|⇦•ای لَبَت خشکتر از ..
#روضه و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده شب هشتم محرم ۹۸ به نفس سید رضا نریمانی •✾
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
ای لَبَت خشکتر از ساحل دریا پسرم
خجلم از تو نشد آب محیا پسرم
دیدی آخر همه زانو زدنم را دیدن
کمکم کن منِ افتاده ز پا را پسرم
مثل تسبیح تنت یکصدویک دانه شده
با تنت ذکر گرفتم که خدایا پسرم
چه داغی نشوندی ، تو دل من
نمون روی خاکا ، با این بدن
پاشو بار دیگه ، قدم بزن
برای بابا ..
دل از دیدن تو ، نمیشه سیر
بابات اومده ، ناتوان و پیر
ببین خم شدم ، دستمو بگیر
عصای بابا ..
از خیمه رفتی و ، بردی دل منو
دریای من گرفت ، غم ساحل منو
میگردم از غمت ، دشت ستاره رو
پیدا نمیکنم ، اون جسم پاره رو
پر از سوت و کف شد ، دور و برت
زمین میخورم ، پیش پیکرت
سرم خم شد از غم ، روی سرت
نفرین به دنیا ..
گل من چه پرپر ، آوردنت
گلابم چقد بد ، فشردنت
عبا کم اومد واسه ، بردنت
ای اِرباً اِربا ..
نامرد مردما ، بدجور کشتنت
هی جمع میکنم ، منها میشه تنت
پاشو نگات کنم ، حتی یه بار علی
بابای پیرتو ، تنها نذار علی
بهاری که دیده ، خزونشُ
نفسهاش بریده ، اَمونشُ
نشسته کنار ، جوونشُ
روضه میخونه ..
حسین مونده با ، سوز گریههاش
علی و ، پریشونی باباش
کسی دل ، نمیسوزونه براش
دلش چه خونه ..
ای میوۀ دلم ، وقت رسیدنت
این لشکر حسود ، از شاخه چیدنت
از داغ دیدنت ، موهام سفید شده
تو زخم خوردیُ ، بابات شهید شده
شاعر: داود رحیمی
میخوام أِربأ اربا رو برات معنا کنم .. میدونی یعنی چی؟! همچین که افتاد رو گردن اسب؛ تا شمشیر به فرقش زدن این خون ها داره جاری میشه خودشُ انداخت رو گردن اسب که نیفته؛ این خونا اومد جلو چشم اسبُ گرفت اسب تربیت شدهست باید برگرده سمت خیمهها ..
اما راهُ اسب گم کرد .. عوض این که بره سمت خیمهها رفت توو دشمن گفتن برین کنار تا بیاد..
کوچه رو باز کردن،این طرف و اون طرفه کوچه...
کوچه باز کردن ، شمشیرا رو آوردن هرکی هرچی داشت رفت آورد؛ یهو ابیعبدالله دید این نیزهها داره بالا میره؛ شمشیرا داره بالا میره...
یا اللّه حرفم تمام؛
اینجا یه جا بود تو کوچه یه جوون گیر افتاد، اما یه جوون دیگرم من سراغ دارم توو یه کوچۀ دیگه گیر افتاد ... اینجا فرقش اینه، این جوون مَرده میتونه تحمل کنه اما اون جوون...
همچین که این دست رفت بالا مادر ما نقش زمین شد....
#سید_رضا_نریمانی
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_هشتم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
•┄┅══༻○༺══┅┄•
زمان رفتنم رسیده...
#روضه و توسل ویژۀ شهادت عقیلۀ بنی هاشم حضرت زینب کبری سلام الله علیها به نفس کربلایی محمدحسین پویانفر
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═
"السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ"
حسین! زمان رفتنم رسیده
تمام گیسوهام سپیده
کجایی ای گلو بریده
حسین!برا همه مادری کردم
حالا که کوه رنج و دردم
دارم به دنبالت میگردم
حسین!چه گریه داره حال و روزم
توو گوشمِ صدات هنوزم
بیادِ قتلگاه می سوزم
حسین!یادم نمیره قتلگاهت
غربتِ آخرین نگاهت
خضاب شد اون صورت ماهت
حسین!غرورِ زینبُ شکستن
با چکمه رو سینت نشستن
ملائکه چشمامُ بستن
حسین!سربه سرت گذاشت با نیزه
بالا میرفت هزارتا نیزه
مونده روی گلوت جا نیزه
حسین!پا به پایِ تو ضربه خوردم
دستمُ توو خاک و خون بردم
تاکه گلوت و گیر آوردم
حسین!تو رو غریب گیرت آوردن
لِباسایِ تنت رو بردن
دور سر تو آب می خوردن
حسین!حریرِ موهاتُ لگد کرد
عقیقِ لبهاتُ لگد کرد
تمومِ رگهاتُ لگد کرد
حسین!طعم اسیری رو چشیدم
رو نیزه ها سرت رو دیدم
خودت دیدی چی ها شنیدم
حسین!خدا کنه نشنوِه سقا
چیا گذشته بر دلِ ما
چونه زدن سَرِ اسیرا
حسین!خاطره هاش برام عذابِ
بانوئی که عالیجنابِ
جاش میونِ بزم شرابِ؟
حسین!یکی تا دخترُ نشون داد
سرش رو با خنده تکون داد
توو بغلم سکینه جون داد
#شاعر قاسم نعمتی
می میرم و دَمِ تو مرا زنده می کند
قارىِ من صدات مسیحاىِ زینب است
از سربلندىِ تو سرافراز می شوم
بالاى نیزه ها سرت آقاى زینب است
جانِ مرا گرفته اى و پس نمی دهى
جاىِ تو نیست بر سر نى، جاىِ زینب است
امروز که مشاهده کردى مرا زدند
عین همین مشاهده، فرداىِ زینب است
در طولِ زندگانىِ پنجاه ساله ام
این اولین نمازِ فُراداىِ زینب است
این جلوه هاى مختلفِ روى نیزه ات
از "ما رایت اِلا جمیلا"ىِ زینب است
طورى قدم زدم که همه باخبر شدند
کاخ یزید زیر قدمهاى زینب است
دارند سمتِ من صدقه پَرت می کنند
خرماىِ نخلها جلوىِ پاى زینب است
هرچه زدند سنگ، سرش آخ هم نگفت
آخر حسین، گرمِ تماشاى زینب است…
#شاعر علی اکبر لطیفیان
*اینقدر گریه می کرد،طبیبان به شوهرش عبدالله گفتند: باید جایِ خوش آب و هوایی این خانوم رو ببری. لذا عبدالله باغی داشت، بی بی زینب رو آورد تویِ اون باغ،چند روز بعد از کنیزا سؤال کرد: از خانومم زینب چه خبر؟حالش بهتر شده؟ گفتند: این چه سؤالی است که می کنی عبدالله!؟ گریه اش شدیدتر شده...چرا؟ روزها میره کنارِ نهر آب میشینه، هی صدا میزنه:کودک مگر چقدر میخورد از نهرِ آب،آب!؟...گُلها رو تماشا میکنه گریه میکنه..." صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ"...*
تمام دوستانم را خریدی و حرم بردی
خجالت می کشم تنها، خدا را خوش نمی آید
*لحظه های آخر دیدن،بی بی زینب،دستش رو رویِ سینه فشار میده، هر چه کردن دستش باز نشد،وقتی جان داد،جلو اومدن،مُشتِ خانوم رو باز کردن، ببینن پیراهنِ پاره پاره ی حسین...*
روضه نمیخواهد تنی که سر ندارد
قربان آن آقا که انگشتر ندارد
من بی وضو موی تو را شانه نکردم
حالا به دنبال سرت باید بگردم
#کربلایی_محمدحسین_پویانفر
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#روضه_حضرت_زینب
پیمانه خالی است و ..
#روضه و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب شام غریبان محرم ۹۸ به نفس سید رضا نریمانی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
پیمانه خالی است و کرم بینهایت است
اما همین گدایی ما، اوج عزت است
کودک به غیر خانۀ بابا نمیرود
یعنی همیشه خانۀ عشاق، هیئت است
*امشب وقتی خانم بچه های ابی عبدالله رو جمع کرد همشون سوخته بودن .. همۀ بچه هارو با یه دردسری با یه مکافاتی زیر یه خیمه نیم سوخته جمع کرد ، همه رو یکی یکی خوابوند برای همه یکی یکی لالایی خوند ، تا همه خوابیدند تا بی بی اومد یه کم استراحت کنه بشینه تا نشست رو زمین گفت کمرم چقدر از صبح تا حالا دویدم .. شام غریبان باید آروم بسوزی و گریه کنی ، تا اومد بشینه یهو دید از پشت خیمه ها صدای ضجه شیون بلند شد گفت ای بابا من که همه رو خوابوندم صدای کیه؟ اومد آروم آروم پشت خیمه ها دید رباب جان خانم جان شما اینجا چیکار میکنی ..
گفت زینبم خوابم نمیبره چرا آخه؟.. رباب جان کمک من باش میبینی که من با چه مکافاتی بچه هارو خوابوندم اومدی گریه میکنی ،گفت خانم جان میدونم اما دست خودم نیست از دم غروب که آب و آزاد کردن حواسم نبود یه کم آب خوردم ..
تا دستم را به زیر آب بردم
حلالم کن نبودی آب خوردم
خانم جان سینه هام شیر آورده یادم اومد ظهر همین چند ساعت پیش این بچه هی چنگ می انداخت ولی شیر نداشتم بهش بدم حلالم کن حلالم کن ..(زبانِ حال) گفت حالا چرا پشت خیمه ها ؟.. بیا تو بشین گفت نه آخه دیدم اون لحظه هم خیلی خودم و کنترل کردم دیدم آقام این بچه رو زیر عبا پنهان کرد منم نمیخواستم آقام خجالت زده بشه نرفتم جلو اما از لای پردۀ خیمه میدم اومد همینجا پشت خیمه ها نشست دیدم یه قبر کوچولو کند .. خودم دیدم زینب جان همین جا خاک کرد ولی هر چی میگردم پیداش نمیکنم ..*
اینجا حسینیه است، در این خانۀ حسین
حتی نفس کشیدن ما، هم عبادت است
آغوش اگر که باز کنی ، خوبها چرا
هرکس گناه بیشتر آورده ، دعوت است
خاکی شدم برای تو خاکم، درست شد
زحمت برای روضۀ تو، عین رحمت است
ما پرورش گرفتۀ ، زهرای اطهریم
از مادر آنچه میرسد اصلا، محبت است
روی در، خون سر انگشت مرا، میبینی
خانهات را، کسی اندازۀ من، در نزده
گر به زهرا برسد نامۀ من، نیست غمی
هرکسی بچۀ بد را زده، مادر نزده
محشر همه به دور حسین ، جمع میشویم
فردوس بیحضور تو خاموشُ خلوت است
نزدیک اربعین شده ، کاری بکن حسین
دیگر برات را بده ، وقت زیارت
#سید_رضا_نریمانی
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#شب_دهم_محرم
#شب_عاشورا
خورشید میخواهد تورا..
#روضه و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب شام غریبان محرم ۹۸ کربلایِ معلی به نفس حاج حسن خلج
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
ریختن توی خیمه ها برای غارت ، هرکی هرچی دستش میرسید میبرد ...
راوی میگه حدود ساعت سه و چهار بعد از ظهر بود ، اینا حمله کردن به غارت خیمهها ... نازدانۀ سه ساله طبق عادت همیشه توی خیمه سجاده بابارو پهن کرده ، بابا بیاد برای نماز عصر ، آماده نشسته بابا از میدون بیاد برای نماز ...
تاریخ اینو میگه شمر پردۀ خیمهرو پاره کرد ، وارد خیمه شد ، نازدانه تا چشمش به این ملعون افتاد گفت بابام کجاست ... بیشرف بیحیای بیادب دستشو بلند کرد ، همون کاری که ملعون دومی توی کوچه با مادرش زهرا کرد ...
ای کاش شب میشد ، تمام دشت میخوابید
تا عمه هم خود را به دست گریه بسپارد
کاشکی عمه هم یه فرصت پیدا کنه بتونه بشینه یه کمی برای بابام گریه کنه ، قلبش داره میترکه ...
اما سر رفتن ندارد آفتاب، امروز
از شرم حتی یک قدم هم برنمیدارد
عرض من تمام ... همه شما خسته اید...زبان تشکر هم نداریم از آقا سیدالشهدا ... نمیتونیم درک کنیم که چه عنایت عظیمی آقا بهمون داشت ... دهه عاشورا و مجلس روضه و حسینیه و شب و روز روضه ، گریه برای امام حسین ...
یه وقت هست رفقا ، بچه شما گم میشه ... خیلی ترسناکه خیلی وحشتناکه ... ولی بچهت گم شده ، توی شهر خودت گم شده ... چهارتا آشنا داری رفیق داری میری سفارش کنی بگردن ...
یه وقت هست رفتی دیار غریب ، بچهت گم میشه ، خیلی بیشتر میترسی وحشت میکنی ...
یه وقت هست یه بچه امانت دادن دست تو ... توی یه مملکت غریب هستی ، کس و کارترو کشتن ، اسیر هستی ، بچه امانتیرچ پیدا نکردی ، حالا میگن باید راه بیفتیم بریم ...
به یاد همه گذشتگانی که این شعرو خوندن و گریه کردن و ضجه زدن و ناله زدن و زیر خاکها خوابیدن ، پدران و مادران و همه اونایی که به ما یاد دادن که درِ این خونه باشیم ، هرکسی که هر اندازه این محبت رو به ما یاد داده ، حق معلمی گردن ما داره ، همشون فیض ببرند ... همه نوحه خون باشند ...
طفل یتیمی ز حسین گم شده ، ساربان ساربان
قامت زینب ز ألم خم شده ، ساربان ساربان
امشب همه باهم کمک به زینب کنیم ... خسته تر از زینبی ؟! تو که دیگه کتک نخوردی که ... گریه کردی ...
طفل یتیمی ز حسین گم شده ، ساربان ساربان
قامت زینب ز ألم خم شده ، ساربان ساربان
بگم بیت بعدیشو یا نه ... سادات به رگ غیرتشون برنخوره ... از من گلهمند نباشن ...
بر تو دخیلیم أیا ساربان ساربان ساربان
این شتران را تو به سرعت مَران ، ساربان ساربان
(چرا ؟! ...مگه چیکار دارید؟! ... آخه ...)
طفل یتیمی ز حسین گم شده ، ساربان ساربان
قامت زینب ز ألم خم شده ، ساربان ساربان
#حاج_حسن_خلج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#شام_غریبان
#ویژه_ایام_محرم
•┄┅══༻○༺══┅┄•
⇦🕊*مناجات و توسل جانسوز ویژه روز عرفه _ استاد حاج منصور ارضی *↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
▪️اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم لا حول ولاقوه الا بالله العلی العظیم▪️
دل که میگیرد دو چشم تر به دادم میرسد
در زمانِ فقر این گوهر به دادم میرسد
وسع کم هرگز برایِ ما فقیران ننگین نیست
دست من خالی که باشد سر به دادم میرسد
دست بر دارید مردم از سر من چون که من
دلبری دارم که او بهتر به دادم میرسد
از شب قدر تو جاماندم که امروز آمدم
گفته اند اینجا حسین،آخر به دادم میرسد
این کریمی را که من دارم گدایی می کنم
مطمئن هستم که پشت در به دادم میرسم
*لازم نیست بیام تو خونش ..." سائل میگه دیدم فقط دستشُ بیرون آورد کیسه های زر و داد گفت ازین به بعد اگر اذیت شدی دوباره بیا ..." وایسادم گریه کردن ..." گفت آقاجان اول اومدم خودتو ببینم ...." اما اینجا مرحوم چمنی یه گریز برا خودش میزد،گفت همچین که دست ابی عبدالله رو دید،گریه کرد گفت کم بود ببخشید،گفت نه ؛ ناراحتم این دستات ....." زیر خاک میره ..." بعد اشاره کرد آقاجان این انگشتای تو رو میبرن ...."
این کریمی را که من دارم گدایی می کنم
مطمئن هستم که پشت در به دادم میرسم
من سراغ هر کسی رفتم،دلم را زد شکست2
غالبا این لحظه ها مادر به دادم میرسد ...
*باور کن شعر نمی خونم،با دلت دارم بازی می کنم*
فاطمه میلش که باشد وضع بر میگرددُ
مرتضی با ظرفی از کوثر به دادم میرسد
پاک ها کرببلا رفتند و من جا مانده ام
فطرسم امروز،بالُ پر به دادم میرسد ...
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#ویژه_ایام_محرم
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#مناجات_دعا
#روز_عرفه
.
|⇦•دوباره داره هوای....
#سینه_زنی و توسل ویژهٔ اربعین حسینی اجرا شده به نفس سید رضا نریمانی
●━━━━━━───────
دوباره دارم هوای دیدن کربلا
بِاَبیٖ اَنْتَ وَ اُمّیٖ یا شَهیدَ البُکاء
پرچم سیاه گنبدو میبینم
میام و تُو خیمۀ عزات میشینم
ای دین من حسین ای آیینم
سلام ای تمام امیدم حسین
سلام ای پناه دوعالم حسین
سلام ای عزیز دلِ فاطمه
سلام ای شهید مُحرم حسین
«امیری حُسَینٌ وَ نعِمَ الامیر»
رسیدم دوباره به ماه غمت یا حسین
پوشیدم مشکی به زیر پرچمت یا حسین
به پای منبر روضههات میشینم
میزنم با إِذن مادرت به سینهم
میده چای روضه تسکینم
تو که سنگ صحرا رو دُر میکنی
دو تا دست خالیمو پُر میکنی
اسیر هواهای نفسم شدم
ولی میدونم من رو حُر میکنی
«امیری حُسَینٌ وَ نعِمَ الامیر»
کاشکی با شور حسینی متلاطم بشم
اربعین برا زیارت تو عازم بشم
کی میگه پرچم تو روی زمینه
باید این حماسه رو جهان ببینه
عشقت آقا شُکوه آفرینه
به پا کرده تُو دنیا محشر حسین
ببینید چقدر داره لشکر حسین
چی میشه کنار عمودِ سلام
بخونیم سلام خدا بر حسین
«امیری حُسَینٌ وَ نعِمَ الامیر»
علت جوشیدن چشمۀ چشمام تویی
توی این تلخیا شیرینی دنیام تویی
خدا رحمت کنه اون قدیمیا رو
به ما یاد دادن آخه این کیمیا رو
نام حسین و یاد کربلا رو
قسم به کتیبه، قسم به عَلم
قسم میخورم به غبار حرم
اگه تو ازم راضی باشی حسین
خدا هم دیگه راضی میشه اَزَم
«امیری حُسَینٌ وَ نعِمَ الامیر»
ــــــــــــــــــ
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#امام_حسین
#اربعین
#سید_رضا_نریمانی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
.
|⇦•ممنونم باز امسال...
#سینه_زنی و توسل #اربعین_حسینی اجرا شده به نفس کربلایی جواد مقدم
●━━━━━━───────
ممنونم باز امسال منه رو سیاهو مهمون کردی
تو واسه قیامت کار بخششم رو آسون کردی..
از بس که آقایی اسم تو رو قلب من مکتوبه
سختی ها یادم رفت با محرّم تو حالم خوبه
به یاد اون روزایی که واسه سینه زدن
دست من رو میگرفت میاورد پدرم
با تو بود بچگیام عمر من با تو گذشت
سایه ی پرچمته هنوزم رو سرم
میمونم پای غمت حسین
شده ام من آدمت حسین
آرزوم اینه خاکم کنن با پرچمت حسین
«یا حسین مولانا یاحسین..»
روزیمو میگیرم زیر این پرچم هیئت آقا
با اشکای روضه ات میشه زندگی برا من زیبا
میدونم تو دنیا تو هوای نوکراتو داری
خوشبختیم چون که تو
به ما از کَرم محل میزاری
توی قلب من آقا،تنها جای خودته
هرکی میاد و میره، تو فقط میمونی
آشوبه این دلِ من،محتاج نیمه نگات
دردای نوکرتوو، تو فقط میدونی
همه چی خیره تو این مسیر
تو شدی واسه دلم امیر
دوباره مثل قدیم آقا
دست منم بگیر،دست منم بگیر
«یاحسین مولانا یا حسین..»
بانیِ این روضه، کسی غیر حضرت زهرا نیست
عشقای این دنیا مثه عشق من به تو زیبا نیست
وقتی تنها میشم واسم آغوش پناهت بازه
شوقِ به اربعین یه ساله نوکرتو میسازه
دستای سرد منو،گرما داده نَفست
هرجا باشم به همه،میگم از کَرمت
عِطر سیب سحرو،بارون نم نم آقا
به جنّت طعنه زده، شبای حرمت
میدونی رویامه کربلا
همه ی دنیامه کربلا
به خدا آرامش دلِ، شیدامه کربلا
میمونم پای غمت حسین
شده ام من آدمت حسین
آرزوم اینه خاکم کنن با پرچمت حسین
ــــــــــــــــــ
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#زائر_کربلا
#اربعین
#کربلایی_جواد_مقدم
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
آواره و غمگین...
#مناجات وتوسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام ویژهٔ شب لیله الرغائب وشبِ جمعه اجرا شده
آواره و غمگین و دل خسته
با چشم تر، با بغض، با حسرت
راهش بده جایی نداره جز
یه گوشه از پایین این هیئت
وقتی اسیر دست این دنیایی
از زندگی دلخور شدن خوبه
بین مناجاتِ شب جمعه
تو کنج هیئت پر شدن خوبه
هر بار باتو درد و دل کردم
شِکوای اشک و بغضِ آهم بود
چیزی که آوردم درِ خونت
تنها همین روی سیاهم بود
با معصیت دنیای من پر شد
با معصیت هر روز سَر کردم
کم توبه نشکستم من اما باز
تو منتظر هستی که بر گردم
سَرگرم دنیا باشه دل وقتی
خوبه که غرقِ تاب و تب باشه
میگن زمانِ توبه کردن هم
خوبه که تو ماهِ رجب باشه
وقتی قراره این دلِ خسته
لبریز از بویِ خدا باشه
یه آرزو داره دلم اینکه
این اربعین کرب و بلا باشه
*حسین جان یه آرزوی دیگه دارم...*
وقتی قرارهِ پرچمِ سُرخت
تا سایه ی روی سرم باشه
ای کاش اسمِ من! تو این راهت
جزء شهیدای حرم باشه
«ارباب حسین..ارباب حسین»
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#کربلایی_مهدی_رسولی
|⇦•امام مَنی...
#سینه_زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شبِ چهارم محرم ۱۴۰۲به نفس کربلایی حسین طاهری •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
امام مَنی، مخاطبِ سلامِ مَنی
پناهِ مَنی، همیشه تکیه گاه مَنی
غلام توأم چه خوب چه بد
به نام توأم
گدای توأم من عاقبت
فدای توأم
کاش یارت باشم
نمیخوام دیگه سربارت باشم
میخوام رونق بازارت باشم
حسین!
این قولم باشه
حواسم به تو آقا جمع باشه
نذار اشکای چشمام کم باشه
حسین!
ای عشق بچگیم
حسین! حسین! حسین!
رفیق همیشگیم
حسین! حسین! حسین!
خدا نکنه، آقام منو نگاه نکنه
خدا نکنه، منو یه شب دعا نکنه
نمیشه آقام، یادش بره منو بخدا
به کرب و بلا قسم نمیشم از تو جدا
کُلِّ دارییم، حسینِ همون عشق رؤياييم
رفيق شب و روز تنهاييم
حسين!
عشق طولاني، حسين باقي و دنيا فاني
رهام نميكنه حتي آنی
حسین!
ای عشق بچگیم
حسین! حسین! حسین!
رفیق همیشگیم
حسین! حسین! حسین!
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#شب_چهارم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#کربلایی_حسین_طاهری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.
|⇦•رهام نکن....
#سینه_زنی(#نماهنگ) وتوسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده به نفسِ محمداسداللهی وروح الله رحیمیان
●━━━━━━───────
رهام نکن تو خونواده ی منی حسین
فقط تو رو دارم تو عالَمین امام حسین
کمش نکن حرارتی رو که تو قلبمه
چه سِرّیه دوست دارن همه امام حسین
تو میگی رفیقمی، تو از اون رفیق صمیمیا
من میگم غلامتم، من از اون غلام قدیمیا
تو سراغ من بیا چه کنم فراغتو حسین
همش از عِراقیا میگیرم سراغتو حسین
منو ببر به اون حرم به اون شبایی که
قدم زدم تو کربلایی که، قدم زدی
صدام بزن بسه فراق کربلا دیگه
بذار بیام و مادرت بگه خوش اومدی
آقا از اون سرزمین بذار سهم من باشه اربعین
آه ای دل آروم بگیر حسینی بمون حسینی بمیر
«آقا بمیرم برات بمیرم برات بمیرم برات»
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#امام_حسین
#اربعین
#محمد_اسداللهی
#روح_الله_رحیمیان
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇