|⇦•ای لَبَت خشکتر از ..
#روضه و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده شب هشتم محرم ۹۸ به نفس سید رضا نریمانی •✾
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
ای لَبَت خشکتر از ساحل دریا پسرم
خجلم از تو نشد آب محیا پسرم
دیدی آخر همه زانو زدنم را دیدن
کمکم کن منِ افتاده ز پا را پسرم
مثل تسبیح تنت یکصدویک دانه شده
با تنت ذکر گرفتم که خدایا پسرم
چه داغی نشوندی ، تو دل من
نمون روی خاکا ، با این بدن
پاشو بار دیگه ، قدم بزن
برای بابا ..
دل از دیدن تو ، نمیشه سیر
بابات اومده ، ناتوان و پیر
ببین خم شدم ، دستمو بگیر
عصای بابا ..
از خیمه رفتی و ، بردی دل منو
دریای من گرفت ، غم ساحل منو
میگردم از غمت ، دشت ستاره رو
پیدا نمیکنم ، اون جسم پاره رو
پر از سوت و کف شد ، دور و برت
زمین میخورم ، پیش پیکرت
سرم خم شد از غم ، روی سرت
نفرین به دنیا ..
گل من چه پرپر ، آوردنت
گلابم چقد بد ، فشردنت
عبا کم اومد واسه ، بردنت
ای اِرباً اِربا ..
نامرد مردما ، بدجور کشتنت
هی جمع میکنم ، منها میشه تنت
پاشو نگات کنم ، حتی یه بار علی
بابای پیرتو ، تنها نذار علی
بهاری که دیده ، خزونشُ
نفسهاش بریده ، اَمونشُ
نشسته کنار ، جوونشُ
روضه میخونه ..
حسین مونده با ، سوز گریههاش
علی و ، پریشونی باباش
کسی دل ، نمیسوزونه براش
دلش چه خونه ..
ای میوۀ دلم ، وقت رسیدنت
این لشکر حسود ، از شاخه چیدنت
از داغ دیدنت ، موهام سفید شده
تو زخم خوردیُ ، بابات شهید شده
شاعر: داود رحیمی
میخوام أِربأ اربا رو برات معنا کنم .. میدونی یعنی چی؟! همچین که افتاد رو گردن اسب؛ تا شمشیر به فرقش زدن این خون ها داره جاری میشه خودشُ انداخت رو گردن اسب که نیفته؛ این خونا اومد جلو چشم اسبُ گرفت اسب تربیت شدهست باید برگرده سمت خیمهها ..
اما راهُ اسب گم کرد .. عوض این که بره سمت خیمهها رفت توو دشمن گفتن برین کنار تا بیاد..
کوچه رو باز کردن،این طرف و اون طرفه کوچه...
کوچه باز کردن ، شمشیرا رو آوردن هرکی هرچی داشت رفت آورد؛ یهو ابیعبدالله دید این نیزهها داره بالا میره؛ شمشیرا داره بالا میره...
یا اللّه حرفم تمام؛
اینجا یه جا بود تو کوچه یه جوون گیر افتاد، اما یه جوون دیگرم من سراغ دارم توو یه کوچۀ دیگه گیر افتاد ... اینجا فرقش اینه، این جوون مَرده میتونه تحمل کنه اما اون جوون...
همچین که این دست رفت بالا مادر ما نقش زمین شد....
#سید_رضا_نریمانی
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_هشتم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
•┄┅══༻○༺══┅┄•
Fadaeian_Moharam_9807_03.mp3
3.61M
|⇦•ای لَبَت خشکتر از ..
#روضه و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده شب هشتم محرم ۹۸ به نفس سید رضا نریمانی •✾
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
*🏴نوحه جانسوز عزای لاله ها*😔✋
*مداح کربلایی رضا ایزی🎤🎤*
*بـا نــوای نــی و طـبـل🥁*😭
*به کربلا دشت بلا قافله ی غم آمد*
*وقت عزای لاله ها ماه محرم آمد*
*می رسد از آسمان ها بانگ آه و واویلا*
*یابن زهرا یابن زهرا (2)*
ماهی که از خون لاله گون روی شفق می گردد
قرآن زهرا تشنه لب ورق ورق می گردد
می رسد از آسمان ها بانگ آه و واویلا
یابن زهرا یابن زهرا (2)
ماهی که زهرا از جنان با چشم تر می آید
به قتلگه برای دیدن پسر می آید
ماهی که از خون گلو اصغر لبش تر گردد
شق القمر پیدا ز پیشانی اکبر گردد
می رسد از آسمان ها بانگ آه و واویلا
یابن زهرا یابن زهرا (2)
ماهی که قاسم می شود فدایی ثارالله
جدا شود دست رشید ساقی آل الله
جان سپارد نزد زهرا با لب تشنه سقا
یابن الزهرا یابن الزهرا (2)
🏴♣️🏴♣️🏴♣️
#حضرت_رقیه
#شب_سوم_محرم
با غم تو این اسیری از رهایی بهتر است
دردمند عاشقی را بی دوایی بهتر است
نیست وقتی هیچکس ناز یتیمی را کشد
برجراحتهای تن بی اعتنایی بهتر است
عمه ی پیرم عصای پیری ام هر وقت نیست
شانه ی دیوارها از هرعصایی بهتر است
میهمان دیرراهب میشوی باشد ولی
دامن طفل یتیم از هرکجایی بهتر است
یا ببر بابا مرا یا جان من را هم بگیر
جان سپردن از غم تو از جدایی بهتر است
میشناسد هرکسی ، با طعنه میخندد به من
گه غریبی بین شهراز آشنایی بهتر است
بین طوفان بلا از کس نمیخواهم کمک
بین کشتی نجاتم ناخدایی بهتر است
لحظه لحظه پیر گشتم حال وقت رفتن است
زودتر بابا برس با سر بیایی بهتر است
از شکایت تا که لب بندم خلاص از جان شوم
با لبت ازکار من مشکل گشایی بهتر است
موسی علیمرادی
ــــــــــــــــــ
روضه و توسل به باب الحوائج حضرت علی اصغر سلام الله علیه
جدا میشد سر از حنجر ولی آهسته آهسته
شد آویزان سر از پیکر ولی آهسته آهسته
بریز آب روان اما درین صحرا که آبی نیست
بریزم خاک بر پیکر ، ولی آهسته آهسته
چه تناز است چشمانت چرا باز است چشمانت
بخواب ای کودکم دیگر ، ولی آهسته آهسته
پدر تلقین برایت خواند شهادت را به جایت خواند
صدا از او میاید در ، ولی آهسته آهسته
منم من زار و آواره نباشی بی تو گهواره
مرا دق میدهد آخر ولی آهسته آهسته
دگر دور از مصائب باش به نی رفتی مواظب باش
سر نیزه برو با سر ولی آهسته آهسته
تو را امروز کم دارم عزیزم شیر هم دارم
بیا مادر بیا مادر ؛ ولی آهسته آهسته
*مختار خروج کرد ، قتلۀ کربلا رو به سزاشون میرسوند ، یکی رو گرفت ،صدا زد جایی هم بود دلت برا حسین بسوزه؟ .. گفت امیر یه جا همه گریه کردن .. دیدم کشتۀ علیِ اصغر رو دستِ حسینِ .. نگاه کردم دیدم یه خانمی دمِ خیمه ایستاده .. دیدم هی چند قدم میرفت .. بر می گشت .. فهمیدم حسین مستاصل شده .. اما یه راهی پیدا کرد .. بدنُ پشتِ خیمه دفن کرد ..
گفت بگو ببینم بعدش چی شد ؟ .. گفت امیر به خدا اون بدنم زیرِ خاک نماند .. نیزه دارایِ کربلا اومدن .. بدنُ از زیرِ خاک بیرون آوردن ..
اله اکبر .. راوی میگه نگاه کردم دیدم بینِ سرهایِ رو نیزه یه سری رو به نیزه بستن .. گفتن سرِ شیرخوارۀ حسینِ .. حسین ...
صل الله عَلَیْکَ یا مولای یا اَباعَبْدِاللَّهِ یا اباعبدالله وَ سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ ...
لالایی علی اصغر به سبک ام المصائب یعنی
لالالالالا.اصغر
بخواب ای گل پرپر
به دورازچشم مادر
بخواب عزیزپرپر
گلم لالا.لا.لالا
دادم تورابه بابا
سیراب بشی ان شاءالله
خیرنبینه حرمله
توراگرفت ازماها
تیرزدبه گلوی تو
تموم هستم رفته
بودونبودم رفته
لالا.لا.لالا....لالاگلم لالایی.........
مادرپریشونم من
چه زاروگریونم من
بعداینکه تورفتی
ازغمت میسوزم من
بخواب به زیرخاکا
لالامیگم لا.لالا
نیادیه وقت حرمله
ببینه تورااونجا
گلم لالا.لا.لالا...........
سروده وسبک شعر.بی نشان...خادم الزهرا
دوبیتی سینه زنی و دشتی
🥗🥗🥗🥗🥗🥗🥗🥗🥗
سرم سودایی عشق حسین است
دلم شیدایی عشق حسین است
نوای نی بود در نینوایش
همه آوایی عشق حسین است
🥗🥗🥗🥗🥗🥗🥗🥗🥗
همه دار و ندار من حسین است
همه عشق و قرار من حسین است
زدم پر در گلستان ولایت
به خود گفتم بهار من حسین است
🥗🥗🥗🥗🥗🥗 🥗🥗
دوای درد من نام حسین است
همه مستیم از جام حسین است
زبانم در دهان چرخید و گفتم
"عروج اوج من بام حسین است"
🥗🥗🥗🥗🥗🥗🥗
دل من واله و مست حسین است
تمام هستم از هست حسین است
ز جان و دل زنم دست توسل
بهشت و جنتم دست حسین است
🥗🥗🥗🥗🥗🥗🥗🥗
حریم آل عصمت خیمهگاهش
که شد سعی و صفا تا قتلگاهش
بسوزم از غم عشقش دمادم
بقربان نگاه گاهگاهش
🥗🥗🥗🥗🥗🥗🥗🥗🥗
هوای کربلا دارد دل من
نوای نینوا دارد دل من
صفا و مروه ام بین دو گنبد
صفای این منا دارد دل من
🥗🥗🥗🥗🥗🥗🥗🥗
به سر دارم هوای کربلایت
به لب دارم نوای نینوایت
غم عالم به قلب من نشسته
که هستم روز و شب اندر عزایت
🥗🥗🥗🥗🥗🥗🥗🥗
غلامرضامحمو نژاد (ناطق)قم