارد
از سرانجام خود خبر دارد، شوق پرواز او چه بسیار است!
زخمهای دلش نمک خورده، بارها این چنین محک خورده
از علی گفته و کتک خورده، این برای هزارمین بار است
یاد آن روزهای خوب به خیر! که علی بود و میثم و سلمان
جمعشان جمع بود و میگفتند، رطبت کو؟ که وقت افطار است
در طلوعش غروب پیدا بود، آخر قصه خوب پیدا بود
چوبۀ دار او همین نخل است، لیف خرما طناب این دار است
با زبان علی تکلم کرد، رو به جمع غریب مردم کرد
تا دم مرگ هم تبسم کرد، گفت: این آرزوی تمار است،
که بمیرد فقط به عشق علی «که علی دست قادر ازلیست
رشتۀ ماسوا به دست علیست» سر این رشته ناپدیدار است
رشتۀ اتصال محکم شد، کمر نخل ناگهان خم شد
لحظههای عروج میثم شد، که همان لحظههای دیدار است
#احمد_حسینپور_علوی
.
#میثم_تمار
مشغول به ذکـر حیدر کراریم
ما دست از او نمی شود برداریم
بر دار حوادثیم و در راه علی«ع»
شاگـرد کلاس میثم تماریم
#محمدجواد_منوچهری ✍
..........
.
#مباهله
با قصـد مباهلـه بـه میدان آمد
با هرچه که داشت، از دل و جان آمد
در بهـت ، مسیحیان نجران دیدند
با حوریـه و لولوء و مرجان آمد
#محمدجواد_منوچهری ✍
...................................................
#نوحه16
نوحه امام حسین علیه السلام
#امامحسین_عزاداری
#واحد
حسین اباعبدالله... (4)
شکرخدا که دلم شد،معتکف حرم تو
سائلم ای گل زهرا،فقر من و کرم تو
به وادی غم عشقت،ببین شدم آواره
اگر برانی ام از خود،دگر شوم بیچاره
حسین اباعبدالله... (4)
*
وجود من شده مولا،اسیر لطف و مرامت
عادت تو احسان و سَجیّهٔ تو کرامت
مِهر تو فخر و کمالم،نام تو شور و نَوایم
شکر خدا که از اوّل،گدای کرببلایم
حسین اباعبدالله... (4)
*
روی تو نورِ الهی،راه تو راه هدایت
خورده به لوح دل و جان،نشان عشق و ولایت
دعا نما که مُحبِّ،خدایی تو شوم من
مثل تمام شهیدان فداییِ تو شوم من
حسین اباعبدالله... (4)
*
الا که در رَهِ اسلام،فدا شده همه هَستت
امان زِ کینه و بغض و،جفای دشمن پَستت
به یاد غربتت آقا دلم ز غصّه حزین است
سرِ تو بر سرِ نیزه،تنت به خاک زمین است
حسین اباعبدالله... (4)
*
شاعر: امیر عباسی
#شب_دوم_محرم
#ورود_به_کربلا
#دم #تک_ضرب #سه_ضرب
▪️نوحه شب دوم محرم
🎙سبک نوحه
خورشیدِ تابانت آمده
ماهِ درخشانت آمده
کربلا مهمانت آمده
کربلا کربلا
آمده قافله،با گلِ آلاله
کودکی شش ماهه،دختری سه ساله
یا اباعبدالله..
جان ها از غریبی بر لب است
قلب عترت به تاب و تب است
این مَحمل نشسته زینب است
یا زینب یا زینب
موقعی آید که، او در اوج ماتم
همسفر گردد با،عدّه ای نامَحرَم
یا اباعبدالله...
✍امیر عباسی
#شعر_و_سبک_مداحی_سنتی
#شب_دوم_محرم
#ورود_به_کربلا
#دم #واحد #تک_ضرب
▪️نوحه شب دوم محرم
🎙سبک نوحه
یا صاحب الزّمان آجرک الله
جدّ تو آمده سمت قتلگاه
همراهش گویا
رفتی کربلا
یا صاحب الزّمان آجرک الله...
کاروان،رسیده به خاک پر درد
نشسته بر لب ِ همه آهی سرد
اینجا کربلاست
که مهد بلاست
یا صاحب الزّمان آجرک الله...
چون پای عمّه ات زینب کبری
رسیده بر روی خاک کربلا
گردیده مضطر
نزد برادر
یا صاحب الزّمان آجرک الله...
دریای خون شده چشمان زینب
در راه خیمه اش گشته جان بر لب
لبریز غم شد
غرق ماتم شد
یا صاحب الزّمان آجرک الله...
از مرکب تا خیمه ، رفته با عزّت
دورش صف کشیدند چندین با غیرت
خواهر امام
دیده احترام
یا صاحب الزّمان آجرک الله...
وقتی رفته زینب سمت خیمه ها
حتّی کسی ندید سایه ی او را
وای از شهر شام
بین ازدحام
یا صاحب الزمان آجرک الله...
اینجا اگر بارید اشک از دو عینش
دلداری داده است او را حسینش
وای از عاشورا
حمله ی اعدا
یا صاحب الزّمان آجرک الله...
وای از عصر دهم،غارت خیام
تنها بین اعداست،خواهر امام
وای از جسارت
بند اسارت
یا صاحب الزّمان آجرک الله...
همسفر می شود زینب با اعدا
می رود چل منزل تا شام بلا
پای هجده سر
او گردد مضطر
یا صاحب الزّمان آجرک الله...
✍علی مهدوی نسب
#شعر_و_سبک_مداحی_سنتی
#نوحه14
#شب_دوم_محرم
#ورود_به_کربلا
#دودمه
کـربلا قـربانی پـیـر و جـوان آورده ام
ارمغان آورده ام، ارمغان آورده ام
درّ کوچک اصغرِ شیرین زبان آورده ام
ارمغان آورده ام، ارمغان آورده ام
#شب_دوم_محرم
#ورود_به_کربلا
#دودمه
آشنایی گفت این صحرا بیابان بلاست
نام اینجا کربلاست، نام اینجا کربلاست
بوی خون میآید از اینجا غوغایی به پاست
نام اینجا کربلاست، نام اینجا کربلاست
#نوحه15
نوحه سنتی ورود کاروان امام حسین به کربلا
#شب_دوم_محرم
#ورود_به_کربلا
#سنگین
یا صاحب الزّمان آجرک الله
جدّ تو آمده سمت قتلگاه
همراهش گویا
رفتی کربلا
یا صاحب الزّمان آجرک الله....
*
کاروان،رسیده به خاک پر درد
نشسته بر لب ِ همه آهی سرد
اینجا کربلاست
که مهد بلاست
یا صاحب الزّمان آجرک الله....
*
چون پای عمّه ات زینب کبری
رسیده بر روی خاک کربلا
گردیده مضطر
نزد برادر
یا صاحب الزّمان آجرک الله....
*
دریای خون شده چشمان زینب
در راه خیمه اش گشته جان بر لب
لبریز غم شد
غرق ماتم شد
یا صاحب الزّمان آجرک الله....
*
از مرکب تا خیمه ، رفته با عزّت
دورش صف کشیدند چندین با غیرت
خواهر امام
دیده احترام
یا صاحب الزّمان آجرک الله....
*
وقتی رفته زینب سمت خیمه ها
حتّی کسی ندید سایه ی او را
وای از شهر شام
بین ازدحام
یا صاحب الزمان آجرک الله
*
اینجا اگر بارید اشک از دو عینش
دلداری داده است او را حسینش
وای از عاشورا
حمله ی اعدا
یا صاحب الزّمان آجرک الله....
*
وای از عصر دهم،غارت خیام
تنها بین اعداست،خواهر امام
وای از جسارت
بند اسارت
یا صاحب الزّمان آجرک الله....
*
همسفر می شود زینب با اعدا
می رود چل منزل تا شام بلا
پای هجده سر
او گردد مضطر
یا صاحب الزّمان آجرک الله....
***
شاعر: ️علی مهدوی نسب